فرقه ای که از همان ابتدا بابیت با بیان تناقض ظهور پیدا کرد با گذشت بیش از 170 سال از عمرش و آمدن و رفتن پیامبر خوانده هایش انبوهی از تناقض را داشته باشد . اما شکی نیست که باید این تناقضات در افکار عمومی بازگو و حتی تکرار شود . چرا که دنیای فعلی بقول علمای ارتباطات و اطلاعات دنیای انفجار اطلاعات است و نسل امروز بخصوص جوانان ایران زمین و سایر نقاط دنیا از فضای پیرامون خود آن را درک میکنند که در فضای انفجار اطلاعات در دسترسآنان قرار گرفته و البته شعارها و شیوه های نوینی برای نسل حاضر دارند . اما اینکه باید این نسل بداند که لایه پنهان این شعارها چیست . کتاب فرقه ها در میان ما از خانم سینگلر و گسستن بندها از آقای استیون حسن که هر دو بزبان فارسی ترجمه شده است آسیبهای ایندست از فرق نوظهور و حتی برخی فرق دارای سابقه چند صده را بیان میکنند . اما در آئین بهائیت علاوه بر آسیبهای روحی و روانی ناشی از غرق شدن در گرایشات فرقه ای تناقضات در اعتقادات و عمل رهبران فرقه ضاله بهائیت انبوه بوده و نیاز به بازگوئی و ایجاد اگاهی در جوانان دارد .
یکی از تعالیم دوازده گانه فرقه ضالّه بهائیت تحرّی حقیقت است، که البته از نظر آنها بعنوان مهمترین دستاورد اجتماعی آئین فرقه ضالّه بهائیت بشمار می آید و در نزد بهائیان نیز بسیار مهم و ارزشمند بوده بطوری که آنان از داشتن چنین تعلیمی به خود بالیده و به آن افتخار می کنند. رهبران بهائی آن قدر در توصیف این تعالیم سخن گفته اند، که گوئی اندیشه بهائی چیزی جز همین تعالیم دوازده گانه نیست.
عبدالبهاء رهبر فرقه ضالّه بهائیت معتقد است که این تعالیم افاضات ناب و فرمایش های بی بدیلی است که تا قبل از تولد امر بهائی، در هیچ کجای عالم صحبتی از آن نبوده و رودخانه ای است که از چشمه سار جناب میرزا حسینعلی نوری جاری شده و در گلزار گفته های وی پیچ و تاب خورده و اینک جمیع عالم بشریت را شست و شو داده است و اگر نبود ندای حسینعلی مازندرانی و آوای دلنشین وی، این آموزه ها به گوش کسی نمی رسید و جان عالم را نوازش نمی داد.
مکاتیب عبدالبهاء، جلد 3، صفحه 114، سطر 5
عبدالبهاء در کتاب مکاتیب جلد 3 صفحه 114 سطر 5 می گوید: « این تعالیم پیش از ظهور بهاءالله کلمهء از آن در ایران مسموع نشده است. این را تحقیق فرمائید تا بر شما ظاهر و آشکار شود».
آیا به راستی این تعالیم دوازده گانه بعنوان آموزه بهائیان با تولّد میرزا حسینعلی متولّد شدند و تا قبل از آن، سخنی از آن در عالم شنیده نشده است؟ آیا برای این تعالیم هیچ مثل و مانندی در گذشته نمی توان جست؟ آیا واقعاً بهائیان این تعالیم دوازده گانه را کشف نموده اند؟
خطابات عبدالبهاء، جلد 1، صفحه 18
اگر چنین است، پس چطور خود عبدالبهاء در کتاب خطابات جلد 1 صفحه 18 می گوید: « حضرت بهاءالله تجدید تعالیم فرمود» تجدید تعالیم انبیا چه معنائی دارد؟ جز این است که حسینعلی بهاء آموخته های پیام آوران گذشته را یادآوری نموده است؟ جز این است که رهبر بهائیان متذکر همان تعالیمی شده اند که در ادیان قبل نیز مطرح بوده است؟ اگر اینگونه است که حتماً همین طور است، زیرا خود عبدالبهاء در همان صفحه 18 چند سطر قبل در مورد وحدت عالم انسانی که یکی از تعالیم دوازده گانه بهائیان است، گفته است: « اساس تعالیم الهی وحدت عالم انسانیست. حضرت موسی خدمت به وحدت انسانی نمود. حضرت مسیح وحدت عالم انسانی تأسیس کرد. حضرت محمد6 اعلان وحدت انسانی نمود. انجیل و تورات و قرآن أساس وحدت انسانی تأسیس نمودند».
بنابراین چرا جانشین حسینعلی بدون فکر و بدون در نظر گرفتن تمام جوانب، چنین سخن متناقضی (این تعالیم پیش از ظهور بهاءالله کلمهء از آن در ایران مسموع نشده است. این را تحقیق فرمائید تا بر شما ظاهر و آشکار شود) را بر زبان رانده است؟ علاوه بر اینکه در آینده خواهید دید که هیچ کدام از این تعالیمی که عبدالبهاء به آن افتخار کرده و آن را از کشفیات جناب میرزا حسینعلی نوری مازندرانی برشمرده است، حرف بی پایه و أساسی است زیرا در ادیان گذشته نیز مانند زردشت، یهودیت، مسیحیت و اسلام شبیه چنین تعالیمی وجود داشته است.