اشتباه تاریخی
نوشته شده توسط معید الیاسی
بهائیت در ایران :
در آن شب مهتابی، در دل آن کوهستان و میان غار حرا، ناگهان از آسمان صدایی به
گوش رسید: اقرا بسم ربک الذی خلق(1) "بخوان ای محمد، بخوان به نام پروردگارت
که همه چیز را آفرید. همان که آدمی را از خون بسته خلق نمود. بخوان درحالی که
پروردگارت، کریم ترینِ کریمان است" و محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) شروع به
تلاوت نمود و در آن کوهستان از جانب خدای رحمان به نبوّت رسید. پیامبر آمادهي
پایین آمدن از کوه شد، اما چگونه؟ با گامهایی سخت و دشوار، ناشی از بار سنگین
نبوّت و حالی سرشار از اضطراب و هیجان تا بدانجا که وقتی به خانه رسید، مورد تعجب
همسرش حضرت خدیجه قرار گرفت. مدتی پس از آن شب، دعوت خویشاوندان و چندی بعد، دعوت
عمومی مردم به خداشناسی و توحید توسط پیامبر آغاز گردید و مسجد او به محل رفع
سوالات و شبهات دینی و ... تبدیل گشت. روزها بدین منوال می گذشت تا اینکه روزی شخصی
نزد پیامبر آمد و از ایشان در مورد اثبات حقانیتش، شاهد و گواه خواست. پیامبر در
جواب فرمودند: اول خداوند و دوم کسی که نزد او علم کتاب است. (حضرت علی (ع) 4 و 5 )
چرخش ایام اما ادامه یافت تا بعد از سالیانی دور، تاریخ رنگ تکرار به خود
بگیرد. تکراری که هیچ گاه رنگ حقیقت به خود نگرفت. در سال1260 قمری، شخصی به نام
علی محمد شیرازی، ادعا کرد که باب ارتباط با امام زمان علیه السلام است. اما ماجرا
به همین جا ختم نشد؛ چراکه میرزا، چندی بعد ابراز داشت که خود امام زمان است و سپس
رسما ادعا نمود که به نبوت رسیده است! شخصی نزد او آمد و برای این ادعایش، شاهد و
گواه طلبید. ایشان در پاسخ به این سوال فرمود: از آن جایی که خداوند در دنیا برای
هر امری دو شاهد قرار داده است، شاهدان من نیز ملاعبدالخالق و حاج محمدعلی برقانی
قزوینی هستند.(2)
اشتباه تاریخی جناب باب اما چند سال بعد برملا گردید. آنجا که به گفته ی جناب
بهاالله، شخص اول(ملاعبدالخالق) بعد از ملاحظه ی لوح مبارک (نوشته ی باب) که در آن
می فرمایند: اننی انا القائم الذی انتم بظهوره توعدون (من همان قائمی هستم که به
ظهور او وعده داده شده اید) به شدت ناراحت شد و بر سر خود زد و از او برگشت. (3) و دومی (محمدعلی
برقانی) از آن به بعد افسردگی گرفت و با احدی همنشینی و دوستی نکرد و از اعتقاداتش
به این دین بازگشت.(2)
نکته ی قابل توجه این است که آیا می شود پیامبر یک قوم، در پاسخ به سوالاتی که
از او می شود اشتباه کند و از آن مهم تر در اثبات حقانیتش، افرادی را شاهد قرار دهد
که پس از مدتی به او پشت کنند و از او روی بتابند؟!
پی نوشتها :
(1) آیه 1 سوره علق
(2)صفحه 231 و 232 جزء
هفتم مائده آسمانی
(3)پسر ملاعبدالخالق در
جنگ قلعه طبرسی در راه سید باب کشته شده بود. ملاعبدالخالق پس از دیدن لوح مبارک
محکم بر سر خود زد و گفت: ای وای پسرم به ناحق کشته شده است.(زیرا در آن زمان همه
مردم فکر می کردند میرزا علی محمد فقط باب امام زمان است نه خود امام زمان. بسیاری
از مردم نیز پس از شنیدن این ادعا (ادعای امام زمانی)،از او روی برگرداندند.)
(4) درتفسیر جامع آیت الله
ابراهیم بروجردی ج3،ص499 و نیز در کتاب برهان ج2،ص302،ح4
(5) آیه 43 سوره رعد
منبع : وبلاگ یار جوان