انشعابات در بهائیت از ابتدا تا کنون
بهائیت در ایران برداشت شده از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب: امروزه فرقهی بهائیت با جمعیتی حدود پنجتا شش میلیون نفر،[۱] با مرکزیت اسرائیل، دارای بیشترین طرفدار در آمریکا و با حمایت کشورهای سلطهگر به حیات خود ادامه میدهد. این فرقه اگرچه از بدو پیدایش تا کنون به گروههای متعددی منشعب گردیده، ولی هم اکنون با سه شاخهی اصلی فعالیت میکند:
الف ) اصلیترین و مهمترین شاخهی این گروه، طرفداران روحیه ماکسول هستند. بعد از شوقی، همسرش روحیه ماکسول و تعدادی از گروه بیست و هفت نفرهی منتخب شوقی، ملقب به ایادیان امرالله، اکثریت بهائیان را به خود جلب و مخالفان خویش را طرد و بیتالعدل را در سال ۱۳۴۲ هـ ش برابر ۱۹۶۳ م تأسیس کردند، در حال حاضر اکثریت بهائیان جهان پیرو بیتالعدل هستند و تکالیف خود را از آنجا میگیرند.
ب ) شاخهی اصلی دیگر بهائیت، گروه ریمیه یا طرفداران میسین ریمی آمریکایی میباشد. به موازات رهبری ماکسول، میسین ریمی، جانشین شوقیافندی و رئیس جنین بیتالعدل، رهبری عدهای دیگر از بهائیان را به عهده گرفت و گروهی را به عنوان «بهائیان ارتدکس» پدید آورد. اینگروه، امروزه در آمریکا، هندوستان، استرالیا و چند کشور دیگر پراکندهاند.
ج ) دیگر شاخهی مهم بهائیت، سماویه است. پس از مرگ شوقی عدهای از بهائیان به جوانی خراسانی به نام جمشید معانی روی آوردند. این جوان که خود را سماءالله نامید و جملاتی عربی، به شیوه عربی علیمحمد شیرازی بیان کرده و مدعی است که در شب آخر ژانویه ۱۹۶۶ به معراج رفته است. طرفداران وی معتقدند، «باب» مبشر، «بهاء» رَبّ و «عبدالبهاء» رسول و نبی و «جمشید» مظهر و رسول دیگری است مثل عبدالبهاء. آنان معتقدندهمانگونه که فیض الهی بعد از حضرت محمّد رسولالله (صلّیاللهعلیهوآله) قطع نشد، بعد از بهاء و عبدالبهاء نیز قطع نمیشود؛ همچنین میگویند طبق گفتهی باب اگر کسی ادعای نبوت و رسالت کرد، انکار او سزاوار نیست؛ بنابراین هیچکس حق ندارد ادعای نبوت سماء الله (جمشید معانی) را انکار نماید. آنها در توجیه این کلام حسینعلیبهاء که گفته «تا هزارسال وحی منقطع میشود و پیامبری نخواهد آمد» گویند کلمهی «ألف» مرکب از سه حرف (أ، ل و ف) است و مجموع عد ابجد این حروف یکصد و یازده است و از آنجا که شروع بهائیت در سال ۱۲۶۰هـ ق با دعوت بوده است، از اینرو هیچ مشکلی در نبوت جمشید سماءالله وجود ندارد. این گروه که سماویه نام گرفتهاند، امروزه در کشورهای اندونزی، هند، پاکستان و آمریکا پراکندهاند. بهائیان در قالب گروههای کوچکتری نیز با نامهای گوناگونی به فعالیت مشغولاند؛ مثل گروه «سهرابیه» که پیرو احمد سهراب هستند، وی که تحصیلاتش را در مدرسهی دارالفنون گذرانده بود از مبلّغان ممتاز بهائیت در زمان عبدالبهاء بود، به طوری که در سال ۱۲۸۷ هـ ش برای تبلیغ بهائیت به آمریکا فرستاده شد و تا زمان مرگ عبدالبهاء در آنجا بود؛ اما بعدا از شوقیافندی، جانشین عبدالبهاء، رنجید و از او جدا شد و خود، گروهی مستقل را تشکیل داد.[۲] چیزی که بسیار عجیب است اینست،فرقهای که یکی از اهداف و تعلیماتش،وحدت عالم انسانی است، حتی نتوانست در بین جمعیت محدود و اندک خود وحدت ایجاد کند! حال چکونه میتوانند ادعا کنند که بهائیت آئینی جهانیست و مبشّر وحدت عالم انسانیست!؟
فرقهی بهائیت، به دلیل انکار ضروریات دین مبین اسلام، به عنوان یک انحراف اعتقادی و ساختهی دست استعمارگران شناخته شد و از همان ابتدا در جهان اسلام با مشکل جدی روبهرو گردید. این فرقه اگرچه در بعضی از کشورهای اسلامی-مانند ایران، اندونزی، پاکستان- طرفدارانی و لو به صورت مخفی دارد، علیرغم این انزوا و عوامل متعدد دیگری (مانند تاریخ پرحادثه و فتنهانگیز رهبران بهائی، پیشگوییهای نادرست و منازعات دور از ادب آنان، حمایتهای دولتهای استعماری در مواضع مختلف از سران این فرقه، همراهی با دولت غاصب اسرائیل باز توانستهاند با حمایت قدرتهای استعماری این فرقه را گسترش داده و اهداف خود را دنبال کنند.
پینوشت:
[۱]. آمار فوق، ادعایی است که بیتالعدل اعلام کرده است؛ هرچند مستندات دقیقی مبنی بر صحت این ادعا وجود ندارد.
[۲]. جهت مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع کنید بهک انشعابات در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، نوشته اسماعیل رائین.