افراد آنلاین
بی بی سی و روایت تاریخی حضور آن در ایران
به بهانه اعطای مجوز موقت به شبکه بهائی بی بی سی برای تهیه گزارش از ایران
بهائیت در ایران : بنای بنگاه خبر پراکنی بیبیسی فارسی از همان ابتدا با به کار گیری افرادی از فرقه ضاله بهائیت گذاشته شده است؛ موقر بالیوزی که یکی از سرشناسترین چهره های بهائیت در ایران بود، در ابتدا رادیو بیبیسی را بنا نهاد.
بهائیت در ایران : پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نوشت: مجوز فعالیت یک هفتهای بیبیسی فارسی در ایران برای تهیه گزارش در زمینه مذاکرات هستهای مورد توجه رسانهها قرار گرفته است؛ رسانهای که نمیتوان از نقش بیبدیل آن در ایجاد فتنهانگیزی و خیانت در ایران چشم پوشی کرد و با تورق تاریخ میتوان فهمید که مشی و روش بیبیسی از سال ۱۳۲۰ تاکنون هیچ تغییری نکرده است.
1. رادیو بیبیسی در آستانه اشغال ایران توسط متفقین در شهریور ۱۳۲۰
در سالهای منتهی به اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ شوروی و انگلستان براساس رویه رقابتآمیز همیشگی خود در ایران به منظور پیگیری سیاستهای تبلیغاتی خود در طول جنگ جهانی دوم به رسانه برتر روز یعنی رادیو روی آوردند و هر کدام به فاصله اندکی از همدیگر در برنامه های رادیویی برونمرزی خود بخش فارسی تاسیس کردند. ابتدا شوروی و به فاصله حدود یک سال انگلیس رادیویی به زبان فارسی راهاندازی کردند. آلمان هیتلری نیز برای بهره گیری از سلاح تبلیغات، رادیو برلین را پایهریزی کرده بود تا افکار عمومی ایرانیان را به سود کشور متبوع خود سوق دهد. بنابراین، در سالهای پایانی عصر رضاشاه رادیو مهمترین رسانه تاثیرگذار در حیات سیاسی و اجتماعی ایران و جهان به شمار میرفت. این مسئله درست مقطعی بود که تنها ۲ سال از ورود رادیو به ایران سپری شده بود.
برنامههای گسترش رادیو که یک سال و اندی از عمر آن میگذشت با اشغال ایران با مشکل روبهرو شد. در این میان «دایره سانسور» نیز با فشار شوروی و انگلستان در اسفند ۱۳۲۰ با حضور نمایندگان این دو کشور، برای سانسور در رادیو و مطبوعات ایران و متحدین شکل گرفت.
بی بیسی فارسی که به رادیو لندن نیز معروف است، از قدیمیترین بخشهای این رسانه به زبانی غیرانگلیسی است که در دی ۱۳۱۹/ دسامبر ۱۹۴۰ با بودجه وزارت خارجه انگلیس آغاز به کار کرد. توجه به اهمیت راهبردی ایران و نقش تبلیغات در این بخش از جهان، عمدهترین ماموریتهای آن، این بود که ضمن خنثیسازی تبلیغات رادیو برلین، برنامههایی در راستای سیاستهای جنگی دولت بریتانیا و متفقین سازمان دهد و ذهن ایرانیان را آماده برکناری رضاشاه و اشغال ایران کند.
رادیو لندن با پخش مطالبی علیه رضاشاه زمینه اشغال ایران را فراهم می کرد و روسها نیز با اعلامیههای فارسی که توسط هواپیماهای جنگنده روی شهرهای شمالی میریختند، وی را مورد انتقاد قرار میدادند. در مجموع اهداف و محورهای برنامههای بخش فارسی رادیو بی بیسی را در ایام اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ میتوان به شرح زیر جمعبندی کرد:
تلاش برای نشان دادن خود به عنوان رسانه بیطرف در رویدادهای داخلی ایران در حوزههای مختلف
مشروعیت بخشیدن به اشغال ایران
شکستن مقاومت ایرانیان در مقابل اشغالگران
شکلدهی افکار عمومی ایرانیان درخصوص منافع متفقین و ایجاد نگاه مثبت نسبت به آنها
نقش اطلاعاتی در تمامی بحرانها و رویدادهای سیاسی ایران
ایجاد اختلافات قومی و مذهبی در ایران
تلاش برای جذب مخاطبان تحصیلکرده جامعه ایران بویژه جوانان
رادیو بی بیسی توانست با مهندسی افکار عمومی ایرانیان در شهریور ۱۳۲۰، با شایعهسازی و در همآمیختن برخی واقعیتها با ادعاهای غیرواقعی، موفق به شکلدهی یک واقعیت تاریخی یعنی پایان سلطنت رضاشاه شد.
به این ترتیب که این رادیو نقش عمدهای در کنار سایر عوامل در تخریب چهره رضاشاه ایفا کرد تا حدی که آن شایعات به واقعیاتی تاریخی بدل شد و تا سالها بر اذهان ایرانیان سنگینی کرد. بی بیسی توانست با شگردهای جنگ روانی و تبلیغاتی، مقاومت ایرانیان را در برابر قوای اشغالگر بشکند و ذهن آنان را آماده پذیرش اشغال کشورشان از سوی متفقین کند. غیر از رادیو لندن که مرتبا از رضاشاه انتقاد و افکار عمومی ایران را علیه او تحریک میکرد، رادیو دهلی و سایر رادیوهای اقماری انگلیس نیز با رادیو لندن همصدا شده و بستر مناسب و قابل پذیرشی برای برکناری و تبعید رضاشاه فراهم آوردند.
2. خیانت بیبیسی فارسی به مردم ایران در دوران پهلوی
همانطور که اشاره شد، در جریان جنگ دوم جهانی رضاشاه با چرخش به سمت آلمان، در مقابل متفقین قرار گرفت، لذا انگلستان تلاش کرد تا این مهره سوخته را کنار بگذارد. در این حین بیبیسی مسئول اولیه آماده کردن شرایط برکناری رضا شاه و تحول اوضاع سیاسی به جانشین او شد. در کنار این نقش مهم، بی بی سی نقش حامی محمد رضا را داشت. چرا که انگلیسی ها بقای او را در راستای سیاست های خودمی دیدند. لذا این رسانه انگلیسی چشم خود را بر روی تمام اقدامات محمدرضا شاه جز در مقاطعی که انگلستان قصد امتیاز گیری از ایران را داشت، بسته بود؛ یعنی در شرایطی از پهلوی حمایت میکرد که بتواند منافع استعماری خود را در ایران پیش ببرد و بتواند از منابع غنی ایران بهرمهمند شود؛ به عنوان مثال در شکلدهی به امارات متحده عربی و قائلهسازی در خصوص جزایر سهگانه ایران دیده میشود.
3. نقش بی بی سی در کودتای ۲۸ مرداد و غارت نفت ایران
در جریان ملی شدن نفت، انگلستان که بیشترین زیان را دیده بود تلاش کرد تا بار دیگر نفت ایران را در اختیار خود بگیرد. در سال ۱۳۳۰ در ابتدای ورود هریمن نماینده آمریکا به ایران، انگلیس سعی داشت از طریق حزب توده در خیابانهای تهران آشوب ایجاد کند. این آشوب در ۲۳ تیر به وجود آمد که طی آن عدهای کشته و زخمی شدند. روز ۲۴ تیر رادیو بیبیسی در تفسیر وقایع ایران گفت: «فاجعه روز یکشنبه نشان داد که دکتر مصدق حاکم و مسلط بر اوضاع نیست و کمونیستها در کمین هستند که ایران را ببلعند و اگر انگلستان پای خود را کنار بکشد کار ایران تمام خواهد شد.» این تبلیغات سوء بر بستر زمینه سیاسی ایران تا زمان سقوط دولت ادامه داشت.
در این زمان بیبیسی سه وظیفه مهم و سرنوشتساز برعهده داشت:۱- ارتباط میان کودتاچیان و شاه. ۲- ابلاغ پیام رمزی به شاه جهت جلب اعتماد او. ۳- حمایت از کودتاچیان و ضعیف کردن جبهه مصدق با تبلیغات وسیع.
برهمین اساس در لندن داربی شر و وودهاوس ترتیبی دادند که برنامه اخبار بیبیسی که همیشه با عبارت «اکنون نیمه شب به وقت لندن است» آغاز میشد، با عبارت «اکنون دقیقاً نیمه شب است» آغاز شود. این علامت رمزی بود برای شاه که انگلیسیها از او حمایت خواهند کرد. رادیوی بیبیسی فارسی در فاصله ۲۵ تا ۲۸ مرداد همچنان به پخش و انتشار «گفتنیهای لازم» مشغول بود. بیبیسی فارسی در شب ۲۸ مرداد در پایان برنامهای که بر ضد مصدق پخش کرد بار دیگر همان شعر فردوسی را یاد کرد که در شب ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ آورده بود: چو فردا برآید بلند آفتاب/من و گرز و میدان و افراسیاب
4. نقش بی بی سی در جدایی بحرین از ایران
در تابستان ۱۳۵۰ با فشار انگلستان، بحرین طی یک رفراندوم ساختگی و غیرقانونی از ایران جدا شد. بخش وسیعی از تبلیغات در این رابطه بر عهده بیبیسی بود. این شبکه که یکی از عوامل شکل دهنده ۲۸ مرداد بود، در جریان جدایی بحرین از ایران با خیانت به ملت ایران شاه را نیز فریب داد. این شبکه طی برنامههای خود در مورد مطالبات ایران در خلیج فارس، علیه ایران و به سود اعراب (و در واقع به نفع منافع استعماری خود) وارد عمل شد. پخش برنامه های بی بی سی در این رویداد ننگین به صورت ویژه ای جریان داشت. طوری به صورت مستمر و مداوم در راستای آماده سازی زمینه های فکری ایرانیان برنامه سازی و تبلیغ می شد. بی بی سی فریب افکار عمومی در ایران را طوری با موفقیت انجام داد که بعد از این اقدام هیچ اعتراضی صورت نگرفت.
5. کارشکنیهای بیبیسی در جریان انقلاب اسلامی
در جریان انقلاب اسلامی ایران، بنگاه سخنپراکنی بیبیسی با زیرکی خاصی همواره درصدد تضعیف مبانی انقلاب بود. این شبکه با به راه انداختن جنگ روانی علیه نیروهای انقلابی سعی میکرد تا از پیروزی انقلاب جلوگیری کرده و حکومت شاه را تداوم بخشد. بیبیسی با تفسیر وارونه رویدادها و انتشار اخبار دروغین تلاش میکرد تا بین نیروهای انقلابی اختلاف ایجاد کند، ارتش را علیه نیروهای انقلابی تحریک کند، با قدرتمند جلوه دادن رژیم پهلوی انقلابیون را از ادامه کار مایوس کند، تشکیل حکومت اسلامی را زیر سوال ببرد، حرکت تکاملی مردم را حرکت به سوی هرج و مرج جلوه دهد و با بینتیجه جلوه دادن انقلاب مردم را از شرکت در راهپیمایی بترساند.
بیبیسی در آستانه ورود امام خمینی(ره) دست به یک جنگ تمام عیار روانی علیه انقلاب زد. رادیو بیبیسی در دهم بهمن گفت که هرج و مرج در ایران حاکم شده است. این شبکه با دگرگون کردن واقعیت، ایران را در آستانه یک جنگ داخلی نشان میداد و انقلابیون را از حضور در تظاهرات ضد رژیم باز میداشت. در جریان انقلاب اسلامی بیبیسی هرگز نتوانست ضدیت خود با انقلاب اسلامی را مخفی نگاه دارد. به همین جهت مصاحبه شوندگان آن اکثرا عناصر مخالف و ناخرسند از انقلاب بودند.
از شهریور ۲۰ تا آغاز نهضت ملی شدن صنعت نفت، سیاست انگلیس بر آن بود تا دولت قوی در ایران روی کار نیاید. به همین دلیل، در یازده سال، نوزده کابینه طلوع و غروب کردند؛ همچنین دیکتاتوری متمرکز که موجب گسترش اعتراضات شده بود. در چنین فضایی که تهدید و ارعاب عوامل انگلیسی، مانع از هرگونه اقدامی در راستای حفظ مصالح ملی میشد، تنها جریانی که توانست با برخورداری از پشتوانه مردمی، استبداد حاکم شده بر کشور توسط این گروهها را خنثی کند، گروه فداییان اسلام بود.
بیبیسی در این بخش نه از ماهیت هژیر سخنی به میان میآورد و نه از گروهی که این عنصر سد راه برگزاری انتخابات آزاد را از میان برداشت؛ در حالی که به گفته سنجابی با وجود چنین مجری قدرتمندی که مانع جدی شکلگیری مشارکت مردم در اراده امور جامعه بود، امکان راهیابی افراد غیروابسته به مجلس وجود نداشت. سیاست ضدمردمی انگلیس را به خوبی میتوانیم از نوع عملکرد افراد شاخص وابسته به این کشور دریابیم.
6. بی بی سی و تطهیر فرقه ضاله بهائیت
بنای بنگاه خبر پراکنی بیبیسی فارسی از همان ابتدا با به کار گیری افرادی از فرقه ضاله بهائیت گذاشته شده است؛ موقر بالیوزی که یکی از سرشناسترین چهره های بهائیت در ایران بود، در ابتدا رادیو بیبیسی را بنا نهاد و افرادی همچون باقر معین، شاداب وجدی، لطفعلی خنجی و … را در بدنه اصلی بیبیسی فارسی به کار گماشت و بهروز آفاق (عنصر بهایی که نقش عمدهای در بهایی کردن کارکنان بیبیسی فارسی داشتهاست) اوایل سال ۲۰۱۱ بود که سایت بیبیسی فارسی را با همکاری اعضای این فرقه انگلیسی ساخته وارد فضای مجازی کرد و با آغاز به کار تلویزیون بیبیسی فارسی به تلویزیون آمد تا برخی از اعضا تیم بهایی مستقر در سایت بی بی سی فارسی به همراه عناصر جدید بهایی به تلویزیون بی بی سی نقل مکان کنند.
با راهاندازی شبکه تلوزیونی بیبیسی فارسی سنت تبلیغ فرقه ضاله بهائیت در این رسانه ادامه یافت. بیبیسی فارسی با اعزام خبرنگاران خود به سرزمینهای اشغالی، سعی کرد تا با توسل به ترفندهای مختلف، چهره بهائیت را تطهیر کند.
7. اقدامات بیبی سی در فتنه ۸۸
در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ نقش رسانه ای بی بی سی در ایران وارد مرحله جدیدی می شود. طوری که این رسانه استعماری سعی دارد از حوادث احتمالی انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ سوءاستفاده کند و برای رسیده به هدف خود نیز اقداماتی را به شرح زیر در دستور کار خود قرار میدهد؛
از سال ۱۳۸۵ بود که وزارت امور خارجه انگلیس پیشنهاد تاسیس تلویزیون بیبیسی فارسی را مطرح کرد و در سال ۱۳۸۶ بود که این پیشنهاد از سوی بازوهای رسانهای دربار سلطنتی پذیرفته شد. از همان سال ۸۶ تمامی تلاشها برای هر چه زودتر روی آنتن بردن برنامههای بیبیسی فارسی اغاز شد و سرانجام در ۲۵ دی ۱۳۸۷ و چند روز بعد از هفتاد سالگی رادیو فارسی «بی بی سی»، برنامههای تلویزیون بیبیسی فارسی روی آنتن رفت. تلویزیون بیبیسی فارسی از همان ابتدا به انتخابات دور دهم ریاست جمهوری ایران که قرار بود در خرداد ماه ۱۳۸۸ برگزار شود پرداخت؛ موضوعی که شاید در آن زمان برای مخاطبان عام چندان غریب نمی نمود.
۷-۱: ۲۴ ساعته شدن برنامههای بیبیسی در زمان انتخابات دهم ریاست جمهوری:
شبکه بی بی سی فارسی که چیزی حدود ۶ ماه پیش از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پا به عرصه وجود گذاشته بود، تلاش بسیاری برای پوشش اخبار جهت دار انتخابات و نامزدها میکرد و درست ۲۴ ساعت پیش از آغاز رای گیری برنامههای خود را شبانه روزی کرد.
۷-۲: تلاش بیبیسی در جهت تئوریزه کردن بحث تقلب:
شبکه متعلق به استعمار پیر که از ماههای قبل ازانتخابات، خود را آماده بحرانسازی کرده بود پیشاپیش در اخبار و تحلیلهای به اصطلاح کارشناسان سیاسی مسائل ایران، بحث تقلب را تئوریزه و قاطعانه بر آن پای میفشرد.
بیبیسی در چارچوب سناریوی خود، جمعه شب ۲۲ خرداد در قالب برنامههای زنده پروژه تقلب در انتخابات را با حضور فرخ نگهدار، رئیس گروهک فدائیان خلق و صادق صبا تحلیلگر سیاسی کلید زد و پس از این به تناوب انتشار خبرهایی از ایران، ارتباط مستقیم و. . . کارشناسانی مانند جمشید برزگر، هاشم احمدزاده، احمد سلامتیان، سعید برزین، مسعود بهنود و. . . در استودیو و آدمهایی از احزاب و گروهکهای داخل ایران هر لحظه به موازات اعلام آرا انتخابات ریاست جمهوری، بر حملات و تثبیت و تلقین تقلب در انتخابات افزود، به صورتی که نزدیک صبح و تا ظهر شنبه جملگی گزارشهای این شبکه دستور حمله، اغتشاش و افزایش نارضایتی بود.
