روز تحصیل پروژه ای جدید برای احیای عقب افتاده گیها
نويسنده : سید کاظم موسوی
باز نشر از بهائیت در ایران :
0000
شورشهای خونبار، کشتار، نعلکوبی بر دست وپاهای شیعیان یا خشونتهاییکه اربابان بهایی در مناطق روستایی نسبت به رعایا اعمال کردهاند ویا مفاسد اقتصادی کلان تشکیلات بهائیت در ایران را نمیتوان با اقدامات رسانهای و تبلیغات ترمیمکرد.
بهاییت نامی آشنا در ادبیات رسانه ای اپوزیسیون فارسی زبان است که به صورت مستمر و دامنه داری مورد مصرف قرار می گیرد. ظاهرا پس از فترتی که در سالهای اخیر بر کلیت تشکیلات حکم فرما شده، به تازگی کلیدواژگان پرمصرف گذشته، محل بهره برداری پیدا کرده است. تشکیلات سایه گونی که کل فرقه را از حیفا(شهری در اسراییل که مقر سازمانی بهاییت است) مدیریت می کند، اخیرا به تدوین سناریوی تبلیغاتی جدیدی اندیشیده، که سابق بر این هم، آن را آزموده است.
اگر از سال 2007 تا کنون به بیانیه ها و برنامه های تشکیلات نگاه کنیم متوجه می شویم که برنامه های فرا گیر برنامه ریزان رسمی این ساختار سایه گون و مخوف به صورت مداوم با بازخورد عدم تحقق اهداف، به بایگانی سپرده شده است. مشکل جدی تشکیلات هم عموما، خطای ارزیابی است، خطای ارزیابی از واقعیت اجتماعی، فرهنگی جامعه ایران، نه انعکاس مجازی آن. از این روست که پیش از این نیز بارها، سناریوهای تبلیغاتی تشکیلات حیفا همواره در نقطه عطف، دچار آسیب، ناکارآمدی و نهایتا قطع برنامه شده است. مؤید این مدعا نیز تعدد شگفت انگیز برنامه های سران تشکیلات در این سال هاست.
اما آنچه که در حیفا تنظیم شده، سناریویی خطی و پرتکرار است، که شاید بیش از امید به اثر بخشی آن در شرایط داخلی و بین اللمللی حاضر، صرفا به عنوان پروژه ای برای رقابت در فضای تبلیغاتی دیگرفرقه های اپوزیسیون مانند مجذوبان (وابسته به فرقه گنابادی) یا حلقه کیهانی دانست. چرا که گویی رکود قابل مشاهده در ساختار فرقه ای تشکیلات بهاییت ظاهرا باعث شده است تا دیگر رقبا گوی سبقت را از آنها در تبلیغات و اجرای عملیات نرم بربایند.
از اخباری که رسما ازسوی تشکیلات در فضای مجازی منتشر شده است می توان گامهای اجرایی برنامه اخیر بهائیت، موسوم به روز تحصیل، را اینگونه پیش بینی کرد:
پس از تولید فیلم یا فیلم هایی در زمینه عدم امکان استفاده از تحصیل عالیه رایگان برای بهائیان در ایران ، یک یا چند جشنواره محلی خارجی در تقدیر از تنها فیلمی که با سرمایه گذاری رسمی تشکیلات تولید شده است سرو صدا به راه خواهند انداخت. سپس فیلم درسالن هایی با محدودیت ورود، ظرفیت محدود و کنترل جدی نمایش داده خواهد شد( همراه با تولید اخبار پیاپی! از حواشی پخش فیلم). پس از آن حمله رسانه های اپوزیسیون فارسی زبان به ایران آغاز شده و اتهامات متنوع به ایران منتسب خواهد گردید. فریادهای حقوق بشری!! بلند شده، برخی اعضای سازمان مامور راه اندازی آشوبهای خیابانی متناظر وقایع عاشورای 88 گردیده و احتمالا دستگیری چند نفر(تاکتیک قدیمی پلیس منو بگیر!!)
و در نهایت پایان پروژه بدون دستیابی به امتیاز عملی
در این میان آنچه باعث شگفتی است و موید نظریه رقابت با سایر فرقه ها ست، آن است که چرا تشکلیلات حیفا این سناریوی تکراری دوباره کلید زده است ؟ و چگونه حاضر به دادن هزینه هایی از کیسه ساکنان فرقه در ایران است؟چرا که با توجه به ساختار متصلب و خشن تشکیلات بهائیت، اعضا ساکن در ایران ناگزیر به تبعیت از برنامه اعلامی "بیت العدل! حیفا" خواهند بود. طبیعی است که در این قبیل موارد تقابل انتحاری با نظام، پیش و بیش از آسیب تشکیلاتی، قهرا هزینه فردی را براعضا تحمیل خواهد نمود.
شاید بتوان پذیرفت که در طرح ریزی این سناریو، غیر از انگیزه رقابت تشکیلات بهاییت، خطا های تحلیلی تشکیلات حیفا نیز در حال تکرار شدن است. تصوری که فرقه از "افکار عمومی" به جایگزینی "اعتقادات عمومی" دارد، باعث اتخاذ چنین رویکردهایی است. تشکیلات با اعلان دستور العمل های متعددی نظیر نزدیک شدن به غیر بهاییان از طریق کار های عام المنفعه در مناطق محروم، یا ارتباط دوستانه دانش آموزان متصل به فرقه با دیگران بدون اظهار به ارتباط با فرقه بهاییت ، تلاش دارد تا حس انزجاری را که افکار عمومی نسبت به فرقه ابراز داشته است کاهش دهد. دقیقا خطای تحلیل نیز، همین جاست، چرا که با توجه به سوابق تاریخی و خشونتهایی که نسبت به عامه مردم از ناحیه فرقه اعمال شده است باید این انزجار را در حافطه تاریخی جامعه جستحو کرد. مسائلی شبیه شورشهای خونبار ،کشتار، نعل کوبی بر دست و پا های شیعیان و یا خشونتهایی که اربابان بهایی در مناطق روستایی نسبت به رعایا اعمال کرده اند و یا مفاسد اقتصادی کلان تشکیلات بهاییت در ایران را نمی توان با اقدامات رسانه ای و پروپاگاندا ترمیم کرد چرا که این تعامل اجتماعی به گونه ای با اعتقادات عمومی آمیخته شده و ریشه در افکار عمومی کوتاه مدت ندارد، لدا نمی توان برای آن راهکارهایی اینچنین یافت.
اما در خاتمه آنچه جای سؤال بیشتری برای این سناریو می گذارد تقارن زمانی اعلام شده از سوی تشکیلات بهاییت با سوم اسفند ماه (موسوم به روز درویش) است که نه می توان پذیرفت متصوفه با مبانی فکری کاملا در تضاد با بهاییت در مشارکت با این طرح شده است نه می توان اینگونه اقدامات را از گروهک مجدوبان متصل به فرقه گنابادی بعید دانست. شاید هم این تقارن اقدامی از سوی تشکیلات جهت مصادره به مطلوب ظرفیت های زمانی این اقدام خواهد بود! شاید همین تناقضات ومشکل در همپالگی با دراویش موجب شده است که تاریخ مذکور بارها تغییر کرده و بین سوم تا هشتم نوسان یافته است.