با ظهور انقلاب اسلامی در کشور ایران، زمینههایی پدید آمد که سبب محدودیت و در نتیجه، دشمنی فرقهی بهائی با انقلاب اسلامی ایران گشت. در ادامه به چند مورد آن اشاره خواهیم نمود.
اول: بازگشت دستهجمعی به اسلام: فرقهی بهائیت در دوران حکومت پهلوی، با استفاده از ثروت وجایگاه خود، زمینهی جذب عدّهای از اقشار محروم و بیاطلاع را به مسلک بهائیت فراهم ساخت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بسیاری از اقشار محروم که از ماهیّت این فرقه، بیاطلاع بودند، به صورت دستهجمعی به دامن پاک اسلام بازگشتند. عدّهای از آنان هم با راهاندازی نشریهای با نام احرار در سال 1358، به مخالفت علنی با سیستم بهائیت پرداختند.[2]
دوم: از میان رفتن رسمیت: هرچند که پیش از انقلاب اسلامی، مردم ایران به بهائیان به چشم دشمن اسلام و ملّیت مینگریستند؛ اما با توجه به افشای اسناد خیانت و جاسوسی آنها پس از انقلاب؛ این دیدگاه، هرچه بیشتر مستند شده و شدّت یافت.
سوم: فقدان حمایت دولتی: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، راه سیطره تشکیلات بهائیت بر مناصب دولتی ایران مسدود گشت. عوامل آنها از مشاغل حساس و غیرحساس دولتی، به دلیل تبلیغ بهائیت و خوشخدمتی به اربابان استعمارگر خود، اخراج شدند.[3]
چهارم: از بین رفتن تشکیلات: با برچیده شدن نظام پهلوی، فرقهی بهائیت، با از دست دادن پشتوانهی دولتی، با شدیدترین بحران طول حیات خود مواجه و به قول سخنگوی بهائیان، به حال مرگ افتاد: «تاریخ 20 ژوئن 79، جناب رابرت پایور... کارمند سفارت را مطلع گردانید که یکی از 9 نفر از مردان متفکر جامعه بهائیت، برای بحث در مورد اعمال اخیر رژیم جدید ایران، سری به او زده است. سخنگوی بهائی گفت که جامعه احساس میکند از جهت اداری، اجتماعی و مالی در حال مرگ است و با بدترین بحران در تاریخ 128 سالهاش مواجه شده است».[4]
پنجم: فرار از ایران: همزمان با تحرکات انقلابی در ایران، سرمایهداران بهائی، سرمایههای کشور را خارج کرده و یکی پس از دیگری گریختند.[5] همچنین بر اساس شماره تسجیلی که برای هر بهائی صادر و به تأیید بیتالعدل حیفا میرسد؛ بسیاری از کشورهای جهان به فرد بهائی تقاضا کننده، پناهندگی داده و حتی مخارج بین راه او را نیز پرداخت میکنند.[6]
مجموعهی این عوامل به علاوهی ضدّیت اساس این فرقه با اسلام، سبب گشت تا دشمنی این فرقه با انقلاب اسلامی ریشه دوانده و پای ثابت محکومیت جمهوری اسلامی ایران، در مجامع بینالمللی قرار گیرد.[7] البته تمامی این موانع و مشکلات، سبب توقف فعالیّت و کارشکنی تشکیلات بهائیت نشده و آنها فعالیّت خود را به صورت مرموزانه و با عنوان ستون پنجم کشورهای غرب ادامه میدهند.[8]
پینوشت:
[1]. ر.ک: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، تاریخ معاصر ایران، اسناد منتشر شده از مسئله هرات و افغانستان، تهران: چاپ دوم، 1372، ص 34.
[2]. ر.ک: سیدسعید زاهد زاهدانی، بهائیت در ایران، فصلنامه موعود، شماره 38، صص 274-273.
[3]. همان، صص 282-281.
[4]. اسناد لانه جاسوسی، شماره 73، مسلکهای استعمار، سند شماره 3، صص 2-1.
[5]. احمد اللهیاری، احتضار بهائیت، وقوع انقلاب در عصر پهلویها 38، روزنامه کیهان، یکشنبه 16 دی 1386.
[6]. خاطرات یک نجات یافته از بهائیت، به نقل از: سایه شوم (بازتاب)، شگردهای نوین بهائیت علیه تشیع، روزنامه کیهان، 21/6/1385.
[7]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی: شکایت بهائیان به سازمانهای بینالمللی
[8]. بهائیت، مذهب استعمارساخته برای مقابله با اسلام، روزنامه جمهوری اسلامی، به نقل از: پایگاه موعود، 8 خرداد 1385.