• شرک در بهائیت

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

  • دهه فجر انقلاب اسلامی گرامی باد

آخرین مقالات

cache/resized/f6cf16df4170fe0dc87046852f8b250c.jpg
بهائیت در ایران : برنامه هاي راديو به
cache/resized/532039bb4d96e66cb065c4cd67a7e4a0.jpg
بهائیت در ایران :  باتشکر از تهیه کننده
cache/resized/6d255b36c421dd58308f6b587bc782be.jpg
بهائیت در ایران : نکته حضرت علامه
cache/resized/6359e5ce79c56960f4da66cfca519d32.jpg
بهائیت در ایران : نفوذ بهائیان در دوران
cache/resized/f5e86f9eeb2d5789f979156d0e788b37.jpg
بهائیت در ایران : در میان جریانهای مخفی
cache/resized/cad17ead0354826567707603cbca7c44.jpg
با تشکر از نویسنده مطلب  جواد نوائیان

کتاب ها

در کتاب جمال ابهی علامه موسوی اردبیلی تحقیقات و مطالعات گسترده ای پیرامون بابیت و بهائیت از نظر تاریخی همچنین
بهائیت در ایران: پژوهش در خصوص ظهور رضاخان در عرصۀ سیاسی و متعاقب آن گسترش فعالیت بهائیت در ایران، که
به بهانه آغاز چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران بهائیت در ایران : "ماه عسل رژیم پهلوی و بهائیت"
بهائیت در ایران : با آشکارشدن دعوت رجعت حسینی و من‌یظهره‌اللهی میرزا حسینعلی بهاءالله، گروهی از بزرگان بابیان
  دلایل غلبه گفتمانِ شیخیه در ابتدای دوره قاجاریه و چرایی تلاقی تفکر آن با فرقه بابیه   دی 98 بهائیت
بهائیت در ایران :یکی از طرق شناخت ماهیت و مواضع سیاسی میرزا حسینعلی بهاء (مؤسس بهائیت)، بررسی روابط و مناسبات
بهائیت در ایران : تاریخ، درهای کوچک و بزرگ فراوانی دارد، با گشودن هر کدام، چراغی فراراه آدمی روشن می‌شود.
بهائیت در ایران:"آشنائی با فرق ومذاهب اسلامی و..."عنوان کتابی است که توسط آقای رضا برنجکار جمع آوری و تالیف
به بهانه فرا رسیدن چهلمین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ایران بهائیت در ایران : ماه عسل رژیم پهلوی و
نویسنده: خوان ریکاردو کول بهائیت در ایران : این مطلب توسط آقای کول که خود مدتی از پیروان آئین بهائی بوده
فریبا سعادتی فر* چکیده فرقه بابیه از انحرافات مهم اجتماعی در تاریخ ایران است که با فرهنگ و عقاید مردم
بهائیت در ایران : شاید بتوان به جرات بیان کرد که موثرترین مستبصر از آئین ضاله بهائیت جناب صبحی بوده است .
بهائیت در ایران :  کتاب " ادیان ، مذاهب و فرقه های استان همدان " با تلاش قابل تقدیر آقای علی زریابی سخا تدوین
بهائیت در ایران : ادوارد براون بعنوان یک شرق شناس به خاور میانه و ایران سفر کرد اما در مورد علت اصلی و
هدف از خلقت انسان، قرب الهی است و ایصال به او در گرو پیمایش راه اوست که دین می نامند. دین به عنوان همزاد بشر
کتاب حاضر بر اساس تحقیقات ابوالاعلی مودودی و ابوالحسن علی حسنی ندوی تالیف شده و توسط مترجم گرامی عبدالله
  بهائیت در ایران: کتاب " وارونه ها و خرافات در آخرالزمان " تالیف نویسنده ارجمند ابوالفضل سبزی در سال 1391
  بهائیت در ایران : موضوع این مطلب . کتاب «مدرنیته و هزاره : پیدایش آیین بهائی در خاور میانه قرن نوزدهم» اثر
  • Prev
دست خط امام خمینی(ره) در مورد فرقه ضاله بهائیت +
بهائیت در ایران : پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی ویژه‌نامه
نهضت امام(ره) تحریم خرید و فروش با بهاییان
بهائیت در ایران : به بهانه خرداد ماه ماه شروع نهضت امام
مجالست با بهائیت عقاید را سست می کند
 بهائیت در ایران : آیت الله ناصری در خصوص بهائیت اظهار
دست خط امام خمینی(ره) در مورد فرقه ضاله بهائیت +
 بهائیت در ایران :  پایگاه مركز اسناد انقلاب اسلامی در
استفتاء از مقام معظم رهبری
  بهائیت در ایران:به نقل از پایگاه کانون حق پژوهی: با
استفتاء از حضرت امام خمینی (ره)
 بهائیت در ایران:نظر حضرت امام خمینی (ره) درباره بهائیت

دریافت نرم افزار

افراد آنلاین

ما 90 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم
×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

قرائت به نفع خود ایات الهی قرآن برای اثبات حقانیت بهائیت

بهائیت در ایران : بهائیت چگونه  برای اثبات خود به کتابی  استناد میکند که خود معتقد است که  این کتاب و دین ارائه شده در آن منسوخ شده است .

بهائیت همیشه در پی تفسیر به رای تمام استدالات برای اثبات حقانیت پوشالی خود هستند، از جمله این استدلال‌های خود پسندانه اشاره می‌کنیم به آیه‌ی 5 سوره‌ی مبارکه‌ی سجده: «يُدَبِّرُ ٱلْأَمْرَ مِنَ ٱلسَّمَآءِ إِلَى ٱلْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ فِى يَوْمٍۢ كَانَ مِقْدَارُهُۥٓ أَلْفَ سَنَةٍۢ مِّمَّا تَعُدُّونَ[سجده/5] امور این جهان را از آسمان به سوی زمین تدبیرمی‌کند؛ سپس در روزی که مقدار آن هزار سال از سالهایی است که شما می‌شمرید بسوی او بالا می‌رود (و دنیا پایان می‌یابد). » بهائیان این آیه را طبق میل خود تفسیر کرده و می‌گویند: «منظور از امر در این آیه، دین و مذهب  و تدبیر به معنای فرستادن دین و عروج به معنای برداشتن و نسخ دین است. بنا بر یان هر مذهبی بیش از هزار سال نمی‌تواند عمر کند و باید بجای خود را به مذهب دیگر بسپارد و طبق قرآن پس از گذشتن هزار سال، مذهب دیگری خواهد آمد».[1]
در پاسخ به این گزافه گویی باید عنوان کنیم که کلمه امر به معنای دین و مذهب نیست، چرا که به معنای فرمان آفرینش است. همانطور که در آیه‌ی دیگری از قرآن کریم اینگونه بیان شده که: «إِنَّمَا
ٓ أَمْرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيْـًٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ [یس/82] فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند، تنها به آن می‌گوید: «موجود باش!»، آن نیز بی‌درنگ موجود می‌شود!» همچنان در آیات مختلف نیز با همین مفهوم استفاده شده است، مانند: آیه‌ی 50 سوره‌ی قمر و 27 سوره‌ی مؤمنون و 12نحل و آیات متعددی که در این مجال نمی‌گنجد که در همه این آیات مبارکه به معنای امر تکوینی استعمال شده‌است نه به معنای تشریع دین.
جدای از بیان تفاسیر گوناگون به فاصله ادیان گذشته اشاره می‌کنیم تا شفاف‌تر نتیجه‌گیری کنیم، با نگاه به تاریخ فاصله هیچ دین با دین قبل و بعد خود 1000 سال فاصله نداشته است و عدد آن یا بیشتر یا کمتر از آن بوده است.[2]
برای مثال میان ظهورحضرت نوح با حضرت ابراهیم 1600 سال فاصله و بین حضرت ابراهیم با حضرت موسی کمتر از 500 سال و فاصله حضرت موسی با حضرت مسیح بیش از 1500 سال و البته فاصله میان حضرت مسیح وحضرت ختمی مرتبت 570 سال بوده و حتی برای نمونه هم یک فاصله 1000 ساله یافت نمی‌شود و این نشان از عدم آگاهی بهائیت و القاء آن به پیروان خود بوده و با کمی مطالعه و بررسی ضاله بودن این فرقه سیاه مشخص می‌شود.
البته اگر در فرض محال اگر تفسیر بهائیان را هم بپذیریم به تولد باب در سال 1235 هجری قمری می‌رسیم که البته در تاریخ 1260 ادعایش را آغاز کرد و با توجه به آغاز دعوت پیامبر اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فاصله میان این دو 1273 سال می‌شود: یعنی 273 سال بر 1000 سال افزون است و از قاعده خود بهائیان نیز خارج می‌شود.
باز اگر از این هم چشم بپوشیم اگر بهائیت مبداء را پایان دوران ائمه اطهار علیم السلام به حساب می‌آورد، باید توجه داشت که امامان اسلام 12نفر هستند، نه 11 نفر و اگر امام دوازدهم طبق یکی از ادعاهای آنها! علی محمد شیرازی[3] است: پس باید مبداء این هزار سال را از سال 1266 هجری قمری بگیریم که در نتیجه سال میعاد مورد نظر آنها برای دین جدید برابر سال 2266 هجری قمری خواهد بود که باید فعلا منتظر بمانند تا برسد!

پی‌نوشت:

[1]. علیرضا روزبهانی، در جستجوی حقیقت، ص263.
[2]. همان 265.
[3]. سید علی‌محمد شیرازی ملقب به باب، در ۱ محرم ۱۲۳۵ (قمری) در شیراز زاده شد.

 

 

 تفاوت انسانهای بهائی در ایران با مردم یمن ، عراق ، فلسطین و ...  در چیست ؟

بهائیت در ایران : با بررسی تاریخ کوتاه و پرحاشیه‌ی فرقه‌ی بهائیت، شاهد ارتباط سازمانی و دیرینه‌ی این فرقه، با استعمارگران و تبدیل شدن آن، به ابزار دستی برای پیشبرد اهداف ایشان می‌باشیم. مختصری از اسناد این روابط را می‌توان در کمک‌های این فرقه به آمریکا، در جریان اشغال ویتنام [1] و کمک به استعمار فرانسه، برای حفظ مستعمراتش در تونس و الجزایر [2]، مشاهده کرد.
چندی پیش شاهد انتشار خبری، مبنی بر دستگیری یکی از جاسوسان اسرائیلی که به عنوان مبلّغ بهائی، در کشور یمن فعالیت می‌کرده، بوده‌ایم. بی‌شک اربابان بهائیت، برای درهم شکستن روحیه‌ی جهادی و استکبارستیزی مردم یمن، به ارسال مبلّغ بهائی به این کشور روی آورده‌اند؛
 تا طبق تعالیم این فرقه نظیر، عدم دخالت در سیاست [3] و تحریم جهاد، با حس میهن دوستی مردم این کشور مقابله و آنان را از استکبارستیزی  و استقلال، منع کنند.
اما سازمان ملل (که از بدو پیدایش تاکنون، نشان داده که تحت تأثیر مستقیم برخی کشورها (مخصوصاً آمریکا) قرار داشته و طبق منافع قدرت‌ها عمل می‌کند [4])، با گذشت بیش از یک سال تهاجم وحشیانه‌ی عربستان سعودی به مردم بی‌دفاع یمن، که باعث کشته و آواره شدن تعداد بسیاری از مردم این کشور شده [5]، سکوت اختیار
 و اقدام به حذف نام این رژیم جنایت‌کار، از لیست ناقضان حقوق کودکان، کرده است [6]؛ اما در مقابل، برای عده‌ی محدودی بهائی که به جرم جاسوسی برای رژیم صهیونیستی دستگیر شده‌اند، مدام واکنش نشان داده و به صدور بیانیه بر علیه کشورهای مستقل، خصوصاً ایران، می‌پردازد.
از این برخورد دوگانه و متناقض سازمان‌های به اصطلاح بین‌المللی با این دو موضوع، تعجبی سؤال‌انگیز در ذهنمان شکل می‌گیرد و آن اینست که چطور می‌شود نهادهای بین‌المللی که تحت تأثیر مستقیم قدرت‌های بزرگ هستند، از کسانی که مجرم به جاسوسی برای رژیم صهیونیستی هستند،
 سرسختانه دفاع می‌کنند، اما از کنار خون انسان‌های مظلوم نظیر یمن، ساده می‌گذرند!

پی‌نوشت:

 

[1]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: پشت پرده حضور بهائیت در ویتنام
[2]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی:
 علت درخواست فرانسه برای اعزام مبلّغ بهائی به مستعمراتش چه بود ؟!
[3]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، چاپ سوم، تهران، مؤسسه ملی مطبوعات امری، 128بدیع، ص333.
[4]. مراجعه شود به سایت روزنامه کیهان، کد خبر 77962،
 سازمان ملل بازیچه آمریکا(link is external)، کلیک کنید...(link is external)
[5]. خبرگزاری تسنیم،
 مروری بر پرونده تهاجم نظامی عربستان به یمن + آمار تلفات، شناسه خبر: 1034626، کلیک کنید...(link is external)
[6]. خبرگزاری تسنیم، «بان‌کی ‌مون: حذف نام عربستان از فهرست ناقضان حقوق کودک «دردناک» و «دشوار» بود»، شناسه خبر: 1100968،
 کلیک کنید... 

"فرقه بهائیت جاسوس پرور است "

 

بهائیت در ایران: خانم مهناز رئوفی از متبریان از بهائیت و فعالان در زمینه مبارزه با بهائیت در ایام ماه رمضان در جمع معتکفین کرمانشاه در ماه رمضان سالجاری حاضر شدند و به معرفی و تبیین اهداف و انگیزه های بهائیان پرداختند. در زیر گزیده ای از سخنرانی ایشان آورده شده است.

خانم رئوفی فرقه ضاله بهائیت را اینگونه معرفی کردند:

"فرقه بهائیت جاسوس پرور است، در فرقه بهاییت همه افراد از کودکی آموزش داده میشوند که همه اطلاعات خارج از فرقه و اطلاعات مربوط به  اعضای خانواده و همه آنچه را می بینند و می شنوند را به یکدیگر اطلاع داده ونهایتا همه اخبار را به تشکیلات منعکس می کنند و این اطلاعات جمع آوری شده توسط تشکیلات یکجا به بیت العدل که دراسرائیل است گزارش داده می شود در واقع تشکیلات همه رفتار وکردار ومنش افراد ازهمسایگان گرفته تا اخبار مهم را بمراتب بالا گزارش میدهنددر فرقه بهاییت ترویج تفکر عدم اعتماد به خارج از فرقه در بین وابستگان وجود دارد در فرقه بهائیت ادعا می کنند که انتخاب راه آزاد است و درپانزده سالگی هرکس میتواند دین خویش را انتخاب نموده و آنرا اعلام نماید اما اگر پانزده ساله ای غیر ازبهاییت بخواهد راه دیگری را انتخاب نماید ابتدا ازطریق خانواده وسپس خود تشکیلات علنا آن فرد را تحت فشار قرار داده و به طرد شدن ازخانواده و فامیل و همچنین به هرگونه حادثه و اتفاقی ازسوی خدا تهدید می کنند و اگر آن فرد بر روی تصمیم خود باشد پس از طرد شدن از خانواده و فامیل و جامعه بهایی بلاهایی به سرش آورده و آنرا به انتقام الهی نسبت میدهند خود این حقیر هم وقتی اعلام نمودم که میخواهم از حصر تشکیلات خارج شده و مسلمان شوم ابتدا از خانواده وفامیل طرد شدم و پانزده سال اجازه ارتباط یا حتی صحبت تلفنی با خانواده خصوصا با پدر ومادر را نداشتم و این موهبت الهی را از من دریغ کرده و خانواده را هم ازپذیرفتن من بازداشتند."

ایشان در خصوص محبت در بهائیت بیان کردند:

"در بهائیت آنچه وجود ندارد عشق ومحبت به دیگران است اما همه شعارشان صلح و وحدت و محبت عالم انسانی است وبا این شعار توخالی افراد زیادی را جذب خویش میکنند ."             

همچنین ایشان در خصوص قبول کردن دین مبین اسلام توسط بهائیان فرمودند:

"چگونه اسلام را قبول کرده اند که به خاتمیت پیامبر عظیم الشأن اسلام اعتقادی ندارند. چگونه اسلام را قبول کرده اند در صورتیکه علمای اسلام را جهلای عرض می نامند.چگونه اسلام را قبول کرده اند که با هیچ کدام از فرق اسلام موافق نبوده و هیچ کدام از آنها را اسلام واقعی نمی دانند. پس کدام اسلام را قبول کرده اند؟ وقتی نه به معاد جسمانی معتقدند نه از نبوت پیامبران چیزی می پذیرند و نه امامت را همانگونه که باید بپذیرند می پذیرند میگویند قرآن را قبول داریم . دروغ میگویند چگونه قرآن را قبول دارند که معجزات آن را قبول ندارند. چگونه به قرآن معتقدند در حالیکه به هیچ کدام از مطالب قرآن کریم اعتقادی ندارند. همه ی آیات را برعکس تفسیر کرده و به رأی و نظر خود بر میگردانند. جهنم  و بهشتی را که قرآن بارها و بارها از آن یاد میکند قبول ندارند.به قیامت که در جای جای قرآن مجید از آن سخن رفته به هیچ وجه اعتقادی ندارندو می گویند با ظهور باب و بهاء قیامت شد چگونه قیامت شد؟ آیا آن آیات قرآن را که دربارۀ زنده شدن مردگان می گوید و به این که همۀ پاداش و جزای اعمالشان را به دست راست و چپ آنها می دهند قبول دارند؟ آیا جز این است که در قیامت ساختگی بهائیان فقط خود بابیان و بهائیان عذاب کشیدند و مجازات دیدند؟ دسته دسته از آنها به دست ناصر الدین شاه شکنجه و کشته شدند.به کدام یک از اعمال مردم در قیامتی که آنان معتقدند پاداش و جزا داده شد؟

چگونه از صداقت خویش سخن می گویند در حالیکه هیچ کدام از حرفهایشان حقیقت ندارد."

خانم رئوفی در پایان سخنرانی خود در جمع معتکفین بهائیت را پرچمدار صهیونیسم نامیدند:

 

"بهائیت پرچمدار صهیونیسم و امپریالیسم جهانی است. شعار دهکده ی جهانی از ابتدا شعار فراماسونری و نظام سلطه و صهیونیزم بین الملل و همه ی پوشش و تلاش آنان استیلای کامل بر دنیاست و شعار بهائیان نیز دقیقا همین بوده لذا میبینم که بر روی قبر شوقی افندی رهبر بهائیان عقابی بر روی کره ی زمین چنگ زده است. بدترین کار ممکن در ایران این است که اجازه دهیم بهائیان از بازی های جناحی استفاده کرده و یک عده از مسلمانان را زبان خود کنند و به اهداف شوم خود دست یابند."

 باجگیران دوره پهلوی ها

بهائیت در ایران :  يكي ديگر از باندهاي مطبوعاتي كه باجگيري حرفه دوم آن‌ها بود، باند «حسين سرفرازي‌»(۱)، ستار لقايي‌(۲) (عضو فرقه ضاله بهائيت‌)، عباس پهلوان‌(۳) و... بود.
اين افراد به كمك خبرنگاران دست‌آموزي كه داشتند كوچكترين خبر مربوط به سياستمداران رده‌هاي پايين‌، خوانندگان‌، رقاصه‌هاي كاباره‌، هنرپيشه‌ها و ديگر چهره‌هاي تئاتر و تلويزيون را به صورت منفي و گسترده‌اي بازتاب مي‌دادند و اتفاقات خصوصي و گاه رسواكننده را تبديل به يك جنجال مطبوعاتي بزرگ مي‌كردند، در نهايت نيز با گرفتن پول‌، كادو، طلا و ايجاد رابطه نامشروع به اين جنجال خاتمه مي‌دادند.
شيوه آن‌ها به اين صورت بود كه بعد از به دست آوردن‌اسناد ومدارك لازم عليه شخص مورد نظر به صورت تلفني يا حضوري او را تهديد به انتشارمطالب فوق مي‌كردند و در صورت اخذ مبالغ كلان از آن‌ها،از درج خبر مورد نظر خودداري مي‌كردند اما اگر به هر دليلي هنرپيشه‌، خواننده يا رقاصة مورد نظر به آن‌ها باج نمي‌داد، با انتخاب تيترهاي به قول خودشان داغ‌، روابط خصوصي يا نقاط ضعف او را بازتاب مي‌دادند.
برای نمونه در دهه 1350 نشريه جوانان رستاخيز با چاپ عكس‌هايي از برخي هنرمندان‌، روي جلد نشريه نوشت‌:
«افيون‌هاي جامعه‌» و شروع به افشاگري درباره آن‌ها كرد. فساد گسترده اين خوانندگان و بازيگران باعث شد تا آن‌ها با واسطه‌اي چون «شهين حنانه‌» كه با «حسين سرفرازي‌» در ارتباط بود، تماس بگيرند تا مسئله را در ميهماني‌هاي خصوصي‌اش فيصله بدهد و دشمني‌ها به دوستي تبديل شود.
البته دراين ميان برخي از افراد نيز به دليل روابط مستحكمي كه با رژيم داشتند از دادن باج به آن‌ها خودداري مي‌كردند.
  دست نوشته‌هاي ساواك در نشريات منتقد
همان‌طور كه گفته شد، يكي از ويژگي‌هاي مهم دوران پهلوي حاكميت خفقان و سانسور بر مطبوعات و راديو و تلويزيون بود. با اين حال در همين دوران ـ به طور مقطعي ـ به نشرياتي مخالف و منتقد برمي‌خوريم كه از برخي مسايل انتقاد مي‌كردند.
اكنون اين سؤال پيش مي‌آيد كه اگر مأموران ساواك بر طبق اسناد منتشره‌، از ابتداي چاپ مطالب نشريه تا پايان كار بر روند يك مجله نظارت داشتند و حتي نسخه اصلي نشريات قبل از چاپ به ساواك فرستاده مي‌شد تا مورد مميزي قرار گيرد، چگونه اين مطالب به چاپ مي‌رسيد؟ پاسخ اين سؤال را در اسناد ساواك به دفعات مي‌توان ديد.
در ميان اين اسناد نامه‌ها و گزارش‌هاي بسياري وجود دارد كه نشان مي‌دهد بسياري از اين يادداشت‌ها و مقاله‌هاي انتقادي با مشورت مستقيم ساواك در نشريه‌هاي به ظاهر مخالف و منتقد به چاپ مي‌رسيد. به‌عنوان مثال‌: در روز 22 خرداد سال 44 مقاله‌اي به قلم اميراني مدير خواندني‌ها تحت عنوان «علل نارضايتي دانشجويان را از زبان يك دانشجوي مخالف دستگاه بشنويد» به دست اداره كل انتشارات رسيد. اين مقاله كه انتقاداتي را از زبان يك دانشجوي مقيم خارج درباره وضع سياسي‌،اقتصادي و اجتماعي ايران منعكس مي‌كرد، مورد توجه مأمور ساواك قرار گرفت و وي موضوع را قبل از چاپ مقاله به اطلاع مسئولان رساند، در پاسخ به مأمور مربوطه‌، ساواك اين‌گونه پاسخ داد:
«دكتر مالك 20/3/44 بخش 325-315 به عرض تيمسار رياست ساواك رسيد، مقرر فرمودند نامه از هلند توسط يك دانشجو ارسال شده بسيار خوشخط است و به نظر ايشان تمام نامه حتي فحش‌هاي ركيكي كه به اميراني نوشته شده مي‌بايد درج مي‌شد و فرمودند اين نظر من است و به اميراني هم گفتم و عين كاغذ را از اميراني مي‌گيرم تا تحقيق كنيد نويسنده چه كسي است آيا مشخصاتي كه داده صحيح است يا خير {؟} ضمناً عقيده داشتند بايد اين نامه‌ها نوشته شود در مقابل هم دلايل رد نوشته شود و روش اميراني صحيح است‌.»
يا در جايي ديگر مي‌خوانيم‌:
«محترماً به عرض مي‌رساند مقاله پيوست در اجراي اوامر و تعليمات صادره وسيله آقاي هوشنگ منتصري نوشته شده است در صورت تصويب در مجله خواندني‌ها چاپ شود.»(
۴)
در ذيل نامه نوشته شده است‌:
«به عرض تيمسار رياست ساواك رسيده با درج آن موافقت فرموده‌اند. مديريت كل مقرر فرمودند از طريق بخش 324 فوراً اقدام نماييد.»
مشابه همين اقدام‌ها را درباره مسايل مربوط به كمونيسم كه بخش اعظمي از مقاله‌هاي ساواك را تشكيل مي‌داد، در سندي ديگر مي‌بينيم‌.
گزارشي كه ساواك درباره درخواست مجله تهران مصور به مقامات مربوطه ارائه مي‌دهد، نيز حاكي از همين مسئله است‌:
«آقاي رجأ معاون سابق نخست‌وزير و سردبير مجله تهران مصور {...} درخواست نمود كه در بررسي مطالب تهران مصور تا حدي ارفاق به عمل آيد {...} و شايسته است كه مانند خواندني‌ها و توفيق كه مطالب تند و انتقادي مي‌نويسند يك چنين امتيازي هم براي مجله تهران مصور قائل شوند...»

منبع : کیهان

 

 

قرائت بهائیت از دو ظهور پی در پی در آخر الزمان !

بهائیت در ایران برداشت شده از پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب : در یکی از کانال‌های تلگرامی وابسته به فرقه‌ی بهائیت، مقاله‌ای ارسال و در آن ادعا شد که ادیان الهی، به دو ظهور بزرگ و پی در پی در آخرالزمان، بشارت داده‌اند؛ با این بیان که: «جمیع انبیاء و پیامبران در کتب مقدسه، به دو ظهور بزرگ و پی در پی در آخرالزّمان، مژده داده‌اند که به واسطه‌ی آن دو ظهور مقدس، عالم به نور پروردگار روشن شود و سلطنت الهیه در جهان برقرار گردد و آلات جنگ و جدال به اسباب فلاحت و صنعت مبدل شود و علم و معرفت، توسعه و ترقی یابد و جهان خراب، آباد شود و بشر از قید بندگی آزاد گردد. جمیع اُمت‌ها و ملّت‌ها در ظلّ (سایه‌ی) سراپرده یگانگی مجتمع شوند و وحدت عالم انسانی و صلح عمومی تحقق یابد... به اعتقاد بهائیان، ظهور اول: حضرت باب (علی‌محمد شیرازی) و ظهور ثانی حضرت بهاءالله (حسینعلی‌نوری) می‌باشد».[1]
هرچند که پاسخ به این ادعا اظهر مِن الشَمس است، اما لازم است در مقام پاسخ، چند نکته را ذکر کنیم و به بررسی این ادعا بپردازیم.
نکته اول: نویسنده‌ی این مقاله هیچ‌گونه دلیلی برای ظهور دو منجی در آخرالزّمان، ارائه نداده است. با یک بررسی ساده می‌توان دریافت که ادیان الهی به ظهور یک منجی که به وسیله‌ی افرادی یاری می‌شود، بشارت داده‌اند، نه دو ظهور پی در پی.[2]
نکته دوم: در قسمت بعدی مقاله، ادعا شده که با ظهور این دو منجی، سلطنت الهیه در جهان برقرار می‌شود. چگونه می‌توان چنین ادعایی کرد در حالی که با گذشت چیزی حدود 170 سال از ظهور ادعای علی‌محمد شیرازی (باب)، نظام حاکم بر دنیا، سلطنت زَر و زور است و تا کنون سلطنت عدل الهی در تمام دنیا، محقق نشده است.
نکته سوم: در بخش بعدی این مقاله ادعا شده که با ظهور این دو، آلات جنگ و جدال، تبدیل به اسباب صنعت و راحتی می‌شود. چگونه می‌توان ادعا کرد که با ظهور ادعای علی‌محمد شیرازی و حسینعلی‌بهاء، صلح در جهان برقرار شده است! در حالی که در 170 سال اخیر، جنگ‌های خانمان‌سوز بسیاری در سرتاسر دنیا شکل گرفته است و هم‌اکنون نیز در حال انجام است، که شاید بزرگ‌ترین و پر هزینه‌ترین آن‌ها، جنگ جهانی اول و دوم باشد. بعلاوه؛ می‌توان گفت بر خلاف ادعای نویسنده، امروزه، تجارت اسلحه، یکی از پرسودترین تجارت‌های دنیاست.[3]
نکته چهارم: سرکردگان این فرقه، نه تنها باعث توسعه و آبادانی جهان نشده‌اند، بلکه با همکاری با دولت‌های غاصب، ظالم و استعمارگر، مرتکب خیانت به ملّت‌های مظلوم شده و در چپاول و ظلم به کشورهای ضعیف، یا کمک‌کار استعمارگران بوده و یا در مقابل ظلم آنان، سکوت اختیار کرده‌اند و هیچ‌گونه گامی در جهت اهداف ادعاییشان، برنداشته‌اند.[4]
آری؛ با آمدن حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف)
 که تمامی پیامبران وعده‌ی آمدنش را داده‌اند، ظلم و ستم برچیده و عدالت، جهان‌گیر می‌شود؛ چرا که این وعده‌ی خداست و خداوند، خلف وعده نمی‌کند: «...إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ [آل‌عمران/9]؛ قطعا خداوند در وعده [خود] خلاف نمى ‏كند». و چقدر خوب که بهائیان خود، به بطلان ادعای سرانشان اعتراف می‌کنند.

پی‌نوشت:

[1]. کانال تلگرامی وابسته به فرقه‌ی بهائیت
[2]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، مراجعه شود به: پایگاه اطلاع رسانی حوزه:
 منجی‌گرایی در ادیان(link is external)
[3]. برای آشنایی بیشتر، بنگرید به:
 تجارت جهاني اسلحه: بررسي نقش تجارت اسلحه در اقتصاد كشورها(link is external)
[4]. جهت مطالعه‌ی بیشتر، بنگرید به مقالات پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب، بخش بهائیت و استعمار

 

 

سخنی با سرکار خانم هاشمی ( بخش پایانی )

 

بهائیت در ایران : ادامه نامه سرکار خانم مهناز رئوفی با عنوان سرکار خانم فائزه هاشمی

حکم ازدواج با محارم در بهائیت

0000 بله خانم هاشمی! دیدید که اشتباه ناپخته شما منجر به عصبانیت بزرگانی شد که بهائیان را می‌شناسند و از دروغ‌گویی‌هایشان، از نفرت و خشمشان، از جاسوسی‌هایشان، برای سازمان‌های امنیتی اسرائیل و آمریکا و معاندین ایران آگاهند و از ظلم و خشونتی که نسبت به غیربهائیان دارند در عذابند.
اما نکته ثانی فرمایشات شما :
فرمودید به ملاقات دوستان دوران زندانی رفتید اینکه دین شما خوب است یا دین آنها نباید ملاک قضاوت باشد.
اشتباه اولتان این است که بهائیت را که یک فرقه کاملا سیاسی است و منش بت‌پرستی دارد ،دین معرفی کرده‌اید!!
و این اگر از غفلت شما نباشد ناشی ازهنر فریب کاری بهائیان است که بالاخره آنها توانسته‌اند  از زبان یک آیت‌الله زاده جمله‌ای را مصادره کنند که بهائیت را دین معرفی می‌کند! موفقیت بهائیت در این است که موفق شد خود را در درون قشر مذهبی تعریف و طوری خود را به رسمیت برساند. شما ضمن به تاراج گذاشتن تمامی دستورات تاریخی فقه امامیه نسبت به بهائیت بدعتی را گذاشتید که قبل از شما طاهره خانم قزوینی به نوعی مشابه آن را به اجرا گذاشته بود.
شما اقدام پابوسی طفل بهایی توسط محمد نوری‌زاد را تکمیل کردید این رفتار شما بهائیان را حق به جانب کرده و رفتارتان عرق شرم بر پیشانی هر مسلمان آزاده نشاند. شرمساری بهائیان و فرقه سیاسی بهائیت و مسئولین آن را از شهدا، فرزندان شهدا و مادران و پدران شهدا و  جانبازان جاویدالاثر را پوشش داد، بهائیان شرمگین از عدم همراهی با مردم در دوران دفاع مقدس از کشور را ناخواسته توجیه کردید به جای اینکه بهائیان به پابوسی فرزندان شهدا بروند شما از آن وطن فروشان دلجویی کردید این رفتار شما توجیه حقوق بشری ندارد!!
شما به عیادت، ملاقات و دلجویی کسانی رفتید که دل در گرو سلاطین دنیا خاصه آمریکا و انگلیس و اسرائیل دارند! به ملاقات کسانی رفتید که در خیانت به کشور سربازان و بازیگران حرفه‌ای به نفع دشمن در زمین ایران نقش ایفا می‌کنند
و اینکه فرمودید در زندان با مردان و زنان بزرگی آشنا شده‌اید که در راستای اهداف خود مبارزه می‌کنند!! متوجه نیستم شما در این دهکده جهانی (جنگل جهانی) در زمین کدام طرف هستید؟! طرف حق و حقیقت یا سمت ظلم و جور و زورگویی؟ غفلت نکن وگول نخور حتی اگر از روی عصبانیت سیاسی-حزبی و ناشی از رفتار هیستریک خواسته یا ناخواسته در زمین حریف بازی کنی قانون قدرت و زور جنگل رحمی به تو نخواهد کرد و آنگاه به خود می‌آیی که فقط بازیچه‌ای بیش نبوده‌ای. بله خانم هاشمی دیدید که اشتباه ناپخته شما منجر به عصبانیت بزرگانی شد که بهائیان را می‌شناسند، از دروغگویی‌هایشان با خبرند و ازتعاملات و جاسوسیشان با صهیونیستها و سازمان‌های امنیتی آمریکا و بریتانیا آگاهند و از ظلم و جورشان نسبت به غیربهائیان و از تبحر بهائیان در بهره‌گیری از تکنیک مظلوم‌نمایی در عذابند
یک توصیه:
برای شناخت حداقلی از فرقه بهائیت کتابهای پشت پرده تشکیلات بهائیت، مسلخ عشق، سایه شوم، فریب و مخصوصا کتاب بهائیت از درون (خاطرات غلام عباس گودرزی) که از روی فقر اسیر چنگال بی‌رحم بهائیت گردید را با دقت بخوانید و در آن تعمق کنید.
اگر آنها را نیز قبول ندارید سری به کتاب‌های اصلی و به اصطلاح مقدس بهائیان بزنید و به جامعه نه، حداقل به وجدان خودتان پاسخگو باشید که:
آیا این همه ناامنی در خانواده‌های بهائیان به دلیل حکم شنیع عدم منع ازدواج با محارم ربطی با حقوق بشر ندارد؟
در رساله سؤال و جواب، سؤال 50 در مورد حرمت ازدواج با اقارب سؤال شده که میرزا حسینعلی در جوابش چنین گفته: «این امور به امنای بیت‌العدل راجع است» که در پیام 15 ژانویه 1981 بیت‌العدل آمده است:
«
شما راجع به محدودیت‌های حاکم بر ازدواج با اقارب، سوای موردی که ازدواج با زن پدر را ممنوع می‌سازد، سؤال کرده‌اید، بیت‌العدل همچنین خواسته‌اند به اطلاع شما برسانیم که آن معهد اعلی، هنوز موقعیت را برای صدور قوانین تکمیلی راجع به ازدواج با اقارب، مقتضی نمی‌داند بنابراین در حال حاضر تصمیم‌گیری در این مورد به عهده خود نفوس مومنه محول شده»!!!
و این در حالی است که بهائیان به شدت به تکثیر نسل تشویق شده‌اند
آیا کمک گرفتن از برادر! بهایی هنگامی که مردی صاحب اولاد نمی‌شود، پایمال شدن حقوق بشر نیست؟
حتی بهائیان تصریح دارند که اگر یکی از زوجین مانع از ظهور نسل گردد، طرف مقابل او از هر راهی می‌تواند صاحب نسل گردد. (محاکمه و بررسی باب و بهاء، ج 1 و 2، ص 148)
آیا تبدیل مهریه 19 مثقال طلای زنان شهری به 19 مثقال نقره زنان روستایی جزوی از حقوق بشر و ظلم به زنان محسوب نمی‌شود؟ 
آیا محروم کردن زنان از عضویت در بیت‌العدل اعتراض هیچ فعال حقوق بشری را در پی داشته است؟
آیا محروم کردن زنان از حج جزوی از حقوق بشر به شمار نمی‌آید؟
مهناز رئوفی
متبری از بهائیت و فعال بر علیه جرم و جنایت ضد بشری بهائیت  

 

 

 دیدار با فریبا کمال آبادی به روایتی دیگر

بهائیت در ایران برداشت شده از حقیقت بهائیت : ماهیت این نوشتار سیاسی نیست . آنچه در ادامه می آید نه تأیید یک جریان و یا تفکر سیاسی است و نه تخریب آن . نه در جهت چشم پوشی و دفاع از خانواده هاشمی رفسنجانی و عمل شرم آور فائزه است و نه در راستای هر نوع برداشت سیاسی .  این یک نوشتار اعتقادی است

اکنون که حدود دو هفته از انجام یک دیدار غلط با فریبا کمال آبادی از سران بهائیت در ایران می گذرد، بر آن شدیم تا این قضیه را از منظری دیگر تحلیل و بررسی نماییم .

اما چرا تأخیر ؟

آنچه عامل تأخیر در بررسی این دیدار گردید نوع فضای حاکم بر جامعه در گرمای آن رویداد بود ، فضایی سیاسی نه بر علیه بهائیت بلکه به نفع بهائیت ، فضایی که باعث گردید بهائیت بر بال رسانه ها سوار گردد و باز یکی دیگر از اشتباهات رخ دهد . اشتباهی از جنس چاپ تصویر عباس افندی بر روی جلد کتاب استاد شهید مطهری و درج معبد لوتوس در صفحه اول همشهری . اشتباهی که در جهت رفع آن گامی برداشته نشد اما در راستای تخریب جریان سیاسی همسو با علی مطهری  و یا جناب آقای قالیباف ( شهردار تهران ) بسیار قلم فرسایی شد . و تنها نتیجه آن معرفی و تبلیغ بهائیت تا پایین ترین سطوح جامعه گردید .

به محض وقوع چنین اتفاقی، همه دغدغه مند می شوند ، آمار نگران ها و دلواپسان رو به فزونی می رود اما دغدغه ای ، که برخاسته از غیرت دینی نیست بلکه دین را فدای آن می کند . و در این لحظات کجایند سید شهیدان اهل قلم ، شهید آوینی و شهید باکری ها که عاقلانه فکر و عاشقانه عمل می کردند.

چه واژه منفوری است دین فدای سیاست شدن ، واژه ای که رنگ و بوی ننگین خود را از دست داده و هر از چندگاهی اصحاب سیاست را به عمل در آن وادی ترغیب می کند .

به نوع اخبارمتنشره در گرمای آن رویداد برگردیم . حاشیه هایی در بطن اخبار که پررنگ تر از متن بودند .

                20 سال حبس برای رهبران بهائی ایران

                اولین مرخصی بعد از هشت سال

                جامعه بهائیت

                فریبا کمال آبادی ( یک زن ) به عنوان رهبر بهائیان

                محدودیت های بهائیان در ایران

                نقش انجمن حجتیه در شکل گیری موضوع

و عباراتی دیگر از جنس عوامفریبی در بهائیت ، اما نویسنده ای از جرم آنها که کمترینش جاسوسی برای اسرائیل و وطن فروشی بود سخن نگفت . از 50 درصد تخفیف در محکومیت و اینکه رأفت اسلامی 20 سال حبس آنها را به 10 سال تقلیل داده است مطلبی گفته نشد . اینکه بهائیت جامعه نیست بلکه یک گروهک ضد دین است که به تعبیر رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی (ره) یک حزب سیاسی است .

از زندگی مسالمت آمیز بسیاری از بهائیان در کنار مسلمانها  بدون آنکه فردی حقیقی و یا حقوقی ،  کمترین تعرضی به جان ، مال و یا ناموس آنها داشته باشد .

از هنجار شکنی بهائیت در کشف حجاب و پخش آن به صورت گسترده در فضای جامعه که صریحا از آن در قانون اساسی به عنوان جرم یاد شده است مطلبی نیامد .

و گفته هایی از نقش انجمن حجتیه در ساماندهی این اتفاق در برخی روزنامه ها که البته تحلیل مضحکانه ای بود .

در نوشته های بر علیه این اقدام ،  مظلومیت بهائیت پررنگ اما خبری از ظلم های بهائیان در حق مردم ایران در طول تاریخ 173 سال اینها نبود .

تنها نقطه قوت در تب و تاب این ماجرا موضع گیری صریح و هوشمندانه برخی اساتید حوزه علمیه و فقهای بزرگوار بود که انتشار آن در جامعه و فارغ از هیاهوی سیاسی ، تداعی کننده حدیث شریف وَ  أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا  فِیهَا إِلَی رُوَاةِ حَدِیثِنَا   بود

و اما اصل اتفاق ؟

طراح این حرکت تشکیلات بهائیت است که از سادگی یک عنصر دارای وابستگی به نظام  سوء استفاده نمود و جریان را دقیقا آنگونه که می خواست به پیش برد. 

در طول این چند روز اشخاص متفاوتی به دیدار فریبا کمال آبادی رفتند و تصاویر آنها در فضای مجازی پخش گردید اما آنچه این دیدار را از دیگر ملاقاتها متمایز می کرد موقعیت خانوادگی و شخصیت خاص وی بود . استفاده ابزاری از این  شخص ، موقعیت خانوادگی و شخصیت وی ، چیزی بود که در تشکیلات بهائیت ، به صورت دقیق برنامه ریزی شده بود .

یاد آن گفته مبلغ بهائی افتادم که در جریان تبلیغ نشریه زمانه در رد بهائیت و به صورت زیر نویس در رسانه ملی می گفت " اسم ما در رسانه بیاید ولو به نقد " و نه تنها از این رویداد ناراحت نبود بلکه مایه مسرت وی شده بود .  

فراموش نکنیم گفتار آن عالم پیر تاریخ معاصر ایران شهید مدرس را که فرمودند سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما و این یعنی هوش سیاسی یک مسلمان . و سیاست راهبردی سیاستمداران ما در عمل .

به امید روزی که درک صحیحی از این گفتار ناب ایجاد شود .

 

 

سخنی با سرکار خانم هاشمی ( بخش اول )

بهائیت در ایران : نامه مهناز رئوفی، زن آزاده‌ای که با تحری حقیقت به معنای صحیح آن، به دامان اسلام بازگشته است به فائزه هاشمی، به روزنامه کیهان ارائه شده است و البته یکی از هزاران واکنش به دیدار فائزه هاشمی با یکی از سران فرقه ضاله بهائیت که از نطر دستگاه قضائی ج.ا.ا در حال سپری کردن دوران محکومیت خود است ، بوده است .
مهناز رئوفی یک  بزگشته از فرقه ضاله بهائیت است که علی رغم تمام تهدیدات سران و بدنه بهائیان پس از تحری حقیقت، طی این سال‌ها از مواضع خود عقب‌نشینی نکرده و همان‌گونه که اعلام کرده، برای تنویر افکار عمومی تا آخر پای این تصمیم ایستاده و به افشاگری‌های خود درباره جنایات و خباثت‌های بهائیت ادامه خواهد داد. همان‌گونه که در کتاب‌های ، سایه شوم، مسلخ عشق، فریب ، چرا مسلمان شدم و نامه ای به برادرم ، پرده از خیانت‌ها و جنایت‌های حزب بهائیت به مردم ایران برداشته است. متن نامه خانم رئوفی در دوبخش ارائه میگردد .
دفتر پژوهش‌های کیهان
سرکار خانم فائزه هاشمی
اینجانب مهناز رئوفی فرزند سید اسماعیل ساکن همدان یکی از افراد فعال جامعه بهایی که در سال 1375 مفتخرانه از بهائیت اعلام تبری کرده و به دین مبین اسلام وشیعه اثنی‌عشری مشرف و ملتزم رکاب حضرت حجت‌ابن الحسن امام زمان مهدی موعود (عج) شده‌ام. از بدو تبری از بهائیت تا کنون مشغول به افشاگری از واقعیات پشت پرده فرقه سیاسی بهائیت بوده و هستم.
سرکار علیه! شرفیابی شما به محضر بانو «فریبا کمال آبادی» از مسئولین تشکیلات بهائیت در ایران (عضو یاران به اصطلاح ملی بهائیان ایران)که توأم با نشر عکس شما در جمع بهائیان بود  برآنم داشت تا موضوع را با تعمق از نظر بگذرانم.  در نتیجه  سه نکته از مطالب شما توجهم را بیشتر جلب نمود:
نکته اول تحصیلات شما با گرایش حقوق بشری وحرکت یک سویه شماست که برای تنویر ذهن مبارک سوالاتی را از نظر سرکار علیه عبور می‌دهم.
شما که مدافع حقوق بشرید بفرمایید آیا می‌دانید زمانی که بهائیان در دوره پهلوی‌ها خاصه پهلوی دوم در رأس قدرت بودند جناب ایادی (به ظاهر پزشک مخصوص شاه ملعون) که مردی با هشتاد شغل کلیدی و به‌قولی شاه بی‌تاج و تخت که معلوم شد بیشتر تصمیم‌گیریهای شاه به خواست و نظر وی بود، چه ستم‌هایی نسبت به مردم مسلمان روا داشت؟! کافی است در دنیای مجازی نام ننگ‌آور او را پیدا کرده و خاطراتش را مرور کنید آن همه ظلم و عدوان نسبت به مردم نجیب ایران را چگونه توجیه می‌کنید؟
شما که مدافع حقوق بشرید بفرمایید شکنجه‌ها و کشتار علما و جرم و جنایت بهائیان در ساواک نسبت به نهضت انقلاب اسلامی ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و مردم وفا‌دار به انقلاب از بدو روزهای آغازین این نهضت تا پیروزی آن را چگونه توجیه می‌کنید؟
خانم هاشمی! شما که مدافع حقوق بشرید بفرمایید زمانی که جوانان این مرز و بوم مشغول دفاع از عِرض و ناموس مردم و کشور بودند وطن فروشی و همکاری بهائیان با دشمنان این کشور و عدم شرکت درجنگ به بهانه مخالفت با جنگ را چگونه توجیه می‌کنید‌؟
 
بفرمایید شور و شعف و شادمانی بهائیان نسبت به شهید شدن مردم مسلمان در جبهه و فرود آمدن بمب بر سر مردم مسلمان هموطنشان در دوران دفاع مقدس را چگونه توجیه می‌کنید‌؟ 
بفرمایید ترورهای وحشیانه بهائیان از علمای عظام گرفته تا هر شخص مخالف با بهائیت را چگونه توجیه می‌کنید؟
بفرمایید دستور قتل یک زن تنها وپنج فرزند قد و نیم قد کوچکش با تیشه و تبر، به دستور اعضای محفل در ابرقوی یزد که در دنیا بی‌نظیر بود را چگونه توجیه می‌کنید؟  
بفرمایید محروم شدن بهائیان مسلمان شده از ارث پدر توسط تشکیلات بهایی را چگونه توجیه می‌کنید؟
بفرمایید دوازده سال محرومیت از نعمت داشتن خانواده خصوصا پدر و مادرم را به دستور تشکیلات بهایی چگونه توجیه می‌کنید؟ 
بفرمایید توطئه تشکیلات بهائیت برای جدا کردن من و همسرم در ابتدای تشرف به دین اسلام را چگونه توجیه می‌کنید؟
بفرمایید تلاش آنها برای سقط جنین بچه‌ای که پس از تشرف به اسلام در وجود من رشد می‌کرد را چگونه توجیه می‌کنید؟ 
بفرمایید حمله دسته جمعی بهائیان را بر سر همسرم و کتک زدن او به جرم اینکه قصد ازدواج با یک مسلمان را داشته چگونه توجیه می‌کنید؟ [که در شرح خاطراتم با نام «سایه شوم» توسط دفتر پژوهشهای موسسه کیهان به چاپ رسیده است، آورده‌ام.] 
بفرمایید این همه الفاظ رکیکی که بهائیان علیه بنده پس از تشرف به دین اسلام منتشر کردند را چگونه توجیه می‌کنید؟
بفرمایید اهانت‌ها و گستاخی‌های سهیل روحانی از بهائیان یزد در مقابل سازمان هلال احمر یزد نسبت به من که گناهم افشاگری جنایات بهائیان  در یزد بود را چگونه توجیه می‌کنید؟
در زمان درگذشت پدرم هیچ‌کدام از بهائیان کوچک‌ترین اعتنایی به من نکردند  و حتی کودکان ونوجوانان را از صحبت کردن با من مسلمان شده منع می‌کردند، این رفتارهای بی‌رحمانه را چگونه توجیه می‌کنید؟
 
بفرمایید جدا کردن پدر بهایی از یک مادر و دو فرزند مسلمان شده‌اش در شیراز را چگونه توجیه می‌کنید؟
بفرمایید برداشتن روسری از سر دانش‌آموز یک پدر مسلمان شده را در خیابان چگونه توجیه می‌کنید‌؟
سرکار خانم بفرمایید تمامی اقدامات و رفتارهای سبعانه فرقه اختاپوسی بهائیت با افرادی که از بهائیت خارج می‌شوند را چگونه توجیه می‌کنید؟
بفرمائید اسیدپاشی بر روی خانم متبری از فرقه بهائیت و مسلمان شده که توسط برادران بهائی عملیاتی شد را چگونه توجیه می‌کنید‌؟
بفرمایید تجاوز جنسی یکی از اعضای محفل خارج از کشور نسبت به کودک دو ساله یک خانم ایرانی و بی‌تفاوتی اعضای بیت‌العدل در پاسخ به شکایت این خانم را چگونه توجیه می‌کنید؟
ادامه دارد...

۱۲:۲۷:۳۸

 

 

 

صفحه135 از318
06 آذر 1403 0 نظر

بهائیت در ایران : کتاب «سید علی‌­محمد شیرازی(باب) و شورش­ بابی‌­ها در مازندران» نوشته سینا فروزش  توسط انتشارات سروش ...

06 بهمن 1400 0 نظر

بهائیت در ایران : برنامه هاي راديو به قدري وقيح بود که کارشناسان ساواک را نسبت به تبعات اجتماعي آنها بيمناک مي ساخت. ...

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی