غارتگران بهائی 5
تلاش جهت تجميع اموال بهائيان و تبدیل به قدرت اقتصادی
نوشته شده توسط شادروان احمد الهیاری
باز نشر از بهائیت در ایران
0000
تأسيس بنياد امناء
در زمان سلطنت رضاخان، يكي از نوادگان ميرزاحسينعلي نوری كجوري ( بهاء ) به نام شوقي افندي، رهبري فرقه بهائيان را به دست گرفت و با لقب شوقي رباني جانشين عباس افندي (عبدالبهاء) شد. اين شخص كه از سالهاي اوليه كودكي در انگلستان زندگي كرده و از سوي آنان براي خدمت به اهداف استعماري آموزش ديده و تربيت شده بود، در شمار نخستين اقدامات خود، تشكيلات ويژه اي را براي اداره امور موقوفات بهائيان ايجاد كرد. اين تشكيلات «بنياد امنأ» نام داشت. تا قبل از ايجاد اين بنياد كليه وجوهات نقد و نذورات و موقوفات بهائيان ايران در دست اشخاص مختلف بهايي پراكنده بود و هركس بنا به سليقه و نظر خود از اين وجوهات بهره برداري مي كرد.
با تأسيس «بنياد امناء»، كليه وجوه نقد و املاك و موقوفات بهائيان از دست افراد خارج شد و در اختيار اين بنياد قرار گرفت و از سوي «محفل ملي بهائيان ايران» و با تأييد شوقي رباني، هيئت مديره اي براي آن معين شد و مسؤولان بنياد موظف شدند تا از اين وجوهات و درآمد موقوفات بهايي به صورت متمركز و برنامه ريزي شده و كلان در جهت تبليغ و رواج فرقه ضاله بهائيت و اجراي برنامه هاي مورد نظر براي ضربه زدن به اسلام و بويژه تشيع - كه آن را مهم ترين وظيفه ديني خود مي دانند - بهره برداري كنند.
به دنبال صدور دستور تأسيس بنياد امنأ، «شوقي رباني» از كليه افرادي كه وجوهات و اموال و املاك و ثروت هاي موقوفه بهائيان را در دست داشتند خواست تا اين اموال و دارايي ها را در اختيار اين بنياد بگذارند و اين دستور سريعاً اجرا شد.
بر اساس اسناد منتشر شده، يكي از كلان سرمايه داران بهايي به نام غلامرضا امين امين كليه ثروت و مايملك خود را كه بالغ بر ميليارد هاتومان برآورد مي شد، به موجب يك وصيت نامه به شوقي رباني بخشيد.
متن وصيت نامه غلامرضا امين امين كه در تاريخ 1324.5.9 در صفحه 175 و به شماره 26821 دفتر اسناد رسمي شماره 25 درجه اول حوزه تهران به ثبت رسيده، به اين شرح است:
«آنچه فاني داني غلامرضاي امين امين دارم، از طلب و ملك و نقد و. . . خانه و مال متعلق به حضرت شوقي رباني مي باشد و جناب ميرزا آقاي ولي الله ورقا، وكيل در حيات و وصي بعد از فوت فاني است كه جمع آن را بفروشد و به حضرت شوقي رباني منتقل نمايد و]براي[ اولادهاي فاني حقي از جميع آنچه در دست و تصرف فاني است، نيست. . . »(13)
پس از مرگ غلامرضا امين امين، وصي او، ولي الله ورقا، (14) كليه دارايي و ماترك وي را در ازاي مبلغ ده هزار تومان به عنايت الله ميلاني وكيل شوقي رباني انتقال داد و از اين ثروت تنها يك خانه ششدانگي واقع در خيابان انتظام (حوالي خيابان اميريه) را به نام همسر و هفت فرزند غلامرضا امين امين كرد. در سند انتقال اين اموال چنين آمده است:
«آقاي ولي الله ورقا فرزند علي محمد به شناسنامه 1414 از بخش دو تهران ساكن بخش 2 خيابان فيشرآباد. . . براي اجراي مدلول وصيت نامه. . . تمامي و همگي املاك مرحوم حاج غلامرضا امين امين را چه نسبت به آنها تقاضاي ثبت شده باشد و چه تقاضاي ثبت نشده باشد، به استثناي ششدانگ يك باب خانه. . . واقع در بخش 4 تهران خيابان انتظام السلطنه، به بيع قطع انتقال داد به مبلغ يكصد هزار ريال وجه رايج، به آقاي شوقي رباني، فرزند آقاي هادي شيرازي، . . . ساكن حيفا و آقاي عنايت الله احمد پور ميلاني. . . وكيل مع الواسطه آقاي شوقي رباني قبول بيع نمود. . . »(15)
در سند ديگري كه در دست است تأكيد شده كه مقصود از املاك و اموال غلامرضا امين امين كه به شوقي رباني بخشيده شده، كليه دارايي هاي او در سرتاسر ايران است. اين سند در صفحه 188 دفتر خانه اسناد رسمي شماره 25 درجه اول تهران به شماره 26859 ثبت شده است. (16)
مرحوم فضل الله صبحي مهتدي كه روزگاري از پيروان فرقه ضاله بهائيت و منشي مخصوص عباس افندي (عبدالبهاء ) جانشين بهاء و پيشواي وقت بهائيان بود و بعدها با مشاهده اعمال كثيف و رفتارهاي زشت «شوقي رباني»، از بهائيان جدا شد و به آغوش اسلام برگشت، در مورد خصوصيات اخلاقي غلامرضا امين امين مي نويسد:
«. . . از خصوصيات ذاتي حاج امين اين بود كه به هيچ وجه حالت رقت قلب و رأفت نداشت. هر كس از فقر و تنگدستي شكايتي بر او مي برد و كمكي مي خواست، اگر مرد بود مي گفت برو حمالي كن و اگر زن بود به اختيار شوهر دلالتش مي كرد و در صورتي كه آن عذر ناتواني مي آورد مي گفت: گوشه اي بگير و بخواب، بعد از سه شبانه روز خواهي مرد. . . قواي بدنيه اش كامل بود و شهواتش غالب. . . »(17)
مرحوم صبحي در يكي ديگر از كتابهايش در مورد غلامرضا امين مي نويسد:
«به راستي كه به اندازه يك سر سوزن دلسوزي براي كسي نداشت و كارش اين بود كه تا مي تواند مردم را لخت كند و مالشان را بگيرد. هر زني كه شوهرش مي مرد، بي درنگ خود را به آن مي رساند و از او كام مي خواست. پايان بدي در زندگي داشت. ماهها گرفتار بستر بود و بدنش زخمي و ريشمند شد تا درگذشت. . . »(18)
غلامرضاامين امين، ميليون ها تومان موجودي نقدي خود در بانك هاي مختلف داخل و خارج كشور را نيز به شوقي افندي بخشيد. ميراث امين شامل صدها خانه، دهها كارخانه، اراضي وسيع زراعي، باغ هاي مشجر در تهران و سرتاسر كشور و ميليون ها متر اراضي امير آباد و جمشيديه از ابتداي خيابان كارگر شمالي تا انتهاي خيابان اميرآباد شمالي بود.
پس از واگذاري اين ثروت كلان و جمع آوري ديگر وجوهات و اموال و املاكي كه در دست ديگر بهائيان بود، «بنياد امنأ» رسماً پا به عرصه تجارت و فعاليت هاي كلان اقتصادي گذاشت.
پی نوشتها
13- رايين، اسماعيل، انشعاب در بهائيت، چاپ مرو، 7135، ص 9.26
14- ولي الله ورقا (4133-3126) نوأ ميرزا عبداللهخان - يكي از درباريان مظفرالدين شاه - و ملامهدي عطري در تبريز متولد شد. وي از دانش آموختگان مدرسه بهائيان - تربيت - و سپس مدرسه آمريكايي ها بود كه پس از مدتي تحصيل به عكا رفت و با مأموريتي كه عبدالبهاء برعهده اش گذاشت به تهران بازگشت و جزو خدمتگزاران عبدالبهاء در سفر به آمريكا بود. وي پس از مرگ غلامرضا امين جانشين وي شد و از طرف عبدالبهاء متصدي امور مالي بهائيان يا به عبارتي امين حقوق الله شد كه پس از مرگ وي پسرش علي محمد ورقا جايگزين وي گرديد.
15- رايين، اسماعيل، انشعاب در بهائيت، ص 27.2
16-همان، ص 37.2
17-مهتدي، فضل الله صبحي، خاطرات صبحي درباره بهائيگري، انتشارات سروش، ص 67.
18-مهتدي، فضل الله صبحي، پيام پدر، انتشارات اميركبير، چاپ اول، 7413، ص 05.