۷-۳: نقش بی بدیل بیبیسی در اغتشاشات:
پوشش وسیع اخبار اغتشاشات در چند نقطه معدود تهران در این شبکه و انتشار بلادرنگ اخبار فتنه گران وبیانیههای آنان از جمله خطوطی بود که در حوادث بعد از انتخابات توسط این شبکه خبری دنبال میشد و به خاطر پوشش همین اخبار بود که نمایندگان مجلس عوام انگلیس از دست اندرکاران این شبکه تقدیر و تشکر کردند.
8. وارونه نمایی بی بی سی در مذاکرات هسته ای
نقش بی بی سی در جریان مذاکرات اخیر هستهای در وین نیز در امتداد نقش تاریخی این رسانه استعماری است. بررسی محورهای تبلیغاتی و اطلاع رسانی این رسانه معاند جمهوری اسلامی به روشنی نشان میدهد که این رسانه مطابق آنچه دستور میگیرد در تلاش است تا به هر شکل ممکن از رسیدن جمهوری اسلامی ایران به اهدافش از مذاکرات هستهای ممانعت کند. در این باره باید اشاره کرد که گزارشهای تلویزیون بیبی سی فارسی درباره وضعیت سایت نطنز، پیوستن وزیران خارجه قدرتهای اروپایی به مذاکرات هستهای وین و مکانیسم لغو تحریم ها علیه ایران مهمترین سوژههای تبلیغی بنگاه رسانهای دولت بریتانیا در زمینه هستهای بوده اند. موارد زیر در این باره بیشتر توضیح میدهد:
القای بیاعتمادی به ایران: در حالی که جمهوری اسلامی ایران از نظر حقوقی تمام موازین قانونی هستهای را تاکنون اعمال کرده و فعالیتهای هستهای اش مطابق معاهده منع گسترش بوده است اما بیبی سی فارسی اصرار ویژهای دارد که همچنان انجام این تعهدات را غیر قابل اتکا دانسته و ایران را غیر قابل اعتماد نشان دهد. بر این اساس، طرح این گزاره که «هرچند ۳سایت فردو، نطنز و راکتور تحقیقاتی اراک هیچ کدام معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای را نقض نکرده و آمریکا هم این را قبول کرده اما اعتماد کافی به آینده فعالیتهای هستهای ایران ایجاد نشده است» در همین راستا ارزیابی میشود.
تکرار کلیدواژه «جنگ سرد» و تاکید بر «آیندهای نامطمئن»: در این باره همواره تاکید میشود که تهدیدهای جنگ سرد تمام نشده است و برنامه هستهای ایران چالش بزرگی برای امنیت جهان و شاید بزرگترین چالش باشد. در ادامه این گزاره البته تاکید میشود که در مقایسه با خطراتی که ایران هستهای در «دهههای بعد» خواهد داشت حمله به ایران بدترین گزینه نیست! دراین جا اتاق فکرها هم البته به کمک رسانه میآیند، آنجا که به نقل از «جوزف سیرینسیونه رئیس بنیاد امنیت جهانی پلاشر موضوع هستهای ایران تا حد یک رقیب جنگ سرد برای آمریکا، بزرگنمایی میشود.
فراوانی به کارگیری واژه «پنهانکاری» در مورد ایران: در حالی که ایران در طول مذاکرات تماماً در راستای شفاف سازی حرکت کرده و در عین حال با تمام توان در پی احقاق حقوق مسلم بوده است، فراوانی به کارگیری واژه پنهان کاری از سوی بیبی سی فارسی خباثت دیگری است که این رسانه معاند مامور انجام آن است. بیبی سی فارسی با بهره گیری از بدیهیاتی چون سیستمهای حفاظتی سایتهای هستهای کشورمان اینگونه القا میکند که «تاسیسات غنی سازی نطنز نوعی کابوس برای غرب است چون تاسیساتی بسیار حفاظت شده در چندین حصار امنیتی بوده که مجاور «خاکریزی طولانی» ایجاد شده است تا این تاسیسات را از چشم ها پنهان کند»!
بازی مکرر با مفهوم «امنیت جهانی»: پیوستن وزیران خارجه قدرتهای اروپایی به مذاکرات هستهای ایران در وین نیز بهانهای برای طرح مفاهیم و گزارههای تبلیغی علیه کشورمان از سوی این رسانه غربی فراهم کرده است. بیبی سی در این مدت به دفعات اینگونه القا کرده است که مهمترین مسئله در موضوع هستهای ایران، مسئله امنیت جهانی و تهدید سلاح اتمی است و به همین دلیل است که کشورهای بزرگ در سطح وزرای خارجه به مذاکرات پیوسته اند.
تاکید بر واژه «تصمیم سیاسی» در مورد ایران: بیبی سی فارسی طی روزهای اخیر بارها حل «مسائل باقی مانده» را منوط به «تصمیم سیاسی» ایران عنوان کرده در حالی که تقریبا بر آگاهان سیاسی عرصه مذاکرات روشن است که بیش از هر چیز سردرگمی و اختلاف نظر تروئیکای اروپایی و آمریکاست که ترمز اصلی روند مذاکرات شده است.
بر این اساس به نظر میرسد که بیبی سی فارسی تاکنون نقش خود را در وارونه نمایی حقایق مذاکرات به خوبی ایفا کرده و بیشترین تاثیر را در مقصرنمایی ایران داشته است، موضوعی که این روزها در دستور کار اصلی اتاق فکرهای غربی علیه جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است.
هنر انگلیسی
بهائیت در ایران : نظريه هرج و مرج سازنده را آمريکاييها ارائه ميدهند ولي انگليسيها بازيگر اصلي آن را توليد ميکنند، بايد از هنر انگليسي برحذر بود و از شرّ آن هنر و هنرمندان انگليسي دوري جست و آن را ايزوله کرد.
اين يک مزيت و هنر واقعي و برجسته است که برخي کارها و اقدامات فقط از عدهاي خاص بر ميآيد و ديگران را پشت سر ميگذارند. اين قابليت رفتاري، عرصههاي محدودي ندارد و تمام شئون زندگي را در بر ميگيرد. بعنوان مثال مردم ايران همواره در طول تاريخ، فرهنگدوست، مهربان، تمدنساز، علم پرور و سخاوتمند بوده و براي ارزشهاي اخلاقي و اعتقادي از جان و مال، مايه گذاشتهاند. ملل شرق آسيا، ملتهاي سختکوش، قانع، وطندوست، خدوم و به ارزشهاي اخلاقي و اعتقادي هم پايبند بوده و تمدنهاي کهن را ساختهاند.
ملتهاي غربي از اروپا و آمريکا که ريشه انگليسي دارند هم، همانند ديگر ملل جهان ويژگيها و شاخصهاي ويژه رفتاري دارند.
انگليسيها در بين ملل غرب، جامعهاي فعال، مرموز، دنيا دوست و مالپرست و پر تلاش و برنامهريزند. يکي از ويژگيهاي انگليسيها و بويژه جريانهاي حکومتي و سياسي، قابليت سلطهگري است که در امور رسانهاي و تبليغاتي، پايه توانمنديهاي ويژه را تشکيل ميدهد.
در جهان کسي همانند انگليسيها در سخن پراکني و فعاليت رسانهاي، هنرمند نيست و در طراز آنها قرار نميگيرد. آمريکاييها در پروژههاي رسانهاي خود در قبال ايران اسلامي و يا حوزههاي ديگر جهاني، نمره خوبي نميگيرند و هميشه مجبور شدهاند تا با بنگاههاي سخنپراکني انگليسي قرارداد اين کار را ببندند و به انگليسيها تکيه کنند. اين هنرمندي تا جايي است که به اصطلاح رايج، گنجشک را رنگ کرده و بهنام قناري به همگان ميفروشند. آنچنان کلاه سرتان ميگذارند که نه تنها متوجه نميشويد بلکه خوشحال هم ميشويد!! لذا بهترين دانشکدههاي علوم اجتماعي و رسانهاي و ارتباطات و بهترين اساتيد علوم اجتماعي و رسانهاي و ارتباطات را بايد در انگليس جستجو کرد.
آنچه مهمتر است و قصد داشتم در اين يادداشت بدان بپردازم، قابليت و توانمندي توليد جريانهاي ويژه جهاني است که انگليسيها (در کنار صهيونيستها) مزيت انحصاري در آن دارند. فراماسونري، سيستمهاي اطلاعاتي قدرتمند و کارآمد و برنامههاي دراز مدت آنها در کشورهاي گوناگون و خلاصه اينکه «مذهبسازي و توليد دين» از ويژگيهاي انحصاري آنهاست. البته يک نگاه پژوهشي معتقد است که صهيونيسم نيز ساخته انديشههاي انگليسي است. بهائيت، وهابيت و دزدان دريايي سومالي و آخرين نوع از توليدات جرياني و بزرگ و بينالمللي انگليسيها به وجود آوردن داعش است که ابزاري براي مهندسي جديد جغرافياي سياسي خاورميانه است.
در آينده پژوهيهايي که توسط قدرتها و کشورهاي مهم در جهان صورت گرفته همه ميخواهند بدانند که در دهههاي آينده چه رخدادهايي به وقوع خواهد پيوست و چه شاخصها و ويژگيهايي به همراه خواهند داشت و چه عناصري بر آن حاکم است. اين تلاشها براي اين است که هريک از اين قدرتها و کشورها ميخواهند فرمول اثرگذاري بر آينده و تحولات آن را کشف کنند و پيشاپيش براي آن برنامهريزي نمايند. انگليسيها براي ساماندهي حوزههاي استعماري خود که در گذشته در آن فعال بوده و يا براي منافع انگليس حائز اهميت است از داعش و دزدان دريايي استفاده ميکنند.
حسابهاي بانکي، ارتباطات بيسيم فرماندهي، ابزارهاي ارتباطي، سلاحهاي پيشرفته و به کارگيري شده توسط دزدان دريايي، همگي انگليسي هستند و با اين جنگ زرگري و پرسود و آبراهها و قواعد و قوانين جديدي که بايد بر آن حاکم شود و يا با آن مديريت شوند، در راه هستند که انگليسيها آن را تدارک ميکنند.
اين هم نوعي فرهنگسازي است و يا نوعي تخريب تمدن جهاني است که دستپرورده انگليس، سرآمد جنايت، فساد و رفتارهاي ضد بشري هستند. صهيونيسم که حداقل در يکصد سال گذشته بزرگترين تراژدي جهاني در اشغالگري، قتلعام و نسلکشي و فساد است و داعش که امروز همه نسبت به رفتار شنيع و وحشي آن به واکنش رسيدهاند و موجبات نگراني همه را فراهم کردهاند و يا وهابيت که اساس انديشه و پرورش تروريسم القاعدهاي و اکنون هم داعش است و بنيان خود را همانند صهيونيسم بر تکفير ديگران گذاشته تا خونريزي ديگران راحتتر محقق شود.
داعش هم که نوع جديدي از وهابيت تکفيري است با شناسنامه انگليسي-صهيونيستي وارد بازار سياست و مناسبات جهاني و منطقهاي شده و آنچه جالب است اينکه همه از آن نگرانند ولي اسرائيل و انگليس بيشترين بهره را از آن ميبرند. نظريه هرج و مرج سازنده را آمريکاييها ارائه ميدهند ولي انگليسيها بازيگر اصلي آن را توليد ميکنند و در يک بازي «تام وجري» نتيجه مطلوب را از آن حاصل ميکنند.
اين هنر انگليسي ابزارهاي ديگري هم توليد ميکند که پياده نظام انديشهورزي و جريانسازي در «محيطهاي پيرامون» و «جوامع هدف» است که بايد در کنار ابزارهاي نخبگي و رسانهاي به مديريت ديگر جوامع وارد شده و آن را در کنترل بگيرند.
معمولاً در جهان همه انسانها از هنر و هنرمندي لذت ميبرند ولي بايد از هنر انگليسي بر حذر بود و از شر آن هنر و هنرمندان انگليسي دوري جست و آن را ايزوله کرد.
خیانت در بهائیت
بهائیت در ایران : در ابتدا لازم است تا معنایی از واژه خیانت ارائه و سپس به بررسی آن در بهائیت بپردازیم .
معنای لغوی خیانت :
معانی متفاوتی برای واژه خیانت از ماده (خ-و-ن) بیان شده است که یکی از معانی شمرده شده برای آن پیمان شکنی، نقض عهد و بی وفایی است و برخی از محققان از آن به عدم رعایت امانت تعبیر کرده اند.
راغب اصفهانی نیز این طوری مینویسد: خیانت و نفاق دارای یک معنا هستند مگر اینکه خیانت نسبت به عهد و امانت استعمال می شود و نفاق نسبت به دین گفته می شود،
و اما با توجه به معنای خیانت ، بهائیان خائن هستند و البته ظالم چرا که آنان در امانت الهی خیانت کردند . و این امانت را برخی مفسران ، دین و برخی مفسران ، قرآن و برخی مفسران ، احکام الهی گرفته اند .
همان امانتی که هر مخلوقی از پذیرش آن سر باز زد غیر از انسان .
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه فال به نام من دیوانه زدند
خداوند متعال در آیه 72 سوره احزاب همان کتابی که بهائیت آن را به عنوان کتاب آسمانی و الهی قبول دارد ( البته تا اونجا که به ضررشان نباشد ) می فرماید :
إنّا عرضنا الأمانة علی السّماوات و الأرض و الجبال ، فأبین أن یحملنها و أشفقن منها ، و حملها الإنسان......
و در سوره حشر آیه 21 می فرماید :
لَوْ أَنزَلْنَاهَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْخَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْيَتَفَكَّرُونَ
اگر اين قرآن را بركوهى فرو مىفرستاديم حتما آن را از ترس خدا ذليل و متواضع و شكافته مىديدى. و اينمثالها را براى مردم مىزنيم شايد بينديشند
و پیامبر اسلام که بهائیان نیز آن را به عنوان پیامبرالهی برای اسلام قبول دارند در حدیث ثقلین می فرماید
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوابعدی: کتاب الله فیهالهدی والنور حبل ممدود من السماء الی الارض وعترتی اهل بیتیوان اللطیف الخبیر قد اخبرنیانهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض وانظروا کیفتخلفونی فیهما
«من در میان شما دو امانت نفیس و گرانبها میگذارم یکی کتاب خدا قرآن و دیگری عترت و اهل بیت خودم. مادام که شما به این دو دست بیازند هرگز گمراه نخواهید شد و این دو یادگار من هیچ گاه از هم جدا نمیشوند.»
و اما بهائیت نسبت به این امانت به چه اندازه امانت دار بودند ؟
آیا فرقه سازی و موهوم دانستن امام عصر ( ع ) توسط سران بهائیت خیانت در امانتی نیست که حضرت رسول الله آن را برای بشر به ارمغان آورده است .
آیا بهائیت آیه 40سوره احزاب و معنای خاتم النبیین را ندیده است که خداوند در قرآنش می فرماید و لکن رسول الله و خاتم النبیین ؟ .
آیا بدعتی که بهائیت بنا نهاد خیانت در امانت الهی نیست؟.
پیامبر امانتی بود برای هدایت بشر از طرف خداوند . آیا گمراه نمودن بشر و پیامبر سازی توسط سران بهائیت خیانتی در این امانت نبود ؟ .
و هزاران سوال بی پاسخ دیگر .
البته این یک طرف قضیه می باشد و ما نمونه های دیگری از خیانت در بهائیت را شاهدیم که در جای خود ذکر خواهد شد همچون خیانتی که به مردم مظلوم فلسطین و بشر آزادی خواه ارائه دادند . زمانی که جناب شوقی افندی با رژیم تازه تاسیس اسرائیل عهد و پیمان می بست و در عبارتی واضح تر به اسرائیل دل می داد و قلوه تحویل می گرفت
خوب است بدانید که حسینعلی نوری معروف به بهاء الله به برادر خود میرزا یحیی نوری ( صبح ازل ) که جانشین باب بود خیانت کرد .
عباس افندی ( عبدالبهاء ) به وصیت بهاء الله مبنی بر جانشینی محمد علی افندی ( برادر عباس ) بعد از عبدالبهاء خیانت کرد و نوه خود شوقی افندی را به جانشینی خود انتخاب نمود .
حال سوال این است :
1) با بررسی از اسناد تاریخی و در تمامی آنها آمده باب قبل از مرگش صبح ازل را بعنوان جانشینش انتخاب و به بابیان معرفی نمود .
2) حسینعلی نوری تا مدتها برادرش را بعنوان جانشین باب قبول داشت .
3) اعلام من یظهره اللهی قبل از تاریخ اعلام باب برای ظهور من یظهر یعد از خودش و در نتیجه خیانت به وصیت باب .
چه توجیهی جز خیانت دارد ؟