×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

الف . خراسانی، نویسنده معاصر را بهتر بشناسیم

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

الف . خراسانی، نویسنده معاصر را بهتر بشناسیم
به بهانه باز نشر تعدادی از مقالات زنده یاد احمد الهیاری


بهائیت در ایران : الف. خراسانی که بود ؟
احمد اللهیاری در عصر پهلوی دوم با هفته‌نامه‌های «فردوسی»، «تماشا»، «صبح امروز» و... همکاری کرد و سپس به استخدام «تلویزیون ملی ایران»، «روزنامه اطلاعات» و «روزنامه کیهان» درآمد.


احمد اللهیاری در مرداد 1324 در تهران به دنیا آمد. در عصر پهلوی دوم با هفته‌نامه‌های «فردوسی»، «تماشا»، «صبح امروز» و... همکاری کرد و سپس به استخدام «تلویزیون ملی ایران»، «روزنامه اطلاعات» و «روزنامه کیهان» درآمد. او در کنار نوشتن، در عرصه شعر نیز، شاعری نام آشنا برای نسل خود بود که مرحوم «جلال آل احمد» در نوشتاری، سروده‌هایش را ستوده است. آل احمد درباره‌ی اشعار اللهیاری و شعر «در جستجوی خویش» او نوشت:
"شعر او به غایت از معصومیتی اندوه‌گنانه برخوردار است، معصومیتی که گویی با کودکی این شاعر پیوند دارد و جابه جا، حاوی ملال و درد جوانی است که، آن چنان با شتاب آمده است که گویی می‌خواهد سال‌های حادثه‌ی محیط را (که او در کودکی گذرانده است) به یک باره تجربه کند."
اللهیاری همراه با فعالیت های روزنامه‌نگاری، کوشید تا به عنوان یک فعال سیاسی نیز ظاهر شود و برای نخستین بار، پس از قیام 15خرداد 1342به مدت چند ماه بازداشت و به سربازی اعزام گردید. بار دیگر در اواسط دهه پنجاه به اتهام همکاری با جریان‌های مارکسیستی دستگیر شد، اما چنانکه خود در خاطراتش باز گفته، به دلیل «نداشتن انگیزه‌ای برای مبارزه»، مقاومت را رها کرد و از زندان آزاد شد.
به گزارش کتاب نیوز، اللهیاری پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تحت تاثیر القائات گروهک‌های مارکسیستی و در حقیقت جریان چپ آمریکایی، همکاری با روزنامه «کیهان» را رها کرد، اما چند سال بعد، به دعوت مرحوم «حسن منتظرقائم» همکاری خود را با «موسسه کیهان» از سر گرفت و به عنوان ویراستار ارشد در ماهنامه «کیهان فرهنگی» و «انتشارات کیهان» مشغول به کار شد.
پربارترین دوره‌ی حضور اللهیاری را در «موسسه کیهان» می‌توان هنگامی دانست که به تدریج، از نیمه‌ی دوم دهه‌ی هفتاد، همکاری‌اش را به عنوان ویراستار و نویسنده با «دفتر پژوهش‌های موسسه کیهان» آغاز کرد. در این سالها، او به تحلیل بخشی از جریان روشنفکری و رویدادهای تاریخ معاصر پرداخت و برخی از نوشته‌هایش با نام مستعار «الف. خراسانی» در پاورقی‌های کیهان منتشر می‌شد که بخشی از آنها در کتاب «روایت سانسور» (1385) منتشر شد.
با این همه، وقتی در پایان آبانماه 1386، احمداللهیاری امضای خود را بر پاورقی خواندنی «بهائیان در عصر پهلوی» گذاشت، خبر دیرهنگام حضور جدی‌اش در «کیهان» منتشر شد. پس از این رویداد، روزنامه‌نگاران خارج از کشور که در این سالیان، در نوشته‌ها و برنامه‌های تلویزیونی خود در ماهواره‌های فارسی زبان، ادعای رفاقت با اللهیاری می‌کردند، تهمت‌ها و اتهامات بسیاری را به او نسبت دادند. اللهیاری نه تنها از این سیل تهمت و اتهام روشنفکران لس آنجلس نشین نهراسید، بلکه تا آخرین ساعات حیاتش، کوشش خستگی ناپذیر خود را برای افشای ماهیت جریان بیمار روشنفکری، رها نکرد.
سرانجام در ساعت 8 شامگاه روز یکشنبه، سی ام دیماه 1386، به جوار رحمت حق شتافت.
با مرگ اللهیاری جامعه روزنامه نگاران ایران، روایتگری حرفه‌ای و بی‌ادعا را، با کوله‌بار بیش از چهل سال تجربه، از دست داد. او، درد مجسم رنجی بود که عمق جریان بیمار روشنفکری ایران را درک کرده بود و به این واسطه، اگرچه زندگی‌اش ویران شده بود، اما قلمش را افراشته نگاه می‌داشت تا بنای آخرت خود را مؤمنانه بسازد.
چند ماه قبلار درگذشتش ، مرحوم احمداللهیاری نوشته زیر را خطاب به دوستان و همکاران خود در کیهان نوشت و قول گرفت بعد از مرگش این دست نوشته بر تابلوی اعلانات موسسه کیهان نصب شود. متن این دست نوشته بدین شرح است:
باسلام
اگر من مردم ، این یادداشت را در تابلوی اعلانات بزنید تا کسانی که مرا می‌شناسند، من را حلال کنند.
با احترام- احمد اللهیاری
اول مهرماه 1385
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام
با ایمان به یگانگی خدا و رسالت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و ولایت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام و حقانیت فرزندانش به عنوان امام و چشم به راه ظهور آقا امام زمان حضرت مهدی حجت ابن الحسن العسکری، عجل الله تعالی فرجه و الشریف.
بدین وسیله این بنده‌ی گناهکار احمد اللهیاری از کلیه همکاران و دوستان عزیز خداحافظی می‌کنم و از کلیه عزیزان تقاضا دارم؛ اگر در مدت عمرم حقی را عمدا یا سهوا از آنان ضایع کرده‌ام مرا به بزرگواری خود ببخشایند و از دعا و طلب مغفرت در حق من دریغ نفرمایند.
امید که دوستان با مغتنم دانستن دقایق و لحظه‌ها، از یاد خدا و خدمت به محرومان غافل نباشند. تا چون من دست خالی این جهان را ترک نگویند. تنها نگرانی من زن بیمارم است... امید که به طریقی دست او را بگیرید.
والسلام علی عبادالله الصالحین- احمد اللهیاری
اول مهرماه 1385

خواندن 1094 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی