×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

بهائیت؛ پاد جنبش تجدید حیات ملت ایران

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

بهائیت؛ پاد جنبش تجدید حیات ملت ایران

بهائیت در ایران

بهائیت در ایران : کتاب ، بهائیت پاد جنبش تجدید حیات ملت ایران جدیدترین اثر اثر موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی است که در بهار سال 1393 به زیور طبع آراسته شده است.این کتاب تالیف آقای میکائیل جواهری و دارای ۷۷۰ صفحه شامل پیشگفتار، مقدمه و نه فصل است.

بررسی زمینه های بروز فرقه های شیخیه، بابیه و بهائیه در عصر قاجار و پیش زمینه های آن مانند ظهور اخباریگری، اوضاع اجتماعی و سیاسی، تکاپوهای استعمار، افکار و عملکرد شاهان قاجار، شرح زندگی شیخ احمد احسایی، علی محمد شیرازی، حسینعلی نوری، عباس و شوقی افندی، تشکیل بیت العدل در اسرائیل، جمعیت ادعایی و واقعی بهائیان، استعمار و عاملیت آن در بروز بهائیت، روابط یهودیان و صهیونیسم با بهائیت، وضع بهائیان در دوران پهلوی اول و دوم، بررسی رجال بهائیان در حکومت پهلوی، واکنش های علما، شخصیت ها، نویسندگان، انجمن ها، نشریات و مردم در برابر فعالیت های تبلیغی و عملی بابیها و بهائیان و مبارزه امام خمینی (ره) با این گروه از مباحث اصلی فصول این کتاب است.


درج فهرست منابع و مآخذ، ۴۳ سند ساواک و اسناد لانه جاسوسی آمریکا و فهرست اعلام، صفحات پایانی کتاب را تشکیل می دهد.

نویسنده در آغاز هدف از تالیف کتاب را چنین می نگارد:

بی گمان باور به مهدویت و انتظار موعود، رکن رکین اندیشه ایرانی و شیعی است و نهضت های اسلامی و شیعی ایرانیان هم از همین چشمه جوشان نشات می گیرد ایرانیان در ۱۴ قرن گذشته جنبش های گوناگونی برای تحقق آرمان های خویش سامان داده اند، اما گهگاه ضد جنبش هایی هم به مثابه رقیب یا حرکت بدلی در مقابل روند کمال جویانه هویت خواهی ملت ایران، زمینه بروز و ظهور یافته اند. پادجنبش های مزبور، طیف وسیعی را در برمی گیرند. اما نکته شگف اینکه این جنبش های بدلی در زمانی شکل می گیرند که نهضت های اصیل می بالند. و ویژگی آنها ترویج آموزه های غیرتوحیدی، غیرعقلانی، ستیز با جریانی مردم گرا و مترقی که حامل گفتمان نیابت عامه به شمار می رود.

به عنوان نمونه اخبارگری افراطی در دوران صفویه در برابر اندیشه ای قد علم کرد که ایدئولوژی دولت صفوی را تامین می کرد. تفکری که با شکوفایی خود تکوین تمدنی بزرگ را رقم زد و کشور ایران را مجددا به یک قدرت منسجم، یکپارچه و جهانی بدل ساخت.

اخباری گری حدود دو قرن بر جهان اسلام فرمان راند. از این رو سهم اخباری گری در انحطاط ایران معاصر قابل توجه است و ضرورت دارد ابعاد مختلف برآمدن این گونه پادجنبش ها که فرآیند افول فکری و فرهنگی، علمی و سیاسی جهان مسلمین را تشدید نمودند مورد واکاوی قرار گیرد

نظریه پردازی های شیخ احمد احسائی در اوایل قرن سیزهم قمری و ارائه نظرات متفاوت از اصول عقاید شیعه اثنی عشری، آغاز کجروی و فرقه سازی بود. حاصل نگاه متفاوت احسایی به مسائل ماورایی و پندارهای غیرعقلی و غیرنقلی او درباره امامت و به ویژه امامت حضرت مهدی موعود (عج)، پایه گذاشتن اصل «رکن رابع» است؛ که به پندار او رابطه ویژه امام زمان (ع) با جهان مادی و انسان هاس. احسایی بهره بردن از امام عصر را منوط به شناخت و اطاعت از رکن رابع قلمداد نمود و فتنه ای در اجتماع شیعیان به ویژه در ایران و عراق و فرقه ای نوظهور با عنوان شیخیه یا رکنیه پدید آورد.

تکیه دامنه دار جانشین شیخ احمد احسائی، سید کاظم رشتی بر بدعت رکن رابع، فتنه را گسترش داد که به گمراهی عده ای از پیروان تشیع اثنی عشری انجامید.

این بدعت آشکار که با آموزه های اهل بیت (عر) درباره حضرت مهدی (عج) در تضاد بود، دستاویز تازه ای برای هواخواهان و خودپرستان شد. در پی آن هر کس سری برآورد و چند تن خود را رکن رابع نامیدند و مردم را به پیروی خویش فراخواندند. در این وانفسا، دون پایگان هوای سروری یافتند

زاویه آغاز این انحراف با گذشت دوران، فزونی یافت و فردی که حتی از آموزه های شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی نیز چندان بهره ای نداشت، به هوای رکنیت و بابیت افتاد و او همان میرزاعلی محمد شیرازی بود که با آواز بابیت در شیراز سر داد و خود را باب یا واسطه میان مردم و امام زمان خواند.

عده ای از خیال پردازان و بی مایگان شیخیه گرد او آمدند و گروهی از مردم را با دستاویز نزدیک بودن ظهور حضرت حجت (ع) و سر برآوردن نایب و باب او به گمراهی و تباهی کشاندند. علی محمد شیرازی سخنان و نوشته هایی بافت و آنها ر آیات الهی نامید و آیات راستین الهی را ناسپاسی و تکذیب نمود و خود را آینه جلوه یار خواند. علما و متدینین مسلمان به نصیحت و اندرز پرداختند ولی در دل مهر شده او اثر نکرد و با وجود توبه و بازگشت و اعتراف به لغزش ها و خطاها، باز هم به ادعاهای بی پایه خود ادامه داد تا آن که شورش ها بپا شد و دسته ای دین و جان و گروهی جان در راه دین باختند.

سرانجام کار به اعدام او و جمعی از اطرافیانش و همچنین کوچ عده ای از فریب خوردگان از کشور انجامید

آنچه در این میان به روشنی شایسته دیدن و آگاهیست، پیوند این گروه با استعمار و بهره جویی استعمار از آنهاست. بسیاری از پژوهشگران براین باورند که بابیت و بهائیت در دامن استعمارگران پدید آمده و در سرسپردگی آنها بر جا مانده و راه سپرده است. همین نکته چالش بزرگ بهائیت در دفاع از روند دین سازی و ادعای استقلال و عدم ورود در میدان سیاست است و گرنه بهائیت و گروه های همسان آن از حیث آموزه های بنیادی عقیدتی و عملی آنچنان تهی است که هر کس با داشتن اندک آگاهی از آموزه های بهایی و تاریخ این فرقه به پوچی و ادعاهای آنان پی برده و توان نقد و رد آراء‌ آنها را دارد.

گفتنی است از نگاه استعمارگران مهم نیست چه کسانی، تحت چه نام هایی و با دستاویز قرار دادن چه آرمان و مکتبی با او هم سو شده و آنها را در رسیدن به مقاصد ناروا یاری می رسانند. آنچه اهمیت دارد این است که کدام یک بهتر و بیشتر توان شکافتن و گسستن شالوده و ساختار دین و دینداری، انسجام، هم گرایی و وحدت ملی را دارد تا از این رهگذر روزنه نفوذی برای آنها باز شود و سپس زمینه چیرگی آنها را فراهم آید. از همین رو باب، بهاء‌الله، عبدالبهاء‌، شوقی افندی، ماری ماکسول، بیت العدل و همه آئین سازان در ایران و هر جای جهات تحت حمایت و سرپرستی استعمارگران قرار می گیرند تا به خدمات خود به استعمار ادامه دهند. چنان که میرزا غلام احمد قادیانی در هندوستان و محمد بن عبدالوهاب در شبه جزیره عربستان چنین بودند.

برای فرقه سازان نیز اهمیت ندارد که تحت قیومیت کدام یک از قدرت ها قرار گیرند. بی ریشگی و بی مایگی آنان به اندازه ای است که بدون تکیه بر قدرت خارجی، نمی توانند برپا ایستاده و به زندگی و راه خود ادامه دهند.

نمونه روشن این وابستگی، پناه بردن پیشوایان بابیت و بهائیت به زیر بیرق روسیه و سپس انگلیس، آمریکا و اسرائیل است.

راز قدرت یابی پیروان بهائیت در دوران پهلوی، همانا حمایت غرب و حکومت پهلوی از آنها بود که با اهداف سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی انگلیس، آمریکا و صهیونیسم هم سویی داشت و اندک اندک نفوذ بهائیان و بهائی دوستان را در مدیریت کلان، میانی و خرد (سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) کشور گسترش داد.

در همین روزگار بسیاری از روحانیون، روشنفکران و وطن دوستان با آگاهی از خطر چیرگی بهائیان، به مقابله با آن برخاستند. برخی به بررسی و نقد آراء و احکام بسنده کردند؛ عده ای توطئه های پشت پرده سیاست استعماری را افشا کردند؛ و گروهی نیز به مبارزه با ریشه ها و ارکان قدرت بهائیان در صحنه حکومت، سیاست، اقتصاد و روی آوردند.

برآیند جامع و مانع مبارزه با استعمار و حکومت دست نشانده پهلوی و ریزه خواران آن همچون بهائیان و سرآمد هر سه شیوه مبارزه در این دوران اختصاص به امام خمینی (ره) دارد. همو که پرداختن به اصلی او را از فرع و پرداختن به فرعی او را از اصل بازنمی داشت.

در این کتاب برخی مطالب ، گاه به اجمال و گاه به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.

منبع: بولتن نیوز

 

 

خواندن 1049 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی