بهائيان چند نفرند ؟
آيا يك بهائي از ديد اسلام و نظام ، حقوقي مثل ادامه تحصيل در ايران را دارد؟
بهائیت در ایران : بر اساس سرشماري مرکز آمار ايران در سال 1385 کل جمعيت ايران 70495782
که از اين تعداد ، 70097741 مسلمان ، 19823 زرتشتي ، 109415 مسيحي ، 9252 کليمي ، 54234 ساير اديان و 205317 نفر اظهار نشده ، مي باشد . به دليل فقدان آمار رسمي بهائيان در ايران عدد دقيقي در دست نيست . سران بهاييت در دستوري تشکيلاتي خواستهاند تا آمار بهاييان حاضر در كشور بزرگ نمايي شده و تعداد را از آن چه كه هست بيشتر نشان دهند.
بر اساس نتايج حاصل از سر شماري عمومي، تعداد بهاييها در ايران در سال 1375، كمتر از 25صدم درصد جمعيت كل كشور بوده است. اين آمار در سال 1385به 37صدم درصد افزايش يافته، اما به ميزاني كه بهاييان به آن اعتقاد دارند، نرسيده است.
بر اساس مقايسه آمارهاي منتشره از سوي مرکز آمار ايران، طي سالهاي قبل از 75 كمتر از 40 هزار نفر بهايي در ايران حضور داشتند، اما بيت العدل مرکز بهايي واقع در رژيم صهيونيستي اين آمار را 300 هزار نفر اعلام كرده است. اگر سهم بهائي ها از ستون «ساير و اظهار نشده»، پانزده در صد هم باشد، شايد بتوان گفت آمار بهائيان ايران در سال 1375 و 1385 حدود 25 تا 40 هزار نفر تخمين زده مي شود . ( ر. ک : پايگاه اطلاع رساني مرکز آمار ايران )
نحوة تعامل جمهوري اسلامي با بهائيان :
قبل از پيروزي انقلاب اسلامي دردي ماه سال 1357، يعني زماني كه ديگر تقريبا پيروزي ملت بر دولت شاه قطعي شده بود، دكتر« كوكلر رفت» اسناد دانشگاه روتگرز آمريكا با امام خميني(ره) مصاحبه اي در مورد بهائيان انجام داده است. در اين مصاحبه او سوال مي كند: «آيا براي بهائي ها در حكومت آينده، آزادي هاي سياسي و مذهبي وجود دارد؟» حضرت امام در پاسخ مي فرمايند:« آزادي براي افرادي كه مضر به حال مملكت هستند داده نخواهد شد.» او در سؤالي ديــگر مي پرسد: «آيا آزادي هايي براي مراسم مذهبي آنها داده خواهد شد؟ » در پاسخ امام مي فرمايند: «خير» بر اساس نظر حضرت امام (ره) بهائيان به عنوان يك حزب و نه يك مذهب وظيفة جاسوسي براي اسرائيل را به عهده داشتند. طبيعتاً هيچ كشوري حاضر نخواهد شد جاسوس كشور ديگري را در كشورش آزاد بگذارد تا هر كاري خواست انجام دهد. با توجه به اين كليت به بررسي موضع گيري جمهوري اسلامي ايران در مقابل بهائيان مي پردازيم.
پس از انقلاب به دليل محرز شدن جاسوسي عده اي از سران تشكيلات در شهرهاي مختلف كشور و نيز كمك به تثبيت نظام شاهنشاهي و نيز حيف و ميل اموال مسلمين و سرازير كردن بيت المال به جيب صهيونيست ها، تعدادي از آنان دستگير و پس از محاكمه توسط دادگاههاي انقلاب اسلامي به حبسهاي متفاوت و مجازات محكوم شدند. در مقابل اين احكام، دولت آمريكا كه در حقيقت حامي اصلي آنان به حساب مي آمد، عكس العمل نشان داد و رئيس جمهور وقت آمريكا به اين احكام اعتراض نمود. در پاسخ آن حضرت امام (ره) سخناني ايراد نمودند كه به علت اهميت آن در اين مورد در زير مي آيد:
«ومن اميدوارم كه خداوند تبارك و تعالي اين ملتي كه امروز قيام كرده است، نهضت كرده است و براي او قيام كرده است و براي او نهضت كرده است، شرمفسدين و جبارين را از سرش كوتاه كند تا برسد به مسائلي كه بايد برسد.
لكن تا اين قدرتهاي بزرگ به اريكة قدرت خودشان نشسته اند، اين امري است كه يك قدري به نظر مشكل مي آيد. نمي دانم كه در بعضي از راديوها كه پخش كردند، صحبت رئيس جمهور آمريكا را ملاحظه كرديد كه ايشان از همة دنيا استمداد كردند براي اين كه اين بهائي هايي كه در ايران هستند و مظلومند و جاسوس هم نيستند و بجز مراسم مذهبي به كار ديگر اشتغال ندارند و ايران براي همين كه اينها مراسم مذهبي شان را به جا مي آورند 22 نفرشان را محكوم به قتل كرده اند؛ ايشان از همة دنيا استمداد كرده كه اينها كه جاسوس نيستند، اينها يك مردمي هستند دخالت در هيچ كاري ندارند و روي انسان دوستي ايشان اين مسائل را مي گويند .
اگر ايشان اين مسائل را نمي گفت، خوب گاهي اذهان ساده احتمال مي دادند كه خوب اينها هم يك مردمي هستند كه ولو اعتقادشان فاسد است لكن مشغول كار خودشان هستند و مشغول عباداتي كه به نظر خودشان عبادت است مثلاً هستند و حال آن كه در آن نظر هم نبودند. لكن بعد از اين كه آقاي ريگان گفته اند شهادت دادند به اين كه جز مراسم مذهبي چيز ديگري ندارند باز هم مي توانيم باور كنيم؟ از آن طرف وقتي كه حزب توده را مي گيرند، شوروي صدايش بلند مي شود كه يك عده مردم بيگناهي كه با جمهوري اسلامي هم موافق بودند، پشتيبان بودند، جمهوري اسلامي را هم اينها مثل ديگران همراهي كردند و حالا هم همين طور هستند، دولت ايران بيخودي آمده است اينها را گرفته و حبس كرده. از آن طرف هم آقاي ريگان مي گويد كه اين بهائي ها بيچاره ها مردم آرام ساكتي مشغول عبادت هستند ، جهات مذهبي خودشان را به جا مي آورند و ايران براي خاطر همين كه اينها اعتقادشان مخالف با اعتقاد آنهاست گرفتند. اگر اينها جاسوس نيستند شما صدايتان در نمي آمد. شما براي خاطر اين كه اينها دسته اي هستند كه به نفع شما هستند. والا شما را مي شناسيم ، آمريكا را مي شناسيم كه انساندوستي اش گل نكرده است كه حالا براي خاطر 22 نفر بهائي كه در ايران به قول ايشان گرفتار شدند، براي انساندوستي يك وقت همچو صدا كرده و فرياد كرده و به همة عالم متشبث شده است كه به فرياد اينها برسيد.
مردم شما را مي شناسند شمايي كه عراق را وارد كردي كه هر روز به سر اين كشور ما آن مي آورد كه مغول نياورد و به سر كشور خودشان هم همين طور. عراق كه يك دسته از علماي بزرگ آنجا را مثل آقاي آيت الله سيد يوسف كه من او را مي شناسم كه چه مرد سالم صحيحي است، براي خاطر (به نظر مي آيد) انتقام از مرحوم آيت الله حكيم، ايشان را با عدة كثيري از بچه ها و بزرگهاي فاميل را گرفته است. شما اگر چنانچه انسان دوست بوديد، يك كلمه خوب بود بگوييد، اشارتاً بگوييد كه خوب چرا اين كار را مي كنيد؟ يك كلمه در رسانه هاي گروهي شما اشكال كنند به اين كه اين كارها در عراق و ايران چي هست كه شما مي كنيد.
شما ديديد كه اينها چه كردند و رسيديد به اين كه پرونده هاي آنها را مطالعه كرديد و مي گوييـد؟ يــا غيـــب مي دانيد؟ اگر دليل ما نداشتيم با اين كه جاسوس آمريكا هستند جز طرفداري شوروي از آنها، كافي بود. لكن ما به شما بگوييم نه حزب توده را به واسطة حزب توده بودنش و نه بهائي را به واسطة بهائي بودنش اين محاكم ما محاكمه كردند و حكم به حبس دادند. اينها مسائل دارند.
حزب توده را خودشان امدند همه حرفهايشان را زدند و سابقه دارند. اينها بهائي ها يك مذهب نيستند، يك حزب هستند. يك حزبي كه در سابق انگلستان پشتيباني آنها را مي كرد و حالا هم آمريكا دارد پشتيباني مي كند. اينها هم جاسوسند مثل آنها. اگر جاسوس نباشند خوب بسياري از مردم ديگر هم هستند كه اينها انحرافات عقيدتي دارند، كمونيست هستند، چيزهاي ديگرهستند. لكن مردم و محاكم ما به واسطة كمونيست بودن آنها يا انحراف عقيده داشتن آنها را نگرفتند و حبس بكنند.
حزب توده هم مادامي كه توطئه نكرده بود كه اشتغال به توطئه اش زياده نشده (البته تحت نظر بودند اينها كه اينها چه مي كنند چه سابقه داشتند اينها) ولي مادامي كه نزديك شد اين توطئه شان به خيال خودشان، به خيال فاسد خودشان به ثمر برسد، آن وقت بود كه پاسدارهاي عزيز ما آنها را گرفتند و انشاءالله به موقع خودش به جزاي خودشان هم مي رسند.
مسأله اين است كه طرفدار اينها شما آقاي ريگان هستيد و طرفدار آنها آقاي فرض كنيد شوروي هست و اين دليل است كه اينها يك وضع خاصي دارند كه آنها نفع به اينها مي رسانند و اينها نفع مي رسانند. نفع رساندن اينها غير از اين مي تواند باشد كه اخبار ما را به آنها بدهند جاسوسي بكنند بين ملت ايران و دولت ايران با آنها اين گرفتاري هايي است كه كشور ما امروز دارد با اين ابرقدرت ها و اين منحرفين.
قبل از انقلاب، تلقي مردم مسلمان ايران از بهائيان تلقي يك فرقة ضالة ضد اسلام و ضد مليت بود، اين طرز تلقي بعد از انقلاب نيز نه تنها تغيير نكرد، بلكه شدت يافت، زيرا سوابق وابستگي برخي از سران آنان به بيگانگان محرز و دشمني آنان با دين و دولت ايران در افكار عمومي مسلمانان غير قابل انكار بود.
اين برداشت بعد از انقلاب وقتي دولت به دست ملت سپرده شد به دولت تازه تأسيس نيز سرايت نمود و از طريق آن رسميتي قاطع تر از گذشته يافت، به طوري كه جمهوري اسلامي براي آنان هيچ گونه رسميتي قائل نشد.»
در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران اقليتهاي ديني شناخته شده عبارتند از :
يهودي، مسيحي و زرتشتي . هر دين و مسلكي غير از اينها طبق قانون اساسي هيچ گونه رسميتي ندارد. بنابراين بهائيت به عنوان يك فرقة مذهبي، داراي هيچ گونه رسميتي در ايران نيست. با توجه به سوابق اين فرقه به عنوان يك حزب سياسي طرفدار بيگانگان و مقابلة آن با اقتدار ملت و روحانيت و مخالفت علني با دين رسمي ملت ايران. بهائيان از وجهة بسيار پاييني در افكار عمومي ملت ايران و در ديدگاه دولت مردان برخوردارند.
اين عدم پذيرش حتي در دوران پهلوي كه دولت به آنان ميدان بسيار وسيعي براي فعاليت داده بود نيز با توجه به فشار افكار عمومي وجود داشت و چنان كه بيان شد در آن دوران هم به عنوان يك دين رسمي شناخته نشد. حتي به طور رسمي اجازة استخدام در ادارات دولتي هم به آنان ندادند.
با توجه به اين زمينه دو عكس العمل از جانب دولت جمهوري اسلامي ايران در مقابل آنان به چشم مي خورد. در ابتدا همان طور كه گفته شد بهائيت هيچ وقت به رسميت شناخته نشد. اما در مورد عكس العمل دوم بايد گفت كه نظام نمي توانست مثل زمانهاي گذشته با بذل و بخشش به آنها پست و مقام بدهد واز سويي نيز نمي توانست آنها را كاملاً ناديده بگيرد. لذا با توجه به جو حاكم و اين كه حكومت اسلامي اصولاً وظيفة خود را در قبال همة شهروندان و مسائل آنان يكسان مي ديد، نمي توانست آنان را از حق زندگي محروم نمايد. بنابراين با توجه به قابل توجه بودن تعداد آنان و اين كه بهائيان را اصالتاً و از ريشه به عنوان فرقة ضاله محسوب مي نمود و سابقة جاسوسي براي اسرائيل را در آنان مشاهده كرده بود، آنان را از برخي امكانات اجتماعي و نه فردي محروم كرد.
مشاغل حساس و غير حساس دولتي و بعضاً غيردولتي، كه در رژيم پهلوي به فراواني در اختيار آنان قرار داده شده بود از آنان باز پس گرفته شد، ازكلية مراكز نظامي،فرهنگي و هنري اخراج شدند، از ورود افراد وابسته به اين فرقه به مراكز آموزشي عالي جلوگيري شد و آنان كه در اين مراكز بودند اخراج شدند، چرا كه تجربة گذشته نشان داده بود كه وقتي آنان در محيطهاي آموزشي و فرهنگي قرار مي گيرند و يا پستي اشغال مي كنند به علت وابستگي به تشكيلات بهائي از آن در جهت تبليغ بهائيت، اطلاع رساني و ايجاد تسهيلات براي ديگر بهائيان استفاده مي كنند. از لحاظ اخلاقي هم اختلاف زيادي بين موازين اخلاقي آنان و مسلمانان وجود دارد و اين خود مي تواند يكي ديگر از عوامل طرد آنان از مؤسسات عمومي و دولتي باشد. از اشتغال آنان به تعدادي شغل آزاد مشخص هم كه با طهارت و نجاست ارتباط داشتند و با شرع مقدس اسلام مغايرت بودند، جلوگيري شد.
بنابر ادعاي محافل بهائيت خارج از كشور در رسانه هاي بيگانه، شوراي عالي انقلاب فرهنگي در راستاي محدود كردن فعاليتهاي فرهنگي بهائيان مصوباتي به تصويب رسانده كه در اين سند ادعا شده جمهوري اسلامي طرحي را براي محدود كردن بهائيت تدوين نموده است كه از مواد آن عبارتنداز:
اين كه آنان بدون جهت از مملكت اخراج نمي شوند و بي دليل دستگير، زنداني و مجازات نمي شوند، اما برخورد نظام با آنان بايد طوري باشد كه راه ترقي و توسعة آنان مسدود شود. از لحاظ فرهنگي در اين مصوبه آمده است كه: بهائيان چنانچه اظهار نكردند بهائي اند، درمدارس ثبت نام شوند و حتي المقدر در مدارسي كه كادر قوي و مسلط بر مسائل عقيدتي دارند ثبت نام شوند… «در رابطه با جايگاه اجتماعي و حقوقي بهاييان موارد زير در مورد آنها تصويب شد: در اختيار گذاردن وسايل معاش در حد متعارف كه در اختيار همة آحاد ملت قرار داده مي شود، امكانات زندگي معمول و حقوقي عمومي مانند ساير شهروندان ايراني از قبيل دفترچة بسيج، گذرنامه، جوازدفن، اجازة كار و امثال آنها تا جايي كه تشويق به بهائيت نشوند، در صورت ابراز بهائي بودن اجازه استخدام ندارند، پستهاي مؤثر ( مانند معلمي و .. .) به آنان داده نشود.
در پايان جهت تکميل و جمع بندي مطالب فوق توجه به نکات ذيل حائز اهميت است:
يکم - براساس آموزه هاي دين مبين اسلام و اصول قانون اساسي، فرقه بهائيت ضاله شناخته شده و رسميت ندارد (حقوق اساسي جمهوري اسلامي ايران، سيد محمد هاشمي، نشر دادگستر، 1378، صص 193 – 183)
دوم - براساس اصول اسلامي، انساني و قانون اساسي، افراد اين قبيل فرقه ها، علي رغم فساد عقيده و رسميت نداشتن از يکسري حقوق مانند حق حيات، تأمين امنيت، شغل، مسکن، آموزش و پرورش رايگان، تأمين اجتماعي، دادخواهي، حق انتخاب وکيل و نظاير آن، برخوردارند (همان)
سوم - در مواردي که اعضاي اين فرقه اقدامات غير قانوني بر عليه نظام و جامعه اسلامي مرتکب شوند، دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي و محاکم قضايي رسيدگي و با متخلفان برخورد مي نمايند.
چهارم - اصل پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي ايران و ثبات و تداوم آن بزرگترين ضربه به اين فرقه ضاله و مدافعان داخلي و خارجي آن بود و توانست جامعه مسلمان ايران را از عقايد انحرافي و گمراه کننده و نقشه هاي شوم اين فرقه وحاميان خارجي آن رهايي بخشيده و اقدامات فکري و فرهنگي بسيار ارزشمندي در جهت مقابله با آن به شيعيان و جهان اسلام عرضه نمايد.
براى آگاهى بيشتر ر.ك:
1- بهائيت در ايران , دكتر سيد سعيد زاهد زاهداني , انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامي .
شخصيت و انديشههاى كاشف الغطاء (الايات البينات) آيت الله العظمى جعفر كاشف الغطاء، دكتر احمد بهشتى، نشر انديشههاى اسلامى.
2- بهائيت چگونه پديد آمد، نورالدين چهاردهى، انتشارات فتحى.
3- ارمغان استعمار، محمد محمدى اشتهاردى، انتشارات نسل جوان.
4-جستارهايي از تاريخ بهائي گري در ايران , عبدالله شهبازي. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبري، كد: 1/100110545)