افراد آنلاین
نکته :
بهائیت در ایران : دومین پیشوای بهائیت (عبدالبهاء)، عامل نجات خود و پیروانش در ماجرای اشغال فلسطین به دست انگلیس را «معجزهی بزرگ» معرفی و در نامهای به پیروانش مدعی شده است: «ای ثابت بر پیمان! مدتی بود که مخابره به کلّی منقطع (بود)... تا آنکه در این ایام، الحمدلله به فضل الهی ابرهای تیره متلاشی و سلطهی (حکومت) جائره (: بخوانید عثمانی)، زائل و حکومت عادله (بخوانید انگلیس) حاصل (شد)... الحمدلله به فضل و عنایت جمال مبارک، احبای الهی چون به موجب تعالیم ربانی رفتار نمودند، محفوظ و مصون ماندند، غباری بر نفسی ننشست و هذه معجزة عظمی (: این معجزهی بزرگ است)».(1)
اما جالب است بدانیم در حالی عبدالبهاء تلاش نمود تا نقش استعمار انگلیس را در نجات خود مخفی کند که جانشین او (شوقی افندی)، از نقش مستقیم انگلیس در نجات جان او و پیروانش پرده برداشته است؛ همچنان که میخوانیم: «لرد کرزن (: Lord Curzon) و سایر اعضاء کابینه انگلستان نیز رأساً و مستقیماً از وضع مخاطره آمیز حیفا استحضار حاصل نمودند از طرف دیگر لرد لامینگتون (: Lord Lamington) با ارسال گزارش فوری و مخصوص به وزارت خارجه آن کشور (: انگلستان)، انظار اولیای امور را به شخصیت و اهمیت مقام حضرت عبدالبهاء جلب نمود و چون این گزارش به لرد بالفور وزیر امور خارجه وقت رسید در همان یوم وصول (: روز رسیدن) دستور تلگرافی به جنرال النبی سالارسپاه انگلیز (: انگلیس) در فلسطین صادر و تأکید أکید نمود که به جمیع قوی در حفظ و صیانت حضرت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشد... ضمناً فرمانده جبههی حیفا را مأمور ساخت که تصمیمات لازم جهت حفظ جان مبارک اتخاذ... نماید».(2)
حال از بهائیان و البته مبلغان و رهبران این فرقه سوال داریم :
شما بفرمائید چرا و به چه دلیل جناب عبدالبها لقب سر را از دولت فخیمه انگلیس بلافاصله پس از تصرف سرزمینهای فلسطینیان ، دریافت کرد ؟ پاسخ به این سوال خیانتی را که معجزه خوانده شد را کاملا روشسن میکند .
پینوشت:
1- عباس افندی، مکاتیب، مصر: فرجالله زکی الکردی، 1921 م، ج 3، ص 345-346.
2- شوقی افندی، قرن بدیع، بیجا: مؤسسهی ملّی طبوعات امری، 122 بدیع، ج 3، ص 297-296.
ادوارد برون : شیخیه ریشه اعتقادی بابیه و بهائیه
نوشته شده توسط Super Userنکته :
بهائیت در ایران : در تاریخ جریان بابلیت آنچه بعنوان اساسی ترین تفکر بابیت بیان شده اعتقاد به رکن رابع بوده است . این همان اصلیست که بعدها علی محمد باب از آن بهره برد و خود را بعنوان رکن رابع (رابط بین مردم و امام غائب ) معرفی نمود . و چون بر او شیرین افتاد ادعاهای دیگری را مطرح نمود . البته همانطور که در تاریخ بهائیت میخوانیم با استفاده از همین دیدگاه من یظهرالله اعلام موجودیت میکنند . پس میتوان نتیجه گرفت که رکن رابع احسائی معتقد به تفکر شیخیه اصلی ترین عامل انحراف مدعیان دروغین بوده است . حال نظری داریم به نگاه ادوارد برون در این رابطه :
بهائیت در ایران : در مطلب قبل یک نکته را برای چندمین بار یاد آور شدیم که اساسا ریشه تفکر جریان انحرافی بابیه و بهائیه ، برداشتی از اعتقادات جناب شیخ احمد احسائی بعنوان مبدع تفکر شیخیه بوده است . که البته این مهم تنها از سوی ما بیان نشده و افراد محقق و علما هم بر آن صحه گذارده اند اما حالا مشخصا از سوی جناب ادوارد برون که از او بعنوان محقق و پژوهشگر نام برده میشود ولی در اصل به نظر میرسد یک جاسوس تمام عیار باشد ، مورد بررسی قرار گرفته است . تفکر بابیه و بهائیه را هرچند پیروان جماعت شیخیه، در زمرهی شیعیان به شمار میآورند ، اما التزام پیشوایان شیخی به باورهایی خاص و مخالف صریح آیات و روایات؛ نظیر: انکار معاد موعود جسمانی، غلو در مقام اهلبیت (علیهم السلام) و ایجاد بدعتی به نام رکن رابع؛ موجب شده تا پیشوایان این نحله (خصوصاً پیشوایان شیخیهی کرمان)، از خط اصیل شیعه منحرف گردند.