×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

پای سخنان پدر-قسمت یازدهم

یکشنبه, 12 دی 1395 16:57 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران:

بهائیت در ایران: تا کنون 10 قسمت از مطلب پای سخنان پدر را درج نمودیم این مجموعه با تلاش محمد جعفر امامی تهیه شده و به جزئیاتی از اعتقادات فرقه ضاله بهائیت میپردازد . اینک بخش یازدهم از این مطلب تقدیم میگردد .

.....

خداوند و تدبیر امور

- بابا جون! لطفا اگر آیات دیگری نیز هست برایم توضیح دهید.
-
بسیار خوب از جمله آیاتی که دستاویز این قوم شده است آیه 5 سوره الم سجده است این نیز بحث جالبی دارد زیرا برای تمسک به آن بسیار گیج و درمانده شده اند و در برابر سوالات، مات و مبهوت مانده اند.
آیه چنین است:
یدبر الامر من السماء الی الارض ثم یعرج الیه فی یوم کان مقداره الف سنه مما تعدون:
خداوند کار آفرینش جهان را از آسمان تا زمین سامان می بخشد سپس این نظم و ترتیب کنونی در زمانی که مقدارش به حساب شما هزار سال است دگرگون و متحول می شود.
-
بابا جون! این آیه چه ربطی به دین می تواند داشته باشد و چگونه استدلال می کنند؟
-
آنها می گویند: منظور از امر دین و شریعت است، پس خداوند شریعت را از آسمان به زمین می فرستد، ولی این مدتی خواهد داشت، سپس این امر و شریعت عروج بسوی او می کند (یعنی نسخ می شود) در مدت هزار سال یعنی هر دین و آئینی هزار سال بقاء دارد سپس نسخ می شود و دین جدید می آید و چون باب پس از هزار سال که از اسلام گذشته ادعای دین جدید کرده پس آئین اسلام پایان یافته است.
این اصل مدعای آنها است، و اما سوالاتی که از آنها می شود، اولین سوال این است.
-
بابا جون! اجازه می دهی اولیش را من بگویم؟
-
بفرمائید.
-
اولیش این است که باب و بهاء پیامبر اسلام را خاتم انبیاء می دانند و دینش آخرین ادیان پس دین جدیدی نخواهد آمد 
و دومش - این است که اگر باب پیامبر باشد و بهاء هم پیامبر آنطور که عبدالبهاء گفته بین آن شریعت و این شریعت هزار سال نشده 
و سومش - این است که طبق تاریخ بین حضرت موسی و عیسی (علیه السلام) هزار سال نشده در حدود 500 سال است!
و چهارمش - این است که باب خود را پیامبر نمی دانست بلکه باب خود را باب امام عصر می دانست و بهاء هم ظهور الله و اب سماوی است، حالا بقیه اش را شما بفرمائید.
-
بله درست گفتید من هم یک نکته دارم و آن این است که آغاز این هزار سال را از چه وقت باید حساب نمود:
از ابتدای بعثت پیامبر اسلام؟
از هجرت پیامبر اسلام؟
و یا از سال وفات پیامبر اسلام که الیوم اکملت لکم دینکم نازل شد؟
از هر کدام حساب کنید، بیش از هزار سال می شود؟ زیرا باب در جمادی الاولی سال 1260 ادعای خود را آغاز کرد؟ بنابراین اگر از ابتدای بعثت حساب کنیم 1273 سال می شود (13 1260).
و اگر از هجرت حساب کنیم 1260 می شود.
و اگر از رحلت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حساب کنیم 1250 می شود پس هیچکدام با آنچه اهل بهاء می خواهند وفق نمی دهد.
-
بابا! اگر آنها بگویند مبدا را باید وفات امام عسکری (علیه السلام) حساب کرد که سال 260 بوده، چه پاسخی دارد؟
-
سوالاتی در این زمینه مطرح می شود:
چرا از وفات امام عسکری (علیه السلام)؟ اگر به عنوان اینکه دوره امامت نیز در تکامل اسلام دخالت داشته باید به حساب بیاوریم که باید پس از دوران امام دوازدهم حساب کرد پس باید بعد از حضرت مهدی علیه السلام باشد حتی اگر گفته شود خود باب امام دوازدهم است پس باید مبدا هزار سال، 1266 قرار داد (سال کشته شدن باب) و اگر خیلی اصرار ورزیده شود که حتما سال وفات امام عسکری (علیه السلام)، باز هم ایراد می شود که امام عسکری (علیه السلام) در هشتم ربیع الاول 260 شهید شده اند و باب پنجم جمادی الاولی 1260، باز هم 56 روز فاصله است با اینکه طبق آیه سوره اعراف مورد استدلال شما باید ساعتی تفدیم و تاخیر نشود.
علاوه سید باب در این سال ادعای مظهریت نکرد و اسلام را نسخ ننمود بلکه تا اواخر سال 1266 خود را پایبند به اسلام میدانست چنانکه در تفسیر سوره یوسف (سوره الملک) به نقل رحیق مختوم تتت صفحه 22 آمده است.
از همه اینها که بگذریم غلام احمد قادیانی هم در این سال ظهور کرد و ادعائی همچون ادعای باب نمود از کجا که او درست نگفته باشد؟!
اینها سوالاتی است که هیچوقت بهائیت نمی تواند پاسخ دهد.
-
بابا جون! لطفا معنی آیه را با توضیح، بیان کنید.
-
با توجه به آنچه برایت گفتم معلوم می شود آیه را نمی توان به معنی خواسته آنها حمل نمود، بلکه به همان معنی اشاره می کند که در ترجمه آیه آمده یعنی سخن از آفرینش تکوینی عالم است نه نزول و عروج شریعت، کما اینکه آیات قبل و دیگر آیاتی که کلمه یدبر و ممشتقات آن در آنها به کار رفته (از قبیل آیات 3 و 31 سوره یونس و 2 سوره رعد و...) نیز از عروج و شریعت و... سخن نمی گوید.
پس نه یدبر به معنی نازل می فرماید آمده است و نه امر به معنی شریعت (بلکه امر در اینجا با توجه به کلمه یدبر به معنی کار است) و نه یعرج به معنی نسخ (بلکه به معنی پایان رسیدن نظالم موجود است که نخستین مرحله از 50 مرحله قیامت است).
پس روشن شد که آیه ربطی با شریعت و نزول و عروج آن ندارد و اگر بر فرض محال چنین باشد با باب و بهاء تطبیق نمی کند و جای سوال اینکه مبدا محاسبه را از چه وقت باید قرار داد همچنان باقی است و پاسخ مبهم است

امت وسط

- بابا جون! باز هم از آیاتی که دستاویزشان است نقل و توضیح دهید که آنچه شنیدم جالب و آموزنده بود و باید جوانان بهائیت بدانند و به حق تحری حقیقت کنند.
-
بله بابا از جمله آیاتی که به آن تمسک می کنند آیه 143 سوره بقره است در آنجا چنین می خوانیم:
و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شدهاء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا:
اینچنین شما را امت وسط قرار دادیم تا شما شاهد برا مردم باشید و پیامبر شاهد بر شما.
می گوین وسط به معنی میانه است یعنی همانطور که قبل از آن امتهائی بوده پس از آن نیز امتهائی خواهد بود.
و موید آن عبارتی ذکر می کنند که در زیارتنامه نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده که:
الخاتم لما سبق و الفاتح لما استقبل:
خاتم پیشینیان و آغاز کننده آیندگان.
-
خوب بابا جون اشکال این گفته چیست؟ ظاهر استدلال که جالب است.
-
گمان می کنم اشکلا اولش را شما بدانید.
-
درست است من اشکال اولش را میدانم و آن اینکه باب و بهاء پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را پیامبر خاتم می دانند پس استدلال به اینکه امت اسلام امت میانه است و پس از آن امتهائی خواهند بود نادرست است.
علاوه بهاء که پیامبر نبود بلکه ظهور الله بود پس امتی پس از امت اسلام نیست.
-
اشکال شما درست است ولی آنها در اینجا چیز دیگری می گویند و این اینکه همه پیامبران هم خاتم هستند و هم آغاز کننده، نسبت به امت قبل خاتم اند، و نسبت به امت بعد آغاز کننده و عبارت زیارتنامه را به همین معنی حمل می کنند.
-
ولی بابا جون اگر این حرف را بزنند اشکال دیگری بر آنها وارد می شود و آن اینکه: چرا این ویژگی را مخصوص پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می دانند و می گویند او خاتم است، همه خاتم هستند.
از این گذشته این سخن نسبت به اولین پیغمبری که خداوند به جامعه بشری داده و آخرین پیامبری که پس از آن رستاخیز شروع می شود بی معنی خواهد بود، بگذاریم، حالا بابا شما اشکالات دیگر را بگوئید.
-
به نظر من سوالی که از آنها می شو کرد این است که اگر وسط به معنی میانه است چرا میانه زمانی گرفته شده؟
چرا میانه از نظر خشونت و نرمش (مانند یهود و نصارا) نباشد؟!
چرا میانه از نظر تفکر جبر و تفویض نباشد؟!
چرا میانه از نظر تمایل به دنیا و لذات و ترک آنها نباشد؟!
چرا میانه از نظر اقتصادی (اقتصاد آزاد و دولتی) کاپیتالیسم و کمونیسم نباشد؟ و از این چراها که شما می توانید زیاد بشمارید.
بنابراین یک کلمه را گرفتن و به معنی دلخواه حمل کردن حمل کردن غلط و دور از انصاف است.
-
بابا جون! پس معنی آیه چیست؟
-
معنی آیه با توجه به جمله های بعد از آن روشن است، زیرا پس از اعلام اینکه شما امت وسط هستید می گوید تا شاهد بر مردم باشید و پیامبر شاهد بر شما، مفهوم این مجموعه می رساند که شما امت عادل، شریف و شایسته ای هستید که می توانید الگو و شاهد بر مردم و امتها باشید و اعمال شما به عنوان میزان و معیار برای دیگران، می شود انسانها را طبق این میزان به محاسبه کشید کما اینکه پیامبر شریف و شایسته است و شاهد و الگوی شما است و رفتار و کردار شما با اعمال آن حضرت سنجیده می شود پس او معیار محاسبه اعمال شما و نمونه و الگو است ولکم فی رسول الله اسوه حسنه و شما معیار شاهد بر امتها و انسانها هستید. می دانید که وسط به معنی معتدل شریف والا و میانه تتت آمده و استعمال لفظ مشترک بدون قرینه در یکی از معانی درست نیست.
-
بابا اگر بگویند آخر امت اسلام هم همه خوب نیستند که معیار و الگو باشند جواب چیست؟
-
درست است ولی تعداد خوب و نخبه ای که وجود دارند بخصوص ائمه دوازده گانه معیار و الگو هستند کما اینکه در روایات فراوانی داریم که ائمه فرموده اند: منظور از امت وسط ما هستیم(140).
سوالات دیگری نیز در این زمینه است که فعلا از آنها صرف نظر می کنیم.
-
بابا جون لااقل یکی از آنها را بیان کنید.
-
از جمله سوالاتی که می توان مطرح ساخت این است که:
طبق گفته باب در صفحه 1 کتاب دلائل سبعه فارسی و گفته بهاء در لوحی به نام سوره الرسل که از کتاب گنج شایگان نوشته اشراق خاوری صفحه 202 نقل می کنیم، انبیاء ابتداء و انتهائی ندارند (141) اگر سلسله انبیاء ابتدا و انتهائی ندارد پس چگونه می توان میانه برای آن تعیین نمود.
-
بابا جون منظور این است که پیامبران زیادی فرستاده می شوند.
-
ولی بابا به یاد داشته باشید که از نظر بهائیت هیچ کس حق هیچگونه تاویلی در عبارت را ندارد و باید به همان معنی که از لفظ استفاده می شود اکتفا شود.
-
قبول است، در گذشته خواندیم کسی حق تاویل ندارد.
-
بابا جون اجازه می دهی یک چرائی هم من به آن چراهای پیش اضافه کنم؟
-
بفرمائید.
-
آنچرا این است که چرا امت اسلام میانه امتهای الهی و امتهای غیر الهی نباشد؟
یعنی در گذشته امتهای الهی وجود داشته اند و پس از اسلام امتهای غیر الهی و مکاتب و ایسم های بسیاری ظهور خواهد کرد، امت اسلام میانه این دو است. اگر این را بپذیریم، اهل بهاء جزء امتهای ضاله و گمراه یعنی غیر الهی خواهند بود.
عرض کردم چرا زیاد است

وحی یا القاء روح

- بابا جون! دیگر آیه ای نیست که نقل کنید؟
-
چرا یک آیه دیگر هم برایتان می خوانم و آن آیه 15 سوره مومن است، در انجا می خوانیم:
رفیع الدرجات، ذوالعرش، یلقی الروح من امره علی من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق:
خداوند است که درجات را بالا می برد، صاحب عرش است و روح را طبق فرمانش بر هر کدام از بندگانش را که بخواهد القاء می نماید تا مردم را از روز تلاقی و ملاقات انذار کند.
اهل بهاء می گویند این آیه می رساند که خداوند روح (یعنی وحی) را بر هر کدام از بندگانش بخواهد نازل می کند تا انذار کند.
از اینکه این روح بر بعضی القاء می شود معلوم می شود روح به معنی حیات نیست و از اینکه انذار کند معلوم می شود پیامبر است زیرا کار پیامبران انذار است پس امکان دارد خداوند پس از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) باز هم پیامبر بفرستد.
-
خوب بابا جون اینجا دیگر من دو اشکالش را خوب یاد گرفته ام اجازه می دهید بگویم؟
-
بفرمائید.
-
اشکال اولش این است که چون باب و بهاء معتقدند پیامبر اسلام آخرین پیامبر است معنی اش این می شود که خداوند پس از این دیگر القاء روح بر بنده ای نمی کند. و اشکال دیگرش این است که بهاء ظهور الله بود پس از باب القاء روح و وحی نبود و اشکال سومش هم این است که اگر فرضاً خاتمیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را هم نپذیریم به چه دلیل باب و بهاء پیغمبر بودند این اول کلام است باید دلیل اقامه شود؟
-
کاملاً درست است و اشکال چهارمش این است که القاء روح و وحی تنها بر پیامبران نمی شود بلکه در مورد حواریین (مائده /111) و مادر موسی (قصص /7، و مجادله /22) وحی به کار رفته و پیامبر نبوده اند.
علاوه انذار هم اختصاص به انبیاء ندارد - در آیه 122 سوره توبه آمده - لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم که مربوط به محصلان علوم دینی و معارف و تفقه در دین است. بنابراین بابا جون آیه می رساند که خداوند دارای چنین صفاتی است، درجات را بالا می برد و القاء روح می کند اما اینکه چه زمانی این کار را می کند و نسبت به چه کسی؟! او مختار است، هر وقت بخواهد انجام می دهد و هر وقت نخواهد خیر.

 

پی نوشت:

140) بحار الانوار جلد 7 و تفسیر برهان ذیل آیه.
141) بعثنا الرسل من قبل الذی لا قبل له وارسلنا هم الی العباد.. و نرسلن به الرسل الی الاخر الذی لا آخر له.

 

ادامه دارد...

 

 

خواندن 2126 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی