کشف حجاب در ایران از کجا آغاز شد
بهائیت در ایران : کشف حجاب از زنان مسلمان و انهدام وجدان مشترک اسلامي، واقعيت ترديد ناپذير تاريخي است که از ديرباز مورد توجه جدي استعمار جهاني بوده است. از سال هاي دور کوشش هاي فراواني شده است تا زمينه هاي رواني، فرهنگي و اجتماعي گريز از ارزش هاي اسلامي ايجاد شود. فرقههاي نوظهور در کشف حجاب تأثير داشتند؛ زيرا هدف اصلي آنها ساختارشکني فرهنگي، ديني و اجتماعي در ايران بود. يکي از اين فرقههاي ضاله، بابيت بود. هنگامي که عليمحمد باب، رهبر اين فرقه، در قلعه چهريق در زندان به سر ميبرد، پيروان و طرفداران او در دشت «بدشت» نزديک شاهرود جمع شدند. آنها قرار بود در دشت «بدشت» به نوعي ساختارشکني اساسي و جدي دست زنند؛ ازهمينرو زني به نام قره العين در اين اجتماع بابيان، براي نخستينبار در بين مردان با لباس نامناسب و بدون حجاب حضور يافت.اين اقدام قره العين باعث پيدايش شکاف در بين طرفداران باب شد. بعضي از افرادي که دچار تبليغات مسموم و فريفته شده بودند، با اين وضعيت آگاه شدند و از اين فرقه جدا گرديدند، اما عدهاي ديگر به تداوم فعاليت تمايل بيشتري پيدا کردند.پس از اين اتفاق بود که در کشور ما تهاجم به حجاب به شکلهاي گوناگون بيشتر شد.
اين نوشتار شخصيت "زرين تاج قزويني" يکي از زنان بهايي را که زمينه ساز و مجري توطئه کشف حجاب در ايران بود را مورد بررسي قرار مي دهد.
تا زمان کشف حجاب و شروع تغييرات پر دامنه مدرنيسم رضاشاهي، نمونه اي يافت نمي شود که زنان ايراني و حتي بانوان درباري، سر برهنه و بي حجاب در ملأ عام ظاهر شوند مگر يک زن !در دوره ناصرالدين شاه، اولين زني که به صورت عمومي و علني کشف حجاب کرد زني است با نام زرّين تاج که توسط سران بابيت ملقب به طاهره و قره العين و تنها زني است که از "حروف حي" محسوب ميشود.( لقبي که به بر اساس حروف ابجد به 18 نفر از اولين کساني که علي محمد باب ايمان آوردند، اطلاق ميشود.)
قره العين زني بود که او را تا قبل از گرايش به سيد علي محمد باب، به عالمه و فاضله و شاعره بودن مي ستودند. او در خانواده اي روحاني به دنيا آمد و دختر ملا محمّد صالح مجتهد قزوينى است، در شهر قزوين در سنه 1320 ه-. ق متولد شد.
زرّين تاج زنى در نهايت زيبايى، ولي در عين حال شهرت طلب و هوسباز بود. او نزد پدرش ملا صالح و عمويش ملا محمد تقى مجتهد (که بعدها بابيان او را کشتند) مشغول تحصيل گرديد. در پايان تحصيل، پيرو مکتب شيخيّه شد و جزء مريدان سيد کاظم رشتى به شمار آمد؛ عموى کوچکش ملا على که از اين گروه به شمار مى رفت، او را در اين راه تحريص و تشويق مى نمود، تا آنجا که ارسال نامه و مراسلات، بين زرّين تاج و سيد کاظم رشتى باز شد، و سيد کاظم رشتى او را قرّة العين (نور چشمى) خواند؛ از اين زمان به بعد، او به لقب قرّة العين شهرت يافت.
اين زن با پسر عموى خود ملا محمّد امام جمعه (پسر ملا محمد تقى شهيد) ازدواج کرد، و از او داراى 2 يا 3 فرزند شد، ولى شوهردارى و بچه دارى براى او قيد و زنجيرى بود؛ طولى نکشيد که در سال 1259 ه- ق (در سن حدود 29 سالگى)، شوهر و فرزندان و خانه خود را ترک کرده، و به عنوان اينکه دستش به استادش، سيد کاظم رشتى برسد، به سوى کربلا روانه شد، ولى وقتى که به کربلا رسيد، با خبر فوت سيد کاظم روبرو شد.
در آنجا با شاگردان سيد کاظم رشتى تماس داشت؛ يک عده از افراد هوسباز دورش را گرفتند، او که شيفته مقام طلبى و شهرت بود، پس از چندى به بغداد رفت، سپس توسط ملا حسين بشرويه اى، به حضور ميرزا على محمد باب راه يافت، و کار او به جايى رسيد که گاهى به نام خود، مردم را دعوت مى کرد، و گاهى به نام سيد على محمد باب.
باب هم او را به لقب «طاهره» ملقّب ساخت. به گفته عباس افندى: «او در قريه بَدَشت جمله «من همان خدا هستم» را تا عنان آسمان به اعلى النّدا بلند نمود.
قرة العين زني بود صاحب قلم، شاعر و سخنران که به ادبيات و فقه و اصول کلام و تفسير آشنايي داشت. وي در ايران، نخستين زني بود که به خلاف رسم و عرف زمانه بي حجاب در برابر مردان ظاهر شد و با علما و رجال به بحث و مجادله پرداخت.
او نخستين زني است که در تاريخ معاصر ايران، بر اساس دستورالعمل يک مکتب استعماري پوشش را از روي و تن برگرفت و در اجتماع مسۆولان ظاهر شد. با اين اقدام گستاخانه و متهورانه، نخستين سنگ بناي بي حجابي را در جامعه اسلامي ايران به جا گذاشت و براي شروع هدف هاي استعماري و بر افروختن جهنم توطئه جرقه نخست را زد.
قره العين با ارائه رفتاري کاملاً متضاد با دستور دين اسلام و نيز شرايط روحي و اجتماعي آن دوران و با نمايش گذاشتن سيماي برهنه خويش، کوشيد اولين کسي باشد که رسوم گذشته را از بين مي برد و زمينه هاي اجتماعي گسترش بي ديني و اباحي گري را فراهم مي کند.
قره العين با سيمايي آراسته بر منبر مي نشست و با صراحت تمام مي گفت: « آن چه اسلام آورده در هنگام ظهور باب ملغي و منسوخ است و چون باب قائم حق دارد که در مذهب تصرف نمايد، پس شريعت اسلام بعد از ظهور قائم، منسوخ است و چون قائم هنوز احکام و تکاليف جديد را مدون و تکميل نکرده است زمان فترت است و کليه تکاليف از گردن مردمان ساقط .تا امروز تبعيت از احکام دين اسلام بر شما واجب بود، ولي از هنگام ظهور باب ديگر بر هيچ مسلماني جايز نيست که از دستورات دين اسلام پيروي نمايد. با لذت کامل زندگي کنيد و از هر قيدي آزاد باشيد.»
تاريخ گواهي مي دهد که جذب قره العين به باب نه از جهت فکري، بلکه به علت شهوت پرستي او بود. وي نمي توانست به يک شوهر اکتفا کند، از طرف ديگر خاندان وي، مظهر زهد و قناعت، عصمت و عفت بودند و در چنين خانداني براي او وسايل عيش و عشرت و آزادي وجود نداشت. به همين سبب تصميم گرفت که يکباره خود را از قيد و بند دين و مذهب آزاد سازد و با حزبي که به هيچ نظم و قاعده اي مقيد نيست همراه شود. بابيان تنها حزبي بودند که داراي مرام اشتراک جنسي بودند. از همين رو قره العين با آنها پيوند خورد و اولين نغمه هاي شوم بي حجابي زنان را سر داد و خود را به عنوان اولين زن بي حجاب تاريخ معاصر مطرح کرد.
او در خلال تبليغ مرام باب ، بدون هيچ واهمه اي عقايد سخيف بابيان را درباره ي اشتراک جنسي وصف مي کرد و به حضار بشارت مي داد که نه تنها از اين پس زنان مي توانند آزاد و رها در اجتماع حضور يابند، بلکه يک زن مي تواند با چندين مرد ارتباط داشته باشد.
قره العين در اول ذيقعده 1268 هجري قمري مطابق با 27 مرداد 1231 هجري شمسي به دست عزيزخان، سردار سپاه ناصر الدين شاه در باغ ايلخاني اعدام شد.
پس از مرگ او، انديشه بي حجابي زنان يکي از برنامه هاي استعماري براي فرهنگ زدايي اسلامی از ملل مسلمان شد.