دورويی و نفاق در تشكيلات بهائيت
بهائیت در ایران : دورویی و نفاق یکی از مشخصههای فرق انحرافی است به این معنا که آنان در میان مردم یک چهره دارند و در میان خود چهرهای دیگر که از دو جهت قابل بررسی است: ۱. جلب توجه مردم ۲. در اقلیت بودن بهائیت نیز از این مشخصه مستثنا نیست. این گروهک جریانی است که ظاهری زیبا، فریبنده و دلربا دارد، زیرا از یک سو سیستمی تشکیلاتی دارد و برای حفظ ظاهر و جلب اعتماد عموم، باید ویترینی جذاب داشته باشد و از سوی دیگر پیروان این گروهک در اقلیتاند و هر اقلیتی برای حفظ کیان خود و تحریک و وسوسه افرادی از میان اکثریت غالب جامعه، مجبور به حفظ ظاهر و زیبا جلوه کردن است. این شیوهای است که بسیاری از اقلیتها در برابر اکثریت غالب جامعه از خود نشان میدهند؛ نمونه بارز این شیوه، فعالیت در محیط غریب و بیگانه است؛ آری کارگران، به ویژه کسانی که خارج از وطن خود کار میکنند، هنگامی که در اقلیت به سر میبرند، نه تنها کار، بلکه رفتار بهتری نیز دارند. آنان در کشور خود بسیاری از کارها را در شأن خود نمیدانند و بعضاً بد رفتاریهایی دارند که منجر به اخراجشان میشود، ولی خارج از میهن، حاضرند هر کار پَستی را به جان خریده و بهترین رفتار را در برابر بدترین کردار کارفرما انجام دهند، زیرا خود را مجبور میبینند. بهائیان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. آنان به سبب باورهایی که دارند در همه کشورهای دنیا در اقلیت هستند، از اینرو مجبورند ظاهر را حفظ کرده و گفتار و کردار نیکی داشته باشند. این رفتار هنگامی که برای معرفی کردن جریان یا گروهکی باشد، چون خلاف واقع نشان دادنِ جریان است، در حقیقت به معنای دورویی و نفاق است.
توضیح مطلب: پیروان گروهکها در برابر رهبر یا تشکیلات فرقه خود، هیچ راز یا سر پنهانی ندارند و باید همه چیز را بگویند. یعنی مانند مردهای در دستان مرده شور؛ در خارج فرقه و تشکیلات نیز باید اسرار و اخبار داخل تشکیلات را از دیگران پنهان کرده و بپوشانند. این سیستم در هیچ یک از ادیان الهی وجود نداشته و ندارد، بلکه در ادیان آسمانی از آن به عنوان نفاق و دورویی یاد میشود. ظاهر و باطن همه ادیان الهی یکی بوده و هست، بلکه همگان را نیز از رفتار دوگانه باز داشتهاند. از میان ادیان الهی میتوان به اسلام اشاره کرد که کتاب آسمانی قرآن، یک سوره خود را به همین گروه اختصاص داده است.[۱] پیامبر خاتم (صلّی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «بدترین مردمان را، منافقینی (دورویان) مییابید که نزد گروهی به گونهای و نزد گروهی دیگر به گونهای دیگر ظاهر میگردد».[۲] حضرت همچنین میفرماید: «هر خشوع ظاهری که از باطن [و نیت شخص] افزونتر باشد آن در نزد ما نفاق و دورویی است».[۳]
سران فرقه و تشکیلات برای توجیه دورویی و نفاق حاکم بر تشکیلات میگویند: «ما حقیم و انتخاب شده، بر این اساس باید با هم صادق باشیم؛ ولی نباید این لطف را با بیرون در میان بگذاریم. نیابد بیرونیها را مثل خودمان تحت نظام تصور کنیم. ما مجبوریم برای اینکه دیگران را هدایت کنیم، بعضی اوقات دروغ بگوییم یا بعضی مسائل را مخفی یا کتمان کنیم. وقتی آنان هم هدایت شدند و به ما پیوستند، با آنها هم همینگونه برخورد میکنیم؛ آنگاه آنان هم محرم هستند و راحت با آنها صحبت میکنیم و چیزی را از آنها مخفی نمیکنیم».
روزگاری است که از جهل و نفاق و نخوت هر کس از رنج کسان میطلبد راحت خویش[۴]
شخص پیرو نیز با شنیدن این سخنان، خود را برگزیده و هدایت شده میبیند و فکر میکند که بیرونیها هیچکدام انتخاب نشدهاند و گمراهاند؛ بر این اساس قانع میشود که ما نباید برخی چیزها را بگوییم و اینگونه برای رسیدن به هدف، وسیله را توجیه میکنند. امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نیز دراینباره میفرماید: «به جانم سوگند، در جنگ با کسی که در راه حقّ قدم نگذارد، و در گمراهی گام بردارد، سستی نپذیرم و راه نفاق پیش نگیرم.»[۵]
پانوشت:
[۱]. سوره منافقون. [۲]. پیام پیامبر، بهاء الدين خرمشاهى و مسعود انصارى، نشر منفرد، ص ۶۶۱. [۳]. پیشین. [۴]. مهدی موعود، علي دوانی، نشر دارالكتب الاسلاميه، ص ۱۲۸۳. [۵]. نهج البلاغه، ترجمه شهيدی، خطبه ۲۴.