×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

پاسخ حجت الاسلام عابدی به شبهه ای درباره بهائیت/ آیا پیامبر با جسم به معراج رفته است؟

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم
Untitled 3

 

 

پاسخ حجت الاسلام عابدی به شبهه ای درباره بهائیت/ آیا پیامبر با جسم به معراج رفته است؟

فرهنگ > دین و اندیشه - حجت الاسلام احمد عابدی، رئیس دانشگاه علوم و معارف قرآن ،در سلسله جلسات سخنرانی خود به نقد و بررسی عرفان‌های نوظهور پرداخته است.

بهائیت در ایران

به گزارش خبرآنلاین، گلچینی از سخنان ایشان درباره تناسخ، یادگیری عرفان و مسئله هور قلیایی در فرقه بهائیت را  می خوانید.

مسئله تناسخ

  • تناسخ بودایی

وقتی که رهبران بودائی می میرند، وصیت نمی کنند که جانشین من کیست و بعد از او، علمای آنها، راه می افتند در کوهها و حتی بعضی از آنها چشمهایشان را می بندند تا ببینند روح بودا در بدن چه کسی رفته است. می گردند، ممکن است یک آدم چهل ساله را پیدا کنند، و ممکن است یک بچه ی یک ساله را پیدا کنند، و می گویند ما در عالم خلسه بدست آوردیم که روح بودا در بدن این بچه است و بچه را می آورند و می گویند این رهبر بودایی ها است .و بعد بعنوان رهبر دورش جمع می شوند، تا وقتی بمیرد، دوباره می گردند تا ببینند روح بودا که در این بچه بود، الان در بدن که رفته است، این اعتقاد تناسخی است که در چین و مغولستان وجود دارد.

  • تناسخ هندی

روح هر کسی هزار بار بدنیا می آید و هر دفعه نیز مظهر یکی از صفات اخلاقی می شود این تناسخ هندی ها و هندوها است.

مطالعه کتب عرفانی همراه با استاد
بنده فراوان دیده ام، آدم هایی که بخاطر مطالعه ی کتاب عرفانی، منکر خدا شده اند یعنی یک کتاب عرفانی مثل مثنوی و یا کتب ابن عربی را، اگر کسی پیش استاد بخواند، یک کتاب عرفان است، و خیلی مسائل آدم یاد می گیرد ولی اگر بدون استاد مطالعه کند نه تنها نفعی ندارد، و ضرر دارد بلکه انسان را به کفر می کشد و بنده خیلی نمونه دیده ام، بهرحال فلسفه نقد کلام است یعنی چیزهایی که در کلام می خواند در فلسفه نقد می شود، آنچه را در فلسفه می خواند در عرفان نقد می شود و کسی که کتاب عرفانی را مطالعه می کند، می بیند اینها نقد آن فلسفه و کلام است و نمی تواند تحلیل کند که چه درست است و سرانجامش انکار خدا می شود و این حرفها. و لذا اگر آدم استاد نداشت، کتاب عرفان مطالعه نکند خیلی خوب است، البته عرفان نظری را می گویم. عرفان عملی طوری نیست ولی عرفان عملی استاد زبان بلد می خواهد . یک نمونه اش همین اکنکار است. در خط مقدم جبهه من کسی را دیدم که می گفت من خدا را قبول ندارم، ‌وقتی با او صحبت کردم که ببینم چرا خدا را قبول ندارد، دیدم چند کتاب عرفانی مطالعه کرده است.
جسم هور قلیایی در بهاییت
شیخی هایی(فرقه شیخیه) که در بعضی از شهرهای کشور هستند، و گاهی به آنها می گویند پیروان شیخ احمد احسایی یا پائین سری و بنیان گذار، بابیت و بهاییت و ازلیت هستند، معتقد به جسم هور قلیایی اند و معتقد به اینکه ما یک جسم داریم و یک جسد و جسم یک چیز است و جسد یک چیز دیگر است و اساس دین شیخی ها بر همین حرف است و مهمترین تعالیم شیخ احمد احسایی نیز همین بود و بعد از ایشان نیز سید کاظم رشتی کتابهای فراوانی نوشت درباره هور قلیا و جابلقا یا جابرسا.

جابلقا به معنی شهری که در مشرق است و جابرسا به معنی شهری که در مغرب است و اینکه مثلاً پیغمبر اکرم (ص) با بدن هورقلیائی به معراج رفت یا امام زمان ارواحنا فدا ، هم اکنون با بدن هور قلیائی دارد زندگی می کند، یا مثلاً انسان وقتی که می میرد در عالم برزخ با بدن هور قلیایی است و یکی دو روایت در این باره در بحارالانور داریم ولی کسی به این روایات عنایت نکرده است. و این حرفها همه اش من درآوردی است، فقط بازی با کلمات است و مسخره بازی است و عوام مردم با این مسائل گول می خورند که بگویید ما یک جسم داریم و یک جسد و جسم ما مال این دنیا است و جسد ما برای حور قلیا است و حور قلیا نیز چنین است و چنان، و الان مجموعه آثار شیخ احمد احسائی 14 جلد چاپ شده و مجموعه آثار سید کاظم رشتی نیز که حدود 10 جلد است چاپ شده و الان متاسفانه در بازار وجود دارد، و آنزمانی که اینها زندگی می کردند در زمان ناصرالدین شاه، این حرفها در ایران مد بود، و در تاریخ نیز هست مثلاً ناصر الدین شاه یک کاتبی داشت و به او گفت این بخشنامه را بنویس و به قدری مشکل نوشت که خود شاه هرچه فکر کرد نفهمید یعنی چه؟ به کاتب گفت بیا بخوان، کاتب نیز خواند و هرچه فکر کرد نفهمید چه است و ناصر الدین شاه دستورداد صد ضربه شلاق به او زدند و در آن زمان این متعارف بود. مثلاً من کتابی دارم به نام غدیریه که از اول تا آخر کتاب یک مبتدی و خبر است، زمان قاجار اینها متعارف بود، که از این کارها بکنند.

-------------------------------------------------------------
توضیح خبرآنلاین: شیخ احمد احسایی، امام زمان علیه السلام را زنده و در عالم هورقلیا می داند. وی می گوید: «هورقلیا ملک آخر است که دارای دو شهر جابرسا - که در مغرب قرار دارد - و جابلقا - که در مشرق واقع است - می باشد. پس حضرت قائم علیه السلام در دنیا در عالم مثال نیست; اما تصرفش به گونه ای است که به صورت هیکل عنصری می باشد و با مثالش در مثال، و با جسدش در اجساد، و با جسمش در اجسام، و با نفس خود در نفوس، و با روحش در ارواح است » . جوامع الکلم » رساله دمشقیه، قسمت 2، ص 103

خواندن 1867 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی