×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

الیمانی ، مدعی دروغین کیست و چه میگوید؟ بخش دوم

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

الیمانی  ، مدعی دروغین کیست و چه میگوید؟ بخش دوم

بهائیت در ایران : در بخش اول این یادداشت به ادعاهای احمدالحسن و شیوه نقد این جریان منحرف پرداختیم در ادامه قسمت دوم را به محضر شما مخاطبان گرامی تقدیم می کنیم.

روایت نخست:

وی به اشکال تقطیع روایت نخست و عدم ذکر ادامه روایت که نام یاران بصری امام مهدی را علی و محارب بیان کرده است دو پاسخ داده است.

پاسخ اول

این کار تقطیع نیست بلکه آوردن موضع شاهد است در حالیکه تقطیع روایت و اکتفا به موضع شاهد زمانی درست است که نویسنده در صدد القای مطلب خلاف به مخاطب نباشد اما در این جا طرفداران احمد حسن تنها به تقطیع یک روایت و آوردن شاهد اکتفا نکرده اند بلکه با آوردن آن در کنار روایتی دیگر در صدد این بوده اند که به مخاطب بباورانند آن کسی که در این روایت به عنوان اولین یار امام از بصره معرفی شده است همان کسی است که در روایت دیگر با نام احمد معرفی شده و این چیزی جز تقطیع به قصد تخریب مخاطب نیست.

پاسخ دوم

دومین پاسخ نویسنده یاد شده این است که روایت مورد نظر در کتاب بشارة الاسلام و الزام الناصب با تفاوت های بسیاری نقل شده است و همین باعث می شود به اسامی و شهرهایی که در این روایت آمده نتوان اعتماد کرد وی در ادامه این اشکال را مطرح کرده است که با این اوصاف چگونه احمد حسن به این روایت اعتماد کرده است و در پاسخ مدعی شده است احمد حسن وصی پیامبر گرامی اسلام است و از پدران گرامی اش این روایت را نقل کرده است و او به آنچه پدرانش فرموده اند از دیگران آگاه تر است.

در پاسخ این سخن مضحک به همین نکته بسنده می کنیم که این روایت و امثال آن دلایل حقانیت احمد حسن است و او می کوشد با ارائه این روایات حقانیت خود را اثبات کند بنابراین بدون اثبات صحت این ادله و امثال آن نمی توان از وصایت او سخن گفت به تعبیر دیگر اگر کسی وصایت احمد حسن را پذیرفته باشد دیگر بحث از این حدیث و امثال آن برایش لغو است و اگر به وصایت او باور نداشته باشد میانه بحث نمی توان از وصایت احمد حسن به عنوان یک دلیل استفاده کرد.

روایت دوم:

نویسنده یاد شده درباره روایت دوم مدعی شده است که منبع مورد استناد ما در این استدلال کتاب دلائل الامامه نبوده بلکه کتاب بشارة الاسلام است و نویسنده کتاب بشارة الاسلام این روایت را نه از دلائل الامامه بلکه از غایة المرام نقل کرده است و در آن احمد بن ملیح وجود ندارد بلکه متن حدیث بدین صورت است(( ومن البصره عبدالرحمن بن الاعطف بن سعد و احمد و ملیح و حماد بن جابر)) و از آن جا که نویسنده غایة المرام در قرن11 زندگی میکرده است اعتبار نقل او از نقل کتاب دلائل الامامه توسط نویسندگان معاصر تصحیح شده بیشتر است. و به تعبیر دیگر چه بسا نسخه ای از دلائل الامامه نزد نویسنده غایة المرام بوده که در آن احمد و ملیح بوده است و از این رو به نقل نویسنده غایة المرام اعتماد بیشتری وجود دارد. در نقد این دفاع ناشیانه به همین نکته اکتفا می کنیم که اساسا این روایت در کتاب غایة المرام وجود ندارد بلکه در کتاب المحجة فیما نزل فی القائم الحجه که از دیگر مولفات سید هاشم بحرانی است وجود دارد و این کتاب احتمالا در آخر کتاب غایة المرام چاپ شده بوده و نویسنده بشارة الاسلام روایت مورد نظر را از کتاب المحجه نقل کرده و به دلیل چاپ شدن آن در انتهای کتاب غایة المرام نسبت داده است به هر تقدیر فارق ازنکته یاد شده با مراجعه به متن کتاب المحجه که توسط محمد منیر میلانی تصحیح شده روشن می شود که در نسخه اصلی کتاب المحجه هم احمد بن ملیح وجود دارد.

مصحح این کتاب آن را از روی نسخه ای که در کتاب خانه آیت الله العظمی مرعشی وجود دارد و در زمان مولف نوشته شده تصحیح کرده است و جالب این که کاتب این نسخه در انتها چنین نوشته است((بلغ تصحیحا من اوله الی آخره علی نسخه مصنفه دام ظله ومتعه تعالی به طویلا بالیوم الثانی والعشرین من شهر الحج سنه الرابعه و الماه و الالف)).

بنابراین نسخه مورد نظر از روی نسخه مولف و در زمان حیات مولف نوشته شده است و در صحت آن تردیدی نیست و در نتیجه در این که در دلائل الامامه ای که نزد سید هاشم بحرانی بوده نیز متن اصلی حدیث احمد بن ملیح بوده است هم چنان که در دلائل الامامه موجود نیز به همین صورت است نمی توان تردید کرد.

ادامه دارد...

 

خواندن 696 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی