×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

در پناه خانه عنکبوت!

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

 در پناه خانه عنکبوت!

چه خوب امام فرزانه انقلاب اسلامی نیم قرن پیش روحانیت ستیزی را همسو باصهیونیسم می‌دیدند و چه خوب آقای قائم مقامی، به روحانیت‌ستیزی آقای نوری زاد هشدار می‌دادند. این یادداشت که در روزنامه سیاست روز منتشر شده آمده آست؛

 یکم: روحانیت و شعبه‌ای از صهیونیسم

حضرت امام خمینی(قدس سره) فریاد مبارزه با رژیم طاغوت را هم‌نوا با مبارزه به صهیونیسم آغاز کردند. بی جهت نبود که عمال ساواک، مدام به معظم‌له التماس می‌کردند در منبرهای خود به «شخص اول مملکت و اسرائیل» کاری نداشته باشند. شگفت‌تر آنکه معظم له در بیانات خود، «تشکیلات بهائیت» را شعبه‌ای از حزب صهیونیسم می‌خواندند: «استقلال مملکت و اقتصاد آن در معرض قبضه صهیونیست هاست که در ایران به حزب بهائی ظاهر شدند و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه کنند.»( صحیفه امام. ج1. ص108)

«... این جمعیت ها در یک امر مشترک هستند و آن خیانت به کشور اسلامی و کوبیدن پاسداران آن، و چون دشمنان اسلام و غارتگران ملل ضعیف، مصالح خود را با نفوذ روحانیت در خطر می بیند، ناچار برای حفظ مصالح استعماری خود دست به ایجاد احزاب انحرافی وابسته و گروه های به ظاهر منتحل [منسوب] به اسلام و در حقیقت مخالف با آن زده است... اسلام و مذهب مقدس جعفری سدی است در مقابل اجانب و عمال دست نشانده آن ها و روحانیت که حافظ قرآن است سدی است که با وجود آن اجانب نمی توانند به نحوی که دلخواه آن هاست با کشورهای اسلامی و خصوصاً با کشور ایران رفتار کنند، لهذا قرن هاست که با نیرنگ های مختلف برای شکستن این سد، نقشه می‌کشند، گاهی از راه مسلط کردن عمال خبیث خود در کشورهای اسلامی و گاهی از راه ایجاد مذاهب باطله وترویج با بیت و بهائیت و وهابیت و گاهی از طریق احزاب انحرافی».(همان.ج3. ص203)

دوم: مباهات و فخرفروشی

هفته پیش رسانه‌ها از تجلیل «محسن مخملباف» در یک جشنواره صهیونیستی خبردادند. این تجلیل به سبب تدارک فیلمی در دفاع از حزب صهیونیستی بهائیت صورت گرفت.دیروز هم برخی سایت‌های از پیوستن «محمد نوری زاد» نویسنده دو آتشة قبلاًحزب‌اللهی به «تشکیلات بهائیت» خبر دادند! بهانه این خبر البته گزارشی بود که خود نوری زاد در وبلاگش منتشر ساخت. او درج تصویری از بوسیدن پای یک کودک بهائی

نوشته بود: «امروز از این که گرایشی به هیچ تشکیلات و به هیچ حزب و دسته ای ندارم، و توانستم بی واهمه به دیدن این خانواده کوچک بهایی بروم خدای را سپاس گفتم. معتقدم: حزب و تشکیلات و نمایندگانی که نتوانند در امتداد حقوق تباه شده، و استیفای حقوق شهروندی آرتین این [کورک] بهایی کوچک گریبان چاک زنند، به آفتابه داریِ آبریزگاه های مسجد شاه اصفهان شایسته ترند.» گو اینکه آقای نوری زاد، نمی داند که «بهائیت» خود تشکیلاتی است که مستقیما با مدیریت استعمار پیر و صهیونیسم بنا شد و به جدا شدن از کدام تشکیلات مباهات می‌کند و به پیوستن به کدام تشکیلات فخر می‌فروشد!

