شیعیان و دیگر مذاهب اسلامی به معاد جسمانی اعتقاد دارند، در حالی که شیخ احمد احسایی آن را تقریباً روحانی میدانست و معتقد بود انسان پس از مرگ، با جسم هورقلیایی (غیر از جسم مادی) زنده خواهد شد.
بنابر اعتقاد شیخ احمد: «انسان دارای دو جسد میباشد. جسد اول، کالبد ظاهری بوده که از عناصر زمانی تشکیل یافته و از عوارض حیات دنیوی است. این جسد در قبر تجزیه و زوال میپذیرد و سرانجام، به عناصر تشکیل دهندهی خود در طبیعت بازمیگردد».[1] از دید احسایی: «آدمی را جسد دومی نیز هست به نام جسد هورقلیایی که ویژگیهای فناپذیر جسد اول را ندارد و در قیامت برانگیخته میشود. (او مدعیست که) در حدیث آمده است طینت آدمی در قبر، به صورت مستدیر [2] باقی میماند، این طینت همان جسد دوم است... این جسد، مرکب از عناصر مثالی و لطیف زمین هورقلیاست که عناصری برتر از عناصر دنیا هستند».[3] بنابر اعتقاد شیخ احمد: «با دَمیدن نفخه نخست (نفخه صعق) جسم اول، از روح جدا میگردد و از میان میرود و آنچه پس از نفخه دوم (نفخه بعث) حشر مییابد (برانگیخته میشود)، جسم دوم به همراه جسد دوم است».[4]
لذا لازم است اعتقاد شیخ احمد احسائی در خصوص معاد روحانی با آیات قرآن مورد مقایسه قرار گیرد .
اول آنکه با تدبری درآیات در مییابیم که معاد از منظر قرآن، جسمانی بوده و از آنجا که آیات قرآن در این زمینه بسیارند، به ذکر چند دسته از آنها بسنده میکنیم.
دسته اول: آیاتی که معاد جسمانی را به عنوان قدرت خداوند تعالی معرفی میکند؛ نظیر: «أَيَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ" بَلي قادِرينَ عَلي أَنْ نُسَوِّيَ بَنانَهُ [قیامة/4-3]؛ آیا انسان میپندارد که ما هرگز استخوانهای او را (پس از مرگ از میان خاکها) گرد نمیآوریم؟" چرا (گرد میآوریم) حال آنکه قادریم سر انگشتان او را نیز با همان اسرار خطوطی که اول داشت بسازیم».
دسته دوم: آیاتی که به برانگیخته شدن انسانها از قبور اشاره دارد (با توجه به آنکه قبر، جایگاه جسم است)، نظیر: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلي رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ [یس/51]؛ (بار دیگر) در صُور دمیده میشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوی (دادگاه) پروردگارشان میروند».
دسته سوم: آیاتی که خلقت اولیه و برانگیخته شدن انسان را از خاک معرفی میکند، نظیر: «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فيها نُعيدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْري [طه/55]؛ ما شما را هم از این خاک آفریدیم و هم به این خاک بازمیگردانیم و هم بار دیگر (روز قیامت) از این خاک بیرون میآوریم».
دسته چهارم: آیاتی در قرآن، که اثبات معاد جسمانی برای برخی پیامبران را شرح داده، نظیر: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ أَرِني کَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتي قالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلي وَ لکِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلي کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتينَکَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَکيمٌ [بقره/260]؛ و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟ فرمود: مگر ایمان نیاوردهای؟! عرض کرد: آری، ولی میخواهم قلبم آرامش یابد؛ فرمود: در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو میآیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایی بر جمع آنها دارد)».
ملاحظه نمودیم که تمامی آیات قرآن کریم، به معاد جسمانی (که از اصول اعتقادی مسلمانان است) وعده میدهند. این در حالیست که شیخ احمد احسایی، بر خلاف معنای ظاهر آیات قرآن کریم و اندیشمندان اسلامی، تفسیری جدید و دلخواه از معاد، ارائه کرده و منکر معاد قرآنی شده است!
پینوشت:
[1]. احمد احسایی، شرح الزیارة الجامعة کبیره، کرمان: به کوشش عبدالرضا ابراهیمی، 1355 ش، ج 4، ص 26-24.
[2]. معنای مستدیر ماندن آن، این است که هیئت پیکری و ترتیب اندامها را در دل خاک از دست نمیدهد.
[3]. ر.ک: احمد احسایی، مجموعه الرسائل الحکمیّه، بیجا: بینا، بیتا، ص 309-308.
[4]. ر.ک: احمد احسایی، شرح الزیارة الجامعة کبیره، کرمان: به کوشش عبدالرضا ابراهیمی، 1355 ش، ج 4، ص 30-29.