همجنس گرایی
در مسلک بهائی!
نوشته شده توسط محمد
نیکدل
بهائیت در ایران : سایت
just bahai blog در
مقاله ای با عنوان
(Gays can’t marry, and that’s not discrimination)
همجنس بازان نمی توانند ازدواج کنند و این تبعیض نیست?!؛ اعتراض خود را نسبت به
جامعه ی بهایی مبنی بر برخورد دوگانه با همجنس بازان بیان می دارد و با استناد به
سخن ادو شفر(Udo
Schaefer)
عضو افتخاری مادام العمر انجمن مطالعات بهایی آلمان که در کتاب اخلاق بهائی در نور
کتاب مقدس: اصول اعتقادی، جلد2(“Bahá’í
Ethics in Light of Scripture: Doctrinal fundamentals, volume 2)
می نویسد: «رابطه همجنس گرا، ... تجاوز از اراده ی خدا و ذاتا غیر اخلاقی است»
ادعای بهاییت در رابطه با عدم تبعیض را زیر سوال می برد.
نویسنده مقاله معتقد است که همجنس گرایان در جامعه ی بهایی دارای احترام و حقوقی
مانند سایر افراد نیستند و حتی بعضی از بهاییان همجنس گرا به خاطر این میل
متفاوتشان از حق رای در جامعه ی بهایی محروم شده اند و این مخالف شعار برابری در
بهاییت است. به گفته ی وی بهاییان فقط مدعی هستند که تبعیضی در رابطه با همجنس
گرایان ندارند اما در بهاییت ازدواج با همجنس وجود ندارد و این خود تبعیضی آشکار
است.
تشکیلات بهاییت نیز در برخورد با آنها ابتدا شیوه رد را انتخاب نموده؛ چون موضوع
لواط ( و طبیعتا ازدواج با همجنس) در کتاب اقدس تحریم شده است و در بعضی موارد هم
حکم آن به بیت العدل راجع گشته است. اخیرا جناب عرفان ثابتی در صفحه اینترنتی خویش
مبادرت به ارائه متنی از بیت العدل نموده که در موضوع همجنس گرائی است. متن نشان می
دهد فشار همجنس گرایان بر بیت العدل برای تعیین تکلیف موثر واقع شده و موضع نرمی در
برابر آنان اتخاذ نموده اند و به لحاظ دستور وحدت عالم انسانی، تحت پوشش قرار گرفته
اند و برای دفاع از مظلومیت آنان اقدامی صورت پذیرفته است.
متن سخن بیت العدل به نقل از عرفان ثابتی به شرح زیر است:
ترجمه و تلخیص پیام بیت العدل اعظم،مورخ
۲۷
اکتبر
۲۰۱۰،
درباره رویکرد بهاییان به همجنسگرایان:
... بهاییان موظفند هر گونه تعصبی را از زندگی خود بزدایند و به همگان احترام
گذارند. بنابراین، هر گونه تعصب یا انزجار از همجنسگرایان، مخالف و مغایر با روح
آیین بهایی است. افزون بر این، بهاییان مامورند که مدافع و حامی مظلومین باشند و
باید از کسانی که حقوق اساسی شان نقض شده با تمام توان دفاع کنند... جامعۀ بهایی در
پی تحمیل ارزش های خود به دیگران نیست و ایشان را بر اساس موازین اخلاقی بهایی
داوری نمی کند. جامعۀ بهایی خود را یکی از گروه ها یا سازمان های اجتماعی در حال
رقابتی نمی داند که هر یک خواهان به کرسی نشاندن دستور کار اجتماعی خاص خودند. در
تلاش برای تحقق عدالت اجتماعی، بهاییان باید ناگزیر میان وجوهی از امور اجتماعی که
با تعالیم بهایی همخوانی دارد و جنبه هایی که با تعالیم بهایی سازگاری ندارد، تمایز
گذارند. در حالت نخست،بهاییان می توانند فعالانه از آن امور اجتماعی حمایت کنند ولی
در حالت دوم، نه حمایت می کنند و نه مخالفت. در رابطه با
همجنسگرایان، بهاییان باید فعالانه از رفع تبعیض علیه آنها حمایت کنند ولی دربارۀ
ازدواج مدنی بی طرف خواهند بود، نه حمایت خواهند کرد و نه مخالفت. چنین
تمایزاتی در پرداختن به هر یک از مسائل اجتماعی اجتناب ناپذیر است. مثلا بهاییان
فعالانه برای استقرار صلح جهانی می کوشند ولی در جریان این کار درگیرِ فعالیت های
سیاسی حزبی علیه هیچ دولتی نمی شوند...
شاید مطالعه قسمتی از دستخط 20 دسامبر 2010 بیت العدل اعظم نیز در این زمینه مفید
باشد:
(در خصوص افرادی که تمایلات همجنسگرایی دارندبه استحضار می رساند که بهاییان
معتقدند که انسان ها همگی عضو یک خانواده نوع بشر هستند و هر فردی مستحق احترام،
محبت و عدالت می باشد. از این رو بهاییان بر این نظرند که این نفوس نباید از حقوق
شهروندی خود محروم گردند و یا با تعصب با آنان رفتار شود. تعالیم بهایی ازدواج را
وصلت بین یک مرد و یک زن می داند و روابط جنسی را تنها در چارچوب زندگی زناشویی
مشروع می شمرد، و حضرت بهاءالله همجنسگرایی را به طور موکد و صریح نهی فرموده اند.
اما بهاییان عقاید یا معیارهای اخلاقی خود را به دیگران تحمیل نمی کنند. البته هر
کس بخواهد عضو جامعه بهایی باشد باید تمامی تعالیم حضرت بهاءالله را قبول کند)
جناب بهالله در کتاب اقدس بعد از ذکر حرمت ازدواج با زن پدر که بیان شده، می گوید:
«اناّ نستحیی ان نذکر حکم الغلمان» یعنی ماحیا می کنیم که حکم پسران را بیان کنیم![1]
وی در ادامه می گوید:" لا ترتکبوا مانهیتم عنه فی هذا اللوح"و هر آنچه را در این
کتاب، از آن ممنوع شده اید مرتکب نشوید.[2]
اگر چه عبدالبهاء ، در گنجینه حدود و احکام، صفحه 267، این عمل را حرام اعلام کرد،
اما وی در کتاب مائده آسمانی، که بعد از گنجینه حدود و احکام نوشته شده است، هر
آنچه حکمش بیان نشده را مباح می داند و می گوید: «عدم ذکر در الواح الهی نفس جواز
است، زيرا منهی از نصوص استنباط ميشود.»[3]
همچنین بنا به مشاهدات فضل الله مهتدی معروف به صبحی کاتب عبدالبهاء ،شوقی افندی
جانشین عبدالبهاء، این عمل ( لواط) را انجام می داده است.[4] و
در توجیه کار خود بیان می داشته که حکم این عمل بیان نشده است!.
ناصر افندي، پسر خاله شوقي افندي ميگويد:«از او پرسيدند چرا ترک اين حرکات ننگين
نميکني؟ جواب داد: جمال مبارک ( حضرت بهاء) نهي نفرمودند!»[5]
حال جای این سوال باقی می ماند که برای یافتن پاسخ این مقاله باید سیره ی جناب
شوقی را سرمشق قرار داد یا به نگارشات جناب بهالله و اصلاحات جناب عبدالبها نگریست
و یا منتظر بیانیه های جورواجور بیت العدل ماند؟!!
پی نوشتها :
[1] اقدس
ص 30 سطر 10
[2] همان.
[3] عبدالحمید
اشراق خاوری، همان ، ج 2، ص 42.
[4] فضل
الله مهتدي صبحي کاتب عبدالبهاء ، خاطرات انحطاط و سقوط به اهتمام علي امير
مستوفيان ،چاپ اول ؛ 1384،نشر علم ،ص 89
[5] فتح
اله مفتون یزدی، باب وبهاء چه می گویند چاپ حيدرآباد 1370 . ق ،ص 196.
منبع :
وب سایت یار جوان