سوم: از تقابل با روحانیت

آقای نوری‌زاد، گام نهادن در مسیر پیوند با فرقه صهیونیستی بهائیت، را از خط تقابل با روحانیت و حکومت اسلامی آغاز کرد و قطعا اگر این مسیر را ادامه دهد پای در ولایت اسرائیلی خواهد نهاد.سه سال پیش دوست سابق او «آیت الله سید محمد قائم مقامی» در نامه‌ای سرگشاده به او هشدار می‌داد: «با تأسف بسیار... با سپری شدن زمان...تعقل و دینداری و تقوای شما مغلوب احساس و عاطفه ای شد که این بار نه تحت حاکمیت عقل و شریعت بلکه تحت سیطره نفسانیت و منیت و غرور [است]... شما... به نحوی کاملا عامیانه و جاهلانه به نقد نفس حکومت دینی و نقد نهاد روحانیت و سرانجام نقد و اعتراض به ولی فقیه زمان، تغییر جهت [دادید]...در جریان این نقادی از انواع اهانت‌ها و اتهام‌ها نسبت به روحانیت به طورکلی و نسبت به برخی از علما و فقها و مراجع به طور مشخص و با اسم، دریغ نشد به گونه ای که در مورد مطایبه مشهوری پیرامون مرحوم آیت الله العظمی بروجردی با این مضمون که وقتی به اطّلاع ایشان می رسانند که فلان شخص کارش دزدیست و معمولا نیمه های شب به دزدی می‌رود و آن مرحوم با تعجّب پرسیده بوده است که پس این شخص نماز شبش را چه موقع می خواند، شما با عقلانیتی کاملا وارونه این مطایبه را علامت و دلیل بی‌خبری این طایفه از اوضاع اجتماعی قلمداد کرده و روحانیت را متهم به عقب ماندگی، بی خبری و قدرت طلبی نمودید.» (رجانیوز. 8 خرداد 1389)

چهارم: مسیر یا مقصد

برخی درباره، آغاز خط سیر انحرافی امثال آقایان مخملباف و نوری زاد،احتمالاتی را مطرح می کنند که محل بحث ما نیست. حتماً آنها نیز این احتمالات را شنیده اند. آنچه برای ما مهم است، «نقطه عزیمت» یا «مسیر» انحرافی ایشان نیست. مهم «مقصدی» است که آنان خواسته یا ناخواسته به سوی آن گام می‌نهند. بهائیت که هیچ اگر او به خود اسرائیل هم پناه ببرد به قول سید حسن نصرالله اسرائیل از خانه عنکبوت هم سست‌تر است: «مثل الذین اتخذوا من دون الله أولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتا وإن أوهن البیوت لبیت العنکبوت...»(عنکبوت: 41)

چه خوب امام فرزانه انقلاب اسلامی نیم قرن پیش روحانیت ستیزی را همسو باصهیونیسم می‌دیدند و چه خوب آقای قائم مقامی، به روحانیت‌ستیزی آقای نوری زاد هشدار می‌دادند. پایان رشته کلام را به نامه مشفقانه آقای قائم مقامی گره می‌زنم؛ «انتظار ما از برادر نوری زاد این است که همچون برخی از افلان و ساده لوحان که پس از انقلاب مبارک اسلامی و تشکیل حکومت دینی، تنها نگاهشان به برخی حوزه‌های مفتوحه به روی شیطان و جریان شیطانی است و از دیدن صدها و هزاران حوزه مفتوحه به روی اسلام و ایمان، غفلت می کنند نباشد و بدانند که حکومت اسلامی ... به لحاظ برنامه و وظیفه و مأموریت خود که همانا بیدار سازی بشریت، رساندن پیام انقلاب و تمهید و زمینه سازی حاکمیت الهی است، بسیار موفق بوده است. امیدوارم برادر نوری زاد همچنان به مواضع حق سابقشان که سرشار از امید و ایمان و در عین حال همراه بانقادی نقایص و هشدار به مومنان و انقلابیون بود باز گردند و از خداوند و بنده صالح و متواضع خداوند یعنی مقام معظم رهبری تقاضای عفو کند.»  ادامه متن

 

 

خواندن 1504 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی