دلـواپسی حلقه خـاتـمی بـرای بهـائـیت
بهائیت در ایران : فرقه ضاله بهائیت که تلاش کرده بود در اسلام انحراف ایجاد کند؛ این روزها مورد تمسک سیاسی برخی افراد حلقه محمدخاتمی واقع شده است.
مباحث بهائیت با طرح بحث حقوق شهروندی دوباره مطرح شده است . اخیرا محمدعلی ابطحی گفته است: حق شهروندی یعنی حق هر هم وطن . همچنان که دولت از همه شهروندان - بدون هیچ توجهی به اعتقادات و مسلکش مالیات میگیرد - به همان شکل وظیفه دارد که حق شهروندی را بدون منت در اختیار همه شهروندان قرار دهد. استثنا پذیر نیست. بهایی و مسلمان و زرتشتی و مومن و فاسق، همه شهروندند و همه مالیات می دهند و خدمت زیر پرچم انجام می دهند و همه در پیشگاه حق شهر وندی برابرند.
این اظهارات قابل تامل این چهره طیف اصلاح طلبان در حالی است که حتی موسوی بجنوردی از اعضای مجمع روحانیون مبارز (هم حزبی خاتمی و رییس بنیاد دائره المعارف اسلامی ) در گفتگویی در مورد حقوق شهروندی بهائیت می گوید: «هیچوقت ما نمیگوییم بهایی حق تحصیل آزاد دارد، اصلا" حقوق شهروندی ندارد. مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان از حق شهروندی برخوردارند. در مجلس نماینده دارند، زیرا ادیان ابراهیمی هستند و ما با آنها تعامل داریم و نمایندگان آنها با ما دوست هستند.»
حمایت از فرقه ضاله بهائیت از سوی برخی شخصیتها به ظاهر سیاسی مسبوق با سابقه است.
پیش از این محمد نوری زاد از چهره های دسته چندم فتنه که تلاش می کند با حرکات متهورانه و نمایشی ایش جلب توجه کند، پای یک بهایی را بوسید و محمدخاتمی نیز از وی تجلیل کرد.
محمد نوریزاد که توهینها و سخنان شاذ و عجیبی مانند «ادای احترم به شیطانپرستان»، «تبرعه جنایات منافقین»، «تشکر از خاندان منحوس پهلوی»، «نفی شهادت حضرت زهرا(س)» و … را در پرونده خود دارد، مدتی قبل تر به همراه “محمد ملکی” اپوزسیون فعال در کمپین ضداسلامی «لگام»، با حضور در جمع تعداد از بهائیها، روبروی آنها زانو زده و از آنها معذرتخواهی کرد.
گفتنی است یکی از جریانات خطرناک فکری که با حمایت بیگانگان و به مدد کج فکری و کجروی عدهای از مسلمانان ناآگاه در طی دو قرن اخیر در جامعه ایران رخنه کرده است،"فرقه انحرافی بهائیت" است . این فرقه انحرافی که با شعارها و ظاهر دینی سعی کرده خود را به جامعه ایرانی قالب کند به مدد روشنگری و راهنمائی های فقهای بزرگوار شیعه نتوانسته به موفقیت برسد و به عنوان «فرقه ضاله» ، ننگ انحراف بر پیشانی آن خورده شده است.
زندگی مبتذل بهائیت آنقدر زننده است که یکی از نجات یافتگان این فرقه پیش از این در نشستی از شدت ضدیت آنها با اسلام اینطور گفته است : همه بهائیان ابتدا به ساکن با برخورد حسنه و اخلاق محترمانه کاری میکنند تا همه تصور کنند این فرد بهایی انسانی بااخلاق و مهربان است اما من چون خود مبلغ بودم، میگویم که تمام بهائیان بهغیر از جامعه خود هیچ جامعه دیگری را به اندازه یک انسان محترم، به حساب نمیآورند. آنها راحت میگویند که باید کمر مسلمانان را شکست.
کابران محترم توجه داشته باشند نظر صریح علما و مراجع عظام در پایگاه قابل دریافت است
نقش بهائیت در فتنه 88 :
با اینکه بهائیت میگوید در سیاست دخالت نکنید ولی در سال 88 بهائیان از رأی دادن سخن میگفتند. بعد از انتخابات هم در جریان آشوبها زمانی که چند بهایی را گرفتند، ماجرا و نقش آنان مشخص شد. سوال اینجاست چهکسی مجوز شرکت در انتخابات را 4 سال پیش داد؟ چرا امسال در انتخابات شرکت نکردند؟
آزار جداشدگان از بهائیت :
یکی از نجات یافتگان می گوید: قبل از انقلاب کسانی را که از بهائیت جدا میشدند، میزدند ولی الآن طرد میکنند؛ من از زمانی که مسلمان شدهام، خیلی رنج کشیدم و فهمیدم که این فرقه دستنشانده است.
الگوی زنان در بهائیت :
در بهائیت یک الگو بیشتر نیست و آن هم فردی بهنام زرینتاج است که بها او را قرةالعین نامید و بعدها بهخاطر کتمان سوابق فسادش او را طاهره (پاک) نام نهادند. این زن در قلعه شیخ طبرسی با لباس حریر و بیحجاب در جمع مردان ظاهر شد و عملاً از آن زمان کشف حجاب آغاز شد و از عدم تفاوت زن و مرد گفتند. در بهائیت میگویند زن میتواند 9 الی ماشاءالله همسر داشته باشد و میتواند اگر در خانه شوهر بچهدار نشد، در خارج از منزل فرزنددار شود و به خانواده بازگردد.
بهائیت در جنگ :
در زمان جنگ که ملت دنبال جنگ بودند، اعضای بهائیت زمینهای شهرهای بزرگ را به مفت خریدند و ارباب شدند. امروز یک سری از مشاغل همچون عینکسازی و واردکنندگی قطعات بوش آلمان در دست بهائیان است. در جنگ تحمیلی هیچ بهائی اجازه شرکت در جنگ را نداشت ولی در جنگ آمریکا با عراق سربازهای بهائی مردم مسلمان عراق را میکشتند.
خیانت های بهائیت :
سرسپردگی این دین ساختگی و انحرافی جای سوال و شک ندارد اما آنچه کمتر مورد بررسی و توجه قرار گرفته است اعمال شنیع این فرقه در قالب ترور ، آدمکشی ، قتل و کشتار بوده است .آدمکشی ، قتل ، ترور و قساوت را از اولین روزهای پیدایش بابیگری در میان اعضای این فرقه میتوان دید. بهنوشته فریدون آدمیت، بابیها در جریان شورشهای خود در دوران ناصری، با مردم و نیروهای دولتی رفتاری سبعانه داشتند و «اسیران جنگی» را «دست و پا میبریدند و به آتش میسوختند.» قساوت و سبعیت فوقالذکر را در ماجرای قتل شهید ثالث (حاج ملا محمد تقی برغانی، ۱۷ ذیقعده ۱۲۶۳ق.)، عمو و پدر همسر قرهالعین، نیز بهروشنی میتوان مشاهده کرد.
قتلهای انجام شده توسط بهاییان را میتوان به پنج گروه میتوان تقسیم کرد: اوّل، قتلهای سیاسی؛ دوّم، قتل برخی شخصیتهای مسلمان که تداوم حیات ایشان برای بهائیت مضر بود؛ سوم، قتل بابیان مخالف دستگاه میرزا حسینعلی نوری (بهطور عمده ازلیها)؛ چهارم، قتل بهائیانی که از برخی اسرار مطلع بودند یا به دلایلی تداوم حیات ایشان مصلحت نبود؛ پنجم، قتل بنا به اغراض شخصی سران فرقه بهائی. تروریسم سیاسی در تاریخ معاصر ایران از اواسط دهه ۱۸۴۰ م./ ۱۲۶۰ ق. با بابیگری آغاز شد و چنان با بابیگری پیوند خورد که در دوران متأخر قاجار نام «بابی» و «تروریست» مترادف بود. میدانیم که بابیها ترور امیرکبیر را طراحی کردند و در ۲۸ شوال ۱۲۶۸ ق./ ۱۵ اوت ۱۸۵۲ م. به ترور نافرجام ناصرالدین شاه دست زدند که به دستگیری گروهی از ایشان انجامید. از آن پس این رویه در ایران تداوم یافت و بهویژه در دوران انقلاب مشروطه و پس از آن اوج گرفت.
فعالیتهای تروریستی دوران انقلاب مشروطه و پس از آن با نام سردار محیی (عبدالحسین خان معزالسلطان)، احسانالله خان دوستدار، اسدالله خان ابوالفتحزاده، ابراهیم خان منشیزاده و محمد نظر خان مشکاتالممالک در پیوند است.
فعالیتهای مخفی اسدالله خان ابوالفتحزاده (سرتیپ فوج قزاق) و ابراهیم خان منشیزاده (سرتیپ فوج قزاق) و محمدنظرخان مشکاتالممالک از سال ۱۳۲۳ ق. و با عضویت در انجمن مخفی معروف به بینالطلوعین آغاز شد که جلسات آن در خانه ابراهیم حکیمی(حکیمالملک)، نخستوزیر بعدی دوران پهلوی، برگزار میشد و بسیاری از اعضای آن بابی ازلی و تعدادی بهائی بودند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان توجه کنید ( گزارش تصویری )