محفل بهایی یا جاسوسی برای اسراییل
بهائیت در ایران : بر طبق اسناد منتشر شده این فرقه ضاله ارتباط تنگاتنگی با
صهیونیست ها و سرویس های جاسوسی دشمن دارد و در میان جذب افراد به این فرقه جاسوس
پروری را به عنوان یکی از اصلی ترین برنامه های خود اجرا می کند . لازم است در
اینجا به گوشه ای از ارتباطات بهائیان و اسرائیل بپردازیم :
چندی است جریان بهائیت در ایران فعالیت های خود را شدت بخشیده است و هر روز با
شیوه جدیدی اقدام به جذب نیرو می کنند . از تبلیغ در مناطق مرزی کشور ، نفوذ به
مدارس و دانشگاه ها در شهرهای مرزی ، نفوذ به شهرهای مرکزی کشور و حال در پایتخت
باید شاهد تبلیغ وسیع این جریان صهیونیستی در سطح شهر ، متروها و.... باشیم .
بر طبق اسناد منتشر شده این فرقه ضاله ارتباط تنگاتنگی با صهیونیست ها و سرویس های
جاسوسی دشمن دارد و در میان جذب افراد به این فرقه جاسوس پروری را به عنوان یکی از
اصلی ترین برنامه های خود اجرا می کند . لازم است در اینجا به گوشه ای از ارتباطات
بهائیان و اسرائیل بپردازیم :
شدّت گرفتن درگيريها و دشمنيهاي بين اعراب و اسرائيل، نياز صهيونيسم و اسرائيل را
به گسترش عوامل «اطّلاعاتي» به ويژه در کشورهاي عرب ـ اسلامي، دو چندان ساخت. از
همين جا نقش محفل ملّي بهائيان در اجراي قسمتي از طرحهاي وزارت اطّلاعات اسرائيل
براي پوشش هرچه بيشتر عوامل اطّلاعاتي در کشورهاي عربي و اسلامي آشکار ميشود.
پس از آنکه در سال 1920 م. دستور قيموميّت «انگليس» براي مهاجرت در «سان رمو»
امضا شد، دولت انگليس به ادارة اين منطقه اقدام کرد و سر هربرت ساموئل که از
خانوادههاي معروف يهوديهاي انگليس بود، به مقام نخستين کميسر عالي «فلسطين»
انتخاب شد.1
معبد طلایی بهائیان در حیفا
سرهربرت ساموئل، به بهائيان و عبّاس افندي که در ماجراي تصرّف فلسطين و اشغال
آن به وسيلة نيروهاي انگليس، جاسوسي انگلستان را به عهده داشتند، توجّهي خاص نمود و
ضمن شرکت در تشييع جنازة عبّاس افندي، بهائيان را برخلاف مسلمانان عرب که همواره از
استعمار بريتانيا کينه داشتند، تجليل کرد.2
خواستههاي زعيم بهائيان از صهيونيسم
بهائيان هيچگونه حسّاسيتي به غصب سرزمين فلسطين به وسيلة رژيم صهيونيستي
نداشتند؛ بلکه در عمل، از صهيونيستها حمايت نيز ميکردند. شوقي افندي در نامهاي
رسمي به رئيس کميسيون مخصوص «سازمان ملل متّحد»، دربارة قضية فلسطين، نه تنها از
حقوق مسلمانان عرب در سرزمين فلسطين هيچگونه دفاع و از آن همه آثار ستم ناشي از
استعمار، اظهار تأسّف نکرد، بلکه موقعيّت و علايق بهائيان و يهوديان را به سرزمين
ياد شده، ريشهدارتر و مهمتر از توجّه مسلمانان به «قدس» و سرزمين فلسطين خواند!
از آنچه شوقي افندي در اين نامه به دستور حاميان انگليسي و صهيونيستي خود نوشته
است، صرفاً حفظ منافع بهائيّت، قبول علي محمّد شيرازي، ميرزا حسينعلي و عبّاس افندي
مورد تأکيد قرار گرفته است بيآنکه ظاهراً براي بهائيّت و رهبرشان تفاوتي داشته
باشد، يهوديان يا مسلمانان بر اين سرزمين حاکم شوند. متن کامل اين نامه را که در
مجلة «بهايي نيوز» مورّخ سپتامبر 1947م.، شمارة 7 مجلة «اخبار امري» ارگان بهائيان
ايران، در آبان 1326ش. در ايران، منتشر شده است، ميخوانيم:
آقاي اميل سندراستورم؛ رئيس کميسيون مخصوص سازمان ملل متّحد در قضية فلسطين!
جناب رئيس! مرقومة شما، مورّخ 9 جولاي واصل و خوشوقتم از اينکه فرصتي دست داده
تا مختصري در خصوص ارتباط ديانت بهايي با فلسطين و نظرية ما نسبت به تغييراتي که
ممکن است در اوضاع آيندة اين اراضي مقدّسه و متنازع فيه روي دهد، به اطّلاع شما و
همکاران محترمتان برسانم.
براي استحضار شما، به ضميمة اين نامه، شرح مختصري دربارة تاريخ، مقاصد و
اهمّيت ديانت بهايي و همچنين جزوة وجيزهاي مشتمل بر عقايد و نظريّات آن نسبت به
وضع فعلي دنيا و تحوّلاتي که ما اميدوار و عقيدهمنديم در آن روي خواهد داد، ارسال
ميدارم.
موقعيّت بهائيان در اين کشور، تا حدّي منحصر به فرد است؛ زيرا اورشليم مرکز
روحاني عالم مسيحيّت است؛ ولي مرکز اداري کليساي روم با هيچ يک از مذاهب ديگر ديانت
عيسوي نميباشد و نيز هر چند اورشليم در نظر مسلمانان، نقطهاي است که يکي از
مقدّسترين مقامات اسلامي در آن قرار دارد، مع ذلک اعتاب متبرّکة ديانت محمّدي و
مرکزي که براي ادامة فريضة حج بدانجا ميروند، در سرزمين عربستان است نه در
فلسطين، تنها يهوديان هستند که علاقة آنها به فلسطين تا اندازهاي قياس با علاقة
بهائيان به اين کشور است؛ زيرا که در اورشليم، بقاياي معبد مقدّسشان قرار داشته و
در تاريخ قديم، آن شهر، مرکز مؤسّسات مذهبي و سياسي آنان بوده است. با وصف اين،
موقف آنها نيز از يک جهت با بهائيان متفاوت است؛ زيرا خاک فلسطين، محلّ استقرار عرض
سه طلعت اعظم ديانت بهايي بوده و نه تنها محلّ توجّه و زيارت بهائيان دنيا است،
بلکه در عين حال مقرّ دائمي نظم اداري بهايي است که افتخار رياست آن را به عهده
دارم...
... امّا تصميماتي که نسبت به آيندة فلسطين اتّخاذ ميشود و مطلبي که براي ما
اهمّيت دارد، اين است که هر کس حکومت حيفا و عکّا را به دست بگيرد، به اين نکته
واقف باشد که در اين منطقه، مرکز اداري و روحاني يک آيين جهانآرا قرار دارد و بايد
استقلال آن آيين و اختيار ادارة بينالمللي آن به وسيلة اين مرکز و همچنين حقّ
بهائيان عموم کشورها در مسافرت به منطقة مزبور براي زيارت (با همان امتيازاتي که در
اين خصوص، بهائيان و مسلمانان و عيسويان براي زيارت بيتالمقدّس دارند) رسماً
شناخته و براي هميشه محفوظ و رعايت گردد.
....
” شدّت گرفتن درگيريها و دشمنيهاي بين اعراب و اسرائيل، نياز صهيونيسم و
اسرائيل را به گسترش عوامل «اطّلاعاتي» به ويژه در کشورهاي عرب ـ اسلامي، دو چندان
ساخت. از همين جا نقش محفل ملّي بهائيان در اجراي قسمتي از طرحهاي وزارت اطّلاعات
اسرائيل براي پوشش هرچه بيشتر عوامل اطّلاعاتي در کشورهاي عربي و اسلامي آشکار
ميشود. "
با بررسي و تأمّل در محتواي نامة ياد شده، علاقة بهائيان به روي کار آمدن يک
حکومت صهيونيستي روشن ميشود. اينکه شوقي افندي تصريح ميکند: عدّة زيادي از پيروان
آيين ما از اعقاب يهوديان و مسلمانان بوده...، يکي از بزرگترين ترفندهاي شوقي
افندي در جلب توجّه بيش از پيش يهوديان به شمار ميرود؛ در حالي که حدّاقل ده قرن،
اجداد و آباي رؤساي بابيّت و بهائيّت، همگي مسلمان بودند و تمام بهائيان، به
استثناي تعدادي کم، در آن ايّام از خانوادههاي مسلمان شمرده ميشدند.
ديدگاه بهائيان دربارة تشکيل اسرائيل!
شوقي افندي رسماً و به طور آشکار در «لوح نوروز 108 بديع»، خطاب به بهائيان،
نظرية بهائيّت را در خصوص تشکيل کشور اسرائيل! چنين اظهار داشته بود:
مصداق وعدة الهي به ابناي خليل و وراث کليم ظاهر و باهر و دولت اسرائيل! در ارض
مقدّس مستقر و به روابط متينه به مرکز بينالمللي جامعة بهايي مرتبط و به استقلال و
اصالت آيين الهي مقرّ و معترف و به ثبت عقدنامة بهايي و معافيّت کافة موقوفات امريه
در مرج عکّا و جبل کرمل و لوازم ضروريّه بناي بنيان مقام اعلا از رسوم دولت به
رسميّت ايّام تسعة متبرّکه محرّمه، موفّق و مؤيّد؛3
بنابراين، با وجود اين مدرک و سند رسمي بهائيان، تشکيل اسرائيل! از نظر بهائيّت
و بنا به تصريح شوقي افندي، وعدة الهي بوده است که ميرزا حسينعلي و عبّاس افندي
يهوديان را به آن بشارت داده بودند!4
بين رژیم حرام زاده صهيونيست و بهائيّت، هميشه روابط خوبي برقرار بوده و اين
روابط ديرينه، به خوبي از زبان رئيس اسرائيل! آشکار ميشود که وقتي وي از رهبران
صهيونيسم بوده و زمينة يهودي کردن فلسطين را دنبال ميکرده، با عبّاس عبدالبها،
ملاقات و مذاکرهاي داشته است که از چنين ملاقاتي به خشنودي و رضايت ياد ميکند؛
حال آنکه در آن ايّام، ميان صهيونيسم و انگلستان از يک سو و مردم مسلمان عرب از سوي
ديگر، منازعات شديدي بروز کرده بود و اين فقط بهائيان بودند که از يک سو با
انگلستان و از سوي ديگر با کارگزاران يهودي در فلسطين روابط حسنهاي داشتهاند؛ از
اين رو بيان شوقي افندي، در نامهاي خطاب به رئيس کميسيون قضية فلسطين، از روي
سياست و محافظهکاري بوده است و او به خوبي ميدانست که اگر مسلمانان عرب روي کار
آيند و حکومت فلسطين را از دست انگليسيها خارج سازند، بهطور مسلّم چنين موقعيّتي
براي بهائيّت فراهم نخواهد شد و چه بسا اشتباهي که به دليل اعطاي الواح و ارسال
نامههايي از سوي عبّاس افندي در عظمت امپراتوري انگلستان و تعريف و تمجيد از آنان
در خصوص استعمار فلسطين و همچنين هتک حرمت اسلام، نسخ اسلام، دعوي پيغمبري و کتاب
جديد و خدايي که از رهبران بابيّت و بهائيّت سرزده بود، به هيچ وجه قابل تحمّل
نبوده باشد؛ چنانکه تاکنون هيچ يک از جوامع اسلامي جهان، وجود بهائيان را تحمّل
نکرده و به همزيستي با آنان حاضر نشدهاند؛ به ويژه آنکه مُهر بيگانگي و سرسپردگي
به بيگانه بر پيشاني همة رهبران بابيّت و بهائيّت نقش بسته است.
منافع بهائيّت در فلسطين، در صورتي محفوظ ميماند که يا انگلستان به استعمار
خود در آن ادامه ميداد يا صهيونيسم در جايگاه حافظ منافع امپرياليسم انگلستان و
بهائيّت دير يا زود به دست مسلمانان به صورت مرکز جاسوسي و دشمني آشکارا با منافع
ملّي مسلمان برچيده ميشد؛ بنابراين، بهائيان و رهبرانشان در فلسطين و اسرائيل، به
هيچ وجه خلاف مصالح اسرائيل و صهيونيسم، سخني به ميان نياوردند و با صدها هزار
آوارة فلسطيني و غصب حقوق ساکنان آن هيچ همدردي نکردند؛ در حالي که براي برقراري و
تحکيم روابط خويش با صهيونيسم، آمادة هرگونه همکاري شدند.5
وابستگي شوقي افندي به صهيونيسم
شوقي افندي در تلگرافي که در مورّخ 4 مي 1945م.، به محفل بهائيان ايران ارسال
داشته است، با کمال افتخار، پيروزيهاي اخير جامعة بهائيّت را برشمرده و ذيل آن به
ملاقات خود با رئيسجمهوري اسرائيل! مباهات کرده، مينويسد:
رئيسجمهوري دولت اسرائيل!( همان رژیم حرام زاده اسرائیل ) به اتّفاق قرينة محرمه
ميسيس بن زوي بر حسب قرار قبلي، پس از پذيرايي که به افتخار ايشان در بيت مبارک
حضرت عبدالبها به عمل آمد، اعتاب مقدّسة حضرت اعلا و مرکز ميثاق حضرت بهاءالله به
عمل آمده است...6
همانطور که ميرزا حسينعلي در سرسپردگي به سفارت روس و عبّاس افندي در سرسپردگي
به انگلستان از هيچ کوششي براي جلب رضايت آنان دريغ نداشتند، شوقي افندي نيز تصميم
گرفت راه سرسپردگي بهائيّت را که به صهيونيسم ختم شده بود، با اداي امانت به
صهيونيسم و خيانت آشکارا به جهان اسلام و منافع ملّي کشورهاي مسلمان ادامه دهد.
هيئت بينالمللي حيفا در نامهاي به محفل روحاني ملّي بهائيان ايران در اوّل
ژوئيه 1952م.، رابطة شوقي افندي را با حکومت اسرائيل!، به گونهاي کاملاً سربسته و
محرمانه، اينگونه به اطّلاع بهائيان ايران ميرساند:
روابط حکومت اسرائيل! با حضرت وليّامرالله و هيئت بينالمللي بهايي دوستانه و
صميمانه است و في الحقيقـ↨ جاي بسي خوشوقتي است که راجع به شناسايي امر در ارض اقدس
موفّقيتهايي حاصل گرديده است... .7
توافق دولت اسرائيل! مبني بر گسترش موقعيّت و اراضي اماکن بهائيان در اسرائيل!،
معلول توجّهي بوده است که سياست آمريکا و صهيونيسم براي تقويت بهائيان و تأسيسات
مرکز جهاني آنان، جهت گسترش اقدامهاي بهائيّت در ديگر کشورها و حفظ منافع
اسرائيل!، به ويژه در کشورهاي اسلامي اعمال كرده است. طرح نقشههاي جهاني بهائيان
آمريکا كه همزمان با برنامههاي اطّلاعاتي اسرائيل تطبيق و هماهنگ شده بود، ضرورت
چنين مساعدتهايي را از سوي اسرائيل، سازمان و رهبران صهيونيسم را به اتّخاذ هر نوع
همکاري لازم در برابر سرسپردگي بهائيان ايجاب ميكرد. بنابراين، شوقي افندي تصميم
گرفت به کمک اسرائيل دو کار اساسي را تحقّق بخشد:
1. احداث تأسيسات مرکز جهاني بهائيان در اسرائيل ضمن سامان بخشيدن به سازمان
رهبري بهائيان؛
2. رفع بزرگترين
” بين صهيونيست و بهائيّت، هميشه روابط خوبي برقرار بوده و اين روابط ديرينه،
به خوبي از زبان رئيسجمهوري اسرائيل! آشکار ميشود که وقتي وي از رهبران صهيونيسم
بوده و زمينة يهودي کردن فلسطين را دنبال ميکرده، با عبّاس عبدالبها، ملاقات و
مذاکرهاي داشته است که از چنين ملاقاتي به خشنودي و رضايت ياد ميکند؛ "
مانع راه رهبري شوقي افندي؛ يعني بازماندگان خانوادة ميرزا حسينعلي بهاء که با
همکاري با عبّاس افندي و قبول جانشيني شوقي افندي حاضر نشده بودند.
در خصوص کار نخست، شوقي افندي خود ضمن ارسال تلگرافي به تاريخ 24 دسامبر 1951م.
به محفل ملّي بهائيان آمريکا، با صراحت تأکيد ميکند: با تشکيل دولت اسرائيل! و
حمايت آن، کار احداث تأسيسات مرکز جهاني بهائيان و تشکيل سازمان رهبري بهائيان...
ممکن و ميسّر شده و اين امر از برکت وجود دولت جديدالتّأسيس اسرائيل! است. وي در
ادامه، اقدامهاي صورت گرفته در اين زمينه و تأسيس بناها را به اطّلاع رسانده است.
در خصوص کار دوم، از آنجا که بازماندگان ميرزا حسينعلي بهاء، مردمي بيسياست و
افرادي فاقد روابط پنهاني با انگلستان و صهيونيسم بودند، پس از تشکيل دولت
اسرائيل!، مأموران اسرائيلي نظر خوبي به آنان نداشتند. شوقي افندي از فرصت استفاده
و آنان را تضعيف و به طور کلّي آنان را به وسيلة دولت اسرائيل! منزوي کرد و کلّية
امور مربوط به بهائيّت را به دست گرفت.8
نظر شوقي افندي در جهت اين طرح، معطوف به ايجاد تأسيساتي بود که در شهر و کشور
بتواند به صورت يکي از بزرگترين معابد مذهبي، جلوهآرايي کند و از اين طريق، بزرگي
بهائيّت را به اروپاييان و آمريکاييهاي ظاهربين که به اسرائيل! سفر ميکنند، نشان
دهد. بيترديد در اين راه به حمايت صهيونيسم و سرماية هنگفتي نياز داشت.
از مطالعة نامهنگاريها و تلگرافهاي متعدّد بهائيان بين اسرائيل و ايران به
خوبي معلوم ميشود که صهيونيسم از اين بيان و استدلال بهائيان متقاعد شده بود که با
احداث مرکز بزرگ جهاني، قلوب بهائيان متوجّه اسرائيل! خواهد شد و همين امر، نتايج
سياسي مهمّي مبني بر توجّه مردم به کشور اسرائيل! به بار خواهد آورد؛ بنابراين،
شوقي افندي، اسرائيل! را «قلب العالم» و سرزمين آن را «ارض اقدس» تلقّي کرده بود؛
البتّه در خصوص احداث مرکز جهاني بهائيان مدارکي وجود دارد که نشان ميدهد آن مرکز
با سرماية آمريکاييها و حمايت صهيونيسم بنا شده است.9
تبليغ بهائيّت به وسيلة صهيونيسم
به نظر ميرسد صهيونيستها به دليل بهرهبرداريهاي فراوان از بهائيّت در
زمينههاي گوناگون، جهت تقويت آنان، اقدامهاي بسياري را انجام داده و حمايت قاطع
خويش را از بهائيّت اثبات کردهاند. در آنچه پيشتر گذشت، تا حدودي به مواردي از
حمايتهاي صهيونيست از بهائيّت اشاره شد و در اينجا نيز به حمايت تبليغاتي صهيونيسم
پرداخته ميشود.
پس از اتمام ساختمانها و بناهاي بهائيّت در اسرائيل!، وسايل ارتباط جمعي اسرائيل!
به دستور رژیم اشغالگر ، به ترويج و شرح معبد بهائيان پرداخت تا از اين طريق،
اهمّيت بقعة ياد شده را در نظر اعراب مناطق اسرائيلي و مسلمانان کشورهاي همجوار
بالا برند. دکتر لطفالله حکيم، عضو هيئت بينالمللي بهائيان در اسرائيل!، نامهاي
از اسرائيل! به محفل ملّي بهائيان ايران نوشته که در آن، به شرح انعکاس چگونگي
تأسيسات مرکز جهاني بهائيّت در مطبوعات اسرائيل مبادرت ورزيده است. وسايل ارتباط
جمعي اسرائيل چنان با آب و تاب، عقايد بهائيّت را شرح و تعريف کردهاند که هيچكس
جز دستور صريح صهيونيسم و دولت نميتواند يهوديان را چنين وا دارد که دربارة
بهائيّت با عظمت و بزرگي ياد و عقايد بهائيان را اصولي و منطقي قلمداد و در نهايت
تبليغ کنند. آنچه در نامة دکتر حکيم آمده، نقش سرماية آمريکاييها در احداث مرکز
جهاني بهائيان را بيشتر تببين ميکند.10
کوشش شوقي افندي براي قانوني کردن اموال و املاک بهائيان، به ويژه در کشورهاي
اسلامي، با حمايت صهيونيسم به نتيجه رسيد و مسئولان دولت اسرائيل!، برخلاف مصالح
داخلي کشورهاي مسلمان که گردهماييهاي بهائيان را غيرقانوني ميدانستند و مانع
گسترش سازمانهاي بهايي در خاک خود ميشدند و تشکيلات بهائيان چنين مناطقي را که در
کشورهاي متبوعة خود غيرقانوني بودند، در اسرائيل!، به طور رسمي و قانوني به ثبت
رساند تا بهائيان بتوانند تحت حمايت دولت اسرائيل!، موجوديّت محافل خود را در
کشورهاي اسلامي حفظ كنند و فعّاليتهاي خود را تداوم دهند.
ارتباط بهائيّت با صهيونيسم در گزارشهاي ساواک
گويا صهيونيستها از همان ابتداي تشکيل رژيم صهيونيستي، با بهاييها رابطة حسنه
داشتند و شايد بتوان گفت که به صورت ستون پنجم رژيم صهيونيستي در کشورهاي گوناگون،
به ويژه ايران عمل ميکردند؛ بدين سبب از حمايت کامل صهيونيستها بهرهمند بودند.
گزارش ساواک در اين زمينه شاهد بر اين مدّعا است؛ چرا که در گزارش ساواک در مورّخة
22/1/1325 ش.آمده است:
0000
به: ادارة کلّ سوم
از: ادارة کلّ دوم
موضوع: انتخابات اعضاي محافل مرکزي بهاييهاي جهان در اسرائيل طبق اظهارات امان فتح
اعظم، عضو محافل مرکزي بهاييها در اسرائيل قرار است در تاريخ 6/2/52 انتخابات ...
و جهت رهبري کردن محافل مرکزي بهاييهاي جهان در اسرائيل به مدّت 20سال آينده آغاز
شود. همچنين قرار است نُه نفر از هر محفل بهايي از 113 کشور جهان به منظور شرکت در
انتخابات فوقالذّکر به اسرائيل عزيمت نمايند.
نظريه: اسرائيل، مذهب بهايي را به عنوان مذهب رسمي در سال 1352ش. به رسميّت
شناخته است. دولت اسرائيل با اجراي برنامههايي از افراد ياد شده، ميکوشد از
اقلّيت فوقالذّکر در ساير کشورهاي جهان به ويژه ايران بهرهبرداري سياسي ـ
اطّلاعاتي و اقتصادي نمايد.11
0000
بهائيّت از همان ابتدا، ارتباط تنگاتنگي با صهيونيسم داشته و در اجراي
سياستهاي صهيونيستي کمک شاياني به آنان کردند؛ بنابراين، عالمان شيعه از ابتداي
تشکيل اين فرقة ضالّه، خطر آن را به جهان اسلام گوشزد کردند؛ به طوري که در گوشهاي
از اعلامية آنان آمده است:
... واسفا واسفا که شاه شيعه و دولت مسلمان او، با فرقة ضالّة بهاييه همعنان
گرديده و از ياران قواي صهيونيه الهام گرفته، طبيب مخصوص خود و معاون وزارت جنگ و
رئيس دارايي ارتش را که از بيتالمال ارتزاق ميکنند، از اغنام الله انتخاب کرده
است.12
محافل بهائيان يا مراکز جاسوسي اسرائيل
شدّت گرفتن درگيريها و دشمنيهاي بين اعراب و اسرائيل، نياز صهيونيسم و
اسرائيل را به گسترش عوامل «اطّلاعاتي» به ويژه در کشورهاي عرب ـ اسلامي، دو چندان
ساخت. از همين جا نقش محفل ملّي
” صهيونيستها از همان ابتداي تشکيل رژيم صهيونيستي، با بهاييها رابطة حسنه
داشتند و شايد بتوان گفت که به صورت ستون پنجم رژيم صهيونيستي در کشورهاي گوناگون،
به ويژه ايران عمل ميکردند؛ "
بهائيان در اجراي قسمتي از طرحهاي وزارت اطّلاعات اسرائيل براي پوشش هرچه
بيشتر عوامل اطّلاعاتي در کشورهاي عربي و اسلامي آشکار ميشود.
حدود 40 سال پيش، وقتي يکي از شرکتکنندگان ايراني در مجمع عمومي مؤتمر اسلامي
(بيتالمقدّس، رجب، 1960م./1279ش.) از نقش اطّلاعاتي بهائيان براي اسرائيل سخن به
ميان آورد، به طور مسلّم دولت «اردن»، همانند ديگر کشورهاي عربي، اين فکر را جدّي
نگرفته و در اثر عدم اطّلاع از چگونگي عوامل گستردة صهيونيسم در کشورهاي عربي ـ
اسلامي که از ضعف تشکيلات اطّلاعاتي آنان ناشي بود، به آن توجّهي خاص مبذول نشد.
براي کارشناسان مسائل سياسي ـ مذهبي ايران روشن بود زماني که طرح دوستي و روابط
عبّاس افندي با صهيونيسم، پيريزي نشده بود، در ايران، يهودي ـ بهايي وجود داشت و
تحت چنين عنواني افرادي را نمييافتيم؛ ولي پس از انعقاد چنين سرسپردگي و تداوم آن
در زمان شوقي افندي، به ويژه پس از تشکيل دولت اسرائيل! در اراضي فلسطين مشاهده شد
که در ايران، افراد بسياري يهودي در بهائيّت ثبت نام کردند و هر دوي آنان صميمانه
تشکيل سازمان دادند و موجد افرادي شدند که جز «يهودي ـ بهايي» لقبي ديگر نميتوان
به آنها داد و همين، چه از جانب يهوديان ايران و چه از جانب بهائيان، مورد گفتوگوي
صريح محافل بهايي در ايران قرار ميگرفت و اسرائيل!، «قلب العالم»، اصطلاحي مشترک
براي حفظ منافع هر دو گروه، از جانب شوقي افندي ابداع و زبانزد بهائيان و يهوديان
صهيونيست شد؛13 البتّه نقش اطّلاعاتي و جاسوسي بهائيّت براي صهيونيستها زماني
آشکار شد که از يک سو شبکة اطّلاعاتي اعراب گسترش يافته و بر اوضاع سياسي اقتصادي
خويش حاکم شده بودند و از سوي ديگر، روابط متقابل مجامع اسلامي جهان و تشکيل
کنفرانسهاي بينالمللي اسلامي، در سطح نمايندگان سياسي و عالمان اسلامي کشورهاي
مسلمان گسترش يافته بود که اين دو عامل از روي فعّاليتها و نقش محافل ملّي بهائيان
در حفظ و ترويج منافع صهيونيسم و اسرائيل پرده برداشت و يکباره، کشورهاي عربي
متوجّه شدند که عوامل بهايي، از جملة مهمترين عوامل اسرائيل و صهيونيسم در جهان،
به ويژه در کشورهاي اسلامي و آفريقايي شدهاند.
پس از پيگيري جدّي و کسب اطّلاعات و مدارک سياسي از چنين سرسپردگي رهبران
بهائيّت به صاحبان منافع صهيونيسم و اسرائيل، جامعة اتحادية کشورهاي عربي متقاعد شد
که موضوع بهاييگري را در کشورهاي عربي ـ اسلامي جزو دستور کار «دفتر تحريم اعراب
عليه اسرائيل» وابسته به اتحادية عرب قرار دهد. اين دفتر از طرف کشورهاي عربي
مسئوليّت داشت که به طور کامل تمام شرکتها و مجتمعهاي صنعتي و اقتصادي آمريکايي و
اروپايي را که با اسرائيل منافع مشترک داشتند و به زيان اعراب تلاش ميکردند،
شناسايي و فهرست سياهي از آنها تهيّه کند و به استحضار دولتهاي عرب جهت تحريم هر
نوع معامله و همکاري اقتصادي با آنها برساند. بدينترتيب، تحريم اعراب ضدّ اسرائيل
آغاز شد.
خبرگزاري رويتر در تاريخ 10 ژانوية 1975م. از «دمشق» گزارش داد:
محمّد محجوب، کميسر عالي دفتر تحريم اعراب عليه اسرائيل در دمشق اظهار داشت:
کنفرانس، ماه آينده، دفتر تحريم... پيرامون مبارزه با گروه بهايي را مورد بررسي
جدّي قرار خواهد داد.
محمّد محجوب، گروه بهايي را جنبش طرفدار اسرائيل و صهيونيسم برشمرده است.14
همين مضمون را «خبرگزاري خاورميانه» در دهم ژانوية 1975م.، به نقل از محمّد محجوب و
ديگران ناظر آگاه بر «جامعة اتحادية عرب» چنين مخابره کرد:
روز 23 فورية سال جاري، افسران دفتر تحريم اسرائيل در کنفرانس قاهره هم گرد خواهند
آمد تا موضوع گروه مذهبي بهاييها را که داراي اهداف و فعّاليتهاي صهيونيستي در
کشورهاي عربي ـ اسلامي هستند، مورد بررسي قرار دهند... .
در حال حاضر، بهائيان در کشورهاي عربي و اسلامي، فعّاليتهاي چشمگيري داشته و با
پشتيباني صهيونيسم جهاني و اسرائيل، در بسياري از نقاط جهان، به ويژه ايالات متّحدة
آمريکا، مراکز مهمّي را براي اهداف صهيونيستي زير پوشش بهائيّت ايجاد کردهاند.
به همين منظور، سي و هفتمين کنفرانس تحريم اسرائيل، وابسته به جامعة عرب، در 23
فورية 1975م. در قاهره گشايش يافت و در روز 25 فوريه، نتايج مهم و تصميمهاي گرفته
شده در کنفرانس تحريم، در مطبوعات جهان منتشر شد. روزنامة «المحرّر» چاپ «بيروت»،
در 25 فورية 1975م. تحت عنوان «مؤتمر مکاتب مقاطعة اسرائيل» تصميم کنفرانس تحريم را
به نقل از محمّد محجوب و ديگر ناظران آگاه در خصوص رابطة محافل و مراکز بهائيان با
صهيونيسم و اسرائيل چنين اعلام کرد:
و همچنين دفتر تحريم اسرائيل... مقرّر داشت که بايستي دولتهاي عربي از جنبش
بهاييها و تشکيل محافل آنها شديداً جلوگيري کند؛ زيرا براي اعضاي کنفرانس مسلّم
گرديد صهيونيسم به طور پنهاني، پشتيبان جنبش و محافل بهائيان است.15
پينوشتها:
1. ژرژ لنچافسکي، تاريخ خاورميانه، ص 325.
2. سيّد محمّد باقر نجفي، بهائيان، ص 686.
3. همان، ص 696، به نقل از کتاب توقيعات مارکه، حضرت وليّامرالله، آپريل
1952م.ـ1945م.، تهران: مؤسّسة ملّي مطبوعات امري، 125 بديع، ص 290.
4. همان، ص 697.
5. همان، ص 698.
6. همان، صص 698 و 699، به نقل از مجلة اخبار امري، ارگان محفل ملّي بهائيان،
ايران، ش 11، فروردين 1332.
7. همان، صص 16 و 699، همان، ش 5، شهريور 1331.
8. ر.ک: همان، صص 702ـ721.
9. ر.ک: همان، صص 721ـ740.
10. ر.ک: همان، صص 732ـ740.
11. سازمان اسناد انقلاب اسلامي، بخش آرشيو اسناد، کد 1/12137، شمارة بازيابي
341818، ج 1، ص 171.
12. همان، کد 5/12024، شمارة بازيابي 115/م، به نقل از مشير شاکر، گوشهاي از تاريخ
ايران، ديروز و امروز ايران، ص 7.
13. سيد محمّد باقر نجفي، بهائيان، صص 740 و 741.
14. همان، ص 743، به نقل از بولتن خبر سازمان راديو تلويزيون ملّي ايران، دفتر
مرکزي خبر، ش 232، 21 دي 1353.
15. همان.