×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

اعتبار آیین سید باب

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

اعتبار آیین سید باب

http://www.adyannet.com/sites/default/files/styles/medium/public/media/image/bahaiat/3254585.jpg?itok=Rr2xKs9e

بهائیت در ایران : سید باب روی سادگی و در عین حال روی غرور و تصور خام خود معتقد بود که: مسلک ساختگی او تا دو هزار و یکسال دوام پیدا کرده و کسی جرأت نسخ آن را نخواهد داشت.

در بیان گوید: اگر شنیدید ظهوری ظاهر شده به آیات قبل از عدد اسم الله الاغیث (1511) که کل داخل شوید، و اگر نشده و بعدد اسم الله المستغاث (2001) منتهی شده و شنیده اید که نقطه ظاهر شده و کل یقین نکرده اید، رحم بر انفس خود کرده و کل به کلیه در ظل آن نقطه ظاهره که داخل نشده اید مستظل گردید ... الخ. [1]

از این عبارت معلوم می شود که سید باب حدود هزار و پانصد الی دو هزار و یک سال برای مسلک خود دوام و بقاء قائل بوده است.

سید باب میرزا یحیی صبح ازل را به عنوان حفظ و تتمیم بیان و وصایت خود تعیین کرده است.

ولی میرزا بهاء نه تنها وصایت او را بعد از مدتی رد کرده و او را تنها کافر و یگانه مشرک و دشمن خدا معرفی نمود بلکه مسلک بیان را نیز تمام شده و منسوخ دانسته و خود رابرای ساختن مسلک جدید مهیا ساخت.

و روی این نظر، موانع را یکایک تاویل و یا رد و برطرف کرد و از جمله موانعی که به نظر می رسید، یکی موضوع مستغاث بود که به تدریج آنرا از بین برده است.

در ایقان گوید: وفقنا الله و ایاکم یا معشر الروح لعل انتم بذلک فی زمن المستغاث توفقون، و من لقاء الله فی ایامه لا تحتجبون- خدا به ما و به شما توفیق بدهد ای جماعت روح شاید شما بشکستن این موانع (علمای مخالف) در زمان مستغاث موفق شده و از لقای خدا (لقای من یظهره الله) در آن ایام محجوب نگردید. [2]

جناب میرزا موقعی که (حدود هفت الی ده سال بعد از فوت سید) این کتاب را می نوشت، عنوان مستغاث (مطابق است با عدد دو هزار و یک سال) در میان پیروان سیدباب مشهور بود، زیرا سید مکررا در نوشته های خود ظهور من یظهره الله را در سال مستغاث تعیین می کرد.

و چون جناب میرزا از همان سالی که (پس از فوت سید) به سوی بغداد تبعید شد، پیوسته در فکر تهیه مقدمات ظهور و قیام بوده و از طرف دیگر عنوان مستغاث در میان پیروان سید یک موضوع مسلمی شده، و کسی نمی توانست در مقابل آن لفظ دعوی من یظهره اللهی کند، روی این نظر لازم بود این کلمه ها را تاویل و به معناهای مختلفی حمل نمایند.

و جمال میرزا در نوشته های خود از راه های مختلف این موضوع را خلط کرده، و افکار عمومی را نسبت به مفهوم این کلمه آلوده و مشوش می کند.

مثلا در اینجا ملاحظه می فرمائید، با اینکه کلمه مستغاث را ذکر کرده است، می گوید: وفقنا الله و ایاکم- خدا به ما و به شما توفیق بدهد.

و در مقام رفع موانع می گوید: لعل انتم بذلک توفقون- شاید شما موفق به این عمل باشید.

اولا: با این بیان زمان مستغاث را نزدیک آورده و به زمان خود و اصحاب و رفقای خود تطبیق می دهد.

ثانیا: خود را در رفع کردن موانع کنار کشیده و دیگران را در این قسمت موظف می داند.

ثالثا: از موضوع مستغاث هیچگونه بحثی نکرده، و در اجمال خود باقی می گذارد.

و در جایی دیگر می گوید: و از فقهاء و علمای بیان استدعا می نمایم که چنین مشی ننمایند و بر جوهر الهی و نور ربانی و حرف ازلی و مبدء و منتهای مظاهر غیبی در زمن مستغاث وارد نیاورند آنچه در این کور وارد شد و به عقول و ادراک و علم متمسک نشوند و به آن مظهر علوم نامتناهی ربانی مخاصمه ننمایند. [3]

در اینجا نیز خواسته است که موضوع عقل و برهان را درباره ظهور و دعوی مدعی آینده از بین برده و مردم را به قبول و تقلید صرف و پیروی کورکورانه و بلادلیل سوق بدهد.

و نمی دانم جناب میرزا چگونه خود را حاضر کرده است که چنین حکم برخلاف وجدان و برهان و مخالف عقل و ادراک را روی کاغذ ضبط کرده و برای همیشه چنین اثری را از خود باقی بگذارد.

آری میرزا بهاء می گوید: چون کسی در آینده دعوی مظهریت و نبوت کرد لازمست بی آنکه به عقل و ادراک و برهان مراجعه کنید دعوی او را پذیرفته و از او پیروی کنید.

 و با این مقدمه زمینه را برای دعوی خود هموار می کند. سید باب خود در کتاب پنج شان گوید: قد نهی فی البیان عن التدین بدین الا بالدلیل و البرهان و الحجة و الایقان و هذا قد نهی فی کل دین- نهی شده است در کتاب بیان از قبول کردن دینی مگر از روی دلیل و برهان و این عمل در هر دینی نهی و منع شده است. [4]

آری این معنی یک امر وجدانی و مسلک است، و اگر بناء باشد بدون دلیل و بی مطالبه برهان دعوی هر کسی را بپذیریم، مرحله نبوت و رسالت نیز بازیچه مدعیان و دست آویز هوس رانان و شهوت پرستان خواهد شد.

و در اشراقات عنوان و معنای مستغاث را به کلی رد کرده و تمسک به آنرا یکی از علائم محرومیت شمرده و می گوید: و بعضی به لفظ مستغاث از فراط رحمت الهی و دریای حکمت صمدانی محرومند! بگو ای غافل های عالم این لفظ هم از بیان بوده استدلال به آن بقول نقطه جایز نه- ایاک ایاک ان تحتجب بما نزل فی البیان، مکرر فرموده از بیان و آنچه در او است خود را از سلطان وجود و مالک غیب و شهود محروم منمائید. پس در اینجا خود را مصداق مسلم من یظهره الله دانسته است که از سماء مشیت بدون مقدمه و بی ارتباط به علائم قبل و بعد ظاهر و نازل شده و آثار و کلمات انبیای سلف را منسوخ  و باطل می کند. [5]

آری پیغمبر و مبشری که سید باب باشد، انصافا من یظهره الله او نیز بیش از این و بالاتر از این نخواهد بود.

باز اعجاز سید باب و کتاب بیان است که حدود دوازده سال بر اعتبار و نفوذ خود در میان گوسفندان ساده لوح باقی مانده و سپس اختیار و قدرت خود را به میرزا بهاء و اقدس داده است. و آنچه مسلم است قدرت و بقاء و نفوذ کتاب بیان بیش از دوازده سال نبوده است، و سید باب در تعیین عدد مستغاث روی غرور و خود بینی اشتباه کرده است. [6]

البته احتمالات دیگری هم وجود دارد، از جمله اینکه میرزا بهاء ادعای دروغ کرده و حق برادر خود میرزا صبح ازل را غصب نموده یا اینکه باطل جای باطل نشسته است که اقوی هم همین است، یعنی میرزا بهاء اعطای مقام و ترفیع به خود را از استادش سید باب یاد گرفته است.

 

پی نوشت:

1- بیان، باب سادس عشر از واحد ثانی

2- ایقان، صفحه 102

3- ایقان، صفحه 151

4- پنج شان، صفحه 437

5- اشراقات، صفحه 99

6- محاکمه و بررسی باب و بهاء، جلد 3 صفحه 108 تا 111

منبع : پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب

 

 

خواندن 1481 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی