تفسیر سورهی یوسف یا کتاب قیّوم الأسماء، عنوان اثری است که علیمحمد شیرازی در ابتدای طرح ادعای بابیت خود، به عنوان برهان و تأیید صداقتش نگاشته است. او این کتاب را که شامل تفسیر آیات ابتدایی سورهی مبارکهی یوسف است را در ابتدای طرح ادعاهای دروغینش، برای ایمان آوردن ملاحسین بشرویهای ارائه کرده است.(1)
پیامبرخواندهی بهائیت در کتاب ایقان خود، کتاب قیّوم الأسماء را اولین و بزرگترین اثر علیمحمد باب برشمرده است: «سبحان الله، (علیمحمد شیرازی) در اوّل یکی از کُتُب خود که آن را قیّوم الأسماء نامیده، و اوّل و أعظم و أکبر جمیع کتُب است...».(2)شوقی افندی نیز این کتاب را هم رتبهی قرآن کریم برشمرده و گفته است: «اين كتاب مستطاب كه در دوران رسالت حضرت باب قريب به تمام نزد اهل بيان به منزله فرقان در بين ملت اسلام شمرده میشد اول و اعظم سوره آن در ليله اظهار امر در حضور جناب باب الباب نازل گرديد».(3)
اما جالب است بدانیم که در اولین صفحهی بزرگترین اثر پیشوای بابیت و مبشّر بهائیت، وی از محمّد بن الحسن العسکری (علیه السلام)، امام دوازدهم شیعیان و فرزند بلافصل امام حسن عسکری (علیه السلام) به عنوان پیشوا و مبشّر بابیت خود یاد کرده است: «اللهُ قَد قَدَّرَ أن یَخرُجَ ذلِکَ الکِتابَ فی تَفسیرِ أحسَنِ القَصَصِ مِن عِندِ مُحَمَّدِ بنِ الحَسَنِ بنِ عَلیِّ بنِ مُحَمَّدِ بنِ عَلیِّ بنِ مُوسَی بنِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّد بنِ عَلیِّ بنِ الحُسَینِ بنِ عَلیِّ بنِ أبی طالِبٍ عَلی عَبدِهِ لِیَکُونَ حُجَّةَ اللهِ مِن عِندِ الذِّکرِ عَلَی العالَمینَ بَلیغاً (4)؛ خداوند مقدر کرده است که آن کتاب را در تفسیر بهترین قصهها (داستان حضرت یوسف (علیه السلام)) از نزد محمّد بن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفربن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب بر بندهاش خارج سازد تا حجّت خدا از نزد ذکر بر جهانیان به گونهای آشکار باشد».
بنابراین علیمحمد شیرازی در ابتدای امر، خود را بنده و باب و ذکر امام دوازدهم شیعیان میدانست و از اینرو مقامش، دنبالهی ادعاها و مقامات شیخ احمد احسایی و کاظم رشتی (به عنوان شیعه کامل یا نیابت خاص) به شمار میرفت. او مدعی بود که مکتوباتش از او نیست، بلکه از جانب امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به او رسیده است. مؤیّد سخن، سوره 58 از تفسیر احسن القصص علیمحمد شیرازی است که او امام زمان (علیه السلام) را مخاطب قرار داده و گفته است: «یا بقیهالله قد افتدیت بکلی لک و رضیت السب فی سبیلک و ما تمنیت إلا القتل فی محبتک و کفی بالله العلی معتصما قدیما؛(5)؛ ای بقیهالله سرا پا فدای تو شوم و به ناسزا شنوی در را تو خوشنودم و در طریق دوستیت جز کشته شدن آرزویی ندارم و خداوند بزرگ نگهدارندهی قدیم و تکیهگاه ازلی من است».
اما جالب است بدانیم که در حالی علیمحمد شیرازی پس از چندی، ادعای نیابت خویش را فراموش کرده و خود را امام دوازدهم، ناسخ دین مبین اسلام و خدای جهان آفرین معرفی نمود که پس از دریافت یک سیلی از فراش حاکم فارس، حتی از ادعای بابیت خود نیز دست کشید؛ همچنان که در تاریخ نبیل زرندی میخوانیم: «...حضرت باب روی به جمعیت کرده، فرمودند: لعنت خدا بر کسی که مرا وکیل امام غایب بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا باب امام بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا منکر نبوت حضرت رسول بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا منکر انبیای الهی بداند. لعنت خدا بر کسی که مرا منکر امامت امیرالمؤمنین و سایر ائمه اطهار بداند».(6)
پینوشت:
1- ملاحسین بشرویهای از شاگردان مکتب شیخیه و اولین یار علیمحمد شیرازی و ملقب به باب الباب بود.
2- حسینعلی نوری، ایقان، هند: بینا، 1882 م، ص 180.
3- شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه: نصرالله مودّت، بیجا: مؤسسهی ملّی مطبوعات امری، 124 بدیع، ج 1، ص 146
4- علیمحمد شیرازی، تفسیر سوره یوسف، نسخه خطی، ص 1.
5- همان، ص 208.
6- ر.ک: اشراق خاوری، مطالع الأنوار (تلخیص تاریخ نبیل زرندی)، مؤسسه ملّی مطبوعات امری، بیتا، صص 129-132.