بهائيت، از ديدگاه محققان ايراني
کوتاه و خواندنی
نوشته شده توسط داود مهرورز
بهائیت در ایران : مورخان و محققان ايراني درباره وجود پيوند باب و بابيت نخستين با كانون هاي استعماري، دو نظر متفاوت ابراز كردهاند. عده اي از آن ها، با استناد به دستهاي از قرائن و شواهد تاريخي، كه به سادگي نميتوان از كنار آن عبور كرد، قدرت هاي استعماري را در ايجاد و پيدايش اصل جنبش بابي گري دخيل و مؤثر ميدانند و عده اي ديگر، بابيت را، در بنياد، جنبشي خودجوش شمرده و براين باورند كه مداخله قدرت هاي استكباري در اين جنبش، پس از شروع و گسترش آن بوده است.
مورخان و محققان ياد شده، اما، نوعا درباره دست داشتن دولت هاي استعماري در ايجاد بهائيت( يا دست كم: تقويت و پيشبرد آن) تقريبا متفق اند و حتي بسياري از كساني كه« بابيگري» را جنبشي به اصطلاح خلقي و انقلابي شمرده، درباره« بهائيت» تصريح كردهاند كه از اساس،ريشهاي استعماري داشته است. دكتر محمد جواد شيخ الاسلامي، با تعريض به حمايت سفير بريتانيا از آنان، نوشته است: در عرض يكصد سال اخير،بابيان و بهائيان ايران هميشه از خط مشي سياسي انگلستان در شرق پيروي كرده اند وستايش وزير مختار انگليس از آن ها امري است كاملا طبيعي. احمد كسروي نيز رهبري بهائيت را درآغاز پيدايش، بسته و پيوسته به استعمار تزاري دانسته و در ادوار بعد( مشخصا در اواخر جنگ جهاني اول) با امپراتوري بريتانيا در پيوند شمرده است. اسماعيل رائين در نظري مشابه كسروي براين باور است كه در تحولات و انشعاباتي كه پس از قتل علي محمد باب در ميان ياران و هواداران وي رخ داد، بهايي ها سهم روس تزاري شدند و ازلي ها، به ويژه پس از سلطه انگليسي ها بر قبرس ( و بيرون آوردن آن از چنگ عثماني) سهم لندن. ديدگاه دكتر فريدون آدميت هم، به ويژه نسبت به بهائيان، به شدت منفي است.
از نظر او دو مسلك بهائيت و ازليت، كه از بابيت منشعب شده، دو « مذهب سياسي» هستند كه طي تاريخ، با استعمار روس و انگليس در پيوند بوده و از لطف و حمايت آن ها بهره داشته اند.ديدگاه محمد رضا فشاهي در مورد فرقه بهائيت از اساس سخت منفي است . همچنين احسان طبري از مخالفت حسينعلي بهاء با « تعصبات ملي وديني» كه بهائيان بدان افتخار ميكنند، تلقي مثبتي نداشته و اين آموزه را موجب تعطيلي هر گونه قيام و جنگ و انحراف ملت ها از مبارزات اجتماعي- سياسي خويش دانسته است. خلاصه اين چنين اشتراكات نظري نزد محققانِ داراي گرايشات فكري و سياسي مختلف به صورت اجماع درآمده است.