سناریوی تکراری حقوق بشری حامیان بهائیت
سوال : چرا بهائیان پیوسته از حامیان خود می خواهند که با شعار حقوق بشر بر حکومت ایران فشار بیاورند آیا این سیاسی کاری نیست؟
بهائیت در ایران : پس از اعلام اسامی پذیرفته شدگان در کنکور سراسری سال93 بهاییان با ادعاهای تکراری محرومیت از تحصیل به جرم بهائی بودن ، این محرومیت را نداشتن حق شهروندی و برخورداری از حقوق اجتماعی تلقی کرده . آنرا نقض حقوق بشر توسط نظام ایران دانسته اند که البته بارها در ایران اتفاق افتاده است.
گرچه بارها به این مساله و موارد مشابه این مساله از زوایای گوناگون جواب داده شده است ولی با رویکردی جدید به این مساله می پردازیم.
بهایيت، اقليتي است كه طي دهههاي گذشته توانسته است با بهرهگيري از حمايتهاي قدرتهاي سياسي جهان، نام خود را به گوش جهانيان برساند. گروهكي غير مذهبي كه پيش از انقلاب اسلامي از حمايت شاهان پهلوي نيز برخوردار بود و بسياري از وزارتخانه ها، ادارت و ... را در اختيار داشت و به اندازهاي در دستگاه پهلوي نفوذ كرده بود كه توانست دكتر ايادي را پزشك مخصوص شاه ايران قرار دهد و اينگونه، حتي به اتاق خواب شاه نيز دسترسي داشته باشد؛ ولي پس از انقلاب اسلامی دايره نفوذش، رفته رفته كاهش يافت، زيرا مردم ايران در انتخاباتي شكوهمند، اسلاميت را در كنار جمهوري قرار دادند و جمهوري اسلامي را برگزيدند. بنابراين يك دين الهي در صدر قوانين ايران قرار گرفت و بر اساس آن، قانون اساسي ايران نوشته شد و اين قانون بسته به پيرواني كه اديان الهي در ايران داشتند، آنان را به عنوان اقليتهاي مذهبي معرفي كرد و حقوقشان را تأمين كرد.
با معرفي اقليتهاي مذهبي، جايي براي جولان فرقهها و گروهكهاي غير مذهبي باقي نماند، زيرا تعريف مشخصي از اقليتهاي مذهبي ارائه شد، از اينرو بسياري از اقليتهای مذهبی نما از جمله بهائیت رسوا و مجبور به ترك ايران يا فعاليت زير زميني شدند. با گذشت زمان، افت و خيزهايي پيدا شد تا برخي از فرق انحرافي نيز عرض اندام كنند، ولي چون در اجتماع فرهنگي - مذهبي ايران جايگاهي نداشتند، نتوانستند آسيبي بر جامعه ايران وارد سازند؛ از اينرو به لاك خود بازگشتند و گاهاً خود را به عنوان زرتشتي كه از اقليتهاي مذهبي ايران است، معرفي ميكردند.
لازم به ذكر است كه بهائيان مدعي نبوت كسي هستند كه خود را خداي يكتا معرفي كرده و ميگويد: «لا اله الا انا المسجون الفريد! خدايي جز من تنهاي زنداني نيست.» حسين علي بهاء، پيروان خود را به سجده بر خود نيز فرا خوانده است، از اينرو بهائيان براي حج گرد خانه علي محمد باب ميچرخند و براي نماز، به قبر حسين علي نوري در عكاي فلسطين اشغالي رو كرده و بر آن سجده ميكنند.
با این حال نظام جمهوری اسلامی حقوق انسانی همگان را در نظر گرفت و همگان را با یک چشم دید از این رو همگان از حق تحصیل اشتغال و... بهره مند بودند تا زمانی که گروهی از این آزادی سوء استفاده کرده و با اقدام علیه نظام و امنیت ملی ایران سعی کردند حقوق دیگران را زیر پا گذاشته و از حق خود تجاوز کنند.
برای نمونه گاه از فضای دانشگاه سوء استفاده کردند و فضای علمی دانشگاه ها را به فضایی مناسب برای ترویج خرافات عقاید انحرافی و اباحه گری تبدیل کردند و گاه از فضای کاری و اشتغال خود سوء استفاده کرده و با رخنه در اطلاعات دسته بندی شده و محرمانه آن ها را در اختیار دشمنان قرار دادند و اینگونه جاسوسی می کردند.
بر این اساس نظام جمهوری اسلامی مجبور شد وارد عمل شود و برای مقابله با این کردار گروهک های سیاسی و ضد مذهبی تدابیری بیندیشند از این رو فضای سوء استفاده را از آنان گرفت آری در این راستا برخی از دانشجویان بهائی که جرمی انجام داده بودند از دانشگاه ها اخراج شدند و گاه به جهت برخورد با خطا کاران مانند دیگر مجرمان راهی زندان شدند ولی آنان تنی چند از بهائیانی هستند که آزادانه در ایران زندگی می کنند و کسی کاری به آنان ندارد البته برخی از جاسوسی ها و هنجار شکنی های آنان سبب شده است که رویکرد نظام به بهائیان تغییر کند و آنان را به چشم جاسوس ببیند و برخی از آزادی ها مثل تبلیغ عقاید(زیرا فرقه ای غیر الهی است) و پست های مدیریتی و ...از آنان گرفته شود.
آری بهائیان ایران آزاد نیستند تا جامعه مذهبی ایران را با ترویج اباحه گری و هم جنس گرایی و آزادی های جنسی یا حتی ازدواج با محارم به فساد بکشند زیرا این تعالیم در برابر تعالیم الهی حاکم بر ایران است و در این زمینه نه تنها بهائیان آزاد نیستند بلکه هیچ انسانی پیرو هر دین و مذهبی و مسلکی که باشد آزاد نیست.
البته جای تعجب دارد که بهائیان با هوچی گری می خواهند قوانین حکومتی ایران را نقض کنند زیرا عدم دخالت در سیاست یکی از شعارهای دوازدگانه آنان است و حسین علی بهاء در کتاب مقدس بهائیان یعنی اقدس می نویسد: احدی از مردم حق ندارد که بر حاکمان و پادشاهان خود اعتراض کند خلاصه بهائیان نباید با سلاطین خود کاری داشته باشند.
عبدالبهاء نیز میگوید: میزان بهائی بودن و نبودن این است که هر کس در امور سیاسیه مداخله کند و خارج از وطیفه خویش حرفی زند و یا حرکتی نماید همین برهان کافی است که بهائی نیست. دلیل دیگر نمی خواهد.
او در جای دیگر می گوید: اهل بهاء به نصوص قاطعه الهیه از مداخله به امور سیاسیه ولو به شق شقه ممنوعند و از دخول به احزاب متخاصمه به صریح بیان مبارک معذور... بر کل واضح و مبرهن گشته که بهائیان از منازعات و مشاجرات احزاب سیاسیه دور و بر کنارند و به هیچ وجه من الوجوه در امری که از آن رائحه سیاست استشمام شود مداخلتی ندارند.
شوقی افندی نیز می گوید: تمام بهائیان باید از دخالت در امور سیاسی قلبا وظاهرا ولسلنا و باطنا خودداری نمایند.
آنان به ظاهر مامور به تمکین از قوانین حکومت ها هستند و حق کار سیاسی ندارند پس این همه نقض قوانین حکومتی و کار سیاسی چه معنایی می دهد؟ شرکت در فتنه 88 که کاری ذاتا سیاسی و امنیتی بود و کارهای دیگر... یا حتی تبلیغ و عضو گیری در ایران که مانند تبلیغ بهائیت در اسرائیل ممنوع است لیکن کاری است که بهائیان با روشهای گوناگون همه روزه در ایران به آن اقدام می کنند روزی با کاشت ناخن در مترو روزی با تبلیغ کلاس موسیقی و رقص و... و روزی با انتقال کتابهای خود به موبایل اشخاص و...
اگر بنا احترام به قوانین حاکمان است چرا بهائیان در اسرائیل تبلیغ نمی کنند و به قوانین احترام می گذارند ولی در ایران چنین نیست؟چرا پیوسته از حامیان خود می خواهند که با شعار حقوق بشر بر حکومت ایران فشار بیاورند آیا این سیاسی کاری نیست یا شما بهائی نیستید؟
روشن است که آزادی در همه جای دنیا حد و مرزو تعریفی دارد و گرنه می شود بی بند و باری و بی قیدی که هیچ کجا پذیرفته نیست برای نمونه تجاوز به حقوق دیگران در همه کشورهای دنیا جرم است و مجازاتی دارد و به این معنا نیست که اگر متجاوز را بگیرند و مجازات کنند خلاف آزادیش رفتار کرده باشند زیرا آزادی او نباید حقی از دیگران ضایع سازد.
بر این اساس کسی که در یک جامعه زندگی می کند باید به قوانین آنجا نیز احترام بگذارد. اگر همجنس گرایی و ازدواج با محارم و... در یک جامعه ای ممنوع است یک گروهک نمی تواند بگوید این قوانین بر اساس دین اسلام است و ما پیرو بهائیت هستیم وبه ما ربطی ندارد... هر حکومتی برای حفظ نظم و نظام خود نیازمند قانون است از این رو با قانون شکن برخورد می شود و این ربطی به ایران و اسلام ندارد و نمی توان آن را پای حقوق بشر گذاشت.
بسیاری از مدعیان حقوق بشر هنگامی که پای کشتار مسلمانان بی گناه میانمار سوریه یا عراق به میان می آید نه تنها سکوت می کنند بلکه به صورت مخفیانه از آنان حمایت هم می کنند ولی هنگامی که چند تبعه ایرانی پیرو گروهک غیر مذهبی بهائیت به جهت ترویج خرافات و عقاید غیر الهی و انسانی از دانشگاه اخراج می شوند پرچم حقوق بشرشان برافراشته می شود و ایران را متهم می کنند این در حالی است که در این کشورهای مدعی حقوق بشر بسیاری از دختران به دلیل استفاده از حجاب اسلامی که هیچ مزاحمتی هم برای کسی ندارد از دانشگاه یا محل کار خود اخراج می شوند یا دانشجویان ایرانی فقط به جهت ایرانی بودن از دانشگاههای خارجی اخراج می شوند و این اخراج ها با حمایت مدعیان حقوق بشر روبرو می شوند.