بهائیت از منظر افسران جنگ نرم ( بخش اول)
خطر بهاييت
و تکليف ما
هم
چنان که در صفحات قبل
توضيح داده شد، بهاييت به علت عدم برخورداري از خاستگاه و پايگاه مردمي و فقدان
متون علمي و منسجم و وابستگي آشکار به استعمار خارجي، قابليت و توان ماندگاري به
مدت طولاني را نداشت، ولي عواملي چند موجب مقاومت اين ويروس خطرناک و کثيف در جهان
اسلام و ايران شده است که در زير به بعضي از اين عوامل اشاره ميکنيم:
عمل کرد
سياسي و تشکيلاتي بودن
بهاييت در حالي که
براي فريب مردم شعار «جدايي دين از سياست» را سر داده است، يک حزب کاملاً سياسي و
تشکيـلاتي است؛ حتي «مشرق الاذکار» يا «معـابد بهايي» هم که زير نظر محافل قـاره اي
يا ملي فعـاليت مي کنند، کاملاً تشکيلاتي و سياسي هستند. به نحوي که اولين «مشرق
الاذکار» آنان در «عشق آباد» محل تجمع دشمنان اسلام و عناصرِ بيوطن و فراماسونري
شد که تماميت ارضي ايران را هدف گرفته بودند و از تجزيهي صفحات شمالي ايران به دست
امپراطوران روس خوشحال بودند، اين مشرق الاذکار به قدري سياسي عمل ميکرد که مورد
بغض و کينهي کمونيستها قرار گرفت و توسط آنان تعطيل شد، ولي پس از زلزلهي سال
1948م. به کلي تخريب گرديد.
با توجه به اين که
بهاييت براي مبارزه با اسلام و جاسوسي براي دشمنان اسلام ايجاد شده است، برخلاف
ساير مسلک هاي اعتقادي، از تشکيلات پيچيده اي برخوردار است و با استفاده از اين
تشکيلات و وضع قوانين و صدور دستورالعمل هاي متعدد و تشکيل پرونده براي تمام
بهاييان تسجيل شده، خواسته
هاي
اربابان استعمارگر و نيازمندي هاي اطلاعاتي سازمان هاي جاسوسي آنان را تأمين مي
کنند.
در رأس تشکيلات بهاييت
«بيت
العدل»،
يعني عاليترين مقام تشريع و قانونگذاري و مسوول امور اجرايي و اداري جامعهي
بهايي قرار دارد. عنوان بيت العدل، اول بار توسط «حسين
على بها» در کتاب «ا قدس» به کار رفت. «عبد البها» نيز در «الواح
وصايا» بيت العدل را چنين تعريف کرده است:«بيت العدل همان چيزي است که خدا آن را
مصدر کل خيرات و مصون از کل خطاها قرار داده است.»وي در گنجيهي حدود احکام نيز
مينويسد:«متجاوزين از اوامر و قوانين بيت العدل مظهر نفاق و در جرگهي معرضين از
درگاه الهي محسوباند.»
«عباس افندى» به دنبال
مسافرت به کشورهاى اروپايى و آمريکايى، دايرهي تشکيلاتى بيت العدل را بسيار
فراتر از آن چيزى که بها پيش بينى کرده بود، گسترش داد و آن را رکن و مرکز تشريع
و تبيين، اعتقادها و احکام بهاييت قرار داد، ولي موفق به تشکيل آن نگرديد و مقدمات
تشکيل آن در اواخر عمر «شوقي» با تشکيل «هيأت بين
المللي بهايي»
(اياديان امرالله) فراهم و سرانجام در سال 1963م. پس از مرگ شوقي در «حيفا» زير نظر
دولت غاصب و ظالم اسراييل تشکيل شد.
«بيت العدل» عالي
ترين مقام قانون
گذاري و مسوول ادارهي
امور جامعهي بهايي است. اعضاي اين مجمع هر 5 سال يک بار توسط انجمن روحاني بين
المللي انتخاب مي
شوند. اعضاي بيت العدل برخلاف اعتقاد به تساوي حقوق زنان و مردان بايد از ميان
مردان انتخاب شوند، چون ورود زنان به بيت
العدل حرام است و جالب اين است که بيت
العدل با تلاش «روحيهي ماکسول» -همسر شوقي افندي- پس از طرد «ميسن
ريمي» تشکيل شد و تحت
سيطرهي يک زن، يعني بيوهي شوقي بود.
اعضاي بيت
العدل نزد بهاييان
عاري از هر خطا و تصميمهاي آنان معصومانه است. سرپيچي از فرمان آنان سبب طرد
روحاني فرد خاطي مي شود. تشريع احکام و حل تمام مشکلات بهاييان از جمله اختيارات
اين تشکل است.
بيت
العدل شعار فريبنده اي
است که در کتاب «اقدس» توسط «ميرزا حسين
علي نوري» مطرح شد، اين سازمان را در واقع بايد «بيت
الظلم» ناميد، چون اين
سازمان متعلق به بهاييتِ بريده از تودهي مردم و مزدور کلان سرمايه
داران يهود است و در
کشوري مثل اسراييل که پايگاه نظامي ـ جاسوسي آمريکا و انگليس است، تشکيل شده است.
پس از بيت
العدلِ
حيفا، محافل قارهاي، ملي و محلي با ترکيبي 9 نفره عهده دار امور اداري و اعتقادي
بهاييان مي باشند.
محافل منطقه اي و قاره
اي مسووليت ها و وظايف گسترده تري به لحاظ اداري، آموزشي، تبليغي و هماهنگي با
سازمان فراماسونري به عهده دارند که تأسيس مشرق
الاذکارها يکي از اين وظايف است. در ضمن محافل ملي و محلي نيز زير نظر
محافل قارهاي فعاليت مي کنند.
مشرق
الاذکار يا معبد
بهاييان صرفاً براي عبادت ساخته نمي
شود، بلکه مرکزي سياسي است که به شکلي خاص بر اساس نمادهاي فراماسونري
و يهودي ساخته مي شود. اين ساختمان 9 وجهي و داراي 9 در است که در اطراف آن
مؤسسههاي فرهنگي، آموزشي، ساختمانهاي اداري و بهداشتي،يتيم
خانه، محل مشورت و ملاقات، سالن آمفي تئاتر و سالن اجتماعات طراحي شده
است که در آن امور اداري بهاييان انجام ميشود.
يک مشرق الاذکار
تعدادي «حظيره القدس» و محفل محلي را زير نظر دارد و به ادارهي امور آن مي پردازد.
هم چنين بهاييان تفريحگاه و محل هايي براي عيش، عشرت و هوس
راني خود پيش
بيني کرده اند که به
«حدائق بهايي» موسوم است که در حيفا زير نظر بيت
العدل و در قاره ها و کشورها زير نظر محافل منطقه اي و ملي تأسيس و
اداره مي شوند. بهاييان علي
رغم
شعارهاي سرزنده و شادي که مي دهند، بسيار مرده پرستند. حتي قبلهي اين فرقه پس از
مرگ ميرزا حسين
علي نوري
به سوي قبر او در فلسطين اشغالي است. آنان با توجيه هاي عجيب و غريب، مرده ها را با
تشريفات خاص و مخارج بالا دفن مي کنند و قبرستان هاي تزيين شده اي دارند که زير نظر
محافل ملي اداره مي شوند.
نویسنده : فرزاد فکوری