به بهانه درج کتاب بازی با تشکیلات
بهائیت در ایران : کتاب بازی با تشکیلات ، بیان برخی خاطرات بهزاد جهانگیری است که با ویراستاری جواد نوائیان رودسری و توسط انتشارات دفتر پژوهش موسسه فرهنگی هنری خراسان چاپ و منتشر گردیده است . از بهزاد جهانگیری قبل از این پشت پرده تشکیلات را دیده بودیم که توسط انتشارات کیهان در مجموعه نیمه پنهان چاپ و منتشر شده بود . بعد از گذشت چندین سال به بهانه درج این کتاب در کتابخانه پایگاه بهائیت در ایران بر آن شدیم که صحبتی صمیمی با او داشته باشیم . او کمتر حرف می زد و تکیه کلامش این بود که تشکیلات بهائیت یک حزب سیاسی است و بسیار کوچکتر از آن است که مورد توجه قرار گیرد ....
آقای جهانگیری از وضعیت فعلی خودت شروع کن
پاسخ می دهد : به شکر خدا با همسر و فرزندانم غزل و علی زندگی خوب و با محبتی را می گذرانیم با شرایطی که تشکیلات در روابط خانوادگی برایم ایجاد کرد رسیدن به این مرحله بیشتر شبیه رویا است زندگی آرام در کنار اعضاء خانواده ، باور کنید یک رویاست . در مورد کارم نیز در شرایط فعلی به شغل آزاد مشغولم ، در آمد نسبتا خوبی دارم و راضیم .
آقای جهانگیری با خانواده ( والدین و ... ) خود ارتباط داری ؟
پاسخ میدهد : خوب شرایط دیگر شرایط گذشته نیست . بعد از آنهمه مشکلات روحی ، روانی که بدنبال گرایشم به اسلام توسط تشکیلات بهائیت بر من تحمیل شد . و مقاومت بنده در این دوران به نظر تشکیلات به این نتیجه رسیده است که راه باریک ارتباط با بنده حفظ شود بهتر خواهد بود . لذا خانواده ام با بنده ارتباط دارند و فرزندانم بعنوان پدر بزرگ و مادر بزرگ آنها را می شناسند . به آنها ( فرزندانم ) فراخور سن و سالشان گفته ام که آنها به چه اعتقادی هستنند مثلا بجای سلام واژه ای دیگر را بکار میبرند و از این قبیل موارد . خوب شما می دانید تعدادی از اعضای محفل همدان از نزدیکان من بودند بنطرم هنوز بازگشت من به اسلام را نپذیرفته اند . در مورد نوشته هایم نیز اعتقاد دارند که این نوشته ها کار من نیست فقط بنام من چاپ می شود .
آقای جهانگیری نسبت به وضعیت فعلی راضی هستید ؟
خوب پاسخ به این سوال دو وجه عمده دارد که یک وجه آن خانواده است . گفتم بنده در شرایط فعلی یک خانواده دارم که با تمام وجودم به آنها عشق می ورزم . آرامشی که این خانواده به من داده قابل سنجش و ارزشگذاری نیست . وجه دوم وضعیت فعلی من و بریدن از بهائیت است . نمی گویم یک انسان مومن با تمامی شرایط آن در اسلام شده ام ولی همین که از بهائیت بریده ام برایم رضایتمندی می آورد . حال سئوال این است که انسان مگر در یک دوره زندگی بدنبال چیست .؟ فکر می کنم در حد قابل قبولی این زندگی را دارم .
در مورد تلاشهای آقای جهانگیری در عرصه نقد بهائیت سوال کردم .
پاسخ داد : خوب باید پذیرفت بنده یک نویسنده نیستم ولی با گردآوری هر آنچه از فرقه داشتم و خاطراتم و نوشتن چرکنویس هائی و نظم دادن به این نوشته ها توانستم آثاری را ارائه نمایم که اولین آن پشت پرده تشکیلات بود که با همکاری موسسه کیهان چاپ و منتشر گردید . دومین اثر بنده با عنوان بازی با تشکیلات توسط موسسه فرهنگی و هنری خراسان در سال 91 منتشر گردید . در تلاش هستم تا با گردآوری اطلاعات مربوط به مستبصرین و مصاحبه با آنها مجموعه ای در این رابطه را ارائه نمایم . که امیدوارم این مهم بزودی به نتیجه برسد .
در مورد فرقه ضاله بهائیت از او پرسیدم .
پاسخ داد : از نظر من از فرقه بهائیت دیگر چیزی نمانده که بتوان در مورد آن اظهار نظر کرد . او تاکید میکند فرقه بی محتواتر از گذشته است . شاید در ابتدای پیروزی انقلاب ما با معضلی با عنوان فرقه بهائیت روبرو بودیم لاکن با گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب برای این فرقه و تشکیلات پوچ آن چیزی نمانده که قابل بحث باشد . صرفنظر از استفاده ابزاری سرویسها اطلاعاتی کشورهای مخاصم با نظام ایران از فرقه بفرمائید این فرقه مطلب دیگری برای بیان دارد . حتی فکر میکنم موضوع بهائیت بیش از آنچه ضرورت داشته باشد مورد بحث قرار میگیرد . به نظرم فرقه بهائیت هم مانند تمامی احزاب سیاسی در خارج و داخل کشور توان و ظرفیت مشخصی دارد که دائما نیز رو به افول است . شما نگاه کنید فرقه منافقین با آنهمه حمایت آشکار کجاست در بدر بدنبال مکانی برای انتقال افرادش از عراق . وضعیت بهائیت که کاملا واضح و روشن است . بهر حال فکر میکنم دیگر از فرقه چیزی نمانده که بشود روی آن حساب باز کرد ، که قطعا اگر اینطور نبود بطور قطع توسط سرویسها به بازی گرفته می شدند .
در پایان برای او و خانواده اش در سال 93 آرزوی موفقیت نمودیم