×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

فرقه ضاله بهائیت در همدان در گذر تاریخ

سه شنبه, 02 آذر 1395 20:20 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : ظهور و بروز فرقه ها در یک منطقه جغرافیائی به چندین عامل موثر وابسته است که از آن جمله میتوان به حضور رهبران فرقه در آن منطقه به هر دلیل اجبار یا اختیار ، تردد پیروان فرقه ها در منطقه به دلیل تجارت یا سیاحت و یا سکونت ، نزاعها و کوچ اجباری وجود پیش زمینه های اعتقادی برای گرایش به فرقه و .... را نام برد در این مطلب کاملا مختصر و مفید به ظهورو بروز فرقه ضاله بهائیت در منطقه همدان در غرب ایران میپردازیم .

 در ماجرای جنگ جهانی اول که میان دولت‌های متفقین و متحدین در سال‌های 1918-1914 م، شکل گرفت، روس‌ تزاری و بریتانیا (در سال 1915 م) به مذاکره و تبانی هر چه بیشتر بر ضدّ استقلال ایران اسلامی پرداختند و با توسعه در قرارداد 1907 م (تجزیه ایران به مناطق تحت نفوذ روس و بریتانیا) طناب اعدام ملّت ایران را محکم‌تر ساختند.[1]

هم‌زمان با این توطئه و به رغم اعلام بی‌طرفی ایران در این جنگ، نیروهای روس به رهبری ژنرال «باراتوف» وارد ایران شدند و ضمن حرکت به جنوب عراق، شهرهای مختلف ایران (از جمله اراک، همدان و اصفهان) را اشغال کرده و هرجا که دستشان به آزادی‌خواهان و استقلال‌طلبان ایرانی می‌رسید، آنان را به کام مرگ یا زندان می‌فرستاند.
در وانفسای اشغال مجدد و وحشیانه‌ی همدان به دست قشون روس، سران فرقه‌ی بهائی در این شهر، به پابوس ژنرال باراتوف (ژنرال اشغال‌گر روس) می‌روند و به اشاره محفل بهائیان، کودکان بهائی برای باراتوف سرود می‌خوانند و زنده‌باد می‌گویند.
اشراق خاوری، مبلّغ طراز اول و مورد تأیید رؤسای بهائی، در تاریخ امری ملایر و همدان، شرح این وقایع (سال 1297 ش مطابق 1335 ق) خیانت‌آمیز را آورده و در پایان، با لحنی غرورآمیز می‌گوید: «دیگر از حسرت و هوان مغرضین و منکرین امر نازنین مپرس که چگونه بود... ولی جز سکوت چاره‌ای نداشتند».[2] از نوشته‌ی این نویسنده‌ی سرشناس و مورد تأیید رهبران بهائی، کاملاً پیداست که اعضای این فرقه برای پابوسی اشغالگران بیگانه، هیچ‌گونه قبح و رذالتی قائل نیستند!
نکته جالب‌تر آن‌که چندی بعد، ارتش عثمانی به رهبری «علی احسان پاشا» پس از مدتی روس‌ها را شکست داده و به صورت فاتح وارد شهر همدان شدند و اعضای فرقه‌ی بهائی، دقیقاً همین بازی را در مقابل ایشان تکرار کردند. اشراق خاوری در این خصوص نیز می‌نویسد: «و هم در این سال 1335 در اثر شکست قشون روس، عساکر عثمانی به همدان وارد شده، کلّیه اجتماعات سیاسی در شهر ممنوع گردید، ولی کمیته مدرسه (بهائیان همدان) موفق گردید که برای جلسات خود کسب اجازه نموده و محافل امری کما فی‌السابق دائر و برقرار بود... . ضمناً در یک جشن رسمی که «علی احسان پاشا» سردار عسکر عثمانی داده بود، شاگردان مدرسه تأیید، به طور رسمی برای ادای تبریک حاضر شده و مورد تحسین و تمجید وافر قرار گردیدند».[3]

ظهور بابیت در همدان
همدان يکي از کانون‌هاي اصلي گسترش بابي‌گري و بهائي‌گري در سراسر ايران است. بابي‌گري و بهائي‌گري در همدان به‌وسيله جامعه متنفذ و منسجم يهودي اين شهر اشاعه داده شد. فضل‌الله مهتدي، معروف به صبحي ، مبلغ پيشين بهائي، مي‌نويسد: « همدان اکثر بهائيانش يهودي‌اند. » به‌نوشته حسن نيکو، در همدان که مرکز مهم بهائيان است، به استثناي سه چهار نفر همگي يهودي بهائي هستنددر سال 1316 ق. سرشناس‌ترين بهائيان همدان، که به‌وسيله مظفرالملک حاکم وقت، بازداشت شدند عبارت بودند از: دايي روبين، حاجي ياري، حاجي موسي مبين، حاجي سليمان طبيب، آقا سليمان بن آقا موسي، حاجي مهدي بن آقا رفائيل، حاجي مهدي بن آقا ياري، آقا سليمان زرگر که « کلاً از احباي اسرائيل بودند .» از ديگر بهائيان سرشناس همدان، که همگي يهودي‌الاصل بودند، بايد به افراد زير اشاره کرد: ميرزا ابراهيم و برادرش حافظ‌الصحه، حاج يوحناي حافظي، حکيم عزيز، حاجي حکيم هارون، حاجي حکيم موسي، حکيم يوسف حاجي قلندر، حکيم الي و حکيم هارون، آقا علي کليمي، آقا روبين و پسرش ميرزا حبيب‌الله، شمس‌الاطباء اسرائيلي همداني، آقا يهودا ميرزا يوسف بن آقا ابراهيم. بر بنياد همين جامعه يهودي- بهائي بود که مدرسه آمريکائي همدان تأسيس شد
برخي از خاندان‌هاي يهودي بهائي‌شده همدان عبارتند از: آزاده ، اتحاديه (از نسل حکيم دانيال)، اخوان صفا (از نسل ميرزا مهدي اخوان الصفا)، ارجمند (از نسل حاجي مهدي ارجمند بن آقا رفائيل، مؤلف کتاب گلشن حقايق )، باهر (از نسل حاجي ميرزا طاهر)، برجيس (از نسل حکيم يعقوب)، جاويد (از نسل حاجي يهودا معروف به حاجي شکرالله جاويد)، حافظي (از نسل حاجي يوحنا خان)، رفعت (از نسل ميرزا آقا جان طبيب)، ساجد (از نسل ميرزا آشور يا آشر)، سراج (از نسل دکتر يوسف سراج)، شايان (از نسل ميرزا يحيي شايان برادر کوچک ميرزا سليمان جاويد)، صميمي (از نسل ميرزا حبيب‌الله صميمي)، صنيعي (از نسل ميرزا آقا جان. اسدالله صنيعي آجودان مخصوص محمدرضا پهلوي در دوره وليعهدي که بعداً به درجه سپهبدي رسيد از اين خانواده است)، عبدي (از نسل ميرزا فرج‌الله عبدي)،‌ عطار (از نسل حاجي حبيب‌الله عطار همداني)، علاقه‌بند (از نسل آقا يهودا علاقه‌بند)، عهديه (يکي از اعضاي اين خاندان زن حسينقلي خان نظام‌السلطنه مافي شد)، فيروز، گرانفر (از نسل موشه پسر حاجي لاله‌زار)، لاله‌زار و لاله‌زاري (از نسل حاجي لاله‌زار)، مؤيد (از نسل حبيب مؤيد)، متحده (از نسل ميرزا يعقوب متحده)، متحدين (از نسل ميرزا محمدرضا جديدالاسلام)، مشهود (از نسل ميرزا يوسف مشهود)، ممتازي (از نسل نورالدين ممتازي برادر ميرزا يعقوب متحده)، ميثاقيه (از نسل آقا يهودا ميثاقيه)، يوسفيان (از نسل ميرزا يوسف بن آقا ابراهيم)خانواده کحال‌زاده نيز احتمالاً از يهوديان همدان است زيرا همسر دکتر حسين خان کحال ، که اوّلين نشريه اختصاصي زنان ايران را به‌نام دانش در 1328 ق. منتشر کرد، دختر ميرزا يعقوب همداني (ميرزا محمد حکيم‌باشي) بوديهوديان بهائي همدان نقش مهمي در اشاعه بهائي‌گري در ساير مناطق داشتند. براي مثال، بايد به ميرزا ابراهيم اسرائيلي همداني (اتحاديه) صاحب داروخانه اتحاديه رشت و عضو محفل روحاني رشت، در گيلان و نقش حاجي موسي همداني در اراک اشاره کرد. حتي در ارمنستان (ايروان) نيز بهائي‌گري به‌وسيله يک يهودي همداني ( ميرزا آقا جان طبيب اسرائيلي ) اشاعه يافت

از ساير بهائيان همدان، که يا مسلمان‌تبارند و يا تبار ايشان براي نگارنده روشن نشد، مي‌توان به خانواده‌هاي زير اشاره کرد: پروين (از نسل حاج ابراهيم پروين دندانساز)درويش (از نسل ميرزا حسين خان درويش از بابيان اوّليه)، توکل (از نسل حاجي محمدعلي تويسرکاني)، حصاري (از نسل محمدعلي حصاري)، دانش (از نسل عبدالحسين خان دينارآبادي)، درخشاني (از نسل حبيب‌الله درخشاني)، فاني (از نسل عزت‌الله فاني از بهائيان بهار همدان)، قوام (از نسل سيد مهدي قوام)در روستاهاي همدان نيز تعدادي بهائي سکونت داشتند. در اين ميان به‌ويژه بايد به روستاي امزاجرد اشاره کرد که تعداد کثيري بهائي داشت در حدي که به احداث حظيرةالقدس دست زدند. در دوران ناصري بهائي مقتدر اين روستا داوود قلي بيگ، از سران فرقه نصيريان (علي‌اللهي)، بود؛ و در دوران احمدشاه کدخداي قريه بهائي بود. در سال 1329 امزاجرد 435 نفر سکنه داشت. عبدالحسين خان دينارآبادي (نياي خاندان دانش)، مالک روستاي دينارآباد، نيز بهائي بود. در سال 1329 اين روستا 560 نفر سکنه داشت. در روستاهاي احمدآباد و صحنه نيز از زمان ناصري تعداد قابل توجهي از بابيان و بهائيان بودند. صحنه همان روستايي است که قرةالعين دو روز در آن توقف کرد و اهالي را تبليغ نموداز شخصيت‌هاي مهم بهائي همدان بايد به صدرالصدور و سيد مهدي قوام همداني اشاره کرد

حاجي سيد احمد صدرالعلما پسر حاجي سيد ابوالقاسم صدرالعلماي همداني، مباشر امور کتابت شرعيه حاجي ميرزا هادي مجتهد همداني بود. سيد احمد براي تحصيل به نجف رفت و سپس در مدرسه خان مروي تهران مستقر شد. در سال 1316 ق. در همدان به‌وسيله حکيم موسي ، طبيب يهودي، به بهائيت گرويد. به تهران بازگشت و در مدرسه مروي به تدريس و تحصيل پرداخت و لقب صدرالعلماي پدرش به او رسيد. او سپس به طريقت شاه‌نعمت‌اللهي وارد شد و در اين فرقه به مقام پير دليل، که نايب و قائم‌مقام پير طريقت است، دست يافت حاجي صدر در سال 1325 ق. در تهران درگذشت. او از سوي عباس افندي به « صدرالصدور » ملقب بودسيد مهدي قوام همداني به يک خانواده روحاني مقيم کردستان تعلق داشت. در سال 1318 ق. به‌وسيله دايي‌اش، آقا صادق، بهائي شد. قوام از مبلغين فعال بهائي بود و گروهي را بهائي کرد. مدتي در سلک علماي ديني سنندج بود

 

 

 

خواندن 16167 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی