×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

پيوند صهيونيسم و بهائيت در تقابل با اسلام

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

پيوند  صهيونيسم و بهائيت در تقابل با اسلام

گفتگويي با مدير مؤسسه مطالعاتي روشنگر

آمیختگی بهائیت و صهیونیسم

آقاي « سيد كاظم موسوي» پژوهشگر وكارشناس در زمينه فرقه­ها به ويژه فرقه تشكيلاتي بهائيت، در گفتگوي زير به   بررسي  علل شكل­گيري اين فرقه و ضديت آن با اسلام   مي­پردازند .  مشروح اين گفتگو در ادامه تقديم مي­شود:

دليل پيدايش فرقه­ها به ويژه بهائيت  پس از دوره رنسانس  در ايران  چيست؟

در مقطعي كه غرب ، جوامع شرقي را مورد مطالعه قرار داد، دريافت كه عنصر دين مهم­ترين عامل  انسجام جوامع اسلامي در منطقه خاورميانه است لذا  تمام تلاش خود را به كار گرفت تا اين انسجام را از بين ببرد و بتواند بر منطقه تسلط يابد. در اين مسير، تنها ايران نبود كه براي غرب اهميت بسزايي داشت- وهمچنان هم دارد- بلكه اين اميد را داشت كه به ثروت انبوه هندوستان و كشورهاي اطراف هم دست يابد. در واقع، آنها مي­خواستند ايران را پايگاه خود در منطقه قرار دهند. يكي از ملزومات استعمار، ذلت و ضعف مستعمره است كه در جوامع اسلامي  ، مردم به پشتوانه آموزه­هاي  ديني حاضر به تن دادن به هيچ ذلت و خواري نبودند پس لازم بود جوامع اسلامي را از هم گسسته كرده و انسجام  را از آنها بگيرند. بنابراين تمام تلاش خود را كرد تا دين را از جامعه بر كند و يا به نازل­ترين سطح برساند، به همين خاطر دست به توليد فرقه­هاي مختلف زد به گونه­اي كه ما شاهد  ظهور فرقه­هاي متعدد در سده­هاي گذشته هستيم.

حمايت و مديريت استعمار در  خصوص فرقه­ها به چه صورت بوده است؟

تمام تلاش استعمار اين بود كه دين از جايگاه محوري در جامعه به حاشيه انتقال يابد و در اين راستا، اگر فرقه­اي در گذشته تشكيل شده بود يا جريان منحرفي وجود داشت، با حمايت­هاي مالي، سياسي و اجتماعي خود، آنها را تطميع مي­كرد و علاوه براين، دست به توليد و حمايت از فرقه­هاي مختلف نيز مي­زد تا به هدف خود دست يابد. يكي از اين فرقه­ها بابيت و بهائيت بود. قبل از اينكه «علي محمد شيرازي»  ادعاي بابيت را مطرح كند، گروهي از يهود به عنوان« جديدالاسلام» براي اينكه شبهاتي در جامعه اسلامي به وجود آورند، به ظاهر از يهوديت دست مي­كشند و به اسلام گرايش پيدا مي­كنند. جالب اينجاست كه اينها درست پنج سال  بعد كه علي محمد باب، ادعاي بابيت امام زمان (عج) مي­كند، همگي بابي مي­شوند واين خود نشان دهنده عمق جريان فرقه­سازي است. در خصوص بابيت، به شكل توليد و حمايت بود؛ انحرافي را شكل دادند و از آن حمايت كردند و بعد از اينكه اين فرقه پس از  هشت سال در هم شكست، استعمار باز هم از پا ننشست و جريان بهائيت را شكل داد كه اين در اسناد به راحتي قابل رؤيت است . مثلا« حسينعلي نوري»( مؤسس بهائيت) وقتي اوضاع براو تنگ آمد و بيم مجازات داشت، به سفارت روسيه تزاري پناهنده شد  يا« عباس افندي» (دومين سركرده بهائيت) به پاس جاسوسي هاي خود در عثماني، لقب« سر» از ملكه انگلستان گرفت. «شوقي افندي»( سومين سركرده بهائيت) نيز تمام كارهاي مربوط به رياست بهائيت را به همسر آمريكايي خود «روحيه ماكسول» سپرد. همه اينها نمايانگر منشأ اين فرقه و حاميان آن است.

هدف اصلي اين فرقه يعني تقابل با اسلام، در مقاطع مختلف حيات آن چطور پيگيري شد؟

بابيگري و بهائيت، اساسا براي تقابل با اسلام و حذف آن شكل  گرفتند. در سال­هاي اوليه تشكيل بابيت،  شاهد خشونت­ها و توهين­هاي زيادي از سوي پيروان اين جريان هستيم؛ آنها آشوب­هايي در بعضي از نقاط ايران به راه انداختند و مردم مسلمان بيگناه را به قتل رساندند، مثلا در آشوب مازندران چند روستاي مسلمان نشين را قتل عام و غارت كردند، تنها به اين بهانه كه كافر هستند حتي در كتاب «بيان» علي محمد شيرازي كه خط مشي بابيان محسوب مي­شود، در مورد حكومت بابيان نوشته شده:« پس از به حكومت رسيدن ، بايد تمام غير بابيان كشته شوند چون كافر هستند ومكه و مدينه و قبول ائمه اطهار (ع) بايد تخريب شود به گونه­اي كه سنگي روي سنگ ديگري قرار نگرفته باشد.» اين نمايانگر اوج اسلام ستيزي اين جريان است. چرا تنها بايد قبور  ائمه اطهار (ع) و مكه و مدينه تخريب شود؟چرا از كنيسه­ها و كليساها حرفي به ميان نيامده؟! در واقع، يك چنين دستوري، ديكته شده از سوي استعمار  است كه تصور مي­كند با اين اعمال مي­تواند ، مهر ائمه (ع) را از قلوب مسلمين بزدايد و بي­گمان فردي ضعيف النفس مانند باب، تنها يك ابزار  براي اجراي اين دستور است.

پس از شكست سياست­هاي خشن بابيت، بهائيت قد علم كرده و شروع به توهين  به اسلام كرد. اين در حالي بود كه آنها مدعتي بودند مسلمان هستند و راه تزوير را در پيش گرفتند. در ادامه اين راه، شوقي افندي در كتاب« قرن بديع» به طور مكرر به بحث كشتن و مثله كردن مردم اشاره كرده و اين نشان مي­دهد كه استعمار دروهله نخست، خشونت و كشتار را مدنظر قرار داده بود اما بعد از اينكه ديدند كشتار و خشونت جوابگو نيست، تغيير تاكتيك داده و روش را عوض كردند.

هدف بهائيت از تقابل با اسلام و هجمه به مباني ناب آن چيست؟

خود بهائيت، هدف خاصي ندارد و در واقع، دست پرورده يك جريان استعماري است كه به شكل گروهي نيابتي در حال تقابل با اسلام است. از آنجايي كه غرب نمي­تواند به صورت مستقيم وارد عرصه نبرد با اسلام شود، مجبور است گروه­هايي را ايجاد يا حمايت كند. هدف اينها محو كامل دين است چرا كه دين عامل انسجام جامعه است و اگر بتواند دين را نابود كند نتيجه خواهد گرفت. اينكه چرا اسلام را هدف قرار داده­اند، جاي بحث بسيار دارد. اول بايد به اين سوال پاسخ داد كه چه جامعه­اي  مي­تواند مستعمره باشد؟ جامعه­اي كه داراي چند شاخصه باشد: اميدي به آينده نداشته باشد ، رهبري قوي نداشته باشد تا راه و چاه را نشان دهد، پناهي نداشته باشد و تحقير شده باشد به طوري كه خود آنقدر كوچك ببيند كه نتواند در برابر ظلم قد علم كند . اين چهار شاخصه دريك جامعه اسلامي وجود ندارد چرا كه مسلمان اميد به آينده­اي روشن دارد، آينده­اي كه درآن ظهور منجي بشريت حضرت ولي عصر (عج) اتفاق مي­افتد وزمين  پر از عدل وداد مي­شود ، مرجعيت ديني آگاهي و بصيرت دارد كه خوب و بد را نشان مي­دهند، پناهگاهي به بزرگي خداوند و انبيا و ائمه اطهار(ع) دارد و تن به هيچ ظلم و ستمي نمي­دهد و همه انسان­ها را با هم برابر و برادر مي­داند وخود را باور دارد. تا وقتي كه اين آموزه­ها در جامعه  حاكم باشند، استعمار راه به جايي نخواهد برد لذا تمام تلاش خود را براي محو آن به كار مي­بندد.

مهمترين محورهاي هجمه بهائيت به مباني نظري و اعتقادي اسلام چيست؟

حركت اصلي استعمار با دست بهائيت در مجامع اسلامي و ايران، شبهه افكني در احكام الهي است. شبهه افكني باعث بروز شك و ترديد در افراد كم اطلاع مي­شود، به همين دليل است كه اين افراد  براي استعمار اهميت زيادي دارند. شبهه­افكني  از سوي بهائيت بر دو موضوع متمركز است، يكي، مقابله با معجزه الهي قرآن كريم. براي اينكه بتوانند معاذا- ثابت كنند كه قرآن كتابي الهي و آسماني نبوده وجوابگوي  مسائل  حال حاضر نيست. در اين راستا دست به شبيه سازي   زدند و شروع كردند به كپي سازي كردن، البته كپي­هايي  ناشيانه  . دومين محور،  مقابله با جريان امامت و به صورت خاص واقعه عاشوراست. آنها بامشاهده آثار اين حماسه بر تقويت روحيه مقاومت و ايستادگي جامعه، به آن هجمه بردند و سعي كردند در تمامي مسائل حتي بحث عزاداري ورود كنند و با ايجاد انحرافاتي مانند قمه زني، زنجيرزني  غير متعارف يا راه رفتن بر روي شيشه و تيغ، عزاداري روز عاشورا را به انحراف بكشانند.امروز هم گاها ديده مي­شود بهائيان در اين ايام به بهانه تولد علي محمد شيرازي وحسينعلي نوري، مراسم شادي و سرور به راه مي­اندازند تا عزاداري مسلمانان را بي­اهميت جلوه دهند، غافل از اينكه با يك قطره دريا نجس نخواهد شد.

فعاليت­هاي كنوني بهائيت در راستاي ايجاد انحراف در مباني اعتقادي چيست؟

راهي كه امروز بهائيت با دستور استعمار در آن قدم برمي­دارد،  شبهه افكني است كه البته رنگ حقوق بشر به خود گرفته است. مثلا دم از تساوي حقوق زن و مرد مي­زنند و احكام اسلامي را مانع تحقق آن نشان مي­دهند يا به حكم  حجاب در اسلام اما و اگر وارد مي­كنند و يا احكام مجازات مانند قصاص و سنگسار و قطع يد را بدون توجه به شرايطي كه براي اجراي آنها بيان شده مورد نقد غير منطقي قرار مي­دهند. البته تمام اين شبهه­ها و واهي بودن آنها با استناد به علوم فقهي  قابل بررسي است و هيچ خدشه­اي به احكام الهي وارد نمي سازد. اين تنها ترفندي است  تا افرادي  ناآگاه و سست ايمان را به دور خودجمع كنند لذا به طرق مختلف ماننداشاعه بي­بندوباري، اباحه گري، كمرنگ ساختن ارزش­هاي  ديني و ... سعي در ايجاد انحراف  درمباني اعتقادي جامعه دارند.

نقش بهائيت دربحران­هاي كنوني جهان اسلام چيست؟

بهائيت به خودي خود عنصري نيست كه بتواند  تأثيري در بروز اين بحران­ها داشته باشد  و تنها به عنوان يك دشمن نيابتي در جهت تحقق اهداف  استكبار  دربدنه جامعه مسلمين قرار گرفته و اقداماتي  را انجام مي­دهد كه به آن ديكته شده است. استكبار  تمام تلاش خود را به كار مي­گيرد تا مقاومت  جهان اسلام را از بين ببرد و در اين راه از ابزارهايي همچون بهائيت و وهابيت استفاده مي­كند . وهابيت به دستور استعمار  با نام اسلام،  دست به وحشي­گري و كشتار مي­زند و بهائيت هم به عنوان  سياهي لشكر  استكبار،  به موج اسلام هراسي دامن مي­زند . در اصل،  بهائيت يك عروسك خيمه شب بازي است كه  اگر عروسك گردان  بخواهد، جشن و سرور به پا مي­كند و  اگر دستور بر ناله و فغان باشد، ناله مي­كند. ما اين را در مسئله بمباران­هاي اخير غزه  و مقاومت جبهه اسلامي حماس ديديم كه بهائيت نسبت به كشتار كودكان فلسطيني بي­تفاوت بود و تقصيرها را متوجه حماس مي­كرد اما براي ترس كودكي صهيون از صداي بمباران، گريبان چاك داد و ناله­ها كرد!

علت حمايت­ها و همكاري­هاي متقابل رژيم صهيونيستي و فرقه بهائيت چيست؟

صهيونيسم بزرگ­ترين دشمن خود را اسلام و مسلمين مي­داند. همانطور كه اشاره شد، منطقه  خاورميانه از نظر جغرافيايي و استراژيك ، موقعيتي بسيار حساس دارد چرا كه صهيونيست­ها مدعي حكمراني وتسلط برجهان هستند و مطابق ديدگاه­هاي  آيا براي تحقق اين حكمراني، بايد يهوديان   درمنطقه فلسطين  گرد آمده و ادامه حيات دهند لذا مردم فلسطين را قتل عام كرده و اين مكان را به زور اشغال كردند. آنها براي اينكه بتوانند  جايگاه خود را تثبيت كنند، تلاش كردندتا مهم­ترين سد و مانع يعني اسلام را نابود كنند، آنها براي اين كار به يك  باز و در جوامع اسلامي نياز داشته و دارند. بهائيت كه مهم­ترين خصيصه آن دُم تكان دادن براي  اربابان  است، اين ماموريت را برعهده گرفت. با توجه به  خاطرات و صحبت­هاي برخي افراد سرشناس بهائي  مانند« عبدالحسين آيتي و حسن نيكو» كه راه يافته و به اسلام  مشرف شدند، مي­توان گفت كه  عده  قابل توجهي از بهائيان را يهوديان با صهيونيست­هاي  به ظاهر بهائي شده تشكيل مي­دهد. به همين خاطر  است كه بهائيت و صهيونيسم پيوندي ناگسستني  دارند تا جايي كه مراكز اصلي هدايت  و مديريت فرقه بهائيت، واقع در حيفا و عكا( در فلسطين اشغالي )است. و از آنجا نقشه­هاي خود را در قبال منطقه به ويژه ايران پي مي­گيرد كه البته همه آنها به لطف خدا بي اثر مانده­اند. ضمن اينكه بهائيان به صراحت  موجوديت خود را وابسته به موجوديت و بقاي اسرائيل عنوان كرده و آن را با كمك­هاي مالي و جاسوسي مورد حمايت قرار مي­دهند.

رويكرد ها، ابزارها و راهبردهاي بهائيت در راستاي هجمه به اسلام از ابتدا تا به امروز  چه تحولاتي داشته است؟

به اعتقاد بنده بهتر است در سوال به جاي بهائيت  ، واژه «استعمار» را قرار دهيم چون اگر حركتي مي­بينيم به  دستور استعمار و استكبار  جهاني است. آنها براي اينكه بتوانند اقدامات اسلام ستيزانه خود را در طول تاريخ ادامه دهند، تاكتيك­هاي مختلفي به كار بستند؛ در دوره قاجار در امور سياسي و اجتماعي وارد شده  و روندمشروطه را تغيير دادند؛ جرياني كه مي­توانست يك جامعه اسلامي و حاكميت  ولايت فقيه را درآن تاريخ براي جامعه شيمي ايران به ارمغان بياورد اما آنها آن را منحرف ساختند . در هنگام سقوط دولت قاجار و برآمدن رضا پهلوي- كه خواسته استكبار بود- يكي از معرفان اصلي رضا خان به استعمار، تشكيلات بهائيت بود كه پس از روي كار آمدن رضاخان چون خود را در حاكميت شريك مي­دانستند، اقدامات اسلام ستيزانه خود را با شدت بيشتري پي گرفتند . اين اقدامات شامل  مخالفت با مظاهر ديني به ويژه روحانيت و عزاداري محرم، تلاش جهت كشف حجاب، اشاعه مدگرايي و ... مي­شد. با سقوط پهلوي اول و سركار آمدن فرزندش ، آنها همين هجمه­ها را ادامه مي­دهند اما چون توان مقابله با مسلمانان را ندارد، سعي مي­كنند آنها را به انزوا بكشانند و مسندهاي دولتي را به دست گيرند ، به طوري كه خود آنها در اسناد ساواك اذعان داشته­اند  كه در هر وزارتخانه جاسوس دارند و اگر مسلماني به  ايشان مراجعه كند( در هر مسندي) او را تحقير كرده و آزار و اذيت مي­كنند تا جايي كه مي­بينيم  رياست ساواك در اواخر دوره حكومت پهلوي  دوم را يك يهودي بهائي شده برعهده دارد، همچنين  شكنجه­گر  بسيار خشن ساواك هم بهائي بوده است.

در برهه مبارزه  مردم با رژيم ستمگر شاهي، باز هم به اقتضاي  شرايط، تغيير تاكتيك مي­دهند به طوري كه  مثلا در شيراز  فردي بهائي  از پشت بام منزل خود، مسلمانان مبارزه و معترض  را به گلوله مي­بندد و بهائيت اينچنين اقدامات خود را در راستاي مقابله با مردم پي مي­گيرد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و متزلزل شدن جايگاهش در ايران، باز هم تغيير موضع داده و اين بار با سياست مظلوم نمايي  در مجامع بين­المللي  و تلاش براي ارائه چهره­اي خشن از اسلام و حاكميت اسلامي در راستاي هجمه به اسلام گام بر­مي­دارد.

استعماري كه بهائيت را ساخته و پرورش داده و تمام اين سياست­ها و اقدامات را به آن ديكته كرده مي­كوشد با نفوذي كه در سازمان­هاي بين­المللي  دارد، بهائيان را مظلوم جلوه دهد تا موج اسلام  گرايي  را در دنيا از بين ببرد و آن را به اسلام­ستيزي تبديل كند.

رويكرد اسلام ستيزي بهائيت بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ،بيشتر برچه محورهايي متمركز شده است؟

بزرگ­ترين شكست استعمار، پيروزي انقلاب  اسلامي ايران بود. بعد از سال ها تلاش براي تخريب و از بين بردن  اسلام، همان مسلماناني كه از هر نظر تحت فشار استعمار قرار داشتند، موفق شدند حكومتي  را تشكيل دهند كه قوانين اسلام در آن رعايت شود و اين انگيزه­اي شد كه استعمار صهيونيستي عزم خود را جزم كند تا حملات خود را به جامعه اسلامي دو چندان سازد. استعمار در اين راستا، از ابزارهاي مختلفي استفاده كرد كه يكي از آنها بهائيت بود. به همين­طور  ، ابزارها  و تكنولوژي هاي نوين خود را در اختيار اين فرقه قرار داد. يكي از مهم­ترين اين ابزارها،  رسانه­هاي ماهواره­اي  بود. امروز مي­توان  ردپاي آنها در شبكه­هاي  ماهواره­اي مختلف مشاهده كرد و گاها  به صورت آَشكار نيز از اين شبكه­ها استفاده مي­كنند تا بتوانند با ايجاد شبهه و جنگ رواني، همان  جنگ نرمي را كه از قبل  براي آن تدارك ديده شده ، اجرا كنند. آنها در فضاي مجازي هم به صورت جدي ورود پيدا كرده­اند وچون  مخاطب فضاي مجازي بيشتر  جوانان هستند، با ايجاد  شبهه و اشاعه اباحي­گري  ،اسلام و انديشه­هاي ديني را مورد هجمه­اي همه جانبه قرار داده­اند.

فعاليت هاي كنوني بهائيت را به لحاظ كمي و كيفي در چه سطحي ارزيابي مي­كنيد؟

امروز، بهائيت در حد و اندازه­اي   نيست كه بتواند حركت جدي  داشته باشد و خوشبختانه با آگاهي روز افزون مردم، اندك تحركاتي كه دارد هم بي­اثر خواهد ماند البته اين به معنا نيست كه آنها بيكار مي­نشينند، آنها كارهاي خودرا در راستاي تخريب، باورها و انديشه­هاي  ديني همچنان  پي مي­گيرند. مثلا در مقوله حجاب، بهائيان با پوششي  وقيحانه در جامعه حاضر مي­شوند تا بتوانند به تدريج  ارزش حجاب را در جامعه كمرنگ كنند. آنها همچنين مي­كوشند با روش­هاي مختلف جوانان را درگير امور دنيايي و هوا و هوس كنند و از ارزش­هايي مانند شهادت  وايثار،  دور سازند تا چند سال پيش براي اربابان بهائيت، بهائي كردن افراد مهم بود اما به سبب  شكست دراين حوزه، تصميم گرفتند سست كردن اعتقادات اسلامي را در دستور كار خود قرار دهند كه متأسفانه برخي از تصميم­گيريها  و برنامه­سازي­هاي  فرهنگي  غلط در داخل هم به اين موضوع دامن زد. به عقيده بنده، توان بهائيت هم هيچ تغييري نكرده وتنها برخي از سياست­هاي غلط فرهنگي  موجب شده كه جرياني مثل بهائيت بتواند گاها در اين شكاف به وجود آمده ورود كرده و از آن سوء استفاده كند. به گونه­اي كه اين جريان تلاش بساري كرده كه در لايه­هاي مختلف فرهنگ اظهار وجود كند.

بايد به اين نكته هم اشاره كنم كه اگر چه استعمار در روزهاي ابتداي تشكيل فرقه­ها به ويژه بهائيت،  اصل اسلام را هدف قرار داده بود و در جهت نابودي آن تلاش مي­كرد اما به سبب شكست­هاي  مداومي كه در اين زمينه متحمل شد، امروز تنها به سست كردن اعتقادات روي آورده است. البته بنا به وعده حق الهي ، خداوند خود حافظ قرآن و عترت و اسلام است اما ما هم نبايد دست از مقاومت برداشته و همه چيز را به خدا بسپاريم. اگر تلاش  استعماري در سست كردن اعتقادات ماست، ما بايد با برنامه­اي جدي  و حساب شده ،اين اعتقادات را در جامعه پررنگ­تر كنيم.  براي اين منظور ، به همكاري و كمك حوزه فرهنگ و سازمان­هاي  فرهنگي و حوزه­هاي علميه و دانشگاه­ها  نياز است.

همچنين بايد در همه حال، رهنمودهاي مرجعيت ديني در امور مملكتي و فرهنگي را چراغ راه خود قرار داده و آگاهي مردم و به ويژه نسل جوان را در خصوص احكام ناب اسلام و هجمه دشمنان ارتقا دهيم تا بار ديگر، طعم شكست را به استثمارگران بچشانيم. ان شاءا...

خواندن 676 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی