غارتگران بهائی 3
داستان زمین خواری بهائیان
نویسنده شادروان احمد الهیاری
باز نشر از بهائیت در ایران
000
احسان نراقي طي مقاله اي نكات ديگري از اين خيانت ها را مطرح مي كند. او در جايي مي گويد:
«. . . براي اطلاع بگويم كه در چند شركت عمده يزداني، يكي از صاحبان عمده، پسر ارتشبد نصيري است كه شش سال بيشتر ندارد و به همين علت من تصميم دارم كه بگويم هر كس كه در جريان پرونده هژبر دست دارد بايد رو شود چون در غير اين صورت افتضاح خواهد شد. »(132)
همچنين نراقي در تماسي با دكتر اميني در مورخه 1357.6.4 در خصوص ارتباط نصيري و هژبر چنين اظهار نموده است:
«. . . همه مي دانند كه كي هژبر را بزرگ كرده نصيري بوده ديگه (منظور ارتشبد نصيري) و ديگران و از كلمات قصار هژبر است كه گفته، من يك پدر دارم تيمسار ايادي و يك برادر دارم تيمسار نصيري و يك نوكر منصور روحاني. . . » (133)
البته در اين دزدي ها اقوام نزديك هژبر از جمله برادرش بديع يزداني، برادرزاده اش پرويز يزداني و باجناقش جعفر نوراني نيز شريك بودند و افرادي چون علي ايقاني - پدر بهروز ايقاني - و علي اكبر معيني و شمس اله گوهري - به گفته ورقا تبيانيان يكي از كارگزاران بهايي هژبر يزداني - او را در دزدي هاي كشت و صنعت و. . . ياري مي رساندند. (134)
روزنامه اطلاعات مورخه 1357.5.26 ضمن نوشتن ماجراي نقشه هژبر يزداني براي سرمايه گذاري 20 ميليارد ريالي در آمريكاي جنوبي، به نقل از زهرا عراقي - همسر جهانبخش انهاري، از همكاران هژبر يزداني كه با نقشه هژبر يزداني همراهي نكرده بود و به همين دليل توسط مزدوران او كتك خورده بود و تا آن هنگام مدت دو سال و نيم در بي هوشي به سر مي برد - مي نويسد:
«هژبر به شوهرم گفته بود مي خواهد در ايران هرج ومرج اقتصادي راه بيندازدو با قدرت مالي كه دارد هر دستگاه و سازماني را كه مي خواهد فلج كند. سرمايه گذاري در آمريكاي جنوبي را هم به اين منظور مي خواست كه اگر در ايران با شكست روبرو شد به آنجا فرار كند. »(135)
هژبر يزداني در غروب 21 بهمن 1357 به همراه محرري رئيس وقت سازمان زندان ها، از زندان قصر گريخت و پس از مدتها دربدري خود را به آمريكاي لاتين رساند و در كاستاريكا به همراه سناتور علي رضايي كلان سرمايه دار معروف و مالك كارخانه هاي نورد و لوله اهواز به كار دامپروري در سطح كلان مشغول شد.
هما سرشار(136)، صهيونيست يهودي و خبرنگار كيهان در دوران محمدرضا پهلوي در خاطراتش از سفري كه به همراه گروهي از سرمايه داران يهودي به كاستاريكا رفته بود، به فعاليت هاي هژبر يزداني در آن سرزمين اشاره مي كند و مي نويسد كه گروهي از افراد مسلح محلي به طور شبانه روزي از قصر و اقامتگاه هژبر يزداني محافظت مي كنند.
بهائيان در عرصه زمين خواري
بهائيان در عرصه خريد و فروش اراضي تهران و بازار بورس در اين زمينه به شدّت فعال بودند و اغلب آنان از رهگذر خريد و فروش زمين هاي اطراف تهران و افزايش قيمت آن به ثروت هاي كلان رسيدند.
يكي از بهائيان بسيار فعال در اين زمينه داود معنوي نام داشت. داود معنوي نيز همچون حبيب ثابت پاسال از كليميان بهايي شده بود و پدرش سليمان معنوي از سرشناسان يهودي بود. داود معنوي از سال 1314 كه شهر تهران رو به گسترش گذاشت، به حرفه زمين خواري وارد و از متخصصان اين كار شد.
در سال هاي متمادي پيش از تأسيس اداره ثبت اسناد و املاك درسال 1306 شمسي و تا سالها پس از آن در قباله هاي فروش املاك، مساحت و ابعاد چهارگانه آن را نمي نوشتند و فقط نوع زمين از قبيل ششدانگ يا قريه، قلعه، باغ و يا كاروانسرا و نظاير اينها را مشخص مي نمودند.
در آن سالها داود معنوي زمين هاي اطراف شهر را كه در اطراف آن زمين هاي باير يا اراضي خالصه دولتي وجود داشت خريداري مي كرد و سپس با ترفندهاي گوناگون قسمتي از زمين هاي موات مجاور ملك خود را تصرف و تملك نموده و در محدوده خود در مي آورد و سپس آن اراضي را همراه با ملك خود تفكيك مي كرد و مي فروخت و ادارات هم از اين گونه تجاوزات داود معنوي و امثال او به اراضي موات كه جزو املاك خالصه دولتي بود، غفلت داشتند.
يكي از املاكي كه معنوي در سال 1314 خريداري كرد، باغ و ساختمان مزرعه داوديه واقع در خيابان قديم شميران در غرب «چاله هرز» و شرق «كاووسيه» واقع در ضلع جنوبي خيابان ظفر كنوني بود.
باغ و ساختمان و مزرعه داوديه(137) را ميرزا داود خان وزير لشكر فرزند ميرزا آقاخان نوري ملقب به اعتماد الدوله صدر اعظم در دوران ناصرالدين شاه - تقريباً يكصدو پنجاه سال پيش - براي اقامتگاه ييلاقي خود احداث كرد. اين محل به اين سبب كه يكي از فرزندان فتحعلي شاه قاجار به نام ارغون ميرزا در آنجا باغ و ملكي داشت، «ارغونيه» ناميده مي شد، اما بعدها داوديه نام گرفت. پس از تأسيس اداره ثبت املاك در سال 1306 شمسي بازماندگان ميرزا داودخان تقاضاي ثبت داوديه را كرده و سند مالكيت گرفته بودند. در آن سند مساحت و ابعاد چهارگانه داوديه ذكر نشده بود. «داود معنوي» همين كه داوديه را خريداري كرد، تأسيسات كوچكي از جمله انجمن زنان در آن ايجاد نمود.
پی نوشتها
133- رجال عصر پهلوي به روايت اسناد ساواك، جلد 14، وزارت اطلاعات، 1384، ص .321 132- همايون، داريوش، به روايت اسناد ساواك تهران، وزارت اطلاعات، 1378، ص .259
134-پرونده ورقا تبيانيان، مركز اسناد انقلاب اسلامي، كد .1280
135- اسماعيل رايين، انشعاب در بهائيت، ص .275
136-براي آشنايي با زندگي و عملكرد «هما سرشار» به جلد چهارم از مجموعه كتاب هاي «نيمه پنهان» مراجعه فرماييد.
137- داوديه قبلاً ارغونيه نام داشت و متعلق به ارغون ميرزا، پسر فتحعلي شاه قاجار بود. در مكاتبات ميرزا آقاخان نوري عامل معروف انگليسي ها كه پس از عزل و قتل ميرزا تقي خان اميركبير به صدراعظمي رسيد، اشارات فراواني به باغ و كاخ ارغونيه وجود دارد. او بعدها اين ملك را به چنگ آورد و آن را به نام پسرش ميرزا داودخان وزير لشكر، داوديه ناميد.