كابينه دولت یا کابینه بهاييان
نوشته شده توسط زنده یاد احمد الهیاری
بازنشر از بهائیت در ایران
0000
حجت الاسلام فلسفي در خاطرات خود متن دستخط و نامه ها و دستورات آيت ا لله العظمي بروجردي را در اين زمينه كه خطاب به ايشان صادر شده بود ارائه مي كند و در مورد مبارزه سال 1334 كه منجر به تخريب گنبد «حضيره القدس» تهران شد، مي افزايد:
«در سال 1334 قبل از شروع ماه مبارك رمضان به آيت ا لله بروجردي عرض كردم كه آيا شما موافق هستيد مسأله بهايي ها را در سخنراني هاي مسجد شاه كه به طور مستقيم از راديو پخش مي شود تعقيب كنم؟ ايشان قدري فكر كردند و بعد فرمودند: اگر بگوييد، خوب است. حالا كه مقامات گوش نمي كنند، اقلاً بهايي ها در برابر افكار عمومي كوبيده شوند.
ايشان گفتند لازم است قبلاً اين را به شاه بگوييد كه بعداً مستمسك به دست او نيايد كه كارشكني بكند و پخش سخنراني از راديو قطع گردد. زيرا اين مطلب براي مسلمانان خيلي گران خواهد بود و باعث تجري هرچه بيشتر بهايي ها مي شود. براين اساس دو سه روز قبل ازماه رمضان به دفترشاه تلفن كردم و وقت ملاقات خواستم. در ملاقات با او گفتم: «آيت ا لله بروجردي نظرموافق دارند مساله نفوذ بهايي ها كه موجب نگراني مسلمانان شده است، در سخنراني هاي ماه رمضان كه از راديو پخش مي شود مورد بحث قرار گيرد. آيا اعليحضرت هم موافق هستند. » او لحظه اي سكوت كرد و بعد گفت: «برويد بگوييد» من به منزل آمدم و به جمعي از وعاظ كه در آنجا جمع بودند گفتم شما هم در منابر بگوييد. آنها هم گفتند. سخنراني عليه بهايي ها در مسجد شاه و پخش آن از راديو، موج عجيبي در مملكت ايجاد مي كرد و مردمي كه از دست آن فرقه ضاله ستم ديده بودند به هيجان مي آمدند، همه جا صحبت از ضرورت سركوبي بهايي هاي وابسته به صهيونيسم و آمريكا بود. . . »(155)
حجت الاسلام فلسفي در خاطرات خود به تلاش هاي رژيم براي پايان دادن به اين مبارزه اشاره مي كند و مي نويسد:
«يك روزدراتاق خودم مشغول مطالعه بودم كه دو ساعت مانده به ظهر گفتند سرلشكر علوي مقدم رئيس كل شهرباني و سرتيپ تيمور بختيار فرماندار نظامي تهران بدون خبرقبلي در زده و آمده اند دراتاق بيروني نشسته و منتظر من هستند. . . من هم لباس پوشيدم و به بيروني آمدم. آنها گفتند: «آقاي فلسفي ما الآن حضور اعليحضرت بوديم، امر فرمودند كه ما دو نفر با هم به اينجا بياييم و به شما ابلاغ كنيم كه از امروز به بعد ديگر درباره بهايي ها صحبت نكنيد!»
من خيلي ملايم گفتم: «اين به مصلحت نيست. اين كار، بدون مطالعه است. مصلحت اين است كه گفته شود. ضرردارد كه نگويم. » خيلي آمرانه گفتند: «نه اعليحضرت صريحاً به وسيله ما پيغام دادند كه ديگر صحبت نكنيد» من هم مقداري تندشدم و در آن حال باز خدا تفضل كرد و گفتم: «نمي شود، مگر اينكه شما يكي ازاين چهار كار را در صورتي كه مي توانيد انجام دهيد: اول اينكه پخش راديويي سخنراني مرا از مسجد متوقف كنيد. دوم اينكه الان مرا بگيريد وزنداني كنيد سوم اينكه برروي منبر بگويم امروز سرلشكر علوي مقدم و تيمسار بختيار به منزل آمدند و از طرف اعليحضرت پيام آوردند كه ديگر راجع به بهايي ها حرفي نزنم اين را بگويم كه از راديو پخش شود و خلق ا لله بدانند». گفتند: «نه، اين به نام اعليحضرت نوشته مي شود». گفتم: «. . . صريحاً به شما بگويم به اعليحضرت بگوييد كه اين كار مصلحت نيست. پخش راديويي رامي خواهيد قطع كنيد من را مي خواهيد بگيريد، وگرنه حتماً بايد تا آخر ماه مبارك رمضان ادامه بدهم. . .
نتيجه مقاومت من در ادامه سخنراني تا پايان ماه رمضان سال 1334 شمسي راجع به بهايي ها، اين شد كه شاه از من خشمگين شود و. . . از آن زمان به بعد ملاقاتم با شاه جهت ابلاغ پيام هاي آيت ا لله بروجردي براي هميشه قطع گرديد. . . »(156)
مبارزات يك ماهه روحانيون تأثير نسبي خود را گذاشت و بسياري از محافل بهائيان، در سرتاسر ايران تعطيل شد. بسياري از مردم ساده لوح كه از ماهيت اين فرقه اطلاعي نداشتند و بعضاً با كمك هاي مالي بهائيان تظاهر به بهايي بودن مي كردند اعلام توبه نمودند. (157)
يكي از آثار آن مبارزه اين بود كه «در اثر اين حركت، تعدادي از بهايي ها از ايران رفتند و ايادي - پزشك مخصوص شاه - نيز به دستور «محمدرضا پهلوي»، نه ماه به ايتاليا رفت»(158). به هر حال بهائيان كه اميدوار بودند كه در رأس سده اول به پيروزي برسند، مواجه با شكستي ]مفتضحانه[ شدند كه ديگر نتوانستند مانند سابق ابراز وجود كنند. »(159)
پس از چندي فرمانداري نظامي به صورت كاملاً بي سروصدا و غيررسمي ساختمان حضيره القدس را مجدداً تحويل نمايندگان بهائيان داد و به تدريج يكه تازي آنان در كشور آغاز شد و كار به جايي رسيد كه ده سال بعد كه پيشتر به آن اشاره شد، در كابينه اميرعباس هويدا حدود ده نفر از وزيران او بهايي بودند. (160)
پس از ماجراي تخريب گنبد حضيره القدس درسال 1334، رهبران وقت فرقه بهائيت به چاره جويي براي جلوگيري از تكرار اين حادثه پرداختند. آنان براي اينكه فعاليت مجدد حضيره القدس جلب توجه نكند، از بازسازي گنبد آن خودداري كردندو تنها با يك شيرواني فلزي روي آن را پوشاندند. از سوي ديگر «شوراي ايادي امرا لله» عالي ترين ارگان بهائيان جهان، به مسؤولان «شركت امناء» مركز اداره موقوفات بهايي درايران دستورداد تا كليه اراضي و خانه هاي اطراف حضيره القدس(161) تهران راكه بيم آن مي رفت توسط مسلمانان خريداري و به مسجد مبدل شود، خريداري نمايند. به اين ترتيب حبيب ثابت پاسال - سرپرست فعاليت هاي اقتصادي بهائيان ايران - كليه خانه ها و اراضي وساختمانهاي ضلع شمالي و جنوبي و شرقي وغربي حضيره القدس بين تقاطع چهارراه حافظ - طالقاني و چهارراه ويلا و خيابان سميه را خريداري و ادارات مركزي و شعب شركت امناء و شركت سهامي فيروز و ادارات زيرمجموعه آن را به ساختمانهاي موجود در اين محدوده منتقل نمود. (162)
البته بر طبق برخي خاطرات، تيمور بختيار چندي بعد آن محل را به مقر ركن دوم ستاد ارتش تبديل كرد و ساواك از حضيره القدس به عنوان زندان و شكنجه گاه مبارزان آن سال ها استفاده مي كرد. (163)
وزارت دفاع آمريكا در مورد حضيره القدس مي نويسد:
«. . . وزارت دفاع مهمترين ساختمان بهائيت در خيابان تخت جمشيد واقع و به عنوان يك مركز اطلاعات عمل مي كند.
بهايي ها در حال تهيه زميني در تهران هستند تا مكاني بهتر به عنوان پرستشگاه خود بسازند. آغاز فوري ساختمان با وضعيت مذهبي و سياسي كنوني ايران ممكن به نظر نمي رسد. »(164)
از جمله مطالبي كه در جريان تخريب حضيره القدس كمتر به آن اشاره شده است، تلاش آمريكايي ها براي دسترسي به آرشيو بهائيان بود. اين امر از آنجا ناشي مي شد كه در آن زمان به دستور سران حزب صهيونيستي بهائيت، حتي اسامي اعضاي شبكه بهائيت در ايران به شدّت مخفي بوده است.
155- خاطرات حجت الاسلام فلسفي، صص 191-.190
156- همان، صص 199-.195
157- آيت ا لله بهجت ضمن انتقاد به كوتاهي متمولين جامعه نسبت به امورمالي مستمندان، با نقل خاطره اي به تبليغات مالي و شيوه هاي جذب بهائيان اشاره كرده و مي فرمايند: «فرقه بهائيت با همين تعاون، مرام خود را پيش مي برند. شخصي مي گفت: زماني محتاج شدم و مي دانستم هر كس به آنها ملحق شود، كمكش مي كنند، لذا رفتم نزد آنها و اسمم را جزو بهائيان نوشتم ولي قلباً با آنها مخالف بودم! به من گفتند: در فلان جا بايست و سيگار و كبريت بفروش، رفتم آنجا مشغول فروختن كبريت و سيگار شدم. آنها براي فروش هر كبريت يك ريالي، يك تومان به من مي دادند، تا اين كه كم كم وضعم خوب شد و از آنها جدا شدم و آنها نيز مستمري مرا قطع كردند! در هر حال، فقير بودن شرط كار براي دعوت اينها است. لذا كسي از آنها پرسيد آيا در قم بهايي وجود دارد؟ گفتند: در قم و حوالي آن فقير نبود مگردر يك روستا. . . ». (محمد حسين رخشاد، در محضر آيت ا لله العظمي بهجت، كتاب دوم، انتشارات مؤسسه فرهنگي سماء، چاپ اول، 1383، ص 21).
158- بيست سال تكاپوي اسلام شيعي در ايران، ص .404
159- همان، صص 404 - .405
160- براي آشنايي با وزراي بهايي در كابينه هويدا به جلد 14، كتاب «نيمه پنهان»، زندگي «اميرعباس هويدا» دفتر پژوهشهاي مؤسسه كيهان مراجعه فرماييد.
161- حضيره القدس بهاييان تا هنگام پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 فعال بود و مسأله تبليغات اين فرقه ضاله درسطح كلان كشوري را اداره مي كرد. با پيروزي انقلاب حضيره القدس واقع در خيابان حافظ نبش خيابان سميه و كليه اراضي و ساختمانهاي اطراف آن در خيابان طالقاني مصادره گرديد و در اختيار حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي و بنياد شهيد انقلاب اسلامي گذاشته شد.
162- براي آشنايي با شرح حال و عملكرد حبيب ثابت به جلد سوم ازكتاب «معماران تباهي» تأليف دفتر پژوهش هاي مؤسسه كيهان مراجعه فرماييد.
163- به عنوان نمونه به خاطرات حجت الاسلام جعفر شجوني، مركز اسناد انقلاب اسلامي مراجعه شود.
164- اسناد لانه جاسوسي، شماره 37، مسلك هاي استعمار، سند شماره 1، ص .8