×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

نگاه بهائیان به قیامت، بهشت و جهنم

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

نگاه بهائیان به قیامت، بهشت و جهنم

نگاه بهائیان به قیامت، بهشت و جهنم

معاد از دیدگاه اسلام، یعنى بازگشت همه، پس از فانى شدن دنیا، به سوى خداست؛ سرانجام، همه انسان ها در روزى به نام قیامت، براى حساب آورده مى شوند و از کردار دنیوی همه آنها بازخواست مى گردد.
در آن روز که – به فرموده قرآن – طول آن پنجاه هزار سال است: «فی‏ یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ خَمْسینَ أَلْفَ سَنَةٍ»[معارج/ ۴] و این زمین و آسمان ها، به زمین و آسمان دیگرى تبدیل مى گردد، و طرح نوینى در وضع جهان ریخته مى شود: «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» [ابراهیم/ ۴۸]، به حساب و کتاب اعمال تمام انسان ها رسیدگى مى گردد. بهشتى ها به بهشت، و دوزخیان به دوزخ روانه مى شوند؛ چنان که آیات بى شمارى از قرآن بر این مطلب صراحت دارند.
معاد که پایان جهان است آغاز حیات جاوید است که مرگ را در آستانه سرای خود ذبح کرده و جاودانگی و خلود را به ارمغان می‏آورد و نیاز فطری هر موجود حیاتمندی را پاسخ مثبت گفته و مرگ را به حریم خود راه نمی‏دهد
مهم ترین اثر یاد معاد، اجرای عدل و برپاداری قسط فردی و اجتماعی است. از این رو امیرمؤمنان (علیه‏السلام) فرمود: «من تذکّر بُعد السّفر استعدّ» (نهج البلاغه، حکمت ۲۸۰)؛ کسی که به یاد سفر آخرت باشد خود را آماده محاسبه آن روز خواهد کرد. نیز فرمود: «و اذکر قبرک فإنّ علیه مَمرّک»نهج البلاغه، خطبه ۱۵۳)؛ به یاد گورت باش؛ زیرا از آن‏جا به طرف معاد مرور می‏کنی و برای اصلاح جامعه اسلامی به مالک اشتر فرمود: «و لن تحکم ذلک من نفسک حتّی تُکثر هُمُومَک بذکر المعاد إلی ربّک» (نهج البلاغه، نامه ۵۳)؛ هرگز بر خویشتن تسلّط نمی‏یابی و از خشم نمی‏رهی تا اندیشه‏هایت را بسیار به یاد بازگشت به سوی پروردگارت نگردانی. مهم ترین اثر فراموشی معاد نیز تبه‏کاری و ستمگری فردی و اجتماعی است.
یاد قیامت یکی از عوامل مؤثر در وارستگی انسان است؛ کسی که معاد را فراموش نکند پارسا خواهد بود؛ زیرا همه اعمال و رفتارش را تحت مراقبت ویژه قرار می‏دهد و سعی و تلاش همه جانبه دارد تا آنها را بر خشنودی خداوند استوار ساخته، در مدار شهوات، آرزوهای باطل و هوس‏های شیطانی نگردد. خدای سبحان به بنده پارسا وپیامبر برگزیده خویش داوود (علیه‏السلام) فرمان می‏دهد تا براساس حق وعدم پیروی از هوس داوری کند؛ زیرا هوس‏پرستی زمینه گمراهی است:(یا داوُد إنّا جعلناک خلیفةً فی الأرض فاحکم بین‏النّاس بالحقّ و لا تتّبع الهوی فیضلّک عن سبیل اللّه إنّ الّذین یَضلّون عن سبیل‏اللّه لهم عذاب شدید بما نسوا یوم الحساب) (سوره ص، ایه ۲۶)؛ ای داوود ما تو را در روی زمین مقام خلافت دادیم تا میان خلق خدا به حق حکم کنی و هرگز از هوای نفس پیروی نکنی،که تورا ازراه خدا گمراه می‏سازد وآنان‏که از راه خدا گمراه می‏شوند چون روز حساب و قیامت را فراموش کرده‏اند به عذاب سخت معذّب خواهند شد. سرانجام گمراهی، عذاب دردناک و سبب آن، فراموشی روز حساب است.
امیرالمؤمنین (علیه‏السلام) به این نکته زیبا توجّه داده و فرموده است: هراسناک ترین چیزی که می‏ترسم دامنگیر شما گردد دو چیز است: پیروی از هوای نفس و آرزوی دراز؛ اما زیان پیروی از هوای نفس آن است که راه حق و حقیقت را می‏بندد و اما زیان آرزوی طولانی آن است که سبب فراموشی آخرت خواهد شد: «إنّ أخوف ما أخاف علیکم إثنان: إتّباع الهوی و طول الأمل؛ فأمّا إتّباع الهوی فیصدّعن الحقّ و أمّا طول الأمل فیُنسى الآخرِة»(نهج البلاغه، خطبه ۴۲). پس انسان اگر از قید و بند هوا بگریزد، قهراً برنامه‏های اخروی را با کمک عقل تنظیم می‏کند.
خداوند سبحان به پیامبران و بندگان برجسته و خاص خود، نعمتی ویژه عطا فرموده و آن یاد قیامت است: (إنّا أخلصناهم بخالصةٍ ذکرَی الدّار  وإنّهم عندنا لمن المصطفیْن الأخیار) (سوره ص، آیه ۴۶ و ۴۷)؛ ما آنان را برای یاد سرای آخرت خالص و پاکدل گردانیدیم، یا آن‏که ما آنان را از عِباد مُخْلَص قرار دادیم؛ چون دارای وصف خالِص و ویژه‏اند و آن، یاد معاد است و آنان نزد ما از برگزیدگان خوبان بودند. از این رو پیامبران بسیار آرزوی شتافتن به سرای آخرت داشته، از آن استقبال می‏کردند؛ برخلاف کافران و گمراهان که شدیداً از آن هراسناک بودند. براین اساس، قرآن چنین می‏فرماید: (قل إن کانت لکم الدّار الاخرة عنداللّه خالصةً من دون النّاس فتمنّوُا الموت إن کنتم صادقین  و لن یتمنّوه أبداً بما قدّمت أیدیهم و اللّه علیم بالظّالمین  و لتجدنّهم أحرص النّاسِ علی حیوة و من الّذین أشرکوا یودّ أحدهم لو یعمّر ألفَ سنة و ما هو بمُزحزحه من العذاب أن یعمّر و اللّه بصیر بما یعملون) (سوره بقره، آیه ۹۴ – ۹۶) ؛ بگو ای پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) اگر سرای آخرت را خداوند ویژه شما ساخته، نه سایر مردم، باید مشتاق و آرزومند مرگ باشید، اگر در این ادعا راست می‏گویید، و هرگز آرزوی مرگ نکند. زیرا براثر کردار بد، عذاب سخت آخرت برای خود مهیا کرده اند و خدا به همه ستمکاران داناست و همه شما مخاطبان قرآنی می‏یابید که آنان (یهود) به زندگی مادی از همه مردم، حریص‏ترند برخی از مشرکان آرزوی هزار سال عمر می‏کنند و اگر هم آرزویشان به حصول پیوندد عمر هزار سال نیز آنان را از عذاب خدا نرهاند و خدا از کردار ناپسند آنان آگاه است. (آیت الله جوادی آملی، معاد در قرآن، ص ۱۵ – ۱۸)
علی محمد باب در غالب ابواب بیان، آیات قیامت  را توجیه می کند؛ از جمله
در باب هفتم از واحد دوم ” فی بیان یوم القیامة” گوید: (ملخّص این باب آنکه مراد از یوم قیامت، ظهور شجره حقیقت است و مشاهده نمی شود که احدی از شیعه یوم قیامت را فهمیده باشد، بلکه همه موهوماً امری را توهم نموده که عند الله حقیقت ندارد و آنچه عند الله و عند عرف اهل حقیقت مقصود از یوم قیامت است، این است که از وقت ظهور شجره حقیقت در هر زمان به هر اسم الی حین غروب آن قیامت است، مثلاً از یوم بعثت عیسی تا یوم عروج آن قیامت موسی بود به قول خود و هر کس مؤمن نبود جزا داد به قول خود، زیرا که ما شهد الله در آن زمان ما شهد الله فی الانجیل بود و بعد از یوم بعثت رسول الله (ص) تا یوم عروج آن ، قیامت عیسی بد که شجره حقیقت ظاهر شده در هیکل محمد و جزا داد هر کس مؤمن به عیسی بود و عذاب فرمود به قول خود هر کس مؤمن به آن نبود. و از حین ظهور شجره بیان الی ما یغرب، قیامت رسول الله (ص) است که در قرآن خداوند وعده فرموده که آن بعد از دو ساعت و یازده دقیقه از شب پنجم جمادی الأول سنه ۱۲۶۰که سنه ۱۲۷۰ بعثت می شود اول یوم قیامت قرآن بوده و الی غروب شجره حقیقت قیامت قرآن است. زیرا که شیئی تا به مقام کمال نرسد قیامت آن نمی شود و کمال دین اسلام الی ظهور منتهی شد و از اول ظهور تا حین غروب اثمار شجره اسلام، آنچه هست ظاهر می شود و قیامت بیان در ظهور من یظهر الله است…)
حسینعلی بهاء (جانشین سیّد باب و رهبر دوم بهائیان)، در جواب کسی که از وی پرسیده بود: اگر قیامت قیام نموده ، پس بهشت و دوزخ کجاست؟ گفته است: ” الاولی لقائی و الاخری نفسک ایّها المشرک المرتاب” یعنی بهشت دیدار من است و جهنم نفس تو ، ای مشرک شک آورنده. (کتاب مبین – صفحه ۲۸۹)
“بهشت عبارت از فرح و مسرّت معرفة اللّه و محبّت اللّه است که در نتیجهء ایمان بمظهر ظهور الهی حاصل می‌گردد تا به این وسیله هر کس بقدر استعداد خود بمنتها درجهء کمال رسد و بعد از موت حیات جاودانی در ملکوت الهی یابد. و دوزخ حرمان از عرفان الهی است که نتیجه‌اش عدم نیل کمال ملکوتی و محرومیّت از الطاف لایزالی است. و به وضوح تصریح گشته که این مصطلحات غیر از این معنای دیگر ندارد و مفاهیم عامّه از قیام مردگان با جسد عنصری و بهشت و دوزخ و امثال آن صرفاً ضربی از اوهام و تخیّلات است.”
لذا به زعم علی محمد باب و حسینعلی بهاء و پیروان آنها قیامت کبری و حشر عمومی بشر و یوم الحسرة به وقوع پیوسته ، لذا شهدای بدر و احد به بهشت موعود رسیده اند و اصحاب امام حسین (ع) ، بهشتشان لقای علی محمد شیرازی و حسینعلی بهاء بود و جهنم آنها محرومیت لقای این بزرگواران بود که به آن واصل نشدند.
حال اگر قیامت چنین باشد که بهائیان می گویند، فریاد و افسوس اولیاء حق از خوف دوزخ و کیفر آخرت بیجا و یاوه بوده است. گذشته از دلایل عقلی و نیز دلالت وجدان و فطرت بر وجود معاد، آیات شریفه قرآن کریم بیش از هر مطلبی پس از توحید، ناظر به مسأله معاد و روز بازگشت است و کمتر آیه ای در قرآن کریم می توان یافت که به تصریح یا به تلویح، اشاره به مبداء و معاد و روز رستاخیز نداشته باشد و عباد را تحریص به تحصیل بهشت و تحذیر از عذاب دوزخ نکرده باشد. از این رو ذکر چند نمونه از این آیات بایسته است:
۱- قَالَ اللّهُ هَذَا یَوْمُ یَنفَعُ الصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ ذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ.(سوره مائده/ ۱۱۹) ترجمه: خداوند مى‏گوید: «امروز، روزى است که راستى راستگویان، به آنها سود مى‏بخشد؛ براى آنها باغهایى از بهشت است که نهرها از زیر (درختان) آن مى‏گذرد، و تا ابد، جاودانه در آن مى‏مانند؛ هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند؛ این، رستگارى بزرگ است!
۲- إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِآیَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِیهِمْ نَارًا کُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَیْرَهَا لِیَذُوقُواْ الْعَذَابَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَزِیزًا حَکِیمًا(سوره النساء /۵۶) ترجمه: کسانى که به آیات ما کافر شدند، بزودى آنها را در آتشى وارد مى‏کنیم که هرگاه پوستهاى تنشان (در آن) بریان گردد (و بسوزد)، پوستهاى دیگرى به جاى آن قرار مى‏دهیم، تا کیفر (الهى) را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است (و روى حساب، کیفر مى‏دهد). ۳- بَلَى قَادِرِینَ عَلَى أَن نُّسَوِّیَ بَنَانَهُ ( سوره القیامة/۳) ترجمه: آرى قادریم که (حتّى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب کنیم!
۴- وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ. (سوره یس / ۷۸) قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ(سوره یس / ۷۹) ترجمه: و براى ما مثالى زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسى این استخوانها را زنده مى‏کند در حالى که پوسیده است؟!»(سوره یس / ۷۸) بگو: همان کسى آن را زنده مى‏کند که نخستین بار آن را آفرید؛ و او به هر مخلوقى داناست! (سوره یس / ۷۹)
با توجه به اینکه بهائیان ازتفسیر و تأویل کلمات الهیّه نهی شده اند، بنابراین آنان در برابر آیات فوق الذکر، نمی توانند پاسخ منطقی داشته باشند. لذا قیام مردگان با جسد عنصری و بهشت و دوزخ و امثال آن اوهام و تخیّلات نیست. در مورد نهی از تأویل کلمات الهیّه در صفحه٣۴٠ گنجینه حدود و احکام و با دو تفاوت جزئی در صفحه ۴۵٣ جلد ٣ امر و خلق آمده: ” کلمه الهیّه را تأویل مکنید و از ظاهر آن محجوب ممانید چه که احدی بر تأویل مطّلع نه الّا اللّه و نفوسی که از ظاهر کلمات غافلند ومدعی عرفان معانی باطنیّه ، قسم باسم اعظم که آن نفوس کاذب بوده و خواهند بود طوبی از برای نفوسی که ظاهر را عامل و باطن را آمل اند “
همچنین از قول عبدالبهاء آمده: ” از جمله وصایای حتمیّه و نصایح صریحه اسم اعظم این است که ابواب تأویل را مسدود نمائید …” (ص ٣۴١ گنجینه حدود و احکام ) این گوشه‏ ای از بیانات باب و بهاء سر سلسله بابی‏گری و بهائی‏گری بود!
حال کمی بیندیشید، قیامتی که در همه ادیان به زندگی پس از مرگ و رسیدگی به اعمال انسانها تعبیر شده است، قیامتی که به حساب ظالم رسیدگی می‏شود و به نیکوکاران پاداش داده می‏شود، آیا این همان قیامت است پس به تعبیر باب و بهاء دیگر خبری از جهنم و آتش جهنم و زقوم جهنمی نیست و افراد ظالم فقد از ایمان بی‏بهره‏اند و دیگر عذابی ندارند؟ هر کس هر کاری که دلش خواست بکند، هیچ حساب و کتابی نیست. مظلوم ظلم را قبول کند و ظالم ظلم کند بدون آنکه امیدی به روز حساب و کتابی داشته باشد. پس به همین خاطر است که ایام رفع قلم را وضع کرده اند، یعنی ایامی که هر کاری انجام دهید هیچ چیز بر شما نوشته نمی شود.
خود این ایام رفع قلم، تناقضی در گفتار و نوشتار بهائیان است، زیار اگر حساب و کتابی و قیامتی نیست، رفع قلم یعنی چه؟ اگر هست پس آنچه در نبودن قیامت می گویید چه معنایی دارد؟
آیا با این حرفها عدل خداوند زیر سوال نمی‏رود. هیچ مظلومی نمی‏تواند حق خود را از ظالم بگیرد و هیچ عابدی در مقابل عبادت خود جزاء نبیند ، شما چگونه حکم می‏کنید ؟؟؟
منبع: بهاء بی بها

 

 

خواندن 1456 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی