حال باید دید آیا این قاعده اساسا منطقی است . این مبلغ گرامی ظاهرا فراموش کرده اند که جریان بابیت و بهائیت خود مخالف جدی یک جریان اعتقادی بوده اند . به نظر میرسد ایشان فراموش کرده اند که مدعیان بابیت کسانی بودند که به نسخ اسلام رای دادند . بنابر ادعای این قاعده پس باید اسلام و جریان شیعی در آن میباید دارای حقانیت باشند . چون این نگاه سطحی به این منطق میباشد . اما نکته دیگر اینکه باید این مبلغ بداند که آیا وضعیت کنونی اسلام و شیعه نشان از رویگردانی انسانها از اسلام است . ظهور و بروز تفکر اسلام در اروپا و امریکا نشانی از رویگردانی دارد .
نکته دیگر اینکه جناب مبلغ ، بجز ایران در کجای دنیا مورد برخورد و بقول شما رویگردانی بوده است . تفکر و رهبران بهائیت در سرزمینهای اشغالی مورد تشویق قرار گرفته و نشان دولتی دریافت کردند . آیا شما در این نشانی از رویگردانی میبینید . شما که هر کجای دنیا به اندازه انگشتان دست پیرو داشته باشید مجازید که مشرق الذکار احداث کنید . اساسا در کجای دنیا بجز ایران که طعم تلخ ظلم پیروان شما را به مردم در زمان پهلوی چشیده اند مورد بی مهری دولتمردان قرار گرفته اید . وجود بزرگترین تشکیلات فرقه ای در سرزمین فلسطین اشغالی با حمایت کدام دولت احداث شده ، شما در کجای این حمایت رویگردانی و انکار میبینید . رهبران بهائیت هر آنچه از دستشان بر می آمده در ضدیت با اسلام و شیعه انجام داده اند .آیا در سرزمین ایران شما منتظر دریافت نشان هستید .
جریان بهائیت بخاطر تمامی اقداماتش در جهت تضعیع حقوق مردم مسلمان ایران باید پاسخگو باشد برخوردهای انجام گرفته بازتاب قسمتی از همین جنایتها میباشد .
تفکر و اعتقاد بهائیت یک انحراف اعتقادی برای تسهیل در چپاول سرمایه های این مردم بوده است و هیچگاه مورد بخشش قرار نخواهد گرفت .
اما در نقض این نظر پیامبرخواندهی بهائیان میبایست گفت: آری؛ مدعیان پیامبری بسیاری در طول تاریخ وجود داشتهاند که مخالفین بسیاری نیز پیدا کردهاند.
همچنان که تنها پس از رحلت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، مدعیان دروغین پیامبری بسیاری (نظیر: مسیلمه، اسود العننسی، سجاح، طلحه بن خویلد اسدی، حارث و...)، پدید آمدند [ر.ک: انوار العرفان فی التفسیر القرآن، ج13، ص50] که حتی بهائیان نیز به کذب ادعای آنان اعتراف دارند. بنابراین به هیچوجه مخالفت انسانها با شخص مدعی پیامبری، دلیل بر صدق یا کذب ادعایش نمیگردد. چرا که اگر چنین میبود، میبایست تمام مدعیان دروغین پیامبری، که همگی دارای مخالفین بسیاری بودند، حق باشند! اما بیشک ارائهی چنین دلایل سبکی بر حقانیت طریق، تنها از مدعیان دروغینی چون پیامبرخواندهی بهائیان برمیآید.
پینوشت:
ابوالفضل داورپناه، انوار العرفان فی التفسیر القرآن، به نقل از پایگاه اطلاعرسانی حوزهنت، ج 13، ص 50.
حامد محمودی آذر 96