×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

بهائیت لایه های پنهان ( قسمت دوم )

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت لایه های پنهان ( قسمت دوم )

بهائیت در ایران :

*توهین و هتاکی باب و بها به شیعیان

بواسطه بها که شیعیان را شنیعه (پست) خوانده بهاییان هم درگفتارخود گاهی شیعیان این عاشقان خالق جان رابه همین لفظ میخوانند شیعیانی که نزد بهائیان نزدیک ترین افراد به فرقه بهائیت هستند اینگونه مورد لطف حضرات و حسین علی نوری (بها)قرار میگیرند وای به حال دیگران :" خود را بهترین خلق میشمرند وپست ترین آن نزد حق مذکور ومعذالک شاعر نشده و نیستند " ازکتاب اقتدارات حسینعلی بها ص 157

واین حزب (شیعه )مشرک بوده اند وخود را موحد میشمرند و اجهل عباد بوده اند وخود را افضل میدانستند "

کتاب اشراقات بها ص75

"انتم یا احباءالله کونوا سحاب الفضل لمن آمن بالله وایاتک وعذاب المختوم لمن کفر بالله وامر وکان من المشرکین "

یعنی "ای دوستان خدا (بهاییان)ابر رحمت باشید برای کسانی که بخدا و آیات او ایمان دارند (یعنی خود بها ) و عذاب حتمی باشید برای کسانی که بخدا و امر او کافر بوده و مشرکان اند " کتاب اشراقات بها ص75

واقعا با داشتن چنین حکم محکم وآشکاری از طرف بهاء میتوان گفت که بهاییان باجنگ مخالفند و با مخالفان و دشمنان خود با محبت رفتار میکنند ؟؟؟

پیشوای بهائیت ضمن مناقشه قلمی بامخالفان خویش( ازلیان )عالمان شیعه را"جهلای ارض" وتوده شیعیان را "پست ترین عالم و ظالم ترین امم " خوانده ومینویسد "اف لهم و للذین اتبوهم ..."یعنی اف بر علمای شیعه و پیروان آنان باد «کتاب مائده آسمانی ر،ک :4/91»

ودوباره "لعمرالله حزب شیعه ازمشرکین ازقلم اعلی درصحیفه حمرا مذکور ومسطور "

دررحیق مختوم جلد 1 ص595

و درجای دیگر خطاب به نبیل زرندی میگوید «آنهائی که از ایمان به مظهر امر یعنی خودش شخص بها ء بی نصیبند سبب آن است که مصدر اعمال شنیعه هستند ...»

«مطالع الانوار ،تلخیص تاریخ نبیل زرندی ص 580»

درجای دیگر ضمن اطلاق تعبیر توهین آمیز "نفوس ناعقه غافله " بر شیعیان و بدتر شمردن آنها ازیهود می نویسد "حزب شیعه به اقرار وصایت ،خود را اعظم احزاب واعظم کل میشمرند بعد معلوم شد یهود از آن قوم اعلی و افضل بوده و هستند "

«لوح ورقا مائده آسمانی 4/141/144»

"بنص نقطه بیان نفوسی که ازاین امر بدیع معرضند ازردا اسمیه و صفتیه محروم وکل ازبهائم بین یدی الله محشور ومذکور " یعنی باب در( نقطه بیان) عنوان داشته که هرکس به وی ایمان نیاورد جزءحیوانات و چهار پایان است واین مطلب را بها هم درکتاب بدیع تایید نموده است !! کتاب بدیع ازبها ص213

پس چه شد بهاییان که شعار سر میدهند که از هیچ قوم وحزب و ملتی نباید بدگویی شود پس چگونه است که در کتابهای بزرگانشان بدترین تهمت ها وتوهینها نسبت به دیگران دیده میشود و به همین دلیل بهاییان از همه جز خودشان متنفرندو در میان شیعیان و ایرانیان بیشترین حمله وهتاکی رهبران بهائی از باب گرفته تا بها و عباس افندی و شوقی متوجه علمای شیعه است :

((فراعنه جبابره- مطالع اوهام و اغراض پرستنده هوای نفس اس اساس فساد و عناد بدتراز ماموران استبداد قاجار ریاکار مفتخوار و.....ثعبان یعنی افعی- بدکیش ماروعقرب گرگ خونخوار- دزد راه جاهل تراز حیوان سباع ضاریه یعنی درندگان وحشی زندیق پرمدعاهای متعصب و خائن و دنی که سرهاشان حامل عمامه است ننگ امم عربده های متعصبانه و....تعابیری است که رهبران فرقه بهائیت {این طالبان وحدت عالم انسانی !!! و دوستی با امم }به کرات درمورد عالمان وارسته و خدوم شیعه بکار گرفته اند

بها درکتاب ایقان از :«علمای بزرگ شیعه بعنوان خراطین یاد میکند که به معنای کرمهای زمین خصوصا کرمهای سرخ درازباریک درزمین نمناک » است

ودوباره در ایقان : « حال ملاحظه نمائید که چقدر ناس نسناسند و بغایت حق ناسپاس »

و هتاکی شوقی به شیعه و علمای اسلام (درلوح قد ظهر یوم المیعاد) :" وعزتشان مبدل به ذلت کبری گردد " " ابتدا باید دید چه عقوبت هائی عواقب نکبت بار شیعه اسلام را مشخص کرده است "

موسس بهائیت حتی درکتاب مجموعه الواح (ص366) درلوح ابوالفضل گلپایانی صراحتا ماموران زورگوو غارتگر دولت مستبد قاجار را بر علمای دین که پشت و پناه ملت در برابر جور وتجاوزحکام و ماموران دیوان بودند ترجیح میدهد ودر کلامی که آشکارا جنبه تطهیر وتعریف از ماموران دستگاه جور دارد مدعی میشود "یک نفس از مامورین دولتی ازیک فوج ارباب غمائم اقدم وافضل و ارحم است چه که این نفس درلیالی و ایام به خدمتی مامور است که آسایش وراحت عباد در اوست و لکن آن فوج درلیالی وایام در فساد ورود و به قتل و تاراج مشغولند وبه مفت خوارگی مالوف "!! و باز میگوید:" از معرض بالله مرشدت بگو که دراین امر به او چه داده شده مسلم است که لازال به اکل وشرب وتصرف درابکا ونسا مشغول بوده و اعمالیکه والله خجلت میکشم از ذکرش مرتکب " کتاب بدیع ازبهاص312

"....جمال مبارک (حسینعلی بها)ازجمیع الواح ورسائل، احبای ثالث را از مجالست ومعاشرت ناقضان عهد باب منع فرمود که نفسی نزدیکی با آنان نکند " کتاب گنجینه حدود و احکام باب هفتادم ص449

بها بدگوییهاو تهمت های زیادی به جانشین قانونی باب یعنی میرزا یحیی (صبح ازل)دارد

"ثم اعلم بان الله حرم علی احباءالله بقاءالمشرکین و والمنافقین " یعنی سپس بدان که خدای تعالی (یعنی خود بها) دیدن مشرکان ومنافقان را بردوستان حرام کرده است (یعنی برادرش میرزا یحیی ازل را بنقل ازاشراق خاوری دررحیق مختوم جلد 1ص70

و این بیان خطاب یحیی ازل برادر بهاءمی باشد "کسی که برادر خود را چنین خطاب میکند (مشرک ومنافق) با دیگران چه می کند ؟!

ودرجای دیگرمیگوید:" قل یا ایهاالحمیر "یعنی ای الاغ درکتاب بدیع ص174

و همینطور میان عباس عبدالبها و برادرش محمد علی نیز جدایی افتاد و همانند پدر وعمو (بها ویحیی)تعارفات وتعریفات نازیبایی بین آنها رد و بدل شد

ازآن جمله عبدالبها برادر خود را ناقض اکبر خواند واورا دشمن ساخت که در امانت خیانت ورزیده و مقداری ازآثار و الواح پدرو ازجمله نماز 9 رکعتی را دزدیده و آیین بها را ناقص ساخته است گنجینه حدود واحکام ص32

جالب اینجاست او در تهمتی که به برادر خود میزند ناخواسته بهائیت را زیر سوال میبرد واقعا اگر از طرف خدا نمازی برای بندگان نازل میشد خود ذات مقدسش نمیتوانست ازآن نگهداری کند و ناقضین آنرا میدزدیدند ؟!این دیگر از عجایب مسائل این جریان است محمد علی هم بنابگفته اشراق خاوری در ص 851جلد دوم رحیق مختوم وی عباس وپیروانش را الاغهای دوپا نامید

و بها با بی شرمی به تمام کسانی که به او ایمان نیاورده اند توهین بزرگی میکند و میگوید " سوگند بخدای حق هرکه این فضل ظاهر نورانی بلند مرتبت ودرخشان را انکارنماید (یعنی ظهور بها) را شایسته است که از مادرش حالش را بپرسند و به زودی در پایین ترین درجه جهنم وارد خواهد شد " بلانسبت بها همه غیر بهاییان را دراین لوح حرامزاده میداند !!!!

درلوح حبیب مراغه ای کتاب مائده آسمانی اشراق خاوری جلد 4 ص355

بها بدترین القاب را به برادر خود میدهد (مثل ما ر وعقرب وسوسمار وشهوتران و حرامزاده وغیره) ومیگوید:

"کارش فقط خوردن ونوشیدن و شهوترانی با دختران باکره وزنان بوده است "

کار دیگرش آنقدر شنیع است که بیانش باعث خجالت است " کتاب بدیع ازحسینعلی بها ص312

بخشی از توهین و هتاکی باب و بها ء به ملت شریف ایران

حسینعلی بهاءشدیدا از بی اعتنائی بلکه مخالفت استوار ملت مسلمان ایران با او وادعاهایش سخت عصبانی بوده ودر آثار خویش با کینه بسیار ازاین امر یاد کرده است توهین رهبران بهائیت به ملت شریف و هوشمند ایران حقیقتا ابعادی گسترده و وحشتناک دارد :" ملت جاهل و متعصب و متوحش ملت متعصب جاهل ستمکار مردم جاهل خونخوار ناس نسناس غوطه ور در باطل و ضلالت صرف پرورش یافته در دبستان جهل و نادانی دارای قساوت محیر العقول وشقاوت مبین و دچار بی رحمی وقساوت وتعصب ودنائت و حرص و آز وعادات رذیله بدتر از ستمکارترین اشقیا حتی دربرابر وحشیان آفریقا- مردمی که مثل سنگ ریزه ها زیر دست و پا ریخته اند و درحکم غافلان وبیخردان و کوران و کران و مردگانند"

این الفاظ وتعابیر محترامانه ومهرآمیز!! را رهبران فرقه بهائی در آثار و اظهارات خویش نثار ملت نجیب و تاریخ ساز ایران کرده اند !!

توهین رهبران بهائیت به ملل وادیان جهان

در آثار بهائیان پیروان ادیان بطور کلی مورد هتاکی قرار گرفته اند بها در پایان کتاب ایقان نوع مردم جهان را پیرو (اهل بغی و طغیان )وساقط درگرداب "کفر و فراموشی و انکار حق "می شمارد که خداوند هم آنان را فراموش کرده و به خود واگذارده او افراد غیر بهائی درجهان را حیوان شمرده ومیگوید" نفوسی که ازامر بدیع بهائیت معرضند ازرداء اسمیه وصفتیه محروم وکل ازبهائم بین یدی الله محشو.ر و مذکور"

"آنهائی که ازایمان به مظهر امر (بهاء) بی نصیبند سبب آنست که مصدر اعمال شنیعه هستند"

عباس افندی در آهنگ بدیع : " بهائیان باید به این امر دقت نمایند که مانند سایر ادیان به عربده و های وهوی و لفظ بی معنی کفایت ننمانید ...."

شوقی افندی نیز در لوح قرن کرارا از حسینعلی بها تعبیربه " محی رمیم" میکند که بمعنی زنده کننده ی استخوانهای پوسیده است او مخالفان بابیت و بهائیت در شرق و غرب جهان را "نفوس واهیه سافله " نامیده

همین لحن و ادبیات مودبانه وملاطفت آمیزرا !! درکلام ایادی امرالله دروتی بیکر هم مشاهده میکنیم که درروز ختم کنفرانس جهانی بهائیان (1332ش) عاقلترین مردم را چنانچه بهائی نباشند خوارترین آنان میشمارد ".....یگانه طریق وصول به رضای مبارک (بهاء) بندگی وجلب رضای اودر این یوم عظیم است که دراظهارات خویش مردم (غیر بهائی ) جهان را(گله گوسفند) شمرده و مینویسد " مردم چون گله گوسفندند که جمعی بع بع میکنند ،میچرند و حرکت میکننداگر یک بهائی نفهمد که با درآمدن در سلک بزرگترین مترقی ترین و سازنده ترین جنبش عالم انسانی (بهائی)از گله ممتاز شده و خود را به منزلتی شامخ رسانیده بسی تاسف انگیز است "

در همین زمینه بایستی به اطلاق (ادیان عتیقه ) ! بر آئین اسلام مسیحیت ویهود ونیز اطلاق عنوان لشکر ظلم و ظلمت بر عموم مردم وپیشوایان ادیان اشاره کرد که در کتاب خانم ماکسول آمده است .

توهین به مسیحیان و مقامات کلیسا

شوقی درتوهینهای فراوان خود به مخالفان فرقه ازهتاکی به مقامات کلیسا نیز نمیگذرد ودرکتاب مشهورش "قرن بدیع" احزاب و فرق مسیحی را به حقد و حسد شدید متهم کرده و گفته :"نفوسی فرومایه مانند واترلسکی ویلس ریچاردسن و ایستن ازبیم مقام وموقعیت خویش درصدد جلوگیری ازپیشرفت بهائیت برآمدند "

واحترام عمیق همسر شوقی روحیه ماکسول را در مورد روحانیت مسیحی میبینیم که میگوید: دوران کشیش بازی تمام شده "اخبار امری سال 1351ش تعابیر دیگری مثل «دنیای پراز خرافات مسیحیت» و «غرق درتاریکی » نسبت به مسیحیان اطلاق شده است .

توهین به مردم اروپا و افریقا

جناب افندی در 15 دسامبر 1912محرم 1331ق که تازه از آمریکا وارد انگلیس شده بود مردم اروپارا با این بیانات مورد تفقد قرار داد:

"اروپا خیلی بحر مادیات است واهالی مثل گاوهائی که درعلفزار سرگرم چریدنند ابدا چشمشان جائی را نمی­بیند باز آمریکا یک چیزی دارد "

بدیع الاثار محمود زرقامی 2/24

ونیز درهمان شهر راجع به پاریس چنین فرمایش فرمود :

"این شهری که اینقدر مردم را خوش آمده من آن را مثل لاشه ای میبینم که کرمهای زیادی در آن تولید شده متصل درهیجان و حرکتند و دائم زیر وبالا میروند "

وهمچنین دریکی از سخنرانیهایش در آمریکا درمقام تعریف و تعلیم وتربیت آمریکائی سیاهان آفریقا را (گاوهایی در قالب انسان) خوانده و گفتند :

"مثلا چه فرق است بین سیاهان افریق وسیاهان امریک اینها خلق الله البقر علی صورت البشرند و آنها ..."

خطابات عبد البها 3/48

ودرجای دیگر:" صراحتا ساکنان کشورهای وسط آفریقا و تلویحا سرخ پوستان آمریکا را (که میدانیم ساکنان اصلی و قدیمی آمریکا قبل از مهاجرت اروپائیان به آنجا را تشکیل میدهند )عناصری جاهل و نادان وحتی ازحیوان بدتر و درنده تر وفاقد هرگونه عقل و ادراک و ادب واخلاق و مدنیت میشمارد که به اصطلاح توسط اروپائیان تربیت شده اند"

با تشکر مهناز رئوفی

شهریور 93

 

 

خواندن 902 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی