تشكيلات بهائيت و تقابل آن با نظام جمهوري اسلامي ايران (بخش دوم )
بهائیت در ایران : در بخش اول ار مطلب فوق به برخی اقدامات فرقه ضاله در حوزه های رسانه ای با هدف مقابله با نظام اشاره کردیم اینک قسمت دوم ایم مقاله را درج می نمائیم
فعاليت در عرصه سينما و همكاري با كارگردانان
گسترش روابط ايران واروپا در دوران قاجار، حضور گسترده روشنفكر ها و ستون پنجم دشمن، همچنين مشاهده پيشرفت غرب در عرصه هاي گوناگون ،نظام سرمايه داري غرب را قادر كرد تا به مسخ برخي به اصطلاح روشنفكران ايراني بپردازد وآنان را به عناصري مطمئن براي تامين منافع خود تبديل كند.
آنها اين سياست را در دوره پهلوي از طريق عمال مزدور خود در ايران يعني بهائيان پي گرفتند و با همراهي اين عناصر وابسته در جهت تحريف تاريخ، زدودن دين از بطن جامعه و تثبيت ناكارآمدي نظام فكري مبتني برانديشه ديني به ويژه تشيع، به طور جدي اقدام كردند. يكي از مهم ترين ابزارهاي آنها دراين راه رسانه و توليد واكران فيلم هاي سينمايي بود.
از جمله عوامل بهائي كه نقش پررنگي در تهيه اينگونه فيلم ها داشتند مي توان به «مهدي ميثاقيه، حبيب ثابت ،محبوبي، بهرام بيضايي، ايرج انور، هوشنگ توزيع» و .... اشاره كرد.
در سال هاي پس از پيروزي انقلاب نيز غرب با وجود شكست در طرح دين زدايي از جامعه ايراني با عزم وجديت بيشتري وارد صحنه شد واز تشكيلات بهائيت براي انجام اينگونه حملات فرهنگي خود به نحو مقتضي بهره گرفت. در همين راستا ، تشكيلات بهائيت همواره تلاش مي كند تابه روش هاي مختلف به جذب برخي از كارگردانان سينماي انقلاب كه با ژست روشنفكري به فيلمسازي مشغول اند، بپردازد و با حمايت و تبليغ آثار اين افراد سعي در كشيدن آنان به سمت خود دارد.
در همين زمينه اخيرا روزنامه كيهان در خبري گوشه اي از اين تهاجم فرهنگي صهيونيست ها را آشكار ساخت .دراين خبر آمدهن بود: «پانته آ پناهي» سرحلقه بهائيت در فرانسه از تهيه كنندگان ومديران ارشد كمپاني «ممنتوفيلمز» خواسته است از فيلم هاي ضد ديني و ضو هويت ملي كارگردانان به اصطلاح روشنفكر ايراني حمايت كند.
فعاليت در حوزه اقتصاد
همانطور كه اشاره شد تشكيلات بهائيت در دوران محمد رضا نفوذ تامي در حاكميت پيدا كرد وبا هدف سست كردن پايه هاي اعتقادي جامعه اسلامي در كليه حوزه ها به خصوص اقتصاد وارد عمل شد.
آنها با در اختيار گرفتن پست هاي حساس اقتصادي، كشور را به سراشيبي سقوط اقتصادي نزديك كرده وآن را با يك بحران اقتصاي شديد مواجه ساختند، به اين اميد كه به مدد نفوذ حاميان استعماري برهيئت حاكمه كشور بتوانند در نقش ناجي وارد شده و اثري لحظه ي براذهان جامعه بگذارند تا بدينوسيله بتوانند به تشكيلات نامشروع خود مشروعيت ببخشند. آنها با ورود به عرصه اقتصاد و انجام فعاليت گسترده در آن، نه تنها فرصتي براي توسعه فرقه خود ازطريق جذب افراد شاغل در كارخانه ها ومشاغل ايجاد شده توسط عمال بهائي فراهم كردند بلكه عملا قدرت و منابع مادي و معنوي خود را دو چندان ساختند. خريد و فروش ماشين آلات نجاري، تأسيس كارخانه مبل سازي ثابت( از سوي بهائي متمول«حبيب ا... ثابت پاسال ») راه اندازي كارخانجات مختلفي نظير لاستيك سازي، پپسي كولا و بسياري از كارخانه هاي توليد مواد اوليه، توليد وتصفيه روغن موتور، بشكه وقوطي فلزي، كارخانه« جنرال تاير» ايجاد شركت «فيروز» ونمايندگي هواپيمايي« پيچر گرافت» از جمله اين فعاليت ها بودند.
همچنين تأسيس شركت هايي مانند« ايران فولكس،تلويزيون ايران ، راديو تلويزيون ايران، شركت ايران گاز، شركت جانسون و جانسون، شركت مينا» و ...را كه بازار مصرف كالاهاي وارداتي كشورهاي امريكا واسرائل بودند، بايدبه اين فهرست اضافه كرد.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي واعلام غير قانوني بودن تشكيلات بهائيت، اين فرقه عملا درسوراخي خزيده ومترصد فرصتي بود تا از كمينگاه خارج و به فعاليت هاي برنامه ريزي شده خود بپردازد.
آنطور كه از شواهد و قرائن برمي آيد شبكه اقتصادي تشكيلات بهائيت با سوء استفاده از فضاي باز اقتصادي دوران سازندگي توانست در ساختار اقتصادي كشور اعمال نفوذ كرده وبا سرمايه گذاري در سرپل هاي اقتصادي مانند ورود به عرصه توليد قطعات خودرو، عرصه دارويي- غذايي، بازار بورس وبه دست گرفتن واردات كالا به داخل كشور، خود را آماده ضربه زدن به نظام مقدس اسلامي كند.
اما از همه اينهامهم تر، تساهل دولت اصلاحات در قبال فعاليت اقتصادي تشكيلات صهيونيستي بهائيت و حتي زدو بندهاي اقتصادي عناصر نزديك به دولت با آنان بود. سياست هاي باز اقتصادي و الگوهاي توسعه مدار دولت كه از زمان دولت سازندگي آغاز شده بود، تشكيلات بهائيت و به طبع آن بهائيان ايران را ازشكل يك فرقه پراكنده خارج ساخت، به گونه اي كه بازماندگان اين تشكيلات صهيونيستي در پناه آن از يك گروه منزوي و حاشيه اي به يك شبكه تشكيلاتي فعال مبدل شدند.
آنها با ورود تخصصي به حوزه تجارت واقتصاد كه كمترين نظارت دولتي برآن حاكم بود بازرگاني پرسودي براي خود رقم زدند. بهائيان تمركز خود را بركالاهاي پرمصرف و استراتژيكي همچون رايانه، دارو، لنز، عينك ، صنايع بهداشتي و آرايشي، صنايع شيميايي و سموم كشاورزي، صرافي، سكه و طلا و ... قرار داده وبا باز توليد ثروت، اقدامات ضد ملي خود را شدت بخشيدند.
در حال حاتضر تشكيلات بهائيت با توانمندي اقتصادي كه براي خود مهيا كرده ضمن تلاش براي استحكام درون تشكيلاتي خود، در صدد است تا به هر نحو ممكن براعتقادات و باورهاي جامعه در راستاي جنگ نرم دشمن تأثير بگذارد و در اين راه از هيچ كوششي فروگذار نخواهد كرد. فريب اقشار فقير و محروم جامعه، زمين خواري و تلاش جهت توسعه كمي وكيفي نفوذ خود، حمايت مالي از دانشجويان و مهاجران ايراني، كمك هاي مالي از طريق مؤسسات به ظاهر خيرخواهانه ،ايجاد كسب و كارهاي كوچك براي افراد نيازمند و در كنار آن تبليغ افكار انحرافي خودو....بخشي از فعاليت هاي اين فرقه در اين زمينه است.
مظلوم نمايي باهدف جلب حمايت بيگانگان
يكي از معروف ترين استراتژي هاي تشكيلات بهائيت كه حتي مي توان گفت با آن شناخته مي شود، كاربرد تكنيك «مظلوم نمايي» است. پس از پيروزي انقلاب اسلامي فرقه بهائيت با مشاهده شكست مفتضحانه واز دست دادن جايگاه خود اين استراتژي را با هدف جلب ترحم وكسب حمايت هاي عمومي در دستور كار خويش قرار داد كه در بسياري از موارد با دروغ پردازي، انكار حقايق و واقعيات همراه است.
برخي از مهمترين دلايل اتخاذ چنين سياستي عبارت اند از:
· تخريب وجهه اسلام وانقلاب اسلامي.
· سرپوش نهادن بر ضعف هاي بنيادين اعتقادي بهائيت.
· توجيه جنايات وخيانت هاي سركردگان بهائيت در گذشته.
· جلب حمايت جهانيان و جذب امكانات مجامع بين المللي.
· تحت فشار قرار دادن نظام جمهوري اسلامي.
ناگفته نماند كه اين تشكيلات در اتخاذ سياست مظلوم نمايي مسبوق به سابقه است وطبق اظهارات «فضل ا... مهتدي »معروف به «صبحي» (مبلغ سرشناس بهائي كه بعد از اين فرقه خارج شد) اين فرقه مهارت ويژه اي در شانتاژ ،جوسازي و فضاسازي دارد. وي مي نويسد:« هر تبهكاتري و آشوب از آنها سرمي زند و چون كسي از آنها بيزاي جست[ بجويد] ناله ستمديدگي بلند مي كنند و داد و فرياد به راه مي اندازند كه اي مردم جهان! ما در ايران آزادي نداريم .» دسيسه، جوسازي و سوء استفاده از ناآگاهي مردم، شگرد هميشگي اين فرقه بوده وهست. ( خاطرات وزندگي صبحي، سيد هادي خسروشاهي، فصلنامه مطالعات تاريخي ، ش17)
اتهام نقض حقوق بشر به جمهوري اسلامي
پس از پيروزي انقلاب اسلامي وآشكار شدن جاسوسي، جنايت و خيانت هاي فرقه بهائيت به استناد اسناد به دست آمده از لانه جاسوسي امريكا ( اسناد لانه جاسوسي،جلد شماره 37) براي اولين بار اتهام نقض حقوق بشر تنها12 روز پس از سقوط رژيم پهلوي و پيروزي انقلاب اسلامي نو پاي اسلامي از سوي اين تشكيلات با هدف تخريب وجهه انقلاب اسلامي و جلب حمايت هاي بين المللي – با پشتيباني امريكا و سازمان سيا- به جمهوري اسلامي زده شد.
همزمان با محرز شدن تك تك اقدامات و جنايات اين تشكيلات وابسته به استعمار، اتهام نقض حقوق بشر از سوينظام جهت انحراف افكار عمومي و سرپوش گذاشتن براين اقدامات براندازانه، با شدت بيشتري از سوي اعضاي اين فرقه پيگيري شد. اتهامي كه تا به امروز هم ادامه داردو به مناسبت هاي مختلف ودر مجامع گوناگون از سوي اين فرقه مطرح مي شود تا چهره نظام را مخدوش سازد.
همكاري مستقيم با سرويس هاي اطلاعاتي – جاسوسي غرب به ويژه «موساد»
شواهد و قرائن موجود حاكي از آن است كه سرويس جاسوسي اسرائيل( موساد) سازمان اطلاعاتي غرب را با طراحي يك برنامه استراتژيك تحت كنترل خود درآورده و از آن جهت ضربه زدن به اقتدار و امنيت كشورهاي اسلامي به ويژه نظام جمهوري اسلامي ايران بهره گيري مي كند.
آنها تصور مي كنند شايد بتوانند با چنين اقداماتي اقتدار ايران اسلامي را شكسته و نفوذ معنوي و روند اثر گذاري آن را در موج بيداري اسلامي در جهان كمرنگ سازند به طوري كه حوادث و رخدادهاي منطقه مؤيد اين حقيقت است. همچنين رشد وگسترش جريان هاي انحرافي همچون تشيكلات بهائيت ، انجمن حجتيه ،وهابيت ،دراويش، مسيحيت تبشيري و ...را مي توان در همين راستا تحليل كرد.
به عنوان نمونه مي توان به بهره گيري اطلاعاتي –جاسوسي ،صهيونيسم از عناصر وابسته به خود همچون منافقين، بهائيت، انجمن حجتيه، دراويش و ... در فتنه 88 اشاره كرد كه در اين ميان بهائيان از ساير گروه ها فعال تربودند.
آنها با ايجاد اغتشاش و آشوب در خيابان هاي تهران ضمن وارد ساختن خسارت به اموال عمومي و خصوصي مردم فضاي كشور را ملتهب كرده وسعي در ارسال اطلاعات طبقه بندي شده داشتند و در اين رهگذر شبكه فارسي بي.بي.سي وصداي امريكا نيز با تبليغ وحمايت گسترده ، آنها را به حضور در خيابان ها تشويق مي كرد. با دستگيري برخي از اغتشاشگران وابسته واعتراف به نقش سرويس هاي اطلاعاتي قدرت هاي سلطه وبه ويژه موساد در ايجاد آشوب واغتشاش- خصوصا در روز عاشورا- ماهيت فتنه وعناصر اغتشاش كننده كاملا روشن شد.
البته بايد تأكيد كرد كه محرز شدن وابستگي تشكيلات بهائيت به اسرائيل در فتنه 88 ،به اين معنا نيست كه موساد ديگر از اين ستون پنجم خود در راستاي اهدافش بهره نگيرد. ما با دشمني روبه روهستيم كه از صدر اسلام تاكنون در صدد است تا به هر وسيله ممكن آخرين دين الهي را نابود سازد. در چنين شرايطي برماست كه همواره هوشيار بوده و مدبرانه ومقتدرانه به مقابله با اين جريان بپردازيم.
حضور در فتنه 88
فرايند حضور بهائيت در فتنه سياسي سال 88، از انتخابات هشتم آغاز شد و با اين رويكرد كه كاركرد مجلس براي عمران و آبادي جامعه است، اجازه شركت در تبليغات انتخاباتي مجلس هشتم از سوي بيت العدل به آنها داده شد. در بيانه بيت العدل در اين خصوص در 25 دسامبر 2007 آمده است:« شايسته است كه شما عزيزان به كمال استقامت و اطمينان و با اجتناب از مداخله در سياست حزبي، هر فرصتي را براي همكاري با هموطنان عزيز خود در پيشبرد آرمان هايي كه موجب ترقي وسعادت وطن عزيزمان است مغتنم شماريد.» به دنبال آن، خط ارتباط گيري وتماس با برخي از نمايندگان را براي تأثير گذاري برآنان پي گرفتند.
در انتخابات دوره دهم رياست جمهوري پس از ورود بيت العدل به فاز سياسي و صدور اعلاميه هايي رسمي عليه نظام، جامعه بهائي نيز با اين توهم كه جريان فتنه، نظام جمهوري اسلامي را ساقط خواهد كرد، در ابتدا با بيان هويت خود، درخواست حضور در ستاد برخي از كانديداها( از جمله با توجه به سوابق اين فرقه، حضور آنان بيشتر به صورت كمك مالي متصور است. البته پس از آن در ميتينگ هاي كانديداهاي مذكور نيز شركت كردند وبراي اولين بار با حمل پلاكاردهايي در خصوص حقوق از دست رفته اقليت ها ودانشجويان محروم از تحصيل، هويت خود را مطرح كردندوبا حضور د ر جمع به اصطلاح معترضان ضمن توجيه اقدامات خود، مبادرت به حساسيت زدايي از هويت بهائي خود كردند.
بعد از انتخابات نيز آنها عملا به جريان فتنه و جنبش سبز پيوستند و در اغلب راهپيمايي هاي 25 خرداد به بعد شركت وحضوري فعال داشتند. اين گروه با ارسال ايميل هايي براي بهائيان عنوان كردند كه ديگر بايد تعيين تكليف كنيم و شعار« يا حسين مير حسين» ديگر كارايي ندارد بلكه بايد شعار« زنداني سياسي ودانشجوي سياسي آزاد بايد گردد» سرداد. همچنين با ارسال پيامك به افراد بهائي براي شركت در تظاهرات اطلاع رساني مي كردند.
علاوه براين ، آنها با راديوي صداي امريكا و مراكز حقوق بشر امريكاي و يك ساعت حقوق بشر وابسته به منافقين نيز در اين خصوص ارتباط داشتند.
توهين وجسارت به سالار شهيدان ( ع) در عاشوراي سال 88
روز عاشوراي سال 1388 در تهران وقايعي رخداد كه يادآور صحنه هايي از فاجعه كربلاي سال 61 هجري قمري بود. به طور كه عده اي از عوامل جريان فتنه كه از 22 خرداد 88 بارها با حضور در آشوب هاي خياباني عليه نظام، انقلاب و رهبري شعارهاي سرداده بودند، دراين روز بار ديگر به خيابان آمدند وبه مقدسات جسارت كردند.
در اين تجمع غير قانوني، شعارها محدود به ضديت با انقلاب اسلامي نشد و جمعي كه از لحاظ تعداد به مراتب كمتر از تجمع هاي غير قانوني قبلي بودند، اين بار به قرآن كريم جسارت كردند. اين توهين موجب شد كه دستگاه هاي امنيتي به لايه هاي جديدتري از عناصر فتنه برخورد كنند، چرا كه جسارت به كتاب الهي تنها از عهده افراد ضد ديني همچون بهائيان برمي آيد كه با سوء استفاده از فرصتي كه قانون شكنان و سران فتنه براي آشوب ايجاد كرده بودند، همسوبا گروهك هايي چون منافقين، سلطنت طلب ها وتروريست ها به ميدان آمده و ماهيت ضد ديني خود را آشكار كردند.
در بررسي هاي به عمل آمده حضور 100 نفر از افراد بهائي در تظاهرات روز عاشوراي سال 1388 مسلم شده است ونكته حائز اهميت اينكه بعضا اين افراد از خانواده سران تشكيلات بهائيت هستند.
با تشکر از سید کاظم موسوی