نگاهی دیگر به روابط بهائیت و رژیم اشغالگر اسرائیل
نویسنده : ع ،
چراغی
قدمت روابط صمیمانه و همکاری صهیونیست ها و دستگاه رهبری بهائیت از عمری به اندازه
عمر این فرقه برخوردار است ریشه های ارتباط و صمیمیت این دو غده سرطانی به سالها
قبل از تشکیل این دولت برمیگردد از روزی که بنیانگذاران رژیم صهیونیستی
اسرائیل برای غصب سرزمین فلسطین کوشش می کردند.تا امروز روابط حسنه ای میان آن دو
برقرار بوده است
بن زوی اولین رئیس جمهور اسرائیل هنگامی که هنوز اسرائیل تا تشکیل دولت راه درازی
را در پیش داشت ، ملاقات و مذاکرهای با عبد البهاء، داشته است و از چنین ملاقاتی به
خشنودی و رضایت، یاد میکند [1]، و در شرایطی که اعراب و خصوصاً مردم مسلمان فلسطین
با صهیونیسم و انگلستان مشغول مبارزه بودند . بهائیان با انگلستان و یهودیان
صهیونیست در فلسطین روابط حسنه ای برقرار کرده بودند ، زیرا به خوبی
میدانستند که اگر مسلمانان عرب روی کار آیند، و حکومت فلسطین را از دست انگلیسیها
خارج سازند.
قطعاً با بهائیان به دلیل هتک حرمت و نسخ اسلام و دعوی پیغمبری و کتاب جدید و ادعای
خدائی رهبران این فرقه برخوردی چون سایر بلاد اسلامی خواهند داشت چرا که
تاکنون هیچ یک از جوامع اسلامی جهان وجود بهائیان را تحمل نکرده اند و حاضر به
همزیستی با آنان نشده اند.بنا بر این بهائیان راهی به جز خیانت به مسلمین و خدمت به
دشمن آنان را در پیش روی خود ندیدند
بهائیان سرنوشت خود را گره خورده به سرنوشت اسرائیل دانسته و این حقیقت توسط رهبران
بهائی در کتب و نشریات مختلف بهائیان مورد تصریح قرار گرفته است، در نوشته هائی که
از عبدالبها بر جای مانده است این موضوع به وضوح قابل درک است او چندین سال
قبل از تشکیل دولت اسرائیل سر نوشت صهیونیسم و بهائیان را سرنوشتی مشترک
میداند :
اینجا فلسطین است اراضی مقدسه است عنقریب قوم یهود باین اراضی بازگشت خواهند
نمود سلطنت داودی و حشمت سلیمانی خواهند یافت. این از مواعید صریحه الهیه است
و شک و تردیدی نداردقوم یهود عزیز میشود در ظل امر وارد میشود و تمام این اراضی
بایر آباد و دائر خواهد شد تمام پراکندگان یهود جمع میشوند و تردیدی در آن نیست
مقام اعلی به بهترین طرزی ساخته خواهد شد، دعا و مناجات انبیای الهی به هدر نمی رود
و وعده های الهی تماما تحققخواهد یافت. اسارت و دربدری و پراکندگی یهود مبدل به عزت
ظاهری آنها میشود حتی بحسب ظاهر عزیز خواهند شد [2]
او برای عزت اسرائیل و شوکت یهودیان (که بزودی با توسل به غیرانسانی ترین
ابزارها مردم فلسطین را از سرزمین شان بیرون می کنند) دعا میکند و قبل از آن
میگوید :
اسرائیل عنقریب جلیل گردد و این پریشانی بجمع مبدل شود، شمس حقیقت طلوع نمود و پرتو
هدایت بر اسرائیل زدتا از راههای دور با نهایت سرور به ارض مقدس ورود یابند « ای
پروردگار وعده خویش آشکار کن و سلاله حضرت جلیل را بزرگوار فرما توئی مقتدر و
توانا و توئی بینا و شنوا و دانا [3]
دستگاه رهبری بهائیت در دوره حاکمیت عثمانی ها برای بقا و ماندگاری ناچاربود
از هر گونه مطلبی که باعث حساسیت مسلمین شود خود داری کند و با وسواس و دقت در
سرزمین فلسطین به رعایت ظواهر اسلامی بپردازد حضور مستمر عبدالبها در نمازهای جمعه
و جماعت در همین راستا قابل ارزیابی است ومهم تر آنکه اینفرقه بشدت تبلیغی به
هیچوجه اجازه تبلیغ در سرزمین فلسطین را به یاران و مریدان خود نمیداد....و البته
این کتمان و پنهانکاری نمی توانست چندان ادامه پیدا کند بنا براین بهائیت برای
تأمین منافع خود و رسیدن به مرحله کنونی باید بکوشد تا یا انگلستان به استعمار خود
در فلسطین ادامه دهد و یا صهیونیسم به عنوان حافظ منافع امپریالیسم انگلستان و
میراث خوار استعمار، روی کار آیند. از این روی بهائیان و زعمایشان در فلسطین و کشور
اسرائیل، به هیچوجه بر خلاف مصالح اسرائیل و صهیونیسم سخنی نیاوردند و آئینی که
مدعی صلح و دوستی است نسبت به صدها هزار آواره فلسطینی و غصب حقوق به هر حال مسلم
ساکنان این آب و خاک هیچگونه همدردی از خود نشان ندادند. در عین حال به تحکیم روابط
خود با صهیونیسم پرداختند . شوقی افندی در پیام تبریک نوروز 1329، خطاب به بهائیان
اعلام کرد که :
«مصداق وعده الهی به ابناء خلیل و وراث کلیم ، ظاهر و باهر و دولت اسرائیل در ارض
اقدس مستقر شده است» [4]
«لروی آیواس» منشی کل شورای بین المللی بهائی، در نامه مورخه 3 مه 1954 با کمال
افتخار، به ملاقات شوقی افندی با رئیس جمهور اسرائیل اشاره میکند و مینویسد:
«روز دوشنبه 26 آوریل 1954، از برای عالم بهائی، روز تاریخی به شمار میرود زیرا در
این یوم برای اولین دفعه در تاریخ امر رئیس دولت مستقلی رسماً از مقام مبشر شهید
آئین بهائی و مقام مرکز میثاق حضرت بهاء الله دیدن نموده، به حضور ولی امر بهائی
(شوقی افندی) مشرف گردید[5]
وشوقی افندی این افتخار عظیم را در تلگراف تاریخ 4 مه 1954 م، به محفل
بهائیان ایران این گونه اطلاع میدهد :
رئیس جمهور اسرائیل به اتفاق قرینه محرمه میسیس بن زوی بر حسب قرار قبلی ، پس از
پذیرائی که به افتخار ایشان در بیت مبارک حضرت عبد البهاء به عمل آمد اعتاب مقدسه
را در جبل کرمل زیارت نمودند. این زیارت اولین تشرف رسمی است که از طرف یکی
از رؤسای دول مستقله از مقامات مقدسه ی حضرت اعلی و مرکز میثاق حضرت بهاءالله به
عمل آمده است [6]
و شوقی افندی همانند میرزا حسینعلی که در سرسپردگی به سفارت روس و عباس افندی در
سرسپردگی به انگلستان، از هیچ کوششی برای جلب رضایت آنان دریغ نداشتند با تمام قوا
تصمیم گرفت، راه سرسپردگی بهائیت را که اکنون به صهیونیسم ختم شده است با کمال
امانت به صهیونیسم و خیانت علنی به جهان اسلام و منافع ملی کشورهای مسلمان ادامه
دهد.هیئت بین المللی بهائی حیفا در نامهای به محفل روحانی ملی بهائیان ایران در اول
ژوئیه 1952 رابطه شوقی افندی را با حکومت اسرائیل، به نحوی کاملا سربسته و محرمانه
چنین به اطلاع بهائیان رسانید:
روابط حکومت (اسرائیل) با حضرت ولی امر الله و هیئت بین المللی بهائی دوستانه و
صمیمانه است و فی الحقیقه جای بسی خوشوقتی است که راجع به شناسائی امر در ارض اقدس
موفقیت هائی حاصل گردیده است [7]
بهائیان در توجیه روابط صمیمی سازمان رهبری بهائیت (دیروز شوقی و عبدالبهاء و امروز
بیت العدل اعظم)با رهبران و سران رژیم نژاد پرست اسرائیل کوشش میکنند آن را تنها یک
تصادف تاریخی معرفی کنند اما این اسناد آشکارا ، اهداف مشترک و همسوئی
این نحله استعماری را با این رژیم به نمایش می گذارد
حکومت نژاد پرست اسرائیل با اتکا به پشتیبانی دول غربی خصوصاً انگلستان.، به بهانه
تهیه مسکن برای صهیونیستهای مهاجر از نخستین روزهای غصب سرزمین فلسطین دفتری را در
تاریخ ستمگری گشود که نظیر آن را کمتر کسی به یاد دارد و بسیاری از این
جنایات در زمان تبعیت فرقه ضاله بهائیت در فلسطین اتفاق افتاد و رهبران بهایی و
خصوصاً شوقی افندی بی توجه به انبوه جنایات ضد بشری اسرائیل، بعد از استقرار رژیم
صهیونیستی تلاش گسترده ای را برای ارتباط عمیقتر با این رژیم آغاز کردند بهائیان در
سطوح عالی مدیریت خود روابط نزدیکی با رؤسای رژیم اسرائیل برقرار کردند که از جمله
می توان به دیدار اعضای عالی رتبه هیأت بین المللی بهایی با رئیس جمهور در 1 فوریه
1954 و دعوت از وی برای دیدار از اماکن بهایی اشاره کرد که در پی آن رئیس جمهور از
اماکن بهایی دیدار کرد و ملاقات مفصلی با شوقی افندی داشت.[8]
ودر پی آن با افتخار تمام و بدون پرده پوشی روابط و پیوند استوار دولت
اسرائیل با مرکز بین المللی بهائی را به اطلاع یاران ایرانی خود رسانده و میگوید :
در ارض اقدس(اسرائیل) شعائر بهائیت بی پرده و حجاب اجرا می شود .......و معافیت
مقامات بهائیت و توابع آن از مالیات های دولت اسرائیل از طرف اولیای امور تصویب
گردید. [9] وی خشنود از امکانات و رفاهیاتی است که اسرائیل برایشان فراهم کرده است
و مشتاقانه می گوید :
دولت اسرائیل وسائل راحتی ما را فراهم کرد [10]
و در حالیکه در اغلب کشورهای اسلامی شعائر امر بهائی ممنوع اعلام گردیده دولت
اسرائیل همه گونه آزادی رابه بهائیان ارزانی داشته حتی آنها را از مالیاتهای گزاف
معاف میکند :
در ارض قدس شعائر امریه بی پرده و حجاب مجری گشت و تسجیل عقدنامه بهائی
در دوائر حکومتی و معافیت مقامات و توابع آن از رسوم دولت از طرف اولیای امور تصویب
گردید [11]
یکی از نزدیکان شوقی به عنایات صهیونیستها اشاره کرده می گوید :
«... دولت اسرائیل ... دستور رسمی داده است که ـ بهائیان ـ از کلیه عوارض و
مالیاتها معاف باشند. »البته دامنه حمایتها تنها بدینجا محدود نمی شد بلکه معافیت
از مالیات « بعدا شامل بیت مبارک حضرت عبدالبها و مسافرخانه شرقی و غربی نیز
گردید... عقدنامه بهائی به رسمیت شناخته شد وزارت ادیان قصر مزرعه را تسلیم نمود و
وزارت معارف اسرائیل ایام متبرکه بهائی را به رسمیت شناخت» [12]
علیرغم نیاز دولت اسرائیل به کمک های مالی ، و در پی جمع آوری اعانات مختلف از
یهودیان و دول اروپائی آنقدر بهائیان برای صهیونیست ها ارزش دارند که به
خاطرآنهاتمام مصالح ساختمانی سنگین قیمت بهائیان را که از ایتالیا برای ساختن مقبره
باب و دیگر ساختمانهای مقر بهائیاندر حیفا و عکا وارد میشود از گمرکی های سرسام آور
بکلی معاف کند مجله اخبار امری در مقاله ای مینویسد:
دولت اسرائیل برای مصالح ساختمانی مقام اعلی گمرک نمی گیرد [13]
و خانم روحیه مکسول نیز این جمله را از خود به یادگار نهاده است :
من ترجیح می دهم که جوانترین ادیان ( بهائیت ) از تازه ترین کشورهای جهان ( اسرائیل
) نشو و نما نماید و در حقیقت باید گفت آینده ما ( یعنی بهائیت و اسرائیل ) چون
حلقه های زنجیر بهم پیوسته است [14]
اینها که اشاره شد تنها جزئی از وابستگی بهاییت و اسراییل بهم بود و گوشه ای از
ارتباطات این دو فرقه شیطانی را بیان میکرد [15]
پی نوشت :
1.مجله: «اخبار امری»، ارگان محفل ملی بهائیان، ایران، شماره 3 تیر 1333هـ . شصص8و9
2.خاطرات حبیب جلد1 صفحه 20
3.خاطرات حبیب جلد1 صفحه 53
4.شوقی افندی، توقیعات مبارکه، ص 290
5.مجله: «اخبار امری» ، شماره 3 تیر ماه 1333، ص9
6.مجله: «اخبار امری»، ، شماره 12 فروردین 1332 هـ .ش، ص 13.
7.مجله: «اخبار امری» ، صفحه 16 شماره 5، شهریور ماه 1331 هـ .ش، ص 8 و 9.
8.توقیعات مبارکه ولی امرالله خطاب به احبای شرق، لجنه ملی نشر آثار امری
لانگنهاین، آلمان، 149 بدیع؛ توقیع نوروز 101 بدیع، ص 223.
9.توقیعات مبارکه ؛ نوروز 101 بدیع
10.اخبار امری سال 107 بدیع شماره 8 صفحه 2
11.توقیعات مبارکه نوروز 101 بدیع صفحه 159
12.سالنامه جوانان بهائی ایران ج
۳ (۱۰۸ ۱۰۹
بدیع ) ص
۱۳۰
13.اخبار امری شهریور 1330 شماره 5 ص 11 ستون دوم
14.اخبار امری دیماه 1340 شماره 10، شماره صفحات مسلسل 601، ژانویه 1962
15.به سوی حقیقت علیرضا روزبهانی بروجردی ص 123