افراد آنلاین
بهائیت و کمیته به اصطلاح مجازات
بهائیت در ایران : به بهانه 14 مرداد سالروز صدور فرمان مشروطیت سوالی را مطرح و پاسخ آنرا از تاریخ نگاران درج می نمائیم.
سؤال: کمیته مجازات در زمان مشروطه، چه رابطه ای با بهائیان داشت؟
جواب: یکی از مهمترین پدیده های دوران انقلاب مشروطیت، ترورهای مرموز و به هم پیوسته ای است که با محوریت "کمیته مجازات" صورت می گرفت؛ مانند ترور نافرجام شیخ فضل الله نوری توسط یکی از سرکردگان کمیته مجازات به نام کریم دواتگر، و پس از آن ترور افرادی چون سیّد عبدالله بهبهانی. به عبارت بهتر باید گفت، برنامه آشوبگری و ترور این گروه، زمانی آغاز شد که هنوز مشروطه خواهی بهار خود را سپری می کرد و مردم و انقلابیون در اوج خوش بینی به مشروطیت بودند و هنوز مقوله ای به نام سرخوردگی مطرح نبود. این افراد به هیچ وجه و با هیچ معیاری از نیروهای انقلابی یا سرخوردگان مشروطه نبودند. اما عامداً و آگاهانه، در اعلامیه های کمیته مجازات تلاش می شد، تا انگیزه آنها دینی و انقلابی وانمود شود.
وجه بهائی بودن اعضای کمیته مجازات، و نقش مخفی و قابل توجهی که فرقه ضاله بهائیت در این ایام و در راستای تحقق سیاست های استعماری بریتانیا بر عهده داشت، مسأله مهم و قابل تأملی است. عملیات تروریستی و قتل های پشت سر هم دوران مشروطه، از مهم ترین عوامل در ایجاد یک بحران عظیم و عمیق است، که تأثیرات روانی و تبلیغی و فرهنگی عظیمی برجای گذاشت؛ و در فاصله چهار سال، آنچنان بی تفاوتی در جامعه به وجود آورد، و ساخت سیاسی کشور را چنان خنثی و آلوده کرد، که در نهایت با هجوم چند صد نفر قزاق به سرکردگی رضا خان میر پنج از قزوین، پایتخت کشور به سادگی و بی هیچ مقاومتی به تصرف آنها درآمد، و با سقوط حکومت قاجار، مشروطیت به سرنوشت شوم دیکتاتوری پهلوی دچار شد.
این موضوع که اعضای کمیته مجازات از پیروان فرقه ی بهائیت بودند و با طرح و برنامه استعماری به صحنه فراخوانده شده بودند، یک ادعا نیست، و اسناد و مدارک متعددی برای اثبات آن در دست است.
برخی نویسندگان نیز، عملیات کمیته مجازات را اعتراض انقلابی در مخالفت با قرارداد 1919 و دولت وثوق الدوله خوانده اند، و این در حالی است که کمیته مجازات در زمان اولین دولت وثوق الدوله در سال 1295 ش، و در اوج وقایع پس از صدور فرمان مشروطیت تأسیس شد و تنها پنج ماه (تا پائیز 1296) فعالیت کرد. بنابراین، عملکرد آن ربطی به قرارداد 1919 نداشت.[1]
بنیانگذاران و اعضای اصلی این کمیته از افرادی چون سرتیپ "اسدالله خان ابوالفتح زاده"، سرتیپ "ابراهیم خان منشی زاده"، "محمد نظر خان مشکات الممالک"، "احسان الله خان دوستدار"، "میرزا محمد خان نجات خراسانی"، سردار "محیی" (برادر میرزا کریم خان رشتی، جاسوس معروف انگلیس) "کریم دواتگر" و "میرزا علی اکبر ارداقی" تشکیل می شد، که زندگینامه ی همه آنها به شدت آلوده و اکثر آنها از پیروان فرقه ی بهائیت بودند. هسته ی مرکزی کمیته مجازات، "ابوالفتح زاده" (به عنوان رئیس کمیته) و "منشی زاده" و "مشکات الممالک" بودند؛ و مهدی بامداد در کتاب شرح رجال ایران، سرتیپ "اسدالله خان ابوالفتح زاده" و "منشی زاده" را از پیروان فرقه ی بهائیت معرفی می کند.[2] این موضوع را عبدالله متولی، نویسنده کتاب کمیته مجازات نیز تأیید می کند و افزون بر دو نفر نامبرده، مشکات الممالک را هم پیرو این فرقه می داند.[3]
پس از ترور اسماعیل خان رئیس سیلوی تهران، شبنامه ای از سوی کمیته مجازات منتشر می شود، که مسئولیت اجرای این ترور را برعهده گرفته و ضمن بیان شعارهای ظاهراً انقلابی، سایر افراد و مسئولان را به مرگ تهدید می نماید.
یکی دیگر از اعضای کمیته مجازات به نام میرزا علی اکبر ارداقی، در خاطرات خود به این شبنامه اشاره می کند و می نویسد: «انتشار این شبنامه، به مراتب بيشتر از قتل میرزا اسماعیل خان، تولید وحشت و اضطراب کرد. من و عمادالکتاب، افراد گمنامی بودیم و سه نفر دیگر نیز بهائی بودند. لذا این خود موجب شد، که کسی درباره ی ما پنج نفر سوء ظنی نبرد...».[4]
مدتی بعد، اعضای کمیته شناسائی و چند تن از ایشان دستگیر شدند. "ابوالفتح زاده" و "منشی زاده" در 26 ذیقعده 1336 قمری، به شکلی مرموز در سمنان به قتل رسیدند و "احسان الله خان دوستدار" به قفقاز گریخت. "مشکات الممالک" نیز پس از مدت کوتاهی آزاد شد.
در زمان دستگیری اعضای کمیته مجازات، فرقه ی بهائی در دستگاه نظمیه، از چنان نفوذی برخوردار بود که بتواند پرونده را به شیوه دلخواه خود فیصله دهد. نفوذ بهائیان در نظمیه، از زمان ریاست "کنت دو مونت فورت" بر نظمیه تهران آغاز شد. "عبدالرحیم ضرابی" (بهائی کاشانی)، معاون او و کلانتر تهران بود و به این دلیل به عبدالرحیم خان کلانتر شهرت داشت.[5]
پس از دستگیری اعضای کمیته ی مجازات، احمد خان صفا، مسئول پرونده فوق در نظمیه، به شکلی مرموز به قتل رسید. در این زمان، گروهی به نام "کمیته سیمرغ"، طی اطلاعیه ای خطاب به رئیس الوزرا، قتل "صفا" را ناشی از مماشاتی دانست، که دولت در قبال بهائیان در پیش گرفته. گروه فوق مدعی بود که در تنظیم پرونده، تنها نام "ابوالفتح زاده" و "منشی زاده" که برخلاف میل مسئولان دولت تصادفاً به تله افتاده اند، ذکر شده و در مورد مشارکت سایر بهائیان مسکوت مانده است. در این اعلامیه چنین می خوانیم:
«احسان الله خان، قاتل منتخب الدوله و احمد آقای روحی و میرزا ضیاء الله که عضو عمده کمیته تروریست بودند، هر کدام در یک محلی مشغول عیش و نوش می باشند... ما، که بر تمام احوال و اسرار اطلاع داریم، نخواهیم گذاشت که کابینه وزرا از طایفه بهائی تشکیل شود؛ زیرا که اینها شروع به وزیر کشی هم خواهند کرد، تا اینکه دیگر کسی زیر بار وزارت نرود و میدان را برای خود مصفا نماید... این رشته سر دراز دارد».[6]
پس از کودتای 1299 ش، و پیدایش رضا خان در عرصه سیاسی و اجتماعی ایران، اعضای فرقه ی بهائیت، پس از سالها فعالیت نیمه پنهان، از آزادی عمل فراوانی برخوردار شدند و با حمایت قدرتهای استعماری بویژه دولت انگلستان، و بر اساس یک برنامه از پیش تدوین شده، تهاجم ویژه ای را علیه مبانی سنتی و اعتقادی ملت مسلمان ایران آغاز کردند و در عرصه تخریب فرهنگی این مرز و بوم فعال شدند.[7]
پی نوشتها :
[1] . عبدلله شهبازی، فصلنامه ی تاریخ معاصر ایران، شماره 27، ص 45 و 46.
[2] . شرح حال رجال ایران، ج 1، ص 112.
[3] . فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش 27.
[4] . خاطرات علی اکبر ارداقی، ص 51.
[5] . فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش 27، 44 و 45.
[6] . همان به نقل از آرشیو مؤسسه ی مطالعات تاریخ معاصر ایران، پرونده ی 43850.
[7] . سایه روشن بهائیت، ص 109 – 113.
بهائیت چگونه آئینی است؟ تاریخچه و عقاید آن را توضیح دهید.
باز نشر یک پرسمان اعتقادی
بهائیت در ایران : بهائىگرى فرقهاى منشعب از بابىگرى است. بنیانگذار آن میرزا حسینعلى نورى معروف به بهاءاللَّه است. او در سال 1233 در تهران به دنیا آمد و در شمار نخستین گروندگان باب و مبلّغان او قرار گرفت. پس از اعدام باب میرزا یحیى (معروف به صبح ازل) ادعاى جانشینى باب را کرد و چون در آن زمان بیش از نوزده سال نداشت برادرش میرزا حسینعلى (بهاءاللَّه) زمام کارها را در دست گرفت. در سال 1268 بابیان به ناصرالدین شاه تیراندازى کردند و چون شواهدى بر نقش حسینعلى در این کار وجود داشت، در پى دستگیرى و اعدام او برآمدند. او به سفارت روس پناه برد، سفیر و دولت روس از او حمایت کردند و به این وسیله از مرگ نجات یافت. او سپس به بغداد رفت و در نامهاى به سفیر روس از وى و دولت روس قدردانى کرد. در بغداد کنسول دولت انگلیس و نماینده دولت فرانسه با او ملاقات کرد و حمایت دولتهاى خود را به او ابلاغ کرده و تابعیت انگلستان و فرانسه را به او پیشنهاد نمودند. میرزا یحیى (صبح ازل) نیز مخفیانه به بغداد رفت. در این هنگام بغداد، کربلا و نجف مرکز اصلى فعالیت بابیان شد و در پى اختلاف بر سر ادعاى «موعود بیان» یا «من یُظهِرُهُ اللَّه» آدمکشىهاى شدیدى بین بابیان رواج یافت. نزاع بین حسینعلى و میرزایحیى بر سر این ادعا موجب افتراق بابیان به دو فرقه بهائیه (پیروان حسینعلى) و ازلیه (پیروان میرزایحیى) شد. گفته شده است که در پى این منازعات میرزا یحیى برادرش بهاءاللَّه را مسموم کرد و بر اثر آن بهاءاللَّه تا پایان عمر به رعشه دست مبتلا بود.
میرزا حسینعلى پس از اعلام «من یُظهِرُهُ اللهى» خویش ادعاى الوهیت و ربوبیت نمود. او خود را «خداى خدایان، آفریدگار جهان، خداى تنهاى زندانى، معبود حقیقى»، «رب مایُرى و مالا یُرى» نامید. پیروانش نیز پس از مرگ وى قبر او را قبله خویش گرفتند.
او افزون بر ادعاى ربوبیت، شریعت جدید آورد و کتاب «اقدس» را نگاشت. بهائیان آن را «ناسخ جمیع صحائف» مىدانند. او کتابهاى دیگرى نیز نوشته است که پر از اغلاط املایى و انشائى است. مهمترین کتاب او «ایقان» است که به خاطر وجود اغلاط بسیار در زمان حیاتش مورد تصحیح و تجدید نظر قرار گرفت.
فرقههاى بابى و بهائى
بعد از اعدام سید على محمد، بابیت به سه فرقه تقسیم شد و بعد از مرگ بهاءاللَّه، نزاعى بین دو برادر (عباس افندى و محمد على) به وجود آمد و به تبع آن دو فرقه دیگر افزوده شد، در نتیجه مجموعاً پنج فرقه شدند:
1-ازلیه (به رهبرى میرزا یحیى نورى، صبح ازل،
2-بهائیه (به رهبرى میرزا حسین على، بهاءاللَّه،
3-بابیه خالص (فقط رهبرى سید على محمد باب را قبول دارند،
4-بابیه بهائیه عباسیه (قبول رهبرى عبدالبهاء عباس افندى
5-ناقضون (اتباع میرزا محمد على، برادر عبدالبهاء(المدخل الى دراسة الادیان والمذاهب، ج 3، ص 312، العمید عبدالرزاق محمد اسود).
عقاید بهائیت
چندى از عقاید و احکام بهائیت عبارت است از:
1-با ظهور سید على محمد باب اسلام پایان گرفته و اینک دین جدید ظهور کرده و مردم باید همگى بهایى شوند(شخصیت و اندیشههاى کاشف الغطاء کتاب «الایات البینات» به کوشش احمد بهشتى، ص 109، کانون نشر اندیشه اسلامى).
2-پنهان کردن دین (تقیه) ضرورى است.
3-روزه نوزده روز است، قبل از عید شروع و به عید نوروز ختم مىشود.
4- نماز جماعت باطل است مگر در نماز میت.
5- قبله مرقد بهاءاللَّه در شهر عکا است.
6- حج براى مردان واجب است و بر زنان واجب نیست. «حج» در خانهاى که بهاء در آن اقامت داشته، یا در خانهاى که سیدعلى محمد باب در شیراز در آن سکنى داشته است به جا آورده مىشود.
7- اعیاد عبارت است از:
- عید ولادت باب، اول محرم.
- عید ولایت بهاء، دوم محرم.
- عید اعلان دعوت باب، پنجم جمادى.
- عید نوروز(المدخل الى دراسة الادیان والمذاهب، العمید عبدالرزاق محمد اسود، ج 3، صص 308 - 311، انتشارات الدار العربیة للموسوعات. )،
8- نماز پنج تکبیر دارد و در دو وقت خوانده مىشود: یکى هنگام تولد و دیگرى هنگام مرگ.
عبادتگاهها طبق وصیت بهاء باید از نه مناره و یک گنبد تشکیل بشود. این عبادتگاهها در فرانکفورتِ آلمان، سیدنى در استرالیا، کامپالا در اوگاندا، لیمیت در شیکاگو، پاناماسیتى در پاناما و دهلى نو در هندوستان است (شخصیت و اندیشههاى کاشفالغطاء، ص 111 و 139، احمد بهشتى. ).
همچنین در فروع تعالیم بهائیت به احکامى برمىخوریم که بعضى از آنها عبارت است از:
- ازدواج با محارم غیر از زن پدر، حلال مىباشد. (یعنى با حکم بر حرمت ازدواج با زن پدر، ازدواج با خواهر و دختر و عمه و خاله و دیگران حلال مىگردد! )
- معاملات ربوى آزاد و حلال است.
- تمام اشیاء حتى خون، سگ، خوک، بول و... پاک است.
- حجاب زنان ملغى مىباشد.
- دخالت در سیاست ممنوع مىباشد.
در بررسى عقاید، احکام و تاریخ بهائیت به روشنى معلوم مىگردد که استعمار براساس برنامه و طرح از پیش تعیین شدهاى، به مرور و در مراحل مختلف، به منسوخ اعلام نمودن دین اسلام و نفى و انکار نبوت، امامت، معاد و تعالیم و قوانین و احکام مقدس و نورانى قرآن پرداخته است. آنان ابتدا ادعاى نیابت خاص حضرت حجت(عج )، پس از آن ادعاى مهدویت، سپس ادعاى نبوت و در آخر ادعاى الوهیت و نسخ اسلام مىنمایند! در پى آن به هدم و نابودى آثار اسلام فرمان مىدهند و به ساختن کعبه جدید! در شیراز اهتمام مىورزند و با آداب و ادعیه و ذکر و زیارتنامههاى استعمار ساخته به طواف بر گرد آن مىپردازند! و مطابق با خواست و اهداف استعمار، به رفع حجاب و پوشش زنان فرمان مىدهند و چون همواره از تعالیم و آموزههاى سیاسى اسلام و تشیع رنج بردهاند، از اصل ورود و دخالت در سیاست را ممنوع اعلام مىنمایند!
بدین ترتیب همه زمینهها آماده و مهیا مىشود تا مبانى و ارکان اعتقادى و ارزشهاى اخلاقى و پایبندىهاى معنوى متزلزل شوند و وحدت و یکپارچگى مسلمانان به تفرقه و تشتت تبدیل گردد و از قدرت بىنظیر مذهب تشیع و مراکز علم و فقاهت و مراجع و فقها و علماى بیدار و آگاه که مدافعان راستین اسلام و سنگرهاى مستحکم دفاع از هویت دینى و استقلال و شرف و اعتلا و اقتدار مسلمانان مىباشند، کاسته شود و راههاى تاخت و تاز و سلطه استعمار خارجى صاف و همواره گردد. بهائیت در نهایت یکى از بارزترین جریانات حامى صهیونیزم و استعمار غرب و برنده مسابقه خدمت به آمریکا، انگلیس و اسرائیل شد و از همین رو همواره مورد پشتیبانى آنها قرار گرفته است. این جریان براى نابودى ایران با هر دولتى همراه شد تا آنجا که عباس افندى جانشین حسینعلى بهاء در جنگ جهانى اول جمال پاشا فرمانده ارتش عثمانى را براى حمله به ایران تشویق نمود. سرانجام این خیانتها و خوشخدمتى به قشون بریتانیا دریافت لقب «سر» و «نایت هود» از دربار لندن است
جهت آگاهى بیشتر از رابطه بهائیت و استعمار بنگرید: .
الف. بهائیت آن گونه که هست، جام جم، ش 29، 6 شهریور 1386، ویژه تاریخ معاصر (ایام)
ب. فرهنگ پویا (فصلنامه)، ش 7، اسفند 1386
کتابهاى بهائىها عبارتند: 1. الاتقان ؛ 2. اشراقات والبشارات والطرزات ؛ 3. مجموعه الواح مبارکه، که وصایاى بهاء به پسران خود مىباشد ؛ 4. کتاب شیخ ؛ 5. الدرر البهیة ؛ 6. الحجج البهیة ؛ 7. الفرائد ؛ 8. فصل الخطاب 9. اقدس.
برخى نیز برآنند که این کتابها را به بهاء نسبت دادهاند ولى او ننوشته است بلکه پیروان او نوشته و به او نسبت دادهاند(المدخل الى دراسة الادیان والمذاهب، ص 311 و 312. ).
براى آگاهى بیشتر ر.ک :
الف. احمد بهشتى، الایات البینات، (شخصیت و اندیشههاى کاشف الغطاء)، آیتاللَّه العظمى جعفر کاشف الغطاء، نشر اندیشههاى اسلامى ؛
ب. نورالدین چهاردهى، بهائیت چگونه پدید آمد، انتشارات فتحى ؛
پ. محمد محمدى اشتهاردى، ارمغان استعمار، انتشارات نسل جوان ؛
ت. رضا برنجکار، آشنایى با فرق و مذاهب اسلامى، صص 181 - 194 ؛
ث. ابوتراب هدائى، بهائیت دین نیست ؛
ج. تاریخ باب و بهاء، ترجمه حسن فرید گلپایگانى ؛
چ. جمعى از نویسندگان، قائم، پیامبر، خدا، کدامیک؟ ؛
ح. فضل اللَّه مهتدى، خاطرات صبحى ؛
خ. یوسف فضایى، بابىگرى و بهایىگرى ؛
در کتاب شخصیت و اندیشههاى کاشفالغطاء از دو کتاب دیگر نیز یاد شده است که عبارتند از: 1. هفت وادى، 2. هیکل.د. کینیاز دالگورکى، باب و بهاء در ایران ؛
سرشت بهائیت، از بدو تأسیس تاکنون، با مخالفت نسبت به اسلام و مسلمانان عجین شده و سران و فعالان این فرقه، با همه دولتها و کانونهاى استکبار به ویژه آمریکا و اسرائیل، همسویى و همکارى دارد.
در این باره اسنادى از ساواک رژیم شاه به دست رسیده که در ادامه متن کامل ارائه مىگردد(گزارش ساواک از جلسات بهائیان، جام جم، شماره 6 شهریور 1386، ص 58. )
امروز دیگر مسلمانان زیر دست بهائیان خواهند بود
... ارتباط اعضاى بیتالعدل اعظم با زعماى کشورهاى مختلف طورى است که حتى رئیس جمهور آمریکا (لیندون) جانسون مرتب به احباى ایران تبریک مىگوید... خوشبختانه امروز دیگر مسلمانان زیر دست بهائیان خواهند بود. چون مسلمانان همیشه عقب افتاده هستند. همچنان که تمام دولتهاى اسلامى از سایر دول، عقب ماندهاند. سپس آقاى ادب معاون بانک ملى اظهار کرد: تا زمانى که من در بانک ملى هستم، سعى مىکنم که افراد مورد نیاز بانک را از احبا (بهائیان) بپذیریم. همچنین تا آنجایى که برایم مقدور است نسبت به کارمندان مسلمان بانک از نظر تأمین حقوق و پرداخت مزایا و فوق العاده آزار و اذیت بکنم.
(خیلى محرمانه) هرچه بتوانید ملت اسلام را رنج دهید!
جلسهاى با شرکت 9 نفر از بهائیان ناحیه 15 شیراز در منزل آقاى فرهنگ آزادگان وزیر نظر آقاى لقمانى تشکیل شد. بعد از قرائتنامه آقاى ولىاللَّه لقمانى... رخن گفت. وى اضافه کرد:... اکنون از آمریکا و لندن صریحاً دستور داریم در این مملکت، مد لباس و یا ساختمانها و بىحجابى را رونق دهیم که مسلمان، نقاب از صورت خود بردارد... در ایران و کشورهاى مسلمان دیگر هر چه بتوانید با پیروى از مد و تبلیغات، ملت اسلام را رنج دهید تا آنها نگویند امام حسین فاتح دنیا بوده و على، غالب دنیا... اسلحه و مهمات به دست نوجوانان ما در اسرائیل ساخته مىشود. این مسلمانان آخر به دست بهائیان از بین مىروند و دنیاى حضرت بهاءاللَّه رونق مىگیرد.
طرفدارى از اسرائیل
... فعلاً ما طرفدار دولت اسرائیل هستیم و با کشورهاى عربى و اسلامى مخالف مىباشیم.
... اسرائیل حق دارد اعراب را بمبباران کند چون مسلمانان نمىگذارند ما زندگى کنیم و مرتباً به ما نیش مىزنند این است که از طرف بیتالعدل به محافل روحانى دستور داده شده افرادى که در ادارات دولتى و پستهاى حساس مشغول کار هستند، در کارهاى مسلمانان کارشکنى کنند و نگذارند مسلمانان پیشرفت کنند. همانطورى که 7 سال پیش براى یهودیان دستور رسیده بود که تمامى زمینها و مغازههاى مسلمانان را بخرند و مملکت را تصرف کنند و اقتصاد را به دست بگیرند.
جاسوس در تمام وزارتخانهها
... ساعت 6/30 بعدازظهر مورخ 7/3/47 کمیسیون نظر نفحاتاللَّه در محفل شماره 4 واقع در تکیه نواب منزل اسداللَّه قدسیانزاده تشکیل شد. عباس اقدسى که سخنران کمیسیون بود اظهار کرد جناب آقاى اسداللَّه علم وزیر دربار سلطنتى به ما لطف زیادى کردهاند. مخصوصاً جناب آقاى امیرعباس هویدا (بهائى و بهائىزاده) انشاءاللَّه هر دو نفر کدخداى کوچک بهائیان مىباشند. گزارشاتى از فعالیتهاى خود به بیتالعدل اعظم الهى مرجع بهائیان مىدهند... دولت اسرائیل در جنگ سال 46 و 47 قهرمان جهان شناخته شده ما جامعه بهائیت، فعالیت این قوم عزیز یهود را ستایش مىکنیم... پیشرفت و ترقى ما بهائیان این است که در هر اداره ایران و تمام وزارتخانهها یک جاسوس داریم و هفتهاى یکبار که طرحهاى تهیه شده وسیله دولت به عرض شاهنشاه آریامهر مىرسد، گزارشاتى در زمینه طرح به محفلهاى روحانى بهائى مىرسد. مثلاً در لجنه پیمانکار، کادر بهائیان ایران هر روز گزارش خود را در زمینه ارتش ایران و این که چگونه اسلحه به ایران وارد مىشود و چگونه چتربازان را آموزش مىدهند به محفل روحانى بهائیان تسلیم مىکنند.
بازتعریف تساوی زن و مرد در فرقه ضاله بهائیت
بهائیت در ایران : یکی از سایتهای مرتبط با فرقه ضاله بهائیت 15 مرداد سالجاری مطلبی را با عنوان " چرا در میان نه نفر اعضای بیت العدل اعظم هیچ زنی عضویت ندارد؟ " درج نموده که در پاسخ به سوال دو خبرنگار فرانسوی در سفر به بیت العدل مطرح شده است عین مطلب این سایت در ذیل می آید :
0000
سؤال دو خبرنگار مزبور: چرا در میان نه نفر اعضای بیت العدل اعظم هیچ زنی عضویت ندارد؟ آیا این بقا و ادامۀ همان رسم دیرین نیست که در یهود و مسیحیّت و اسلام مقام زن را جدا می ساخت، چیزی که با اصول و تعالیم این آئین بهائی مغایرت دارد؟
پاسخ بیت العدل اعظم: «موضوع عضویّت بیت العدل که به مردان اختصاص یافته است، یکی از اصول صریحۀ این دیانت است. محدودیّتی که در مورد هیچیک از بنیادها و مؤسّسات دیگر بهائی نه در حال و نه در آینده اجراء نمی گردد. در نظر بهائیان اصل مزبور در اساس یکی از اصول عقیدتی آنان بشمار می رود.
لابد شما اطّلاع دارید که دستورات بهائی از والدین خواسته است که در امر تعلیم و تربیت، دختران را بر پسران ترجیح دهند و مقدّم بشمارند. درست است که حامیان و طرفداران بانوان، چه از نظر عقلی و چه از لحاظ عاطفی، مشکلی در پذیرفتن این تعلیم نخواهند داشت، ولیکن روشن است که اصل مزبور آنچنان دستوری نیست که عالم بشری در سطح عمومی به سادگی بتواند پذیرای آن گردد. حکمت این مسأله وقتی آشکار خواهد شد که بشر بهتر بتواند به ضرورت آن پی ببرد و منافع و نتایج آن هرچه بیشتر در حیات جامعۀ بهائی بارز و آشکار گردد. ما معتقدیم که حکمت این موضوع که ایفای خدمت در بیت العدل منحصراً به مردان واگذار شده به موقع خود روشن خواهد شد.
اصل دیانت بهائی مبنی بر تساوی حقوق زن و مرد، در حقیقت بر پایۀ اختیارات قوّۀ تشریعیّۀ بیت العدل متّکی نمی باشد، بلکه اتّکایش بر مبنای آثار نازله به قلم حضرت بَهاءُالله است. برای اوّلین بار در تاریخ، یک پیامبر و مَظهَرِ اَمرِ الهی، مساوات حقوق زن و مرد را پایه گذارده و بدان صراحت بخشیده است. از نشانه ها و امتیازات مرحلۀ بلوغ انسان، یکی همین اجرای اصل تساوی زنان با مردان به صورت کامل آن خواهد بود، که به اعتقاد ما بهائیان آغاز تمدّن بهائی را نوید خواهد داد.»
0000
این مطلب به قلم یکی از بهائیان در این سایت درج شده است .
بهائیان به نظر میرسد همانند کبک سر در برف فرو برده اند . خواننده گرامی آیا پاسخ داده شده به سوال را پاسخ می دانید یا توجیه ؟ خبرنگار سوال کرده و پاسخ دهنده با ذکر اینکه این از اصول صریحه است به توجیه پرداخته است .
اینکه تساوی رجال و نساء در آئین بهائیت امری غیر قابل بوده و اساسا نه تنها در انتخابات بیت العدل بلکه در تمامی ابعاد وجودی زنان و مردان به آن تاکید شده در نامی احکام وجود دارد در این رابطه مطالب بسیاری با استفاده از منابع بهائیت در سایت درج گردیده است . برای درک بهتر موضوع می پردازیم مطلب زیر به قضاوت کابران گرامی گذاشته می شود
خفت زن در بهائيت
به تازگی فرقه بهائیت با ساخت کلیپ، نوشتن مقاله و... تبلیغات گسترده خود درباره مقام زن را از سر گرفته است. چون تساوی حقوق زن و مرد حداقل در بهائیت در حد یک شعار باقی مانده است و تنها جایگاهش در این گروهک، ابزار دست سران شدن است. تساوی زن و مرد نیز یکی از شعارهای دوزاده گانه بهائیت که مانند بقیه آنها تنها جنبه تبلیغات دارد و هر جا که لازم باشد، با توجیه و... نقض میشود.
سرکرده بهائیت که از تساوی زن و مرد و عزت بخشیدن به زنان سخن میگوید، زنان را در کتاب خود (اقدس) کنیز دانسته و آنان را با واژه «الاماء» به معنای کنیز و خدمتکار خطاب کرده است. او همسر اول خود (ام الکائنات) را کنیز و خدمتکار خود میخواند: «اصطفاک بین الاماء لخدمته». [۱] وی با تجویز بردهداری، به خدمت گرفتن دختران دوشیزه را اجازه داده و مینویسد: «من اتخذ بکراً لخدمته لا بأس علیه؛ کسی که دوشیزهای را برای خدمت خود بگیرد باکی بر او نیست.». [۲]
تساوی حقوق زن و مرد در ارث میان زن و مرد نیز رعایت نشده است، آنگونه که خانه متوفی و لباسهای او از آنِ پسران قرار داده شده و دختران را از آنها محروم ساخته است: «جعلنا الدار المسکونه و الالبسته للذریته من الذکران دون الاناث و الوراث؛ خانه مسکونی و لباسهای کسی را که مرده است، برای فرزندان ذکور او قرار دادیم، نه دختران و دیگر وارثان.» [۳]
حسینعلی زنان را از عضویت در بیت العدل (مقر تشکیلات بهائیت) نیز محروم کرده است و خطاب به مردان مینویسد: «یا رجال العدل کونوا رعاة اغنام الله فی مملکته؛ ای مردان عدالت، چوپان گوسفندان خدا در کشور او باشید.» [۴] از میان اعضای ۹ نفره بیت العدل، حتی یک نفر هم از میان زنان انتخاب نمیشود.
این تنها نابرابری زن در مقایسه با مرد بود، حال بخوانید از نابرابری زنان شهری و روستایی. حسینعلی نوری در باب مهریه، زنان شهری را بر زنان روستایی برتری بخشیده و مینویسد: «لا یحقق الصهار الا بالامهار قد قدر للمدن تسعه عشر مثقالا من الذهب الابریز و للقری من الفضه؛ دامادی بدون مهریه محقق نمیشود و میزان مهریه برای شهریها ۱۹ مثقال طلا و برای روستاییان ۱۹ مثقال نقره است.» [۵]
بر این اساس تبلیغات رسانهای بهائیت درباره جایگاه زن و برابری او با مرد تنها یک شعار جذاب است. تشکیلات بهائیت با این شعار، زنان را به سوی خود میکشاند و با آزادی کاذب دادن به زن، او را در ویترین تشکیلات خود قرار میدهد تا مردان را به سوی خود جلب کند؛ بنابراین او نه تنها جایگاهی پیدا نکرد، بلکه با برهنه شدن، وسیله شد برای خدمت به مردان و هوسرانی آنان؛ وسیلهای که با دیدن سراب، به دنبال آب (عزت) میدود؛ ولی جز گنداب (خفت) چیزی نصیبش نمیشود. / ادیان نت
پینوشت : کاربران گرامی توجه داشته باشند که کلیه منابع استفاده شده از کتب مرجع بهائیان است .
[۱] نک: حضرت بهاء الله، ص ۲۳۷.
[۲] اقدس، ص ۱۸.
[۳] پیشین، ص ۸.
[۴] پیشین، ص ۱۶.
[۵] پیشین، ص ۱۹.