قرآن کریم بعنوان قانون اساسی اسلام در برگیرنده ی مجموعه ای از اصول و ضوابط هماهنگ با فطرت انسانی است که همواره بر تارک اندیشه ها چون خورشیدی می درخشد و عزّت و عظمت را در گرو آشنائی و عمل به قوانین خود می داند.
قرآن در این بخش بدون شک اعجاز است. در زمانی که انحطاط در اخلاق و آداب و رسوم اجتماعی به اوج خود رسیده بود و غارت و چپاول، امتیاز به حساب می آمد و دختران زنده به گور می شدند و خیانت و فساد و فحشا و بی عدالتی فراگیر شده بود، قرآن، که پرچمدار مترقی ترین قوانین و مطرح کننده ارزش ها و فضائل انسانی است ظهور می کند و مردم صداقت، امانت، اخوت، وحدت و انسانیت را یادآور می شود؛ آنان را از جهل به سوی علم، از تاریکی به سوی نور و روشنائی و از رذائل اخلاقی به سوی فضائل اخلاقی سوق می دهد.
در سایه همین تعلیمات و قوانین حیات بخش اسلام است که این دین مبین شرق و غرب عالم را فرا می گیرد و پرچم تمدن شکوهمند اسلامی در همه ی اقطار به اهتزاز در می آید. نمونه هائی از این اصول و قوانین در قرآن کریم را با حکم کتاب اقدس بهائیان یادآور می شویم.
1- اصل عدالت و امانت
ان الله یأمرکم أن تؤدوا الأمانات إلی اهلها و اذا حکمتم بین الناس أن تحکموا بالعدل. سوره مبارکه نساء، آیه شریفه 58
2- اصل مقابله به مثل در برابر متجاوزان
فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم. سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 194
3- اصل کلی امر به نیکی ها و نهی از زشتی ها
إن الله یأمر بالعدل و الإحسان و إیتاء ذی القربی و ینهی عن الفحشاء و المنکر والبغی یعظکم لعلکم تذکرون. سوره نحل، آیه شریفه 90
4- اصل مساوات و برابری مردم و تعیین معیار امتیاز، در ارزش هائی چون تقوا، علم و جهاد در راه خدا
إنا خلقناکم من ذکر و أنثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا إن أکرمکم عندالله أتقاکم. سوره مبارکه حجرات، آیه شریفه 13
قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون. سوره مبارکه زمر، آیه شریفه 9
فضل الله المجاهدین علی القاعدین أجرا عظیما. سوره مبارکه نساء، آیه شریفه 95
5- اصل نفی هرگونه استبداد
و یضع عنهم إصرهم والأغلال التی کانت علیهم. سوره مبارکه أعراف، آیه شریفه 157
6- اصل عدم سلطه کافرین بر مؤمنین
و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا. سوره مبارکه نساء، آیه شریفه 141
7- اصل شدت در برابر کافران و رحمت در برابر مؤمنان
محمد رسول الله و الذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم. سوره مبارکه فتح، آیه شریفه 29
8- اصل صلح و اخوت
إنما المؤمنون إخوة فاصلحوا بین أخویکم. سوره مبارکه حجرات، آیه شریفه 10
9- اصل توصیه به وحدت
واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا. سوره مبارکه آل عمران، آیه شریفه 103
10- اصل بهره برداری از نعمت های الهی
قل من حرم الله التی أخرج لعباده و الطیبات من الرزق. سوره مبارکه أعراف، آیه شریفه 32
11- اصل وفای به عقود
یا ایها الذین آمنوا أفوا بالعقود. سوره مبارکه مائده، آیه شریفه 1
12- اصل لا حرج
و ما جعل علیکم فی الدین من حرج. سوره مبارکه حج، آیه شریفه 78
13- اصل تکلیف به قدر طاعت
لا یکلف الله نفسا إلا وسعها. سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 286
14- اصل پذیرش اختیاری دین
لا إکراه فی الدین. سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 256
این اصول تنها گوشه ای از معار قرآن کریم است. قرآن سراسر شفاء، نور، رحمت، هدایت و حقانیت است. جاودانگی آن به گونه ای است که گذشت زمان تأثیری در طراوت و حلاوت آن ندارد. همه ی این اصول مترقی را در بدترین دوره ی انحطاط اخلاقی و در دوران وحشی گری مطرح و در بخش های مختلف زندگی از قبیل امور اقتصادی، مالی، اجتماعی و سیاسی، امور نظامی و دفاعی، امور حقوقی، ثروت های عمومی، معاملات، ازدواج، طلاق، ارث و... در عالی ترین شکل تبیین نموده است.
حسینعلی نوری پیامبر خود خوانده فرقه ضاله بهائیت که بهائیان او را پیامبر قرن اتم می نامند، در کتاب اقدس خود که آن را بهترین تألیف و بالاترین نوشته خود می داند و آن را در مقابل قرآن کریم و در مقام تحدی و اعجاز آن به رشته تحریر در آورده است و بهائیان نیزعقیده دارند این کتاب بر همه کتب آسمانی و صحف انبیای گذشته تفوق و برتری دارد و تمام قوانین و احکام مسلک بهائی در این کتاب مندرج می باشد. حال یکی از این احکام کتاب اقدس را مرور می کنیم.
حسینعلی مازندرانی در کتاب اقدس صفحه 18 سطر 5 می نویسد: « من احرق بیتاً متعمداً فاحرقوه » هر کسی خانه ای را عمدا بسوزاند، پس او را در آتش بسوزانید »!
آیا در دنیای متمدن امروز بلکه به حکم طبیعت هیچ قرنی از قرون گذشته عقل سلیم چنین سخن مزخرفی را می گوید و آن را تحسین می کند؟ به اینکه اگر کسی خانه ای را سوزاند، باید او را سوزانید؟ نمی دانم این مکلم طور چرا زودتر قدم به عرصه ظهور ننهاد تا در موقع سوختن شهر استخر فارس این حکم را با آن نفوذی که بهائیان در کلامش قائلند، مجری دارند؟
کدام عقل می گوید در مقابل سوختن تیر و تخته و خراب شدن اطاق و تالار یک انسان را بسوزانند؟ در حالی که ممکن است کسی خانه خالی نی یا پوشالی را که ارزش چندانی ندارد، سوزانده باشد. آیا او را در مقابل دست و پا بست و زنده زنده در آتش افکند و سوزانید؟ با وجود چنین حکم سنگدل و بی رحمانه ای بهائیان می گویند آئین بهائی عبارت از روحانیت و رحمت و رأفت صرف است!
در شمال کشور و مناطق جنگلی که معمولا خانه و کلبه ای را با چوب می سازند، اگر بعد از چند سالی موریانه به آن آسیب بزند و ناچار آن را آتش بزند، بازهم باید او را سوزاند؟ یا کسی چوب های خانه اش پوسیده شد و از بین رفت، اگر بخواهد آن را تخریب کند، هم طول می کشد و هم خسته کننده می باشد؛ در چنین حالتی سوزاندن از همه جهت آسان تر است، باز هم باید طبق حکم اقدس او را سوزاند؟ اگر کسی دلش خواست خانه اش را آتش بزند، و از نو با مصالح ساختمانی بنا کند، باز هم باید او را سوزاند؟ یا کسی خانه خالی خود را آتش زد و کسی درون خانه نسوخت، باز هم باید او را بسوزانند؟ یا کسی عمداً خانه ای را آتش زد تا ساکنین آن را بسوزاند، اما آنها فرار کردند، باز هم باید او را سوزاند؟ آیا بطور مطلق می شود حکم کرد هر کس خانه ای را آتش زد، او را بسوزانید؟ بنابراین می بینید که یک نمونه از احکام کتاب اقدس چگونه مبهم و ناقص بیان شده است. با چنین اوصافی می توان ذرّه ای نسبت به آئین من درآوردی بهائیت شک و شبهه ای داشت؟
کتاب اقدس، صفحه 56 سطر 8