اثبات خاتمیت در قرآن

شنبه, 12 خرداد 1397 09:42 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت در ایران : فاضل مازندرانی از مبلّغان برجسته‌ی بهائیت، در راستای انکار خاتمیت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله)، مدعی شده که مسئله‌ی به این مهمّی نیازمند به تأکید بسیاری برای ثبوتش بوده است. همچنان که وی گفته است: «اگر چنین منظوری مخالف ظواهر عقلیه و مداخل در ارادات و سنن الهیّه بود، حسب معقول و مرسوم بایستی مؤکّد و مکرر تثبیت گردد، در حالی که در هیچ محلّی از قرآن ادنی (کمترین) اشاره‌ای به چنین معنی نشده».[1]


آنچه مسلم است این ملاغ ناشی و البته تمامی مبلغان آئین دروغین بهائی اساسا مطالعه ای از قرآن نداشته و یا خود را بنا به توصیه رهبران بهائی به اغنام الله به کری و کوری میزنند . در کتاب آسمانی قرآن کریم آیات بسیاری بر خاتمیت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) تأکید دارد. از این‌رو در ادامه، تنها به ذکر برخی از آیات دالّ بر فراگیری اسلام برای تمام ملّت‌ها و زمان‌ها خواهیم پرداخت.
از جمله‌ی آیاتی که دلالت بر فراگیری و جهان‌شمولی اسلام دارند؛ عبارتند از: «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى
ٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا [فرقان/1]؛ زوال ناپذیر و پر برکت است کسی که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا بیم‌دهنده جهانیان باشد». و یا آن‌جا که می‌خوانیم: «... وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ... [انعام/19]؛ این قرآن بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آن‌ها می‌رسد، بیم دهم». و یا آن‌جا که قرآن، بیم دهنده‌ای برای جهانیان معرفی شده است: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ [ص/87]؛ این (قرآن) تذکّری برای همه جهانیان است». و یا آن‌جا که حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) به عنوان بیم‌دهنده‌ای برای تمام بشر (بدون هیچ قید و تخصیصی) معرفی شده است: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا [سبأ/28]؛ و ما تو (پیامبر اسلام) را نفرستادیم مگر به عنوان بشارت و بیم‌دهنده برای تمام افراد بشر».
اما استدلال به این آیات:
اول: لفظ عالم از نظر لغوی، مجموع جهان آفرینش را در بر می‌گیرد؛ ولی "عالمین" که لفظ جمع است به فرموده‌ی امام صادق (علیه السلام) تمام انسان‌ها را شامل می‌شود. لفظ "نذیر" نیز که متناسب با موجود قابل انذار است، قرینه‌ای بر حمل عالمین بر تمام انسان‌هاست.[2]
دوم: در مواردی که "عالمین" در معنای محدودی به کار رفته باشد، قرینه بر محدودیت آن وجود دارد؛ مانند آیه‌ی: «وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى
ٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ [آل‌عمران/42]؛ و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برتری داده است». که بر اساس دلایل قطعی، حضرت مریم (علیها السلام)، تنها از زنان زمان خود برتر بوده و حضرت زهرا (علیها السلام) بر زنان تمام زمان‌ها برتری داشته است.[3]
از این‌رو نه تنها هیچ
 محدوده‌ی "زمانی" و "مکانی" برای رسالت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) ذکر نشده، بلکه قرائن حاکی از عدم محدودیت آن به زمان یا مکان خاصی است. همچنان که پیامبر (صلّی الله علیه و آله) در خطبه‌ای فرمودند: «الا فیبلغ شاهدکُم غائبکُم لا نبیَّ بعدی و لا اُمَّةَ بَعدکُم... [4]؛ آگاه باشد! باید حاضران به غایبان برسانند که هیچ پیامبری بعد از من نیست و هیچ اُمّتی بعد از شما نخواهد آمد (سپس دست‌های خود را چنان بالا برد که سفیدی بغل او پیدا شد و فرمود:) خداوندا گواهی دِه که من پیام را رساندم».
سوم: کتاب آسمانی قرآن، وعده به فراگیری اسلام در تمام جهان داده است؛ وعده‌ای که در لسان اهل‌بیت (علیهم السلام)، در زمان ظهور حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) محقق خواهد شد. همچنان که امام صادق (علیه السلام) در ذیل آیه‌ی شریفه‌ی: «هُوَ اَلذی ارسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدَی وَ دِینِ الحَقَ لِیُظهِرَهُ عَلَی الدَینِ کُلُهِ ...
  [توبه/33]؛ او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین‌ها غالب گرداند، هرچند مشرکان کراهت داشته باشند»؛ به مفضل فرمودند: «ای مفضل! اگر پیامبر بر همه‌ی دین‌ها غالب شده بود، از آتش پرستان و یهودیان و نصارا و ستاره پرستان و از تفرقه و نفاق و شرک و ... اثری نبود. اینکه خداوند فرموده است: "لِیُظهِرَهُ عَلَی الدَینِ کُلُهِ" (تا اسلام را بر همه‌ی آیین‌ها غالب گرداند)، مربوط به روز ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) است».[5] این در حالیست که این وعده‌ی الهی، تا کنون محقق نشده است.

پی‌نوشت:
1- فاضل مازندرانی، اسرارالآثار، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 128 بدیع، ج 3، ص 164.
2- ر.ک: آیت الله جعفر سبحانی، خاتمیت از نظر قرآن، حدیث و عقل، ترجمه‌ی: رضا استادی، قم: سیدالشهداء، 1369 ش، ص 33.
3- ابن المغازلی الواسطی، مناقب أهل البيت (علیهم السلام)، المجمع العالمی للتقريب بين المذاهب الإسلامية المعاونية الثقافية، مركز التحقيقات و الدراسات العلمية، بی‌تا، ص 474.
4-علامه مجلسی، بحار الانوار، تحقيق: السيد إبراهيم الميانجی، محمدالباقر البهبودی، بیروت: دارالاحیاء التراث، 1403 ق،
  ج 21، ص 382-381.
5- همان، ج 53، ص 33.

 

خواندن 937 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی