×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

رکن رابع در کلمات ابوالقاسم ابراهیمی

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

رکن رابع در کلمات ابوالقاسم ابراهیمی

بهائیت در ایران :  رکن رابع یکی از اعتقادات اصلی شیخیه‌ی کرمان و از اصول دین در نزد ایشان به شمار می‌آید؛ بر خلاف شیخیه‌ی آذربایجان که اصول دین را همانند امامیه، پنج اصل می‌دانند.[۱] ابوالقاسم ابراهیمی، چهارمین رئیس فرقه‌ی شیخیه‌ی کرمان، در جای جای آثارش به این مسأله‌ی مهم پرداخته است. در این مقاله سعی داریم به یکی از سخنان وی در خصوص رکن رابع اشاره و سپس آن را نقد نماییم. ابوالقاسم ابراهیمی برای مشروعیت بخشیدن به مسئله‌ی «رکن رابع» می‌نویسد: «امام بی‌نایب نمی‌شود و خانه بدون باب معنی ندارد. بلکه می‌گوئیم امام بی‌مأموم نمی‌شود. مأموم امام امثال ماها نیستیم؛ زیرا ما ایتام اقتدا به امام ننموده‌ایم. مأموم واقعی کسی است که من کل حیث اقتدا به امام کرده و نماینده‌ی صفات امام شده باشد و اگر چنین اشخاصی در ملک نباشند، معلوم است که وجود امام، العیاذ بالله، خاصیتی نبخشیده، پس نعوذ بالله وجود امام لغو شده است و این محال است که ملک خدا بی‌امام و پیشوا باشد و محال است که امام باشد و مظهر و نماینده نداشته باشد».[۲]
در نقد این سخن باید گفت:
اولاً مشایخ شیخیه‌ی کرمان، همچو ابراهیمی،
رکنرابعرابابامامزمان (اوراحنافداه) معرفیمی‌کنند. ابراهیمیمی‌گوید: «خانهبدونبابمعنا ندارد» و منظور ایشانازباب،هماننایب خاصامامزمان (ارواحنافداه) استکهامامیهمعتقداستبابنیابتخاصهبامرگآخریننایبخاصحضرت،علیبنمحمدسمری، مسدودشدهاست.[۳] این اندیشه یکی از بزرگترین انحرافات فرقه‌ی شیخیه به شمار می‌آید و برایهمینبودکه بعدها علی محمد شیرازی، شاگرد بارز رشتی، جرأت پیدا کرد با تکیه بر همین اعتقاد فرقه‌ی ضاله‌ی بابیت را در شیراز تأسیس و خود را باب امام زمان (ارواحنا فده) معرفی کند.[۴]
ثانیاً مشایخ شیخیه دچار سیاست «یک بام و دو هوا» شده‌اند، یعنی از یک طرف ادعا می‌کنند: «مأموم امام امثال ماها نیستیم» و رکن رابع بودن خود را نفی می‌کنند و از طرف دیگر خود را شایسته چنین مقامی می‌دانند و در آثارشان به طور کنایه، خود را رکن رابع معرفی می‌کنند. برای اثبات این مطلب که چگونه ایشان خود را به طور کنایه رکن رابع معرفی کرده‌اند باید سه مقدمه را کنار هم گذاشت:
۱ - ابراهیمی و دیگر مشایخ شیخیه‌ی کرمان ادعا می‌کنند که وجود امام بدون رکن رابع لغو است، پس حتماً باید در هر عصری رکن رابع وجود داشته باشد تا وجود امام لغو نباشد.[۵]
۲ - آنها معتقدند در هر عصری تنها یک نفر می‌تواند در این جایگاه قرار بگیرد.[۶]
۳ - تنها شیخیه‌ی کرمان رکن رابع را از اصول دین می‌دانند و به آن معتقدند. پس باید رکن رابع را
تنهادرمیانمشایخشیخیه‌یکرمانجستجوکرد.[۷]
با توجه به اینکه مشایخ شیخیه‌ی کرمان در هر عصری محل رجوع پیروان شیخیه بوده‌اند و غیر آن‌ها کسی دیگر وجود نداشته است پس در واقع ایشان به زبان بی‌زبانی خود را رکن رابع می‌دانستند.
ثالثاً آن‌ها راکن رابع را دارای صفات امام می‌دانند و می‌گویند: «مأموم واقعی کسی است که من کل حیث اقتدا به امام کرده و نماینده‌ی صفات امام شده باشد». می‌توان این سخن را در راستای سیاست‌های فرقه‌ای ایشان دانست که برای رکن رابع مقام و جایگاه معنوی والایی را قائل
می‌شدند تااطاعتمحضازاورابرهمگانواجببدانند؛کمااینکهدراجازه‌نامه‌هاییکهبرایهمصادرمی‌کرده‌انداینمسألهنمایاناست.[۸] آنچه جای سؤال دارد این است که مشایخ شیخیه‌ی کرمان با آن سابقه‌ی رفتاری که داشته‌‌اند، چگونه می‌توانند مظهر صفات امام و نماینده‌ی وی در روی زمینباشند؟[۹]
رابعاً ایشان اعتقاد دارند اگر رکن رابع نباشد وجود امام در عالم لغو است. باید گفت:
اینسخنکاملاًبی‌مورداستچراکهطبقحدیثواقعه،علماوفقها (نواب عام) محل رجوع مردم برای دانستن احکام الهی و خروج از مشکلات هستند و با وجود ایشان وجود امام لغو نخواهد بود و دیگر نیاز به نائب خاص نداریم.[۱۰]
حاصل اینکه ابوالقاسم ابراهیمی نیز به مانند دیگر رؤسای شیخیه‌ی کرمان، رکن رابع را از اصول دین به شمار می‌آورد و برای رکن رابع آن‌چنان شخصیت‌سازی می‌کند تا به اهداف فرقه‌ای خود دست یابد. حال آنکه اعتقاد به رکن رابع با این ویژگی‌ها و توصیفات تنها در این فرقه مطرح شده است و دیگر فرق اسلامی از آن اطلاعی ندارند و منبعی هم برای اثبات آن وجود ندارد. آیا می‌توان چنین اندیشه و اعتقادی را اصیل و اسلامی دانست؟

پی‌نوشت:

[۱]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: رکن رابع در نظر شیخیه
[۲]. ابوالقاسم ابراهیمی، فهرست، کرمان، انتشاراتی سعادت، ۱۳۵۰ ه.ش، ص ۱۱۷.
[۳].
شیخ صدوق، کمال الدین، قم، انتشاراتی دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۹۵ ه.ق، ص ۵۱۶.
[۴]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی:
چگونگی ایجاد بابیت و بهائیت توسط دالگورکی ومقاله‌ی: شیخیه زمینه‌ساز بابیه ومقاله‌ی: رکن رابع در نظر شیخیه
[۵]. به پاورقی شماره‌ی ۲ مراجعه فرمائید.
[۶]. به پاورقی شماره‌ی ۱ مراجعه فرمائید.
[۷]. همان.
[۸]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: بررسی انتقادی اجازه‌نامه‌ی رشتی به کریمخان کرمانی
[۹]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی:
شیخ احمد احسایی ومقاله‌ی: سیری در زندگی سید کاظم رشتی
[۱۰]. وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ... و اما در حوادثی که برایتان
پیشمی‌آیدبهراویانحدیثما (فقهاونوابعام) رجوعکنید،هماناایشان حجت من بر شما و من حجت خداوند متعال هستم. وسائل الشیعة، محمد بن حسن حر عاملی، قم، مؤسسه‌ی آل‌البيت (عليهم السلام)، ۱۴۰۹ ه.ق، ج ۲۷، ص ۱۴۰.

خواندن 858 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی