افراد آنلاین
Super User
تفکری که علی محمد باب محصول آن است
بهائیت در ایران: شیخ احمد احسایی بر خلاف علمای شیعه که راه رسیدن به معارف دین را اجتهاد میدانستند، راه رسیدن به معارف دینی را در ارتباط خود با پیامبر و امامان (علیهم السلام) میدانست و مدعی ارتباط مستقیم با معصومین (علیهم السلام) بود. از اینرو مرحوم تنکابنی در قصص العلماء، به ذکر گوشهای از ادعاهای شیخ احسایی در این خصوص پرداخته است.
بهائیت در ایران : سران بهائیت ضمن اعتراف به اصلاح کتاب اقدس یا اُمّ الکتاب فرقهی خود، اجازهی ترجمهی کامل و صحیح آن را به سایر زبانها (خصوصاً زبان فارسی) نمیدهند. از اینرو فرانچسکو فیچیکیا علّت چنین رویکردی را گفتههای منافی با شعارهای عوامفریب بهائیت دانسته و از کتاب اقدس با عنوان خاری در چشم تشکیلات بهائیت یاد کرده است.
بهائیت در ایران : بهائیان بر خلاف احکام و دستور بزرگان خود، بر علیه نظام حاکم بر کشوری در آن زندگی میکنند، کمپین راه اندازی کرده و گام را فراتر گذاشته و حتی برای آزاد کردن زندانیان یک کشور هم تصمیم میگیرند و بعضی از عناصر داخلی ضد انقلاب را هم با خود همراه کردهاند تا حمایت غیر بهائیها را هم در این امر داشته باشند...
بهائیت در ایران: بزرگترین دلیل بهائیت برای حقانیت رهبران خود، "دلیل تقریر" است. به عقیده بهائیان؛ اگر شخصی مدعی رسالت شود و شریعتی تشریع نماید و آن را به خدا نسبت دهد و آن دین نفوذ نماید و در عالم باقی بماند، این بقا و نفوذ دلیل حقانیت است! چنان چه اگر چنين نگردد، حتماً از بين خواهد رفت و ريشه کن خواهد شد. البته اين شروط همه بايد با هم وجود داشته باشند.
میرزا ابوالفضل گلپایگانی در کتاب فرائد برای آنکه بتواند وجهه ای از مشروعیت را برای رهبران بهائی اثبات کند، دلیل تقریر را مطرح کرده و در بزرگداشت این دلیل می گوید:
"به اندک تأمل معلوم می شود که اگر از دلیل تقریر صرف نظر شود، ابداً تفریق بین الحق و الباطل ممکن نباشد."
طبق این ادعا یکی از شروط دلیل تقریر، بقا و نفوذ است، پس کسانی که در سال اول دعوت جناب باب به ایشان ایمان آورده اند از چه راهی بوده است؟
چرا که هنوز بابیت در سال اول نه نفوذی پیدا کرده و نه بقا برای آن متصور است؟!
مبانی دلیل تقریر بر حضرت نوح (ع) که نخستین پیامبر اولوالعزم است و البته همگان و حتی رهبران بهائی ایشان را پیامبر الهی و حق می دانند، انطباق ندارد.
بهاءالله در کتاب ایقان می نویسد:
از جمله انبیاء نوح بود که نهصد و پنجاه سال نوحه نمود و عباد را به وادی ایمن روح دعوت فرمود و احدی او را اجابت ننمود.
لذا مبانی دلیل تقریر بر حضرت نوح (ع) که نخستین پیامبر اولوالعزم است و البته همگان و حتی رهبران بهائی ایشان را پیامبر الهی و حق می دانند، انطباق ندارد. چرا که در بین مردم عصر خود نفوذی نداشت و طبق نظر بهاءالله: "احدی او را اجابت ننمود"
پس می توان نتیجه گرفت دلیل تقریر، دلیلی ساختگی توسط رهبران بهایی برای حق جلوه دادن خود است و هیچ منطق و استدلالی پشت آن نیست.
بعد از گذشت نزدیک به دویست سال از ظهور جریان بابیت و بهائیت اساسا آمار ارائه شده از میزان نفوذ بابیان نفوذ گسترده را نشان نمیدهد. با یک نگاه کوتاه ومختصر در آمار پیروان ادیان در کره زمین میزاننفوذ هر کدام بخوبی روشن میگردد .
بر اساس برآورد اداره آمار آمریکا در دسامبر ۲۰۱۷ جمعیت کره زمین بیش از ۷ میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر برآورد شد. طبق این آمار، مسیحیان ۳۲٫۸۹٪ جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، که خود این دین به گروههای: کاتولیک رومی ۱۸٫۸۵٪، پروتستان ۸٫۱۵٪، ارتدکس ۴٫۹٪ وانگلیکان ۱٪ تقسیم میشود. مسلمانان ۲۳٫۶۸٪، هندوئیست ۱۱٫۸۴٪، بودیست ۶٫۷۷٪، سیک ۰٫۳۵٪، یهودی ۰٫۲۲٪، و ادیان دیگر ۱1٫06٪ را تشکیل میدهند. ۱۴٫۴۷٪ جمعیت جهان بیدین، و ۲٫۰۱٪ بیخدا برآورد شدهاست.
به استناد همین گزارش ، سهم بهائیان از این آمار ۰٫۱۱٪ میباشد . بعبارت دیگر بیش از 55 % از کل جمعیت کره زمین پیروادیان الهی مسیحیت ، مسلمان و یهودی هستنند . در مقایسه با ادیان الهی کدام آئین و یا نگاه شبه دینی میتواند ادعا کند که نفوذ در ساکنین کره خاکی دارد ؟ و یا بعبارتی دیگر بهائیت کدام نفوذ ادعائی را داشته است ؟
اینکه از محرومیت جوامع مختلف و در نقاط فقیر استفاده شود امکاناتی رفاهی و خدماتی ارائه گردد . و ارائه این خدمات منشاء تبلیغ یک آئین قرار گیرد نام این نفوذ خواهد بود ؟ یا اینکه حتی اگر قبول کنیم که سو استفاده از فقرجوامع هم ملاک ارزیابی نیست آیا در طول فرجه زمانی نزدیک به دو قرن آیا حوزه نفوذ 0،11 % نشانه گسترش حوزه نفوذ است ؟ ما که فکر میکنیم بیت العدل و پیروان فرقه بهائیت در توهم گسترش نفوذ هستنند و البته این نفوذ در کشورهائی ایران وعراق که مهد ظهور وبروز جریان بابیت و بهائیت هستنند در حال رسیدن به نقطه صفر است .
محمودی خرداد 98
بهائیت در ایران : چند روز پیش سوالاتی در مورد آقای دکتر فرهنگ هولاکوئی از من شد واینکه آیا میتوان از سی دی های او در حوزه خانواده و روابط اجتماعی استفاده کرد ؟. در پاسخ باید گفت اگر نام او را در فضای مجازی جستجو کنید ، مشخصا به تعداد قابل توجهی از فایلهای صوتی برمی خورید که درصد بالائی از آن ، یا اگراغراق نباشد بالای 80 درصد آنها پیرامون روابط غیر اخلاقی مخاطبان است که برای گرفتن راهنمائی با اوتماس میگیرند و این جناب هم تمامی این فایلها را با عنوان خود روی فضای مجازی قرار میدهد . با کمی جستجو در همین فضای مجازی به وضعیت او رسیدیم . گرچه اساسا روی اینگونه تماسها هم باید شک وتردید داشت !!!
مشخصات : متولد 10 شهریور شهرستان شیراز . ملیت ایرانی دارای پسوند اسمی نائینی دانش آموخته دانشگاه یوتا امریکا . رواندرمانگر ، روانشناس و جامعه شناس . او دو بار ازدواج کرده که برابر آنچه گفته شده هر دو بار منجر به طلاق شده است .دارای دو پسر بنامهای پرهام و فرید که هر دواز همسر دوم او هستنند .
اویک مشاور بیشتر رادیوئی و تلفنی در حوزه های مختلف اجتماعی ، جامعه شناختی و ازدواج و از همه بیشتر روابط بین زوج و پسران ودختران میباشد . او دارای مدرک دکترای در رشته جامعهشناسی از دانشگاه یوتای آمریکا و سه کارشناسی ارشد در رشتههای روانشناسی و اقتصاد از دانشگاه تهران و «مشاوره ازدواج، خانواده و کودکان» از دانشگاه یوتا است. او پیش از انقلاب مدرسدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بودهاست. او پیاچدی خود را با موضوع تحلیل جامعهشناسانهٔ انقلاب مشروطه ایران در سال ۱۹۷۴ از دانشگاه یوتا دریافت کرد.
هلاکویی، پس از به پایان بردن تحصیلاتش در آمریکا در سال ۱۳۵۳، به ایران بازگشت. مدتی سرپرست «کمیتهٔ فرهنگی ـ اجتماعی» در «معاونت برنامهریزی و سیاستگذاری» سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران بود و در دانشگاه تهران نیز به تدریس میپرداخت. هلاکویی، پس از چند سال بهدلیل اختلاف نظر با مسئولان تلویزیون، به آمریکا بازگشت.
گفته شده هلاکویی در سالهای اخیر مؤسس و مدیر مرکز بهزیستی بورلی هیلز استو بهعنوان مشاور ازدواج، خانواده و کودکان در این مرکز مشغول فعالیت است. وی همچنین از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون برنامه تلویزیونی و همچنین رادیوییِ «رازها و نیازها» را اداره و اجرا میکند که در آن به پرسشهای تلفنیِ مخاطبان فارسیزبان از سراسر دنیا دربارهٔ مسائل روانشناختی، اجتماعی، خانوادگی و موارد وابسته میپردازد و جنبههای مختلف آنها را مورد بحث قرار میدهد و شمار تماس گیرندگان به بیش از ۲۹٬۰۰۰ نفر رسیدهاست. وی همچنین سمینارهای دورهای را نیز دربارهٔ مسائل روانیِ مربوط به رفاه و بهزیستی در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا برگزار میکند. هلاکویی در سالهای ۱۹۸۰ و ۱۹۸۱ عضو محفل روحانی سنتا مونیکابودهاست .درتاریخ ۵ اسفند ۱۳۹۲ فرهنگ هلاکویی رادیویی فارسیزبان برای ایرانیان در شهر لس آنجلس تأسیس کرد. او در ادامه برنامه تلویزیونی و رادیویی «رازها و نیازها»، در این رادیو هفتهای ۲۰ ساعت برنامه زنده اجرا میکند.
آثار علمی مکتوب هلاکویی شامل موارد زیر است:
· پایاننامه دکتری در رشته جامعهشناسی از دانشگاه یوتا با عنوان «تحلیلی جامعهشناختی بر انقلاب مشروطیت ایران».
· کتاب جامعه امروز که ترجمه و اقتباسی از کتاب Society today است که متنی درسی و دانشگاهی برای آشنایی با مقدمات علم جامعهشناسی است.
· مقالهٔ «مطالعهای تجربی روی ایرانیان ساکن آمریکا: تمایل به بازگشت به زادگاه بهعنوان تابعی از ترجیح زبان گفتار»
دکتر هلاکویی تأکید دارد که بهدلیل رویگردانی عمومی جامعه از مطالعه، بهتر است آثارش را بهصورت صوتی و تصویری منتشر کند. بااینحال، بخشی از گفتههای وی در کتابی با عنوان گفتههایی از فرهنگ هلاکویی چاپ شدهاست.
از آثار صوتی و تصویری او میتوان به دهها سخنرانی ضبطشده در موضوعات مختلف روانشناسی اشاره کرد که بهصورت سیدی یا دیویدی عرضه شدهاست. دکتر هلاکویی انتشارات ما و شما را به عنوان عرضهکننده آثارش در ایران معرفی کردهاست سازمان بهزیستی کشور نیز بخشی از این آثار را توزیع کردهاست.
برخی از آثار صوتی و تصویری عبارتند از:
· مجموعه پرورش و تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان (مجموعه ۶۴ سیدی صوتی یا ۴۰ دیویدی تصویری)
· ترس، اضطراب و وحشت (۸ سیدی صوتی)
· افسردگی (۸ سیدی صوتی)
· خشم و عصبانیت (۸ سیدی صوتی)
· چرا ازدواج، چرا طلاق
· تیپهای شخصیت ناسالم با همکاری جمعی از استادان (۱۴ سیدی صوتی)
· تیپهای شخصیت نرمال و سالم با همکاری جمعی از استادان (۱۴ سیدی صوتی)
· سمینار خوشبختی با همکاری جمعی از استادان (۱۴ سیدی صوتی)
· سمینار علم و شبهعلم با همکاری جمعی از استادان (۸ سیدی صوتی)
· سمینار ۵۰ باید و نباید زندگی زناشویی (۴ سیدی صوتی)
صرفنظر از مدارج علمی جناب هلاکوئی ، ایشان یک عنصر وابسته به فرقه بوده و نمیتواند سبک زندگی واخلاق غیر از آنچه فرقه به اوآموخته را به دیگران منتقل نماید . بعبارت دیگر اعتقاد او به فرقه ضاله بطور قطع در نوع نگاه او به مسائل اجتماعی وجامعه وخصوصا سبک زندگی او و مخاطبینش تاثیر مستقیم خواهد داشت . باید متذکر شویم . با توجه به وضعیت زندگی و نوع گفتگوئی که ایشان با مخاطبین خود دارد و تماما در فضای مجازی ، خصوصا در یوتیوب قابل دسترس است ایننتیجه را بدست خواهد داد که ، آنچه ایشان بعنوان الگوی زندگی وروابط انسانی ارائه میدهد یک الگوی بر گرفته از غرب و بنوعی با منشاء آزادی روابط بوده که اساسا با فرهنگ الگوی زندگی ایرانی اسلامی مطابقت نداشته ، ندارد ونخواهد داشت .
تنها نکته ای که در جمعبندی این دست از مکالمات میتوان برداشت کرد اشاعه روابط ناسالم بین دختران و پسران ، زنان و مردان متاهل و حتی رابط غیر اخلاقی بین محارم است همان اعتقادی که در فرقه ضاله بهائیت برای آن حرمتی وجود ندارد . اینها سبک زندگی مناسب با داخل کشور ایران با پیشینه فرهنگ مذهبی واسلامی نیست . مضافا اینکه جناب هلاکوئی پیشینه عضویت در محفل روحانی بهائی هم داشته باشد. گل بود به سبزه نیز آراسته شد .
جذابیت فایلهای جناب هلاکوئی در فضای مجازی صرفا بدلیل پرداختن با رابط نامشروع مخاطبان بشکلی کاملا عریان و خارج از اخلاق میباشد .
نکته دیگر اینکه "کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی " جناب هلاکوئی باید یک نگاهی به زندگی خود داشته باشند اساسا متوجه خواهند شد که ایشان نمیتوانند راهنمائی مناسب برای اینگونه مشکلات مخاطبین باشند . ضمن آنکه با وجود منابع بسیار قوی با موضوعات روابط خانوادگی در اسلام ، نیازی به نسخه پیچی بهائیان نیست .
محمودی خرداد 98
بهائیت در ایران : در محافل بهائی یکی از اموری که الزام به انجام وجود دارد قرائت آهنگین به اصطلاح مناجات بهائی است . پیامبرخواندهی بهائیت، برای آنکه سُستی ظاهری و باطنی سیاهمشقهای خود را پنهان کند، بهائیان را مأمور به آهنگین خواندن سیاهمشقهای خود کرده تا شنونده کمتر متوجه غلطها و سُستی و پوچی آنها شود و خاطرش کمتر مشمئز گردد. زیرا همانگونه که روشن است، آواز خوش هر عبارت بیمعنایی را دلپذیر میسازد.
پیامبرخواندهی بهائیت در کتاب اقدس حکم داده تا بهائیان سیاهمشقهای او را به زیباترین آهنگها بخوانند: «علّموا ذرّیّاتکم ما نزّل مِن سمآء العظمة و الاقتدار لیقرئوا الواح الرّحمن بأحسن الالحان فی الغرف المبیّنة فی مشارق الاذکار (1) به فرزندان خود بیاموزید آنچه از آسمان بزرگی و توانائی نازل شده، تا الواح خدا را به نیکوترین آهنگها، در غرفههای بنا شده در مشرق الاذکارها بخوانند».
اما با بررسی دلایل صدور این حکم از سوی این مدعی پیامبری، به نتایج جالبی میرسیم:
اول: مدعی پیامبری بهائیت بر خلاف پیامبران الهی، مکتب رفته و درس خوانده بود؛ همچنان که در اعتراف خواهر او میخوانیم: «جناب ميرزای ابوی (: بهاءالله) كه از بدايت عمر كه به حد بلوغ رسيد بواسطه فراهم بودن اسباب و گرد آمدن اصحاب، اشتغال به درس و اهتمام بمشق داشته آنی خود را از تحصيل مقدمات فارغ نمیگذاشتند. پس از تحصيل مقدمات عربيت و ادبيت، به علم و حكمت و مطالب عرفان مايل گرديده كه بفوايد اين دو نائل آيند. چنانكه اغلب روز و شب ايشان معاشرت حكمای ذیشأن و مجالست عرفاء و درويشان مشغول بود. وقتی صور اسرافيل ظهور دميده شد، ايشان مردی بودند كه اكثر كلمات و عبارات عرفاء و حكما را ديده...».(2)
دوم: شاهدِ بر اینکه الواح مدعی پیامبری بهائیت از جانب پروردگار نبوده و دست نوشتههای بشری بودهاند این است که پیامبرخواندهی بهائیت، هنگام طرح ادعای پیامبری خود، بسیاری از چکنویسهای به اصطلاح وحیانی خود را به بهانهی عدم فهم مردم از بین برد (3)؛ حال آنکه اگر آثار او وحیانی بود، نه خداوند چیزی فرای درک مردم مینگارد و نه امین کلام الهی در حفظ وحی خیانت میکند.
سوم: جالب است بدانیم آثار به جا مانده از این پاکنویسها نیز بعدها به دلیل داشتن غلطهای فراوان، مجدداً توسط بهائیان اصلاح شد؛ اصلاحاتی که در برخی موارد، بهائیان را به اعتراف واداشته است؛ همچنان که در جواب علّت تفاوت نسخههای کتُب پیامبرخواندهی بهائیت میخوانیم: «بسیاری از الواح نازل شد و همان صورت اولیه من دون مطابقه و مقابله به اطراف رفته لذا حسب الأمر به ملاحظه آنکه مغرضین را مجال اعتراض نماند مکرر در ساحت اقدس قرائت شد و قواعد قوم در آن اجرا گشت».(4)
چهارم: از آن مهمتر اینکه به اعتراف بزرگان بهائیت (همچون حبیب ریاضتی) تشکیلات بهائیت پس از گذشت 170 سال و اصلاحات و سانسورهای بسیار، هنوز هم جرأت انتشار بیش از نود درصد آثار مدعیان پیامبری خود را ندارد.(5)
پنجم: از طرفی، حتی همین آثار به جا مانده از این همه اصلاحات، کپیبرداری متنی یا محتوایی از آثار غیر هستند؛ همچنان که در اعترافات مبلّغان بهائیت میخوانیم: «در حقیقت برای اولین مرتبه در تاریخ ادیان الهی، نه تنها کلام انبیاء، بلکه بسیاری از افکار رشیقه و احساسات متعالیه و آراء و عقاید صائبهی بعضی از ادباء و عرفای بنام عرب و عجم، حتی پارهای از کلمات نغز عامیانه متداول در بین اهل کوچه و بازار، شرافت آن را یافته است تا در آثار این دور صمدانی، به صورت جزئی از عنصر کلام الهی درآید».(6)
آری؛ همانگونه که ملاحظه شد، مدعی پیامبری بهائیت، برای آنکه سُستی ظاهری و باطنی سیاهمشقهای خود را پنهان کند، بهائیان را مأمور به آهنگین خواندن سیاهمشقهای خود کرده تا شنونده کمتر متوجه غلطها و سستی و پوچی آنها شود و خاطرش کمتر مشمئز گردد. به عبارتی کلاً متوجه آهنگ باشد و از آواز خوش لذت ببرد؛ زیرا همانگونه که روشن است، آواز خوش هر عبارت بیمعنایی را دلپذیر میسازد. لذا علّت نگارش این بند از کتابچهی اقدس، چیزی جز این نمیتواند باشد.
پینوشت:
1- حسینعلی نوری، اقدس، نسخهی الکترونیکی، ص 143، بند: 150.
2- عزیه نوری، تنبیه النائمین، بیجا: بینا، بیتا، ص 4.
3- جهت مطالعهی بیشتر، بنگرید به مقالهی: کافی نبودن متون بهائی، جهت شناخت بهائیت!
4- حسینعلی نوری، (اقدس) رساله سؤال و جواب، نسخهی الکترونیکی، صص 60-59.
5- جهت مشاهدهی ویدئو، کلیک کنید...
6- وحید رأفتی، مأخذ اشعار در آثار بهائی، بیجا: مؤسسهی معارف بهائی به لسان فارسی، 147 بدیع، ج 1، ص 3.
بهائیت در ایران: میرزا حسینعلی نوری پیامبر خودخوانده بهائیان چون می دانست یکی از امتیازات انبیای الهی از دیگر مردمان، خودداری آنان از ارتکاب گناهان و معاصی است، برای خود نیز همانند دیگر پیامبران الهی مقام عصمت کبری قائل شده به گونه ای که هرچه به خورد پیروان ناآگاه خود بدهد آنان نیز تبعیت محض داشته و هیچگونه اعتراضی نمی کنند.
کتاب اشراقات، صفحه 58 سطر 4
حسینعلی مازندرانی در کتاب اشراقات صفحه 58 سطر 4 در این مورد می گوید:«و اما العصمة الکبری لمن کان مقامه مقدساً عن الاوامر و النواهی و منزهاً عن الخطاء والنسیان انه نور لا تعقبه الظلمة و صواب لا یعتریه الخطا لو یحکم علی الماء حکم الخمر و علی السماء حکم الارض و علی النور حکم النار حق لا ریب فیه و لیس لاحدٍ ان یعترض علیه او یقول لم و بم». یعنی اما عصمت کبری برای کسی است که مقام او مقدس از هرگونه اوامر و نواهی بوده و پاک و منزه از هر نوع خطا و نسیانی می باشد او نوری است که ظلمت و تاریکی در پی او نمی باشد و صوابی است که خطا و نادرستی به آن راه پیدا نمی کند. اگر بر آب حکم شراب نماید و بر آسمان حکم زمین و بر نور حکم آتش، حق است و هیچ شکی در آن وجود ندارد و هیچ احدی را نشاید که بر او اعتراض نماید یا چون و چرا بگوید.
راستی حکایت غریبی است که میرزا حسینعلی چون ملاحظه نموده که نمی تواند از عادت بشری خویش بگذرد و قطعاً کارهائی انجام خواهد داد که منافی عصمت است در حالی که عصمت شرط عمده انبیا می باشد، لهذا عصمت را چنین معنا کرده که انبیاء مظهر یفعل ما یشاء هستند و هر کاری بکنند مانع عصمت ایشان نیست و استدلال کرده که هر یک از انبیاء الهی نیز کارهائی انجام داده اند که در ظاهر گناه و مخالف دستورات الهی بود.
کتاب اقدس، صفحه 45 سطر 4
حسینعلی نوری با چنین عقیده باطلی در کتاب اقدس صفحه 45 سطر 4 نیز می گوید: «لیس لمطلع الامر شریک فی العصمة» یعنی برای مظهر امر شریکی در عصمت نیست و خلاصه گفتار میرزای نوری این است که فقط خود میرزا حسینعلی است که هر کاری می تواند بکند و هیچ عملی مانع عصمت او نیست اما بعد از او احدی حق این رتبه و مقام را ندارد و شریک در این مقام نیست و نخواهد بود.
اما بهائیان به نصوص کتاب رهبران خود نیز معتقد نبوده و بعد از میرزا حسینعلی عیناً این مقام را در حق جانشین وی عبدالبهاء نیز قائل شده اند بطوری که هر کس خواست آن آیه کتاب اقدس را بخواند، گفتند او کافر و ناقض شده است و چون دیدند که پیشرفت کردند! این قضیه را در حق شوقی نیز اعمال کرده می گویند که او نیز همچون اخلافش سهو و خطاء و گناه از او سر نمی زند و هر کاری انجام دهد مختار است چرا که مظهر یفعل ما یشاء است و خوب شد که شوقی ربانی مقطوع النسل بود و فرزندی نداشت وگرنه این مقام الی الابد در عائله او نیز اجرا می شد زیرا مقام وراثت او چنین اقتضاء می کرد که این حکم نسلاً بعد نسل در سلاله او نیز ساری و جاری باشد.
دستورالعمل کتاب اقدس که بهائیان آن را بسیار بالاتر از قرآن و تورات و انجیل نیز می دانند حتی در زمان حیات حسینعلی نوری هم اجرا نشد و بعد از مرگ او عبدالهاء بسیاری از آیات این کتاب را تغییر داد و بسیاری را هم نسخ کرد و بسیاری را نیز تصحیح نمود که هنوز هم این تصحیح و تبدیل به دست بیت العدل و نویسندگان بهائی در حال اجرا است.