ريزه خواري ازجشن هاي2500ساله
نویسنده : شادروان احمد الهیاری
بازنشر از بهائیت در ایران
شهره آغداشلو كه پس از كانديداتوري براي دريافت جايزه اسكار، يك شبه به شهرتي جهاني رسيده بود، در چند فيلم و سريال ضداسلامي و ضدايراني ایفای نقش کرد. از جمله سريالي كه سر و صداي زيادي در جهان كرد، بايد از «سريال 24» ياد كرد. داستان اين سريال درباره چند تروريست اسلامي كه يكي از آنان ايراني است و بهروز نام دارد، بود. بازي آغداشلو در سريال 24 موجب شد تا شبكه هاي مختلف تلويزيوني آمريكايي با وي مصاحبه هايي ترتيب دهند؛ زيرا پس از ماجراي 11 سپتامبر، تبليغات پيرامون مسأله تروريسم و اسلام، سوژه داغ رسانه هاي جهان بود و شهره آغداشلو با بي پروايي تمام در اكثر اين مصاحبه ها، ايرانيان و مسلمانان را به صراحت تروريست مي خواند. اگرچه كساني كه به ظاهر داخل نظام بودند نيز، با تغافل خود زمينه وقاحت و پرده دري بيشتر را براي صهيونيست ها و مهره هايي چون شهره آغداشلو فراهم مي كردند. به عنوان مثال، يكي از وب سايت هاي اينترنتي كه سردبير آن خود را از افراد نزديك به «دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم» معرفي مي كند، در هنگامه اي كه شهره آغداشلو به سبب بازي در نقش يك زن تروريست ايراني كانديداي جايزه سينمايي اسكار شده بود، ضمن پوشش ويژه فعاليت هاي شبه هنري اين بازيگر بيش از ده خبر از حضور وي در جشنواره ها، سمينارها و محافل گوناگون اروپايي و آمريكايي را روي خروجي وب سايتش قرار داد. در همين ارتباط وب سايت فيلتر شده« انتخاب»، متعلق به «محمدمهدي فقيهي » در 20 فروردين 1385، با ذوق زدگي و دلباختگي متني را از شهره آغداشلو منتشر كرد كه اين بازيگر با ستايش از وب سايت انتخاب نوشته بود: «خوشحالم كه هنوز در ايران رسانه هايي از جمله وب سايت «انتخاب» وجود دارند كه با توجه به دوري درازمدتمان از ميهن، فراموشمان نكرده و برخي اوقات از ما مي نويسند!»(28) اين جملات هنگامي روي خروجي اين سايت مدعي پيروي از خط امام(ره) و رهبري نظام قرار گرفت كه علي رغم اعتراض گسترده ايرانيان مقيم خارج از نقش آفريني شهره آغداشلو به عنوان هنرپيشه سريال 24، دو روز پيش از آن انتخاب تيتر زد: «شهرت و محبوبيت روزافزون ستاره ايراني هاليوود!» و از قول استيو هولگيبت، گزارشگر ويژه فايل واشنگتن او را يك فوق ستاره وصف كرده بود!(29) مسلمانان بيدار جهان به ناچيز بودن اين بازيگر كاري نداشتند و با توجه به اهداف شومي كه تهيه كنندگان اين سريال داشتند به پخش آن از شبكه فاكس اعتراض كردند و اين اعتراض تا آنجا پيش رفت كه حتي راديو صداي آمريكا صداي معترضان ايراني را تحت پوشش خبري خود قرار داد و گفت: «نمايش چهره منفي از يك خانواده مسلمان در سريال تلويزيوني «24» در شبكه تلويزيوني فاكس صداي اعتراض گروه هاي مسلمان را بلند كرده است. »(30) خيانت و مزدوري در فيلم ها و سريال هاي آمريكايي، براي شهره آغداشلو و شوهر بهايي اش هوشنگ توزيع ، ثروت به ارمغان آورد و آنان كه تا چندي قبل در يك آپارتمان كوچك در منطقه «سان ولي» - از محله هاي لوس آنجلس - زندگي مي كردند، صاحب يك خانه وسيع و گرانقيمت در يكي از حومه هاي اعيان نشين لوس آنجلس شدند. به طوري كه هوشنگ توزيع در تماس با يكي از دوستانش در داخل كشور تعريف مي كرد، تنها ماهانه 16 هزار دلار قسط اين خانه را مي پردازند و افزون بر هزار دلار، قسط دو عدد مرسدس بنز - كه يكي را براي شهره و ديگري دخترش «تارا» خريده است - مي دهد و تمام اين پول ها از رهگذر همكاري آنها با گروه هاي فشار صهيونيستي و تلاش هاي ضدايراني بهائيان است. از ديگر عناصر فعال بهايي در عرصه مطبوعات و رسانه ها بايد از شهين قيامي ياد كرد. او در سال 1329 به دنيا آمد و فعاليت مطبوعاتي اش را از سال 1350 آغاز كرد. او در آغاز به عنوان شاعر نوپرداز و نويسنده براي مطبوعات تهران شعر مي فرستاد، اما شهين قيامي به صورت كاملاً فعال و مؤثر در صحنه جرايد ايران خودنمايي كرد. خانواده شهين قيامي هم در شمار خانواده هاي متمول بودند. آنها يك دستگاه آپارتمان لوكس و بزرگ در اختيار شهين گذاشته بودند. او مسأله بهايي بودن خود را پنهان نمي كرد و حتي به آن مي باليد. شهين قيامي ارتباط نزديكي با رضا قطبي(31)، ايرج گرگين(32)، محمود جعفريان و فرخ غفاري داشت و از اعضاي مؤثر و مرتبط با شوراي عالي جشن هنر شيراز به حساب مي آمد. او همه ساله در ايام برگزاري جشن هنر به شيراز مي آمد و مطالبي در تجليل از برنامه هاي اين جشن مي نوشت كه به صورت بروشور در اختيار تماشاچيان برنامه ها گذاشته مي شد و يا مطالبي در همين زمينه ها تهيه مي كرد كه براي چاپ به مطبوعات ارسال مي شد. به عبارت ديگر، وظيفه «پشتيباني خبري» جشن هنر به عهده وي بود. قيامي با مجلات فردوسي، نگين، تلاش، خوشه، تماشا و كليه مجلات وابسته به وزارت فرهنگ و هنر همكاري داشت و حقوق بالايي بابت همكاري با اين مجلات بويژه مجلاتي كه با بودجه فرهنگ و هنر منتشر مي شدند، مي گرفت. از جمله فعالان بهايي در زمينه سينما فردي به نام محبوبي - يكي از صاحبان مؤسسه فيلمكو - بود كه فيلم تبليغاتي مراسم جشن هاي دو هزار و پانصد ساله به نام فروغ جاويدان توسط مؤسسه فارس فيلمكوي وي ساخته شد. هزينه هاي اين فيلم آنچنان نامعقول بود كه صداي اداره كل نهم ساواك رژيم را نيز درآورد. در گزارش مورخه 1351.9.12 ساواك چنين آمده است: درباره فيلم فروغ جاويدان محترماً به استحضار عالي مي رساند فيلم مذكور كه از مراسم جشن دو هزار و پانصدمين سال بنيانگذاري شاهنشاهي ايران توسط وزارت فرهنگ و هنر تهيه شده طبق اظهار اين وزارت خانه مبلغ پنج ميليون تومان هزينه برداشته است؛ چون مبلغ فوق چنان مقرون به حقيقت نبود، لذا در امتثال امر مراتب از اداره كل نهم و ساواك تهران طي چند ماده سؤال گرديد كه نتيجه آن به شرح زير به عرض مي رسد: 1- هزينه اوليه فيلم فوق 450 هزار تومان بوده است. 2- حدود 15 نفر از فيلمبرداران و كارگردانان خارج از كادر وزارت فرهنگ و هنر بوده اند. 3- مقداري از اين فيلم در انگلستان تهيه و يك بار در حدود يك ميليون وهشتاد هزار تومان به وسيله سفارت ايران حواله شده است. 4- 31 سينما در تهران و 40 سينما در شهرستان ها اين فيلم را به مدت پنج روز و هر روز پنج سانس كه سه سانس مجاناً جهت دانش آموزان بوده است به تماشا گذارده اند. 5- به طور تقريب حدود 750 هزار نفر اين فيلم را مشاهده كرده اند كه 13هزارنفرازاين عده بليط تهيه نموده اند. 6- استقبال مردم از اين فيلم در شهرستان ها بيشتر از تهران بوده است. 7- بليط شهرداري به فروش رفته و در نتيجه شهرداري عوارض خود را دريافت داشته كه قرار است از عوارض معاف شود. ضمناً شايعاتي به ميزان وسيع مبني بر سوءاستفاده غلامحسين جباري، معاون وزارت فرهنگ و هنر و بيژن جباري، برادرزاده غلامحسين جباري، مسؤول لابراتوار و شيرين جباري و روح ا لله امامي كارمندان وزارت مذكور وجود دارد. مراتب جهت استحضار عرض مي گذرد. »(33) ساواك حتي پس از پخش اين فيلم در دوبي نيز در مورخه 1351.12.5 در مورد سازندگان اين فيلم استعلام مي كند: «به: مديريت كل اداره سوم 347 تاريخ: 51.12.5 از: اداره كل دوم 222 شماره: 222.57377 بازگشت به شماره 347.1682-51.11.26 چون مشخصات گردانندگان و تمايلات سياسي مؤسسه فارس فيلمكو مشخص نبود از نمايندگي دوبي استعلام كه پس از اخذ نتيجه پاسخ آن اداره كل داده خواهد شد. از طرف مديركل اداره دوم فرازيان»(34) و در جوابيه استعلام ساواك در تاريخ 1351.12.9 چنين آمده است: «به: اداره كل دوم 222 تاريخ: 51.12.9 1- مؤسسه فيلمكو مربوط به دكتر محبوبي و شخص ديگري به نام گلچين(35) است. 2- فيلم هايي كه توسط اين مؤسسه به نمايش گذاشته مي شود فاقد گواهي وزارت فرهنگ و هنر مي باشد و در سينماهاي درجه دو كه فاقد تهويه است، به منظور اينكه كرايه كمتري بدهند به معرض نمايش مي گذارند. 3- گرايش تمايلات سياسي محبوبي به انگليسي هاست و نيز داراي مسلك بهايي مي باشد كه در هر محفلي دست از تبليغ برنمي دارد نامبرده داراي گذرنامه دوبي بوده و هرجا كه منافع وي ايجاب نمايد خود را عرب معرفي مي نمايد و در حضور مقامات ايراني مي گويد كه من ايراني هستم. 4- اغلب ايرانيان مقيم به ديدن فيلم هاي ايراني به علت اينكه تفريح ديگري ندارند، مي روند. 5- درباره مقامات چون به ديدن اين نوع فيلم ها نمي روند لذا نمي توان نظري داد. 6- بيشتر مردم فيلم فروغ جاويد را ديده اند ليكن چنانچه مجدداً در يكي از سينماهاي دوبي مجاناً به نمايش گذاشته شود ايرانيان مقيم براي ديدن آن خواهند رفت. نظريه نمايندگي: چنانچه آقاي گلچين حمايت و تقويت شود براي اين كار مناسب و قابل اعتماد مي باشد و مي توان به هر نحوي كه مورد نظر باشد او را هدايت نمود. »(36)
پی نوشتها
28- انتخاب، .20ا..85 29-سايت انتخاب، .1385.1.18 30-بخش فارسي راديو آمريكا، مورخه .1383.11.26 31- رضا قطبي، مديرراديو و تلويزيون، پسردايي فرح پهلوي و قبل از ازدواج فرح با شاه، نامزد او بود. از آنجا كه سرگرد ديباپدر فرح مرده بود، او و مادرش درخانه مهندس قطبي پدر رضا قطبي درحوالي خيابان پاسداران زندگي مي كردند. قطبي دررشته صدابرداري مهندسي داشت. 32 -ايرج گرگين در شيراز به دنيا آمد. پس از اتمام تحصيلاتش به عنوان گوينده برنامه دوم (راديو تهران) به استخدام اداره كل انتشارات و راديو درآمد. با تأسيس تلويزيون ملي به اين سازمان رفت و به عنوان مديرگروه خبر به فعاليت پرداخت. پس از آن مديركل روابط عمومي تلويزيون ملي شد. وي رياست روابط عمومي جشن هنر شيراز را هم به عهده داشت. آخرين سمت گرگين مديريت توليد تلويزيون ملي ايران بود. وي پس از پيروزي انقلاب به آمريكا رفت و در سازماندهي جديد صداي آمريكا به ايفاي نقش پرداخت. او هم اكنون معاونت راديو صداي آزادي - كه با بودجه سازمان «سيا» و با بهره گيري از چهار ماهواره صدايش به ايران مي رسد - را برعهده دارد. براي اطلاع بيشتر درباره او به پاورقي نيمه پنهان مندرج در روزنامه كيهان، مورخه 1382.2.21 مراجعه فرماييد. 33- بزم اهريمن، جلد 4، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، چاپ اول، سال 1387، صص 393و.394 34- بزم اهريمن، جلد 4، مركز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1378، ص .396 35- در تاريخ سينماي ايران فردي به نام گلچين به ثبت نرسيده است، اما فردي به نام هوشنگ محبوبيان در كنار دكتر كوشان در پارس فيلم در سال 1332 فيلمي به نام «گرداب» را با شركت ناصر ملك مطيعي و مهين ديهيم تهيه كرده است. البته نام شركتي به نام «فيلمكو فيلمز» در سينماي ايران وجود دارد كه يك هندي تبار به نام «ناراننداس هندوجا» در آن فعاليت مي كرده است، اما نام «ايران فيلمكو» يا «فارس فيلمكو» در وزارت فرهنگ و هنر به ثبت نرسيده است. هندوجا تا آخرين روزهاي سال 1357 در ايران فعال بود و پس از آن به هند رفت. نام شريك ديگري براي او به ثبت نرسيده است. 36- بزم اهريمن، جلد 4، مركز برررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، چاپ اول، 1378، ص .396