پیشوایان فرقهی بهائیت، به مخالفت با این اصل پرداخته و اعمال آن را تنها به صورت تشریفاتی و تحت اختیار نهادهای اداری خود دانستهاند. همچنان که احمد یزدانی، به نقل از پیشوایان بهائیت مینویسد: «حق اعتراض و چون و چرا و امر به معروف و نهی از منکر از اشخاص نسبت با اعمال دیگران سلب شده و فقط محافل روحانی یا بیوت عدل حق حاکمیت بر نفوس را داشته و ناصح و مربّی و مراقب اشخاص میباشند».(1)
اما جالب است بدانیم در عین حال که فرقهی بهائیت، این مراقبت را از عهده پیروان خارج میبینند ، پیروان خود را به تبلیغ عمومی و همگانی بهائیت فراخوانده است؛ تا جایی که در بهائیت، تبلیغ وظیفهی همهی افراد بوده و عبدالبهاء، آن را اجباری دانسته است.(2)
اما به راستی، مگر از دیدگاه بهائیت، تبلیغ این فرقهی باطل مصداق بارز امر به معروف و نهی از منکر نیست؟! شما در تبلیغ په هدفی را دنبال میکنید . شما بعنوان یک بهائی در تبلیغ این آئین برای مخاطب خود چه پیامی را مرسانید مگر نه این است که میگوئید این رفتار بهائیت است و صحیح و این رفتار مثلا مسلمانان است که البته ناصحیح است . بعبارت دیگر دقیقا همان امر به معروف و نهی از منکری را انجام میدهید که رهبران این فرقه پیروان را از آن نهی کرده اند . باید رهبران بهائیت در مقابل اینهمه تناقضات رفتاری و اعتقادی پاسخگو باشند . چگونه میتوان همزمان با تحریم امر به معروف و نهی از منکر، حکم به لزوم تبلیغ عمومی و همگانی بهائیت صادر کرد و ترویج این منکر بزرگ را به عنوان تبلیغ معروف تشریع نمود؟!
پینوشت:
1- احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، تهران: لجنهی ملّی نشریات امری، 1329 ش، ص 92.
2- محمدعلی فیضی، رساله راهنمای تبلیغ، تهران، مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 117 بدیع، صص 5 و 61.