افراد آنلاین
Super User
اصلاح و بازنشر دی 96
بهائیت در ایران : علیرضا روزبهانی بروجردی گفت: بسیاری از کسانی که از بهائیت خارج نمی شوند علت عدم خروجشان از فرقه بهائیت را استفاده کردن از امکانات و یا مسائل عاطفی که برایشان وجود دارد بیان می کنند.
بهائیت در ایران : تشکیلات فرقه ضاله بهائیت طرح جامعهسازی بهائی را در دستور کار خود داشته و دارد . طرحی برای افزایش اثرگذاری بر اقشار مختلف جامعه و به تبع آن، بالا بردن آمار بهائیان که زیر نظر مرکز جهانی بهائیت و توسط مؤسسات وابسته به آن، در حال انجام است. این طرح در سه دسته کلی تقسیم بندی میشود که «مؤسسه روحی» یکی از اصلی ترین بخشهای آن است . البته ابعاد و تحرکاتی که تشکیلات، ذیل مؤسسات روحی انجام میدهد بسیار گستردهتر از آن است که بتوان تنها در یک مقاله، به طور کامل از آن سخن گفت. از این رو نوشتار پیش رو را، به ارائه توضیحاتی در مورد «جلسات دعا» اختصاص دادهایم که یکی از شگردهای بسیار مهم بهائیت برای جذب و تبلیغ است.
برای شروع، توضیحات یکی از کارشناسان طرح روحی در مورد جلسات دعا را به طور مختصر بیان میکنیم. «جلسات دعا اقدامی است که از دل کتابِ یکِ مؤسسه روحی بیرون میآید، تا از طریق مشورت در این جلسات به سؤالات بنیادینمان پاسخ دهیم. بعد از اینکه دعا میخوانیم با مفاهیم جدیدی روبهرو میشویم که در انتخاب فعالیتها به ما کمک میکند، احساس میکنیم نیاز به اقدام و عمل داریم، پس لازم است این مفهوم را با بقیه افراد در میان بگذاریم. همانطور که در جلسات دعا انجام میشود. جلسه دعا نمونه کوچکی از جلوه تعالیم بهائی است، چون هر فردی با هر اعتقادی میتواند در این جلسات حاضر شده و دعا بخواند. این به طور طبیعی باعث رشد میشود، چون لاجرم فرد با شرکت در این جلسات احساس نیازی درونی برای شرکت در دیگر امور بهائی پیدا میکند. مثلاً احساس میکند میخواهد وارد ابعاد دیگری از کمک به جامعه شود، مثلاً معلم اطفال شود و بعد با مادر بچهها هم شروع کند به راهاندازی جلسات دعا. ممکن است یک جمع دعا، نیاز داشته باشد دعا را با موسیقی همراه کند یا جمع دیگری دعا را تفسیر کنند تا در مفاهیم عمیق شوند و بستری برای مشورت به وجود بیاید. هر جلسه بنابر ابتکار خودش، میتواند راه حل جدیدی داشته باشد...در مورد مکان جلسات دعا باید گفت، کشورهایی که مشرق الاذکار دارند در آنجا جمع میشوند، مشرقالأذکارها معابد بهائی هستند، اما با هر دینی میتوانند به آنجا بیایند. غیر از آن، جلسات دعا در هر جایی میتواند برگزار شود. کشورهای حوزه خلیج فارس میتوانند هر مکانی که خواستند را برای دعا انتخاب کنند، در هر منطقه توسط بهائیهای قدیم و جدید این جلسات برگزار میشود...پس دور از ذهن نیست که خانواده پس از مدتی از حضور فرزندشان در این جلسات، جلسه دعایی با کمک کودکشان تشکیل دهند و کمکم با کمک آن جلسه دعا، اعضای دیگر محله و بعد از آن جامعه هم وارد فعالیتها شوند و از آن استقبال کنند.»(1)
در توضیح این صحبتها باید گفت بهائیت به بهانه شعار «وحدت عالم انسانی»، ساختمانهایی به نام مشرقالأذکار را ساخته و با تبلیغات گسترده آن را مکانی برای عبادت تمامی ادیان، به جهانیان معرفی میکنند، ساختمانهایی که با نظارت کامل تشکیلات بهائی، برنامههای فرقه را پیش میبرد. به دلیل ممنوعیت فعالیت تشکیلاتی در بعضی کشورها و همچنین استمرار برپایی جمعهای تبلیغی در کلیه مناطق، طرح جلسات دعا به عنوان یکی از جلسات اصلی تشکیلات و ارائه نمونه برای ایجاد امکان جذب در سراسر مناطقی که بهائیت نفوذ یافته است، به طور پیوسته ترویج میکنند.
ظاهر جلسات به این شکل است که در آن هر فرد و با هر اعتقادی اجازه حضور و خواندن دعای خودش را دارد. در صورتی که اگر جلسه به این شکل باشد، دور هم جمع شدن بیمعنا و مضحک است. حقیقت ماجرا این است که در این جلسات تمام متونی که خوانده میشود، دستهجمعی و متعلق به سردمداران بهائیت است. البته بعضی از این به اصطلاح ادعیه بهائی که محتوایی روحانی در آن به چشم میخورد، دستهنر نوعی سرقت دینی-ادبی رهبران بهائیت و کاردستی کلاژگونهای از ادعیه اسلام است.
بهره بردن بهائیت از این مقوله، نشانگر برنامهریزی کارشناسی شده تشکیلات، برای درگیر کردن افراد با این فرقه است، چون دعا رفتاری فطری است که تا میزان زیادی با غریزه بشر نهادینه شده. درخواست نیاز و نوعی درد و دل با نیرویی عظیم و فوق بشری، چیزی است که اگر مداوم هم صورت نگیرد، هر از گاهی در طول زندگی افراد رخ میدهد. باید دید هدف بهائیت از مطرح کردن این مقوله به راستی چیست؟ آیا مشفقانه بر آن تأکید دارد یا ترفندی تشکیلاتی و منفعتطلبانه است؟
همانطور که در این برنامه مشخص است بهائیت نقشه دقیقی از این جلسات و نحوه برگزاریاش به اعضا ارائه میدهد. به صورتی که خود دعا را در کتاب مؤسسات آموزشی همراه با مفاهیم درونی تشکیلات درآمیخته و مکان انجامش را نیز به فرد دیکته میکند. طبق بیان این کارشناس بهائی، جلسات دعا به دورهمیهایی برای مشورت پیرامون مسائل بهائی و به طور خلاصه تبلیغ بهائیت تبدیل میشود و هدف غایی آن درگیر کردن افراد بیشتری از جامعه با بهائیت است.
البته این توضیحات برگرفته از دستورات سران تشکیلات است. برخلاف آنچه با پخش اذکار و فایلهای صوتی مناجاتهای مختلف سعی در ایجاد نمودی معنوی در این فعالیت تبلیغی دارند، مرکز اصلی تشکیلات در پیامی خطاب به بهائیان ایران در مورد "اهمیت و جایگاه جلسات دعا و مناجات در فرایند جامعهسازی" میگوید:
«... قدرت نهفته در دعا و مناجات وقتی ظاهر میشود که انگیزۀ اصلی آن محبّت ا... باشد؛ از ترس، توقّع، تظاهر و خرافات به دور بوده با صداقت و پاکی دل تلاوت شود.»(2)
تا اینجا پیام در واقع آن چیزی است که لازم است به غیربهائیان نشان داده شود، اما در ادامه هدف اصلی از برگزاری این جلسات مشخص خواهد شد که کاملاً خلاف جمله قبل مبنی بر «عدم توقع» است.
«...دعوت این مشتاقان از بهائیان آن است که مساعی جامعهسازی را که با پشتکار به آن مشغولند به منزله الگوی جدیدی از نحوه اجتماع نوع انسان مشاهده نمایند...از جمله اجزای اساسی این الگو جلسات دعا و مناجات میباشد که جنبهای جمعی از حیات روحانی و ابعادی از مفهوم مشرقالأذکار است. تشکیل این جلسات فرصت گرانبهایی برای شما عزیزان فراهم میسازد تا نه تنها به نیایش و ستایش پروردگار یکتا پرداخته، عنایات او را در زندگی خود سائل شوید بلکه قوای روحانی نهفته در دعا و مناجات را با دیگر شهروندان شریف آن آب و خاک نیز در میان گذارید.»(3)
ابتدا با توضیحات استعاری، تشبیه و متن ادبی، مفهوم دعا را از خصلت ذاتی بشر به عاریه گرفته و ادعا میکنند دعا تنها زمانی قابل قبول است که فقط و فقط به نیت صحبت با خالق و نزدیکی به او باشد، اما نهایتاً مقصود اصلی را با عنایت به اهداف خود به اعضا ابلاغ میکنند و در واقع آن را وسیلهای برای تبلیغ میدانند و بس.
مشرقالأذکار
تشکیلات در مسیر اجرای نقشه بهائی کردن جوامع، با هزینههای بسیار کلان، بناهایی به نام عبادتگاه بهائی ساخته و آن را «مشرقالأذکار» میخواند که در واقع مؤسسهای است با نقشی اساسی و محوری، در جامعه بهائی. احداث مشرقالأذکار اولین بار توسط «حسینعلی نوری» در کتاب اقدس پیشنهاد و سپس مقاصد آن توسط فرزند وی، «عباس افندی»، تشریح و گسترش داده شد. البته ماهیت این ساختمانها به هیچ عنوان با معنی نامی که به آن اختصاص دادهاند در هماهنگی نیست؛ چراکه مشرقالأذکار به معنای «محلّ برآمدن ذکر الهی» است، اما این ابنیه به منظور برآوردن مقصود تشکیلات بهائیت که همانا تبلیغ و پیش بردن به سمت حکومت بهائی است، میباشد.
با نگاهی دقیقتر، بهائیت در نظر دارد با ساخت پایگاهی با هویت بهائی، به نوعی «استقلال» که چهارمین مرحله از نقشه اصلی تشکیلات است، دست یابد. پس بیراه نگفتهایم اگر احداث مشرقالذکار را مقدمه ایجاد حکومت بهائی بدانیم. نظر به آثار سردمداران بهائیت، جایگاه سیاسی-تشکیلاتی مشرقالأذکار را روشن میسازد.
«...لازم است نسبت به توسع و تحکیم اساس محافل روحانی ملی و ناحیهای جدیدالتأسیس که امری است بس خطیر و مهم، توجه مخصوص معطوف گردد و این خود اساساً مقدمه تشکیل محافل دیگری است که نظم اداری دائمالتقدم الهی باید بر آن استوار گردد...در تکمیل این وظیفه مقدس باید جهت تکثیر جمعیتها و مراکز منفرد موجود در کلیه قارات جهان سعی و کوشش مبذول گردد...دیگر آنکه سه حظیرهالقدس و دو موقوفه ملی و اراضی یک مشرقالأذکار که از اهداف نقشه باقیمانده، باید با وجود موانع و مشکلات حاضره سریعاً خریداری و محظورات غیرمنتظرهای که در ابتیاع زمین مشرقالأذکار فرانکفورت پیش آمده مرتفع گردد.»(4)
همانطور که مشخص است حتی با وجود سختی و مشقت در میان بهائیان، ساخت این ابنیه در اولویت کاری تشکیلات قرار گرفته است، در ادامه برای وصول به مرحله استقلال آمده:
«باید مساعی مجدانه به عمل آید تا هرچه بیشتر در ممالک و ایالات و نقاط مختلفه عالم ازدواج بهائی و تعطیلات امری از طرف مقامات محلی به رسمیت شناخته شود.»(5)
از طرف دیگر بهائیت میکوشد با استفاده از جاذبههای مختلف، برای فرقهای که هیچ سابقه اعتقادی قابل استنادی ندارد، برای خود پیروان جدیدی پیدا کند. از این رو این اصطلاحاً عبادتگاهها را با بهرهگیری از بهترین معماران و هزینههایی بس گزاف، معماری خاص و تبلیغات وسیع، به منظور جذب گردشگر ساخته است، تا جایی که مثلاً برای ساخت یکی از مشرقالأذکرها سه سال برای یافتن سنگ مناسب زمان گذاشتهاند. بهائیت با تبلیغات وسیع، این مکانها را محل تجمع حامیان ادیان مختلف عنوان میکند و آن را متعلق به کلیه انسانها می خواند، حال آنکه در بدو ورود به ساختمان مشرقالأذکار، جوانانی تشکیلاتی جزوههای تبلیغی بهائیت را در اختیار بازدیدکنندگان گذاشته و تأکید دارند پیش از بازدید، حتما مطالعه شود.
در حقیقت این ساختمانها تحت نظر محافل ملی و محلی برای تبلیغ و فعالیتهای بهائی استفاده و در هر کشور، زیر نظر محفل ملی آن کشور اداره میشوند. تمام مشرقالأذکارهای بهائی، با یک الگوی مشابه طراحی که قسمتی از آن در آثار بهائی مشخص شده، طراحی میشوند. مهمترین خصوصیت این اماکن ۹ وجهی بودنشان است و تمامشان دارای یک تالار مسطح هستند، که در آن صندلی و نیمکتها رو به قبلهی بهائیان، یعنی مقبره حسینعلی نوری در عکا قرار گرفته است و برای مراسمی مانند اجرای موسیقی، سرود و آوازهای دسته جمعی استفاده میشود. در کل ساخت بناهای هنری از ابزار مهم اغواگری بهائیت به شمار آمده و تشکیلات بهائیت ضمن درآمدزایی از آن، به تبلیغ فرقه میپردازد.
اساساً معبد در تمام ادیان محل عبادت و اجرای مراسم دینی است؛ اما از آنجایی که بهائیت نتوانسته جایگاه دینی و مذهبی محکمی میان مردم داشته باشد، معبدهای منسوب به آن، تنها ماهیت سیاسی و تشکیلاتی دارند. همانطور که در پیام تشکیلات آمده است:
«این بنیاد عظیم در هر کجا که تأسیس گردد طبیعتاً جزء لاینفک فرایند جامعهسازی محیط اطرافش خواهد بود. آگاهی نسبت به این واقعیت در بین آحاد مؤمنین در شهرهایی که قرار است مشرقالأذکار در آنها تأسیس گردد در حال افزایش است و یاران الهی در این نقاط به خوبی درک میکنند که حیات جمعیشان باید به نحو فزایندهای بازتاب تلفیق عبادت و خدمت باشد، تلفیقی که مشرقالأذکار به آن تجسد میبخشد.»(6)
منظور تشکیلات از عبادت در جای دیگری از همین پیام به طور دقیق ذکر شده که همان آموزههای بهائی برای دست کشیدن مردم از اعتقادات و آمدن زیر یوغ بهائیت است: «خصوصیات روابط درونخانواده که در قالب تصورات کهنه قرون و اعصار شکل گرفته به نحو محسوسی تغییر مییابد... حتی بلای تعصب به تدریج تسلیم میگردد. نهایتاً مساعی جامعهسازی احبا بر جوانب مختلف فرهنگ تأثیر میگذارد.»(7)
تاکنون هشت مشرقالأذکار ملی، در شهرهای شیکاگو، اوگاندا، سیدنی، فرانکفورت، پاناما، ساموا، دهلی و سانتیاگو احداث شده است. البته با توجه به پیام مرکز تشکیلات مبنی بر «ابتدا ناظر به کشورهایی هستیم که در آنها مشارق اذکار ملّی و محلّی در حال تأسیس است.»(8) ساخت این پایگاههای بهائی در نقاط مختلف ادامه دارد. همانطور که مشرقالأذکار کامبوج بعد از این هشت طرح عمده، در مقیاسی محلی ساخته شد.
البته پیش از همه برای اولین بار در سال ۱۹۰۸ در شهر «عشقآباد» (پایتخت ترکمنستان امروز) که در آن هنگام جزئی از ترکستان روسیه بود، ساختمانی با این نام بنا شد که در جریان یک زلزله آسیب جدی دید و در نهایت در سال ۱۹۶۳ تخریب گردید. دولت روسیه تزاری در شکلگیری فرقهی بهائیت، نقشی مهم ایفا کرده و از آغاز پیدایش این فرقه، حمایتهای زیادی از آن انجام دادهاست؛ همین امر موجب شده سران بهائی، پیشرفت خود را مدیون این دولت دانسته و حتی در آثار خود از نقش روسها، قدردانی کنند.(9) اجازه ساخت اولین مشرقالأذکار بهائی، یکی از همین خدمات و حمایتهای دولت روس از بهائیان است که موجب شد بهائیان با آزادی کامل در آن دیار، به فعالیتهای تبلیغی خود بپردازند. مأموران سیاسی روستزار با چنین مجوزی قصد داشتند، کانون بهائیان را به خارج از ایران نیز سرایت دهند.(10)
یکی از مبلغیت بهائی در اینباره میگوید: «در این شهر (عشقآباد) و شهرهای دیگر مسلماننشین، همهی بهائیان آزاد بودند و فرمانروایی روس، دست آنها را در هر کاری باز گذاشته بود. چنانکه معابدی به نام مشرقالأذکار، ساخته بودند و از روز نخست که از گوشه و کنار کشور ایران مردم در آن شهر گرد آمدند، زهر چشمی از مسلمانان گرفتند... چون بازار داد و ستد و کار بازرگانی عشقآباد گرم بود، بسیاری از مردم یزد، آذربایجان و خراسان، روی بدان شهر نهادند و پادشاهان و فرمانروایان روس، به بهائیان کمک شایانی میکردند و چون سازمان رو به راهی داشتند، انجمنهایی برای خواندن مردم به کیش بهائی، برپا نمودند.»(11)
از دلایل حمایت و استفاده روستزاری از فرقه بهائیت در مستعمرات خود این بود که سران بهائیت، با آوردن تعالیمی نظیر ترک تعصبات وطنی و نسخ حکم جهاد حتی از نوع دفاعی آن، روحیه سازشکاری عجیبی با تجاوزگران و استعمارگران را نشر میدادند. همانطور که هنوز هم بر آن منوال هستند.
در طی قرن بیستم با گسترش فعالیتهای بهائی به کمک قدرتهای استعمارگر، برنامهها برای ساخت یک معبد در هر قاره به تدریج عملی شد. نخستین آن در «ویلمت» آمریکا واقع در شمال شهر «شیکاگو» قرار داشت که البته شدیداً مورد افتخار بهائیان است، چون عباس افندی شخصاً در طی سفری که به امریکا داشت اولین کلنگ این ساختمان را زده و به دلیل شیفتگی سران بهائی به غرب و علیالخصوص امریکا، آن را «مقدسترین معبد بهائیت» معرفی کردند.
باقی مشرقالأذکارها پس از آن به ترتیب در اوگاندا، استرالیا، آلمان، پاناما، ساموآ، هندوستان و شیلی ساخته شد.
یکی از پر جاذبه ترین این معابد، معبد «لوتوس: نیلوفر آبی» واقع در دهلینو هند است، کشوری که با جمعیت بالایش، پتانسیل عظیمی را برای جذب ساکنانش به این فرقه داراست. تشکیلات برای گمراه کردن افکار عمومی، تعدادی مرکز درمانی و خیریه نیز در کنار مشرقالذکارها من جمله لوتوس، بنا کرده. البته این ساختمان در راستای اهداف بهائیت، آسیبهای امنیتی جدی را برای کشور هند به دنبال داشت. مثلاً در سال 2006 مدیرمالی محفل ملی بهائیان هندوستان، به اتهام تهیه کارت شناسائی جعلی جهت ورود به تاسیسات دفاعی هندوستان و تهیه اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده و فروش انها به سرویس های جاسوسی اسرائیل و دریافت مبلغ قابل توجهی ارز خارجی و خروج غیر قانونی آن از هندوستان دستگیر شد که در این رابطه تعداد بیش از 80 پاسپورت جعلی با اسامی و ملیت ایرانی بوده است! موارد دیگری از اینگونه اتهامات نیز در وسائل ارتباط جمعی هند بر ملا شده، مثلاً در میان هیئت امنای مشرقالأذکار لوتوس، خانم زینا سورابجی همسر دادستان سابق هندوستان آقای سالی سورابجی که بعد از آن عضو محفل ملی بهائیان هندوستان شد به جرم فساد مالی و غیرمالی محکوم گردید. هرچند با حمایت اسرائیل و لابی منتفعان، بر این قضایا سرپوش گذاشتند و تا جایی پیش رفتند که امروزه مسئولان هندی به بهانههای مختلف با چاپلوسی از بهائیت در منطقه، تقدیر میکنند.
البته این تقدیر و تشکر به سران هند مربوط نمیشود، چراکه بهائیت با مکاری تمام، در این ساختمانها برنامههایی در مسیر فعالیتهای جامعهسازی (بخوانید بهائیسازی) به انجام میرساند و آن فعالیتها را با توجه به نیاز منطقه، با فرهنگ بومی مردم هماهنگ میکند. یعنی در برخی کشورها که با کمبود خاص معنویت مواجهاند، وجه روحانی و در کشورهای عقبمانده ساختمانی برای مدیریت و برنامهریزی جهت بهبود شرایط را بهانه ساخت و ساز خود میکنند.
هرچند با وجود تمام تلاش بهائیت، در بیشتر ایام سال این ساختمانهای توریستی با برچسب مذهب، خالی از بازدید و تهی از هر دعایی میباشد، اگر هم جاذبهای باشد مادی و ظاهری است. اما کنار هم قرار دادن تمام این موارد نشان میدهد حتی جلساتی که صرفاً نام دعا بر آن نهاده شده، گردهمایی تشکیلات برای تبلیغ و پیگیری برنامههای بهائیت است. جلساتی که به گفته کارشناس بهائی در متن، حتی در کشور ایران با وجود ممنوعیت تبلیغ همچنان در حال برگزاری است و برخورد با آنها حق هر شهروندِ نگران از فریب فرقهای است.
پینوشت:
- برنامه رادیویی بهائیت، تابستان 96.
- پیام بیتالعدل خطاب به بهائیان ایران، 27 آذر 1393.
- همان.
- توقیعات مبارکه، اکتبر 1952-1957، جلد 5، ص 272-273.
- همان، ص 273-274.
- ترجمه پیام بیتالعدل خطاب به بهائیان جهان، رضوان 2013 میلادی.
- همان.
- پیام بیتالعدل خطاب به احبّای مجتمع در سانتیاگو، ١٤ اکتبر ٢٠١٦.
- رائین اسماعیل، انشعاب در بهائیت پس از مرگ شوقی ربانی، تهران: مؤسسه تحقیقی رائین، چاپ مرو، بیتا، ص 104، به نقل از قرن بدیع، ج 2، ص 15.
- نجفی سیدمحمدباقر، بهائیان، تهران: کتابخانه ظهوری، 1399 ق، چاپ اول، صص 636-635.
- کسروی سیداحمد، بهائیگری، تهران: بنگاه مطبوعاتی فرخی، 1344، صص 48-46.
برداشت از فصل نامه روشنا
آسیبشناسی جداشدگان از فرقههای تشکیلاتی
آذر 96
عزت ریحانی
وقتی در مورد نجات یافتگان و متبریان فرقههایی مثل بهائیت سخن به میان میآید، بیشترِ افکار به دنبال آگاهی از مناسبات درونی فرقه و آسیبهایی است که تشکیلات به فرد وارد آورده، حال آنکه باید در نظر داشته باشیم، جدا شدن از یک فرقه، وضعیت بسیار متمایز و ویژهای برای فرد متبری ایجاد میکند و چنین تغییر بزرگی در زندگی- به خصوص برای افرادی که در محیطهای تشکیلاتی سر میکردند- تا اندازه زیادی بر ابعاد و زوایای پیدا و پنهان زندگی شخصیشان مؤثر مشکل زا میباشد.
متین حمیدی
بهائیت در ایران : اساس بهائیت، شامل مجموعه برنامههایی است که با روندی قدرت طلبانه، داعیه تسخیر جهان را در سرمیپرورانند. بهائیت از همان ابتدا با پروبال گرفتن استعمار تا اندازهای پیش رفت، اما پروژه چندان موفقی محسوب نمیشد. با این حال، تشنگان قدرت با شناخت نیاز جوامع و کشش باطنی آدمیان به مذهب، سعی در پیشبرد و بسط این طرح داشتند.
سرگذشت دختری که برای تبری از بهائیت، از خانه گریخت
آذر 96
بهائیت در ایران برداشت از مجله روشنا :
زندگی در خانوادهای بهائی
دستور تشکیلات برای برگزاری جشن تولد
آذر 96
محمدحسین خوش مسلک
بهائیت در ایران برداشت از مجله روشنا : بهائیت در اقدامی از پیش برنامه ریزی شده و به دستور سازمان رهبری فرقه، مستقر در حیفا (فلسطین اشغالی) دویستمین سال تولد بنیان گذار این فرقه (حسینعلی نوری) را بهانه موج جدیدی از تبلیغات خود قرار داده است. اگر چه تولد این عنصر فتنه ساز، این بار مصادف با 22 اکتبر اعلام شده، اما تحرکات بهائیت به اسمِ این تولد، از ماهها پیش از فرا رسیدن اکتبر، به چشم میخورد.
مرکز اصلی تشکیلات بهائی، اولین بار در پیام 29 دسامبر 2015 به برنامه ریزی برای دویستمین سالگرد تولد حسینعلی نوری اشاره کرده و بعدتر در 18 می 2016 به تشریح این برنامه پرداخت. برنامهای که در پیام های دیگر این نهاد، تکمیلتر شد و نتیجه آن اقدامات بهائیت در ساخت کلیپ و عکس از مراسم تولد، به همراه خبرهای مختلف از تبریک سران و مسئولان کشورهای مختلف بود.
حال باید دید چه میشود که در این آشفته بازار جهانی، جشن تولد یکی از مظاهر آشوب و تروریست، مورد توجه قرار میگیرد تا آنجا که از طرف بعضی کشورها پیام تبریک برایش صادر میشود. بهائیتی که پایههای اصلی تشکیلاتش را روی زمینهای غصبی فلسطینیان و مصالح فراهم آمده از صهیونیسم بنا کرده، البته که پریشان خاطری مظلومان در زیر سرکوب سلطه طلبان و متجاوزان، برایش محلی از اعراب ندارد که هیچ، آب گلآلودی هم برای ماهیگیری این فرصت طلبان محسوب میشود. مظاهر سوءاستفاده از موقعیت نامطلوب جهانی، در این پیام مرکز تشکیلات به خوبی مشهود است:
«سردرگمی، بیاعتمادی و ابهامات حاکم بر جهان به تعهداتی که اجرای آن وظیفه جمع مؤمنین میباشد فوریت بیشتری میبخشد. دوستان باید به راستی از هر فرصتی استفاده کنند.. اندرز حضرت ولی امرا.... به زبان انگلیسی خطاب به یک جامعه بهائی را که گویی برای زمان ما بیان شده به خاطر میآوریم که میفرمایند: «هر چه تارو پود اجتماع کنونی تحت تأثیر فشار مصائب و بلایای مستولیه دچار سستی و از هم گسیختگی بیشتری گردد و هر چه بروز شکاف ها به گسستگیها سرعت بخشد و جدایی ملت از ملت، طبقه از طبقه، نژاد از نژاد و کیش از کیش مضاعف گردد، جریان نقشه الهی باید با انسجام بیشتری در حیات روحانی و اقدامات اداری خویش، معیار والاتری از مجهودات منظم، از تعاون و تعاضد و از پیشرفت هماهنگ در مشروعات جمعی خود نشان دهند.»[1]
اگر بخواهیم فحوای چنین متونی از بهائیت را ساختارمندانه، رمزگشایی کنیم، باید گفت از آنجا که از ابتدای تأسیس، این فرقه مورد حمایت غرب و مستعمران بوده، عملکردش به تأسی از نظریهپردازان غربی شکل گرفته و این بخش از صحبتها، نمونهسازی شده نوعی برداشت از دیالتیک هگلی است که عصارهاش میشود: مشکل را درست کنید، واکنش را ایجاد نمایید، راه حل را ارائه دهید. مشکل را منتفعان و مشوقان ایجاد میکنند و در برابر آوارگی مردم بیپناه، بهائیت است که با دسیسه وارد عمل میشود.
این است که در این شرایط پیچیده کشورها، به بهائیان دستور داده شده: «این ایام متبرکه را باید فرصتی مخصوص دانست برای تماس با اقشار هر چه وسیعتر اجتماع و با همه اشخاصی که به نوعی با آنان ارتباط دارند خواه ارتباط فامیلی یا علایق مشترک، همکاری شغلی یا مطالعاتی، روابط همسایگی، و یا صرفا آشنایی تصادفیه تا جمیع از ظهور نفس مبارکی که دقیقا دویست سال پیش متولد شد و مقدر بود حامل پیام جدیدی برای نوع بشر گردد، به وجد و سرور آیند.»[2]
مثل همیشه تبلیغ و فریب، اولین درجه اهمیت را دارد. برای نحوه عملکرد در این مراسم و جشنها، این طور عنوان میکنند:
«محل برگزاری این جشنها باید عمدتا در سطح محلی باشد. برای اقدامات در سطح ملی نیز فرصتهایی هم چون گردهمایی برای دعوت اشخاصی برجسته و عالی مقام که با امر الهی به نحوی ارتباط دارندوجود خواهد داشت.... در کانون برگزاری این جشنها، تلاشهای هماهنگ برای ابلاغ مفهوم و معنای ظهور پیاپی دو اختر تابان در افق جهان و تأثیر آن بر نوع بشر می باشد. تنوع این اقدامات البته بستگی به شرایط و مقتضیات مختلف خواهد داشت و شامل نمودهای هنری و فرهنگی بیشماری خواهد بود، از جمله سرودها، اجرای برنامههای صوتی- تصویری و انتشار نشریات و کتب. چنین ابتکاراتی همراه با جشنهای گسترده روح افزا و در عین حال پروقار قطعا بارقه کنجکاوی و اعجاب را در دلِ بسیاری از افراد که تاکنون با نام حضرت اعلی و حضرت بهاءا... آشنایی نداشتهاند بر خواهد افروخت. هر یک از جشنهای دویست سالگی بدون شک روحیه همت و وفا را در تمامی اقدامات والای یاران الهی برخواهد انگیخت.»[3]
«برای استفاده کامل از فرصتهای تبلیغی موجود در عالم بهائی، گفتگوهای ممکن با هر فردی از افراد باید خلاقانه مورد تأمل قرار گیرد. در این چنین گفتگوهای هدفمندی ادراک افزایش مییابد، قلوب منتشرح میشود و در مواردی، تقلیب بغتتا ایجاد میگردد. همگی به انجام این وظیفه ارزشمند دعوت میشوند و هیچ کس نباید خود را از شادمانی حاصله از این خدمت محروم نماید.»[4]
محورهای اصلی در این پیام به این شرح است:
1.برگزاری دورهمیهای کوچک، حتی با کمترین جمعیت برای افزایش آماری.
2. برگزاری مجالس بزرگتر از مقامات؛ این از اقداماتی است که مخصوصا در کشورهای کوچکتر به بهانه فعالیتهای اجتماعی و سازندگیهای محلی اتفاق میافتدو در آن با دعوت از شهردار و مقاماتی از این قبیل،نامههایی را در راستای اهداف خود و مثلا تبریک تولد بهاء به امضای آن مقام رسمی درمیآورند و به این ترتیب، از نام وی برای رسمیت بخشی به خود بهرهمند میگردند.
3. معرفی چهرهای جذاب و غیرواقعی از بهائیت برای ایجاد حس کنجکاوی و جذب افراد که از تکنیکهای قدیمی بهائیت است و اغلب با بمباران محبت همراه میشود.
4. از دیگر اهداف این برنامههای زرق و برقدار، تثبیت اعضا است، تا نسبت به عدم معنویت و روح ایمان در بهائیت، دچار یأس نشده و همچنان در خدمت تشکیلات باشند. ضمن اینکه با ایجاد هدف و تعریف مأموریت برای افراد، حس تأثیرگذاری آنان را ارضا میکنند.
5. با تمرین و کسب فن بیان مرتبط با محل برگزاری مراسم، افراد را با توجه به ویژگیهای خود تحت تأثیر قرار دهند واین مأموریت تمام بهائیان است.
پیامهای هم مشخصا برای ایران تنظیم شده که با توجه به غیرقانونی بودن تبلیغ در ایران، مصداق بارز دعوت به ارتکاب جرم است.
به بهائیان ایران دستور داده شده جشنهایی به بهانه این تولد نامبارک برگزارکرده و دوستان، آشنایان و مسلمانان را به آن دعوت کنند تا در عین خوشگذرانی به تبلیغ بپردازند. البته با توجه به ناقض قانون بودن این عمل، تأکید شده:« این قبیل اقدامات در ایران البته باید با رعایت کامل حکمت، با در نظر گرفتن حرمت شرایط محل اقامت، از طریق اقدامات فردی و جمعی ولی بدون تحریک احساسات عمومی انجام شود. هر فرد و هر خادم مؤمن باید شرایط خود را بسنجد تا در صورت امکان تعداد هر چه بیشتری از اقوام، دوستان، همسایگان، همکاران و آشنایان خود را از ظهور نفس مقدسی که از میان هموطنانشان برخاسته است، مطلع سازد.»[5]
در این نامه طبق معمول از کلید واژه «حکمت» برای بومی سازی تبلیغ و به کار بستن حیله و فریب، استفاده شده. کلمهای که معنای آن برای اعضای تشکیلات کاملا تفهیم شده و معادلی امنیتی-دسیسهای دارد. مورد دیگر پیام، دستور احیای دوباره «خادمین» شهرستان ها در قالب گردهمایی و جشن می باشد.
بُعد دیگر این توطئه، پیام مسئولان کشورهای مختلف با مضامین مطلوب بهائیت است. همان طور که اشاره شد، چنین پیامدهایی با دعوت به مراسم های بهائی به بهانههای جامعه سازی یا مراجعه و اخذ نامه و پیام از آنها حاصل میشود. حتی در بعضی موارد، تشکیلات، متن پیام را از پیش تدوین کرده و فقط به امضای مقامات میرساند.
نمونههایی از این قبیل تبریکات و بازتاب آن در رسانههای بهائی، در ادامه عنوان شدهاند، البته این رسانهها در موارد متعدد، پیام یک نفر را تحت عناوین مختلف (مسئول ، نماینده، نام و .... )چندین مرتبه منتشر نمودهاند:
· «تزرامی»، نخست وزیر انگلیس
· «جیمی کارتر»، رئیس جمهور اسبق امریکا
· «مالکولم ترنبل»، نخست وزیر استرالیا.
· رئیس جمهور آلمان (وی در این پیام از تلاش های اجتماعی بهائیان تشکر کرده است).
· «پراناب موکرجی»، رئیس جمهور و «نارندرامودی»، نخست وزیر کشور هند.
· «دالایی لاما» ،رهبر دینی بوداییان تبت، دویستمین سالروز تولد بهاءا....را موقتی برای ابراز خشنودی دانسته و ضمن آن، نامهای حاوی پند، برای بهائیان ارسال داشته است. جملات این نامه، دارای ادبیاتی بهائی و در جهت برنامههای این فرقه است.
· «جوزف کوروپ»، عضو پارلمان و وزیرِ دفتر نخست وزیر مالزی.
· شهردار آلاسکا.
· شهردار گلندل؛ وی 22 اکتبر 2017 را به عنوان روز دویستمین سال تولد بهاءا.... در شهر گلندل کالیفرنیا، اعلام عمومی کرد.
· «رانیل ویکرماسینگه»، نخست وزیر سرلانکا، وی در پیام تبریکش از مشارکت بهائیت «در جهت مصالح و رفاه این کشور» تقدیر نمود.
· رهبران پاکستان
· مسئولان کشور کلمبیا.
· رئیس جمهور اتریش.
· نخست وزیر سنگاپور.
· «گوپال مَن شرستا»، معاون نخست وزیر و «جاناردن شارما» وزیر امور داخلی نپال.
· «اسدالزمان نور»، وزیر امور فرهنگی بنگلادش.
· نخست وزیر استرالیا.
· نخست وزیر نیوزلند.
· «بریک آرین»، معاون وزیر امور مذهبی و جامعه مدنی قزاقستان.
· برخی مسئولان مملکتی رومانی، آرژانتی و ویتنام.
· «رضا مریدی»،وزیر دولت آنتاریو کانادا.
· بازدید ملکه انگلستان از نمایشگاه آثار بهائی آن کشور که به مناسبت دویستمین سال تولد بهاءا.... برپا شده بود.
· چاپ دو قطعه تمبر به مناسبت دویستمین سالگرد تولد حسینعلی نوری، در شرکت ملی پست هلند.
· بازدید نخست وزیر رژیم صهیونیستی از مرکز اصلی تشکیلات.
· انعکاس در روزنامه «مخی» (Mmegi) کشور بوتسوانا.
برای روشن شدن این جنبه از موضوع، باید دورنمای کلیتری را در نظر داشت. بهائیت از زمان «شوقی افندی»، سومین سرکرده تشکیلات، با نقشههای چند ساله اهدافش را دنبال میکند. شش سال قبل، تشکیلات در پیامی این طور گفته بود: «به منظور کمک به احبا در تفکر راجع به فرایند رشد در سطح محدوده جغرافیایی، مفهوم دو حرکتِ مکمل را بیان نمودیم.
یکی از این دو حرکت، گذراندن دورههای مؤسسه آموزشی به طور مداوم توسط افرادی است که تعدادشان مرتبا در حال گسترش میباشد. حرکت دیگر پیشرفت محدوده جغرافیایی است که از طریق قابلیت جمعی برای به ظهور رساندن الگویی از زندگی منطبق با تعالیم امر مبارک مشاهده میشود.
حرکت اول، نه تنها به حرکت دوم تحرک میبخشد بلکه استمرارش نیز به آن وابسته است.»[6]
در واقع تشکیلات، افزایش گستره جغرافیایی را مکمل اهداف مؤسسات آموزشی دانسته و برآن تأکید دارد. در پیام دیگری پیش از آغاز چهارمین «نقشه پنج ساله»[7]بر اهمیت لای کردن با کشورها و نوعی تأییدیه گرفتن از آنان برای ادامه مسیر اشاره میکند:
«از جمله مواهب گران بهایی که به برکت این استقامت سازنده نصیب جامعه بهائی شده، تأسیس شبکهای چشم گیر از دفاتر مخصوص در سطح ملی می باشد که به طور سیستماتیک با دولت ها و سازمانهای جامعه مدنی رابطه برقرار ساخته است. به موازات این دفاتر، فرایندهای نقشههای متوالی، توانایی جامعه را برای مشارکت در گفتمانهای رایج در فضاهای گوناگون، از مکالمات شخصی تا اجتماعات بینالمللی، افزایش داده است. در سطح مردمی، این کار از طریق همان رویکرد ارگانیک که موجب ازدیاد تدریجی اشتغال احبا به اقدام اجتماعی میشود، به طور طبیعی گسترش مییابد اما در سطح ملی، شرکت در گفتمانهای رایج، اکثرا مطمح نظر این دفاتر است که هم اکنون در دهها جامعه ملی مشغول فعالیت هستند.... به منظور افزایش این گونه مجهودات و برای تضمین انسجام این اقدامات با سایر مساعی جامعه بهائی، اخیرا در مرکز جهانی بهائی «دفتر گفتمانهای عمومی» را تأسیس نمودهایم تا با پیشبرد تدریجی، محافل روحانی ملی را در این میدان کمک نماید.»[8]
فعالیتهای دفتر گفتمان عمومی و شرکت در دهها اجتماع بین المللی، توأم با کمک رژیم صهیونیستی و دیگر مستعمران ذی نفوذ، نتیجهاش میشود تبریک برخی مسئولان که تعداد زیادی حتی شناخت درستی هم از بهائیت ندارند و به صرف آنچه بهائیت در همان محافل ملی و عمومی، از خود با نقابهای ملمون ارائه کرده، به این فرقه چراغ سبز نشان میدهند.
چون هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد تولد افرادی مثل «علی محمد شیرازی» و حسینعلی نوری که در روزگار زیستنشان، فجایعی از قبیل: آشوب وکشتار جامعه ایرانی، ایجاد سه جنگ داخلی در طبرسی، نیریز و زنجان، ترور شاه، قتل مرحوم شهید ثالث، کشتار و ترور در عراق، نشر عقایدی چون حذف فیزیکی، سربریدن مخالفان، تخریب بقاع مذهبی و سوزاندن هر کتابی به جز کتابهای فرقه را در پرونده دارند، به عنوان داعیان صلح، مورد تبریک قرار گیرد.
بهائیت تحت نظارت اسرائیل
سوای تبریک تمام این شخصیت ها که اکثرا از مناطقی هستند که بهائیت به بهانه طرحهای روحی، خود را به مردمانش شناسانده، جلسه خصوصی نخست وزیر رژیم صهیونیستی، «بنیامین نتانیاهو» با هسته مرکزی مدیریت بهائی، قابل توجه است. حضور این مقام ارشد رژیم صهیونیستی، در اصلیترین مرکز فرقه- که پیش از این به صورت آشکار اتفاق نمیافتاد- تنها چند روز مانده به مراسم اصلی جشن بهائی به بهانه تولد حسینعلی نوری صورت گرفت. البته با وجود اینکه بهائیت همواره سعی دارد پیامهای تبریک را (راست یا دروغ) از طرف سران کشورهای مختلف منتشر سازد، در این مورد نه تنها اشارهای به مراسم دویست سالگی نکرد که حتی دستپاچه سعی در کتمان رابطه داشت.
این دیدار در ساختمان مرکز اصلی تشکیلات، در حالی به وقوع پیوست که بهائیت مدعی بود، با وجود قرار داشتن مرکز اصلی تشکیلات در سرزمینهای اشغالی، هیچ ارتباطی با سیاستمدارانش نداشته و فقط از نظر جغرافیایی آنجاست. هر چند تشکیلات، مایل به پنهان کردن این دیدار بود اما با لو رفتن قضیه در رسانههای جمهوری اسلامی ایران، رسانههای بهائی برای توجیه ننگ همراهی با رژیم صهیونیستی، به تکاپو افتادند، فلذا جملهای جعلی از زبان نتانیاهو منتشر کردند مبنی براینکه: «دیروز همراه همسرم از باغهای بینظیر بهائیان در شهر حیفا دیدار کردم.» پس عکسهای لو رفته از حضور وی را نوعی گشت و گذار شخصی خواندند!
این دیدار برای چندمین بار، یادآور این جمله است که: «در حقیقت باید گفت آینده ما [یعنی بهائیت و اسرائیل] چون حلقههای زنجیر به هم پیوسته است»، سخنی که همان روزهای نوپای تشکیلات، در تاریخ به ثبت رسید و افشاگر حقایق زیادی است. همان طور که امروزبا گذشت سالها، ارتباط اسرائیل غاصب با بهائیت فریبکار، تنگتر میشود.
برای درک میزان خطری که این دیدار توطئهآمیز به همراه دارد، باید یادآوری کرد، تشکیلات بهائی تمام اطلاعات شخصی اعضا اعم از ارتباطات بهائیان با غیر بهائیان و شرایط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی محیط زندگی آنها را از طریق جلسات 19 روزه، اخذ و مستقیم به ساختمان اصلی تشکیلات در حیفا میفرستند؛ همان جایی که از قضا نخست وزیر دولت جعلی اسرائیل، جلسهای با اعضایش برگزار کرده است. پیشتر، وقتی به انتقال اطلاعاتی بهائیان به اسرائیل ایراد گرفته میشد، ادعا میکردند این اطلاعات نه به رژیم صهیونیستی، که مستقیما به مرکز اصلی تشکیلات ارسال میشود، بله! تشکیلاتی که زیر نظر مستقیم مقامات رژیم صهیونیستی، مورد بازرسی قرار میگیرد. بنابراین در شرایط آشفته منطقه، مسلما باید روی تحرکات این خرده جاسوسها در کشورمان، حساس باشیم. این گونه دیدارها در نابسنامانی جهانی، آن هم میان دو گروه بحران ساز، نمیتواند نشانه خوبی باشد، مخصوصا در روزهایی که نتانیاهو، از تحریمهای بیشتر علیه ایران، استقبال کرده است. باید هوشیار بود چرا که این همکاری و حمایتهای دوجانبه بهائیت با اسرائیلی که تا امروز، چیزی جز استعمار و ظلم نداشته، روشن کننده اهداف مشترکمان است.
جمع بندی کلی اهداف این فرقه برای مهم جلوه دادن این روزها وجلب نظر کشورهای مختلف، در این موارد خلاصه میشود:
· ایجاد فرصتهای تبلیغی و جذب.
· سعی در رفع رکود حاکم براین فرقه و برسرزبان انداختن نام بهائیت.
· جلب نظر کشورها و مورد توجه قرار گرفتن از سوی مقامات رسمی در جهت اثبات خود.
· دعوی گستردگی جغرافیایی.
· همبستگی با کشورهای معاند اسلام.
· جوسازی علیه ایران و سنگین کردن پرونده به اصطلاح حقوق بشری علیه نظام جمهوری اسلامی ایران.
هر چند با مشاهده عکس و فیلمهای مرتبط با این موضوع، به سادگی درمییابیم نه تنها در ایران که در کل کشورهای بهائی نشین هم موفقیت چندانی نداشتهاند و تعدد فایلهای صوتی و تصویری ناشی از دورهمیهای همیشگی، کلاسهای بهائی و حتی استفاده از تکنیکهای فتوشاپ است که سعی دارند به عنوان گردهمایی و جشنوارهای واقعی، نشرشان دهند، اما لازم است علاوه بر آگاه ساختن هموطنان، در زمینههای بینالمللی هم روشنگری صورت گیرد تا سادهانگاریهای برخی کشورهای در حال توسعه، مورد سوءاستفاده تشکیلات قرار نگیرد.
[1] .پیام بیت العدل خطاب به بهائیان جهان، رضوان 2017.
[2] .پیام بیتالعدل خطاب به محافل ملی، 18 می 2016.
[3] .همان.
[4] .پیام بیت العدل خطاب به بهائیان جهان، رضوان2017.
[5] .نامه بیت العدل،6آگوست 2017.
[6] .پیام بیت العدل خطاب به محافل روحانی ملی، 12دسامبر 2011.
[7] .چهارمین نقشه پنج ساله بهائیت از سال 2016 آغاز و به سه دوره تقسیم میشود:«دوره اول از رضوان تا دویستمین سال تولد حضرت بهاءا.... در اکتبر 2017 که شش چرخه سه ماهه است. دوره دوم از دویستمین سال تولد حضرت بهاءلا... تا دویستمین سال تولد حضرت اعلی که هشت چرخه سه ماهه است.دوره سوم، از دویستمین سال تولد حضرت اعلی تا انتهای قرن اول عصر تکوین شش چرخه سه ماهه است.» (پیام بیت العدل،رضوان 2016.)
[8] .ترجمه پیام بیت العدل خطاب به بهائیان جهان، رضوان 2013
کوتاه خواندنی
بهائیت در ایران : در بحث ریشهی یهودی فرقهی ساختگی بهائیت تاکنون مطالب فراوانی منتشر شده است. اما در این میان، اعتراف رسمی و صریح اسناد سفارت آمریکا به ریشهی یهودی بهائیان ایران قابل توجه است. در اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در بارهی وضعیت بهائیان در ایران در سال ۱۹۷۲ می خوانیم: «بهاییان ایران که از یهودیگری تغییر آیین دادهاند توسط دولت ایران در اختناق زندگی می کنند. شاید دولت این عمل را به عنوان باج سبیل به ملاها که بهاییگری را به عنوان بدعتی در دین اسلام به شمار می آورند، انجام می دهد و شاید هم به خاطر نسبت دادن فعالیت سیاسی به بهاییهاست.» (1)
بهائیت درایران : بهاءالله مدعی است که در زمان بازداشتش در سیاهچال تهران، به مقام پیامبری رسیده است و تعالیمی را از سوی خداوند برای هدایت انسانها آورده است. بهائیان نیز معتقدند که با مبعوث شدن بهاء به پیامبری، آیین باب منسوخ شده و دورهی تعالیم او به پایان رسیده است و همهی انسانها موظف به اجرای فرمانهای بهاء هستند.