×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

مدعی دروغین در مناظره بروایتی دیگر

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

مدعی دروغین در مناظره  

بروایتی دیگر

بهائیت در ایران : رهبر فرقه گمراه بابیت علی محمد شیرازی ملقب به باب بوده که دو نفر از شاگردان وی به نامهای میرزا حسنعلی نوری (مقلب به بها الله و رهبر فرقه بهاییت) و میرزا یحیی نوری (مقلب به صبح ازل و رهبر فرقه ازلی) می باشند.

باب پس از مرگ پدید آورنده ی فرقه شیخیه یعنی شیخ احمد احسایی و جانشین وی سید کاظم رشتی ادعای رهبری فرقه ی شیخیه را نمود پس از مدتی ادعا کرد مهدی موعود است و در عراق اقدام به دعوت مردم به خود نمود و می گفت "خرق عادت من این است "که روزی هزار بیت (منظور از هر بیت پنجا ه حرف) به مناجات سخن میکنم و با خامه خویش نگار دهم." همچنین گفته بود " نام مرا در اذان و اقامه داخل کنید و بگویید اشهد ان علی محمداً بقیه الله "و حتی کلاماتی را از خود به زبان می آورد و می گفت "این قرآن من است و از خدای بر من فرود شده " ولی به علت اینکه سخنانش از قواعد عربی خارج بود و غلط نحوی فراوان داشت مردم از عرب از اطرافش پراکنده می شدند. لذا پس از مدتی به ایران آمد.

مناظره علی محمد باب را با حاج ملا محمود نظام العلما که با حضور ناصر الدین شاه و تعدادی از علما و افراد دولتی آن زمان در تبریز انجام شده را از منابع تاریخی(ناسخ التواریخ ، تاریخ قاجاریه،جلد سوم ،سلطنت ناصر الدین شاه) استخراج به حضور شما تقدیم مینائیم:

نظام العلما : آیا تو در این کتب خودت را شجره ی طوبی نامیده ای؟ مفهوم این بیان این است که هرچه بر زبان تو جاری گشته یا میشود کلام خدا میباشد .

باب: خدا تو را رحمت کند آری قسم به خدا چنین است که می گویی.

نظام العلما : آیا اینکه شما را باب می خوانند از طرف خود شما می باشد و یا مردم از پیش خود شما را باب خطاب میکنند؟

باب: نه از طرف خودم می باشد و مردم هم از پیش خو نمی گویند بلکه این اسم از طرف خدا ی است.

نظام العلما : در کجا ، در خانه کعبه ، بیت المقدس ، یا بیت المعمور ؟؟

باب: هر کجا هست خدایی است.

ناصر الدین شاه : ای سید دانسته باش که من با خدا عهد کردم که اگر شما بتوانید در نزد ما ثابت کنید که شما حقیقتا باب علم هستید در این صورت این مسند و منصبی ر که من دارم به شما واگذار کنم و خود مطیع شما باشم.

نظام العلما : ای سید (علی محمد باب ) احسنت به این ادعایی که کردی ، امیر المومنین به این اسم خوانده میشد ، و کسی که او را به این اسم خواند ، محمد صلی الله علیه و آله بود که فرمود " انا مدینه العلم و علی بابها" من شهر علم می باشم و علی در آن شهر است . علی علیه السلام نیز فرمود" سلونی قبل ان تفقدونی ولی لان بین جنبی علما جماعاً " پیش از آنکه مرا نیابید از من بپرسید زیرا میان دو پهلوی من علوم بسیاری است.

اکنون پاره ای از مسائل متشکله نزد من است که حل آنها را از شما می خواهم و از جمله ی آنها چیزی مربوط به علم طب است.

باب :من درس طب نخوانده ام

نظام العلما : از علوم دینی می پرسم و ابتدا از علم صرف شروع میکنم.

باب: علم صرف را هنگام کودکی خوانده ام.

نظام العلما : این آیه شریفه را " هو الذی یریکم البرق خوفاً وطمعاً" برای ما تفسیر کن ، ترکیب نحوی آن را بیان نما و بگو شان نزول سوره کوثر چیست؟ و چه علت دارد که خداوند پیامبرش را به این سوره تسلیت داده؟

باب: مهلت

نظام العلما : معنای فرمایش امام علی بن موسی الرضا چیست، که در مجلس مامون ، در جواب سوال او که پرسید چه دلیل بر خلافت جدت علی بن ابیطالب داری .

حضرت فرمود >نص آیه انفسنا، مامون گفت اگر نبود نسائنا . حضرت فرمود : اگر نبود ابنا ئنا.

باب:این حدیث نیست.

نظام العلما : هرچه باشد ، آیا از مقالات عرب هم نیست ، تفسیرش را بیان نما؟

باب : رخصت و مهلت.

نظام العلما : معنا ی حدیث " اعن له العین ظلمت العین الواحده " چیست؟

باب: نمی دانم

نظام العلما : مفهوم " اذا دخل الرجل علی الخنثی و الخنثی علن الا ثنی وجب الغسل علی الخنثی دون الرجل والانثی " یعنی چه؟

باب : سکوت

نظام العلما : تالیفات خود را به عقیده خودت و بر اساس فصاحت و بلاغت ساخته ای ، پس اکنون بگو ببینم چه نسبتی از نسب اربع میان فصاحت و بلاغت وجود دارد . و چرا شکل اول بدیهی الانتاج است؟

باب: سکوت نمود و از جواب عاجز ماند.

نظام العلما : ای سید (علی محد باب) سوال دیگری از تو دارم و دیگر سوالی نپرسم آن سوال این است که اگر ما گمان کنیم و تسلیم شویم که این علومی که اکنون در نزد بشر موجود است تمامش قال و قیل است ، به قدر پشیزی به حال بشر مفید نیست ، پس ما از تمام علوم صرفنظر کرده ، اکنون من از شما می پرسم ، چنانکه از کتاب ها و احوال شما معلوم میشود شما ادعای رسالت میکنید ، زمانی مدعی مهدویت میباشد ، و گاهی دیگر ادعای ولایت دارید، ما اینجا حاضر شدیم که از شما بپرسم آیا معجزات و کراماتی دارید که حجت شما بر مردم باشد؟

باب : هر چه می خواهی بخواه

نظام العلما : ای سید بر تو پوشده نیست که پادشاه ایران به بیماری نقرس مبتلا است اکنون از شما می خواهم که او را زا چنین دردی که دوای آن نایاب است شفا دهی .

باب : این کار غیر ممکن است.

ناصر الدین شاه: این آقایی که اکنون با شما مناظره میکند معلم من است ، او کسی است که مرا نیکو ادب کرده است ولی اکنون پیر شده و طراوت جوانی را از دست داده و نمی تواند در سفر و حضر با ما ملازم باشد ، آیا می توانی او را به دوره جوانی برگردانی؟

باب : این کار هم محال است.

نظام العلما : ای مردم بدانید که این مرد « اشاره به علی محمد باب » پیمانه اش خالیست و انبانش از هر معقول و منقولی تهی است او مغرور به باطل و سفیه و جاهل است ، هیچ معجزه ای و کرامتی ندارد و شایسته هیچ گونه احترامی نیست.

باب: « با عصبانیت» ای نظام این چه سخن است که میگویی؟

منم آن مردی که هزار سال است در انتظار او می باشید؟

نظام العلما : آیا تو مهدی منتظر و امام قائم میباشی؟

باب : آری من همان هستم .

نظام العلما : مهدی نوعی هستی یا مهدی شخصی؟

باب : من عین همان مهدی شخصی هستم.

نظام العلما : نام پدر و مادر ت چیست و کجا متولد شده ای؟

باب : اسمم علی محمد اسم پدرم میرزا رضای بزاز مادرم خدیجه محل ولادتم شیراز است و سی و پنج سال هم عمر دارم .

نظام العلما : اسم مهدی ما محمد اسم پدرش حسن و مادرش نرجس و محل ولادتش سامرا است ، پس چگونه این مشخصات بر تو تطبیق ندارد؟

باب : هم اکنون کرامتی به شما نشان میدهم تا معلوم گردد که من در دعوی خود صادق هستم.

حضار جمیعا: حبا و کرامتاً ، کرامت خود آشکار کن.

باب : من در یک روز هزار بیت مینویسم

حضار : بسیاری از نویسندگان در این هنر باتو شریکند.

نظام العلما : من در زمان توقف در عتبات عالیات کاتبی داشتم که به روزی دو هزار بیت کتابت میکرد و آخر الامر کور شد، البته شما هم این عمل را ترک نما یید و الا کور خواهید شد.

«این مناظره خود گویای بسیاری از روشنگری ها در خصوص این افراد گمراه بوده است دیگر نیازی به تو ضیح این حقیر نیست لعنت خدا و رسولش بر کسانی که مردم را از راه راست منحرف ساخته و خلق گمراه را به سوی آتش دوزخ رهمون شدند

 

 

خواندن 1591 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی