×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

رقص و پایکوبی بهاییان در محرم

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم
رقص و پایکوبی بهاییان در محرم
 
بهائیت در ایران : بهاییت فرقه ای که خود را شاخه ای از اسلام و شیعه میداند ،حتی رهبران بهایی خود را تا آخر عمر مسلمان میدانستند و مانند مسلمانان اعمال را به جا می آوردند (۱). تا آنجا که برخی از پیروانشان برایشان در صحت گفته های آنها تردید حاصل می آمد که اینان مدعی دین جدید هستند و خود به سنت های اسلامی پایبند هستند ، حتی برخی از بهاییان به نفاق و دورویی سران خود مانند بهاء الله و عبدالبهاء قائل بوده اند و دلیلشان عدم تقیه در احکام بهاییت میباشد.
از مسائلی که دراین فرقه مشکل اساسی و بحرانی میباشد و بهاییت تاکنون نتوانسته برای آن توجیه و توضیح درستی بیاورد بحران هویتی در تاریخ بهاییت است. چنانچه بهائیان به چندین تقویم ،مناسبت تاریخی دارند و با اینکه بر اساس کتاب بیان علیمحمد باب ،تقویمی من در آوردی بوجود آورده که نامش را تاریخ بدیع نامیده است و ایام سال و روز ماه را تقسیم بندی بدون قاعده و طبق میل خود انجام داده اند به طوریکه طبق این تقسیم در انتهای سال پنج روز اضافی میماند و برای این پنج روز هیچ حکمی ندارند.
اما نکته ای که پیچ و محل گیر در تقویم بهایی است و برای نویسنده غیر قابل حل باقی ماند این است که بهاییان به نوعی بازی در تقویم روی آورده اند و قاعده این بازی این است که از هر فرصتی برای رسیدن به مطلوب خود یعنی تبلبغ بهاییت استفاده کنند. تقویمی با انواع مناسبات و محاسبات مختلف، که در آن از تاریخ میلادی و تاریخ اسلامی و تاریخ شمسی و تاریخ بدیع ،به نحو مطلوبی استفاده شده است.
برای مثال سالروز اعدام باب را به تاریخ میلادی و سالروز اعلام من یظهره اللهی حسینعلی نوری را به تاریخ میلادی و ایام صیام را به تقویم بدیع و عید فطر را مطابق تقویم شمسی عمل میکنند. گرچه نویسنده خارج از این چهار تقویم به منبعی دسترسی نداشت شاید با تحقیقات بیشتر به تقویم بودایی و تقویم مایایی و تقویم انسان های اولیه در غارها و…هم تاریخ نگاری کرده باشند
با توجه به مقدمه ای که گفته شد یکی از ابزار های تبلیغی بهاییت استفاده تام و کامل از انواع تقویم میباشد،تقویمی خرافی که دست آویز علیمحمد باب برای تحمیق مردم گمراه شد و حسینعلی نوری هم آن را امضاء کرد ، که یکی از این مناسبت های مهم بهایی که مورد منازعه و مناقشه در این مقاله قرار گرفته است تاریخ تولد علیمحمد باب و حسینعلی نوری میباشد که در اول و دوم محرم به تاریخ قمری قرار گرفته است و بهاییان هرساله در این ایام به رقص و جشن و پایکوبی مشغول میشوند
البته همانطور که همه ایرانیان نیک میدانند این ایام در بین شیعیان ایام محرمه و در تاریخ شیعه اهمیت بسزایی دارد و دلیل آن مصادف شدن ایام محرم الحرام با شهادت کاملترین انسان و مظلومترین امام شیعه حضرت امام حسین علیه السلام میباشد و شیعیان و غیر شیعیان هم با برگزاری مراسمات مختلف یاد و خاطره و معارف آن حضرت را زنده و در دلها با حضرتش تجدید عهد مینمایند.
البته این بازی با تقویم و تاریخ و مناسبت با انواع تقویم ها در بهاییت بی دلیل نیست و چنانچه عرض شد یک حربه تبلیغی میباشد و البته دشمنی بهاییت و سران بهایی با اسلام و شیعه که بارها در مقالات مختلف به آن پرداخته شده است و بنا به مناسبت به برخی از دشمنی های این فرقه مسلمان نمای بی مذهب ،مدعی دروغین دیانت اشاره مینماییم تا خوانندگان بهایی بدون تعصب برای تحری حقیقت و خوانندگان غیر بهایی برای دانستن حقیقت ،آگاه شوند.
– حسینعلى بهاء (مؤسس بهائیت) در الواح و آثار خویش صراحتاً و به کرات به شیعیان توهین و حمله کرده و براى نمونه در کتاب اشراقات، از آنان با تعابیرى چون “شیعه شنیعه”، (۲) “پست‌‌ترین حزب و امت”(۳) یاد کرده و علماى تشیع را (به دلیل نپذیرفتن‌ ادعاى باب و بهاء) با تعبیر “فراعنه و جبابره”(۴) و پراکندگان “اوهام” در بین مردم، (۵) مورد طعن و لعن قرارداده است.
– از زبان او در کتاب “مائده آسمانى” آمده است: “بگو اى مردم، اگر به نور ایمان فائز نمى‏شوید، از ظلمت حزب شیعه خود را خارج نمایید لعمر اللَّه اعمال (آن‌ها) غیر اعمال رسول و همچنین اقوال… “. و نیز: به خدا قسم “حزب شیعه از مشرکین از قلم اعلى در صحیفه حمرا مذکور” است!(۶)
– در مورد توهین به علماى اسلام و شیعه نیز سخن بهاء در کتاب “ایقان” درخور ذکر است که با اشاره به مخالفت ملت ایران با باب (به‌رغم وجود به‌اصطلاح حجج و دلایل باهرات! بر حقانیت وى) گفته است: “حال ملاحظه نمایید که چقدر ناس نسناس‌اند و به غایت حق ناسپاس، که چشم از جمیع این‌ها (یعنى دلایل حقانیت باب‏) پوشیده‏ اند و به عقب مردارى چند که از بطنشان انفال مال مسلمانان مى‏ آید (مقصودش علماى اسلام است‏) میدوند و با وجود این چه نسبت‌هاى غیر لائقه که به مطالع قدسیه (یعنى باب و بهاء) میدهند…. “(۷) “بگو اى گروه علما، آیا صداى قلم‏ اعلاى مرا نمى‏شنوید و این خورشید تابان از افق ابهى‏ را نمی بینید؟ تا چه وقت بر بت‌هاى هواهاى خود معتکف می باشید؟ اوهام را رها کنید و رو به خداى مولاى قدیم خود (مقصود، خود اوست!) بیاورید. “(۸)
– عباس افندی، فرزند بهاء، راجع به علماى ایران ــ که پیداست به علت تباهى نقشه‏ ها و دسائس خویش، سخت از دستشان کلافه بوده است ــ نوشته است: “این قوم، خویشتن را علماى دین مبین و حامى شرع متین و جانشین سیدالمرسلین می شمرند و چون ثُعبان (افعى‏) بدکیش، بیگانه و خویش را نیش مى‏زنند و چون مار و عقارب، اَباعِد و اقارب (دوران و نزدیکان‏) را میگزند… چون گرگان خونخوار اغنام الهى را بدرند و دعواى شبانى کنند و چون دزدان راه، قطع طریق و سدّ سبیل نمایند و قافله ‌سالارى خواهند… چون… به فضائل (آنان‏) نگرى، هریک اجهل از انعام و بهیم (جاهل‌تر از چهارپایان‌اند)… در مدارس چون بهائم (حیوانات‏) اسیرِ خوردن و خوراک‏اند و چون سِباع ضاریه (درندگان خون‌آشام‏) بی مبالات و بی باک”!(۹) وی در جاى دیگر به بهائیان بشارت داده است که “من‌بعد، دستگاه اجتهاد و حکمرانى علما و مرافعه در نزد مجتهدین و تمسک عوام به ایشان و صف جماعت و ریاست رؤساى دین، پیچیده خواهد شد. “(۱۰) نیز به فضل‌الله صبحى گفته است: علماى معاصر ایران “عالم نیستند، زندیق‌اند… “!(۱۱)
– شوقى افندى (جانشین عباس افندى)
در سال ۱۳۲۰ شمسى (۱۹۴۱م) لوحى با عنوان”قد ظهر یوم‌المیعاد “نوشته است. در این کتاب، وى از وقوع انقلابى در جهان یاد ‏کرده که معتقد است در پرتو مسلک بهائى به وقوع پیوسته و به سبب آن انقلاب، شوکت و عظمت اسلام و علماى شیعه منهدم شده است. وى در این لوح، که عنوان زشت “عواقب نکبت‏ بار شیعه اسلام” را بر پیشانى دارد، در هتاکى وبی حرمتى به روحانى و مجتهد، فقه و اصول، مسجد و جماعت، تکیه و روضه و روضه ‏خوان، و وعظ و واعظ شیعه سنگ تمام گذارده است که با پوزش از ملت شریف و مسلمان ایران، به ذکر گوشه‌هایی از آن می‌پردازیم:
“انقلابى که… از تسلّط علماى مذهبى که قرن‌ها جوهر اسلام در آن کشور (یعنى ایران) به‏ شمار می رفتند جلوگیرى کرده و طبقه‏ اى را (علما) که دستگاه دولت و حیات ملت به طرز لایتجزى با آن آمیخته شده بود باطناً واژگون ساخت. این انقلاب… در حقیقت اساس دولتى را که بر پایه شعائر دیانتى تشکیل یافته بود متلاشى ساخت؛ همان دولتى که تا آخرین نفس منتظر و مترصد ظهور امام غایب بود؛ آن امامى که… بایستى بر تمام کره ارض حکومت نماید. “(۱۲) وی در ادامه نوشته است: “حصین اسلام، که ظاهراً تسخیرناپذیر به نظر می آمد، اکنون از اساس تکان خورده… در هم می ریزد. “(۱۳)
همچنین افزوده است: “معمّمین مذهب اسلام، که به فرموده حضرت بهاءالله سرهاى خود را با سبز و سفید مزیّن نموده و مرتکب شده ‏اند آنچه روح امین را به نوحه درآورده، با کمال بى‏رحمى نابود شدند… عمامه‏ هاى گنبدآسا و وزین علماى ایران، که حضرت عبدالبهاء از روى کنایه “گنبدهاى نیلگون و سفید” فرموده‏ اند، در حقیقت سرنگون گردید. آن پرمدعاهاى متعصب و خائن و دَنى که سرهاشان حامل آن عمامه‏ ها بود، به فرموده حضرت بهاءالله “زمام ملت در قبضه اقتدار آن‌ها بود” و در “قول، فخر عالم‌اند و در عمل، ننگ امم”… عربده‏ هاى متعصبانه… و فتاواى آن‌ها، که با آن وقاحت صادر مى‏شد و در بعضى موارد شامل اعتراض به سلاطین بود، حال نسیاً منسیّاً گردیده… این جماعت ناپاک البته ذلتى را که به آن دچار شده مستحق بوده ‏اند. “(۱۴)
بعد از بیان دشمنی بهاییان و سران بهایی با اسلام وشیعه و اهل بیت علیهم السلام نوبت به آن میرسد که به چند شبهه که بهاییان در سایت ها و تلویزیون های خود درباره توجیه مراسمات آنها در ایام محرم، به آن پرداخته اند نیز پاسخی مجمل و مبین بدهیم تا حق و حقیقت در دیدگان همگان ، نور افشانی کند.
البته بهاییان مدعی هستند که بهاء الله نه تنها با اسلام وشیعه دشمنی ندارد بلکه برای امام حسین علیه السلام زیارتنامه مخصوصی هم دارد که بهاییان در شهادت آن امام قرائت میکنند و برای حضرتش خصایص و ویژگیهایی منحصر به فرد در آن زیارت نامه ذکر کرده است و به تمجید و اعزاز حضرت پرداخته است.
در جواب این دسته از دوستان باید بگویم که بله جناب بهاء برای عوام فریبی و اغفال مردم شیعه و محب اهل بیت علیه السلام ایران، این کار را هم انجام داده است تا بتواند خود را محب اهل بیت قلمداد کند اما یک ضرب المثل شیرین و معروف فارسی