بهائیان و نفرت از امیر کبیر
به بهانه بیستم دی ماه سالروز درگذشت میزا تقی خان
بهائیت در ایران : بیستم دی ماه هر سال یاد آور در گذشت مردی است که او را به حق می شود آزاد مرد زمان خودش نامید او که بمعنای واقعی یک اصلاحگر بود و در عرصه اجتماع و مذهب اصلاحاتی را انجام داد.صرفنظر از خدمات ارزشمند این دولتمرد دوره قاجار ، مقابله او با فرقه ضاله بهائیت مورد تحسین بوده و هست . گرچه این مقابله به اشکال گوناگون در پایگاه درج گردیده ، اما به پاس قدردانی از این همت ستودنی امیر نظام بر خود فرض دانستیم به بهانه سالزوط درگذشت او به علت مفرت بهائیان از این دولتمرد بپردازیم . روحش شاد و قرین رحمت درگاه ایزد منان باد .
عباس افندی نخستین امام بهاییت می گوید:« میرزا تقی خان امیرنظام… سمند همت را در میدان خودسری و استبداد بتاخت.این وزیر شخصی بود بی تجربه و از ملاحظه عواقب امور آزاده، سفاک و بی باک و در خونریزی چابک و چالاک.»
میرزا تقی خان معروف به امیر کبیر نخستین صدراعظم ناصرالدین شاه قاجار بود. او بعد از قائم مقام فراهانی تنها صدراعظم شاهان قاجار بود که واقعاً دلسوز کشور بود و با جان و دل کشور را اداره می کرد.
در مدت سه سالی که عهده دار صدارت در دربار ناصرالدین شاه بود توانست بسیاری از ناکامی های دوره شاهان قبلی را جبران کند.
او قبل از صدارت در دربار ناصرالدین شاه در دوره شاهان قبل حکم امیرنظام را داشت و با رشادت تمام در رکاب مرحوم عباس میرزا در مبارزه با ارتش پلید روسیه جهاد کرد و اگر بی کفایتی فتحعلیشاه قاجار در آن زمان نبود سپاه ایران به فرماندهی عباس میرزا و امیرنظام میرزا تقی خان بی شک در جنگ های مابین ارتش ایران و روسیه پیروز شده بود.
میرزا تقی خان امیرکبیر توانسته بود در دوره صدارتش آرامش نسبی در کشوری که همواره بیم اغتشاش (به علت بی کفایتی های شاهان قاجار) در آن میرفت ، برقرار کند.
در دوره محمد شاه قاجار بود که جوانی از شیراز به نام علی محمد بر اساس توهمات شیطانی پیش آمده ابتدا مدعای بابیت موعود نمود و سپس خود ادعای موعود بودن کرد و بعد از آن دعوی نبوت نمود!!! عده ای همچون یهودیان که اسلام را سدی در مقابل هوی و هوس خویش می دیدند از او حمایت کرده و با تزویر پیروانی برای او جمع کردند که عده ای اراذل و اوباش را تشکیل می دادند.
بعد از اوج گرفتن فتنه ی باب و دعوی بی مدرک او روحانیون شیعه مجلس مناظره ای با او تشکیل دادند.
مناظره علیمحمد با روحانیون شیعه معروف است که در محضر ولیعهد ناصرالدین میرزا برگزار شد و در آن باب حتی نتوانست به یکی از سوالات دینی آن ها پاسخ داد.بعد از آن بود که علی محمد توبه کرد واز ادعاهای خویش (به علت ترس) دست برداشت و زندانی شد.(متن مناظره علی محمد شیرازی و روحانیون شیعه و همچنین توبه نامه ی او در حال حاضر در کتابخانه ی ملی وجود دارد)
اما متأسفانه بعد از زندانی شدن علی محمد شیرازی لژهای یهودی فراماسونری و عمال دولت بریتانیا که فرصت را برای فتنه از دست رفته می دیدند میرزا حسین علی نوری را سرکار آوردند و او را به عنوان جانشین علی محمد شیرازی به نابخردان و پیروان او معرفی کردند و آن ها را علیه دولت ایران شوراندند بدین ترتیب عده ای اراذل و اوباش به عنوان پیروان باب آشوب و بلوا در کشور راه انداختند و طوری که امنیت کشور را تهدید کردند.
مرحوم امیرکبیر که جز صلاح مردمان و مملکت خویش چیزی نمی خواست دستور سرکوب این اوباش را داد و فرمان انقلابی اعدام علی محمد را صادر کرد .اما چه سود که بداندیشان دربار ناصرالدین شاه بد امیر را می خواستند و در آخر این مرد شریف تاریخ را که در دوران صدارت ۳ ساله اش روحی دوباره به پیکر بی جان کشور دمیده بود،سفاکانه به شهادت رساندند.
حال ببینیم که شخصیت این بزرگ مرد تاریخ در نظر بزرگان فرقه ضاله بهاییت چگونه است:
عباس افندی که مدعای لقب عبدالبها و نخستین امام بهاییت است می گوید: میرزا تقی خان امیرنظام… سمند همت را در میدان خودسری و استبداد بتاخت.
این وزیر شخصی بود بی تجربه و از ملاحظه عواقب امور آزاده، سفاک و بی باک و در خونریزی چابک و چالاک، حکمت حکومت را شدت سیاست می دانست و مدار ترقی سلطنت را تشدید و تضییق و تهدید و تخویف جمهور می شمرد و چون اعلی حضرت ناصرالدین شاه در سن عنفوان شباب بودند وزیر به اوهومات غریبه افتاد و … بی مشورت وزرای دوراندیش امر به تعرض بابیان کرد و …»1 جالب است عباس افندی این مرد خدمتگذار را مستبد و خودسر و سفاک معرفی کرده است.
اگر او ترقی سلطنت را در سختگیری و تخویف مردم می دانست چطور بود که بیشترین خدمت در دوره ناصرالدین شاه در زمان صدرات او انجام گرفت؟ چطور بود که از عیش و نوش درباریان کاست تا خدمت به مردم را بیشتر کند؟ و این عناد و دشمنی فرقه ضاله بهاییت بدین خاطر بود که مرحوم امیرکبیر از فریب شیاطین جلوگیری کرد.
شوقی افندی ربانی که دومین امام بهاییت است،درباره ی امیر کبیر می گوید: اتابک اعظم، تقی سفاک و بی باک که حکم اعدام سید عالم را صادر نمود و جمعی از اصحاب را در مازندران و تبریز و زنجان وطهران شربت شهادت بنوشانید و دو سال بعد… به سخط شهریار پر کین مبتلا گشت و در حمام فین به اسفل السافلین راجع شد. برادرش که در این عمل فظیع و شریک و سهیم گشت در همان ایام به دارالبوار راجع شد.»2 در ضمن همین شوقی افندی در قرن بدیع امیر را وزیر بی تدبیر!! خوانده است.
ابوالفضل گلپایگانی مورخ مشهور بهایی نیز به پیروی از امامان بهایی خود امیرکبیر را وزیر نادان 3 ،وزیر شریر4، تقی سفاک5 و … خوانده است.
و این چنین بود هتاکی های بی شرمانه عده ای شیطان صفت به بزرگ مرد تاریخ و این همواره در ذات این جهان وجود داشته است که شیاطین دشمنان مومنان خدا و افراد صالح هستند.
و سخن آخر اینکه آشنائی مردم ایران با امیر و درک اقدامات او در ساختن مملکت در دوره ای که شاهان جز به عیش نوش و خوشگذرانی به چیز دیگری فکر نمیکردند و اجر گذاردن به این تلاشها نشانه درک صحیح مردم از کسانی است که به فکر مردم این سرزمینند .
سخن به تحسین اقدامات امیر بسیار گفته شده لکن فقط یک جمله از یکی از دشمنان او که دشمنی دولتش از قبل از امیر کبیر تا حال و حتی آینده با مردم ایران کاملا واضح و مبرهن است را می آوریم : «کلنل شیل» وزیر مختار انگلیس - که از دشمنان وی بود - می گفت: «او ( صدر اعظم میرزا تقی خان فراهانی ) جز نیک بختیِ وطنش چیزی نمی خواهد.»
روحش شاد و قرین رحمت
پی نوشت:
1.مقاله شخصی سیاح… صص۳۴-۳۵
2.توقیعات مبارکه حضرت ولی امر! صص۱۸۱-۱۸۲
3.مطلع الانوار ص ۴۹۳
4 و 5 . رحیم مختوم،« قاموس لوح مبارک قرن.»، عبدالحمید اشراق خاوری، موسسه ملی مطبوعات امری، ۱۳۱ بدیع،۱/۳۲۶، ردیف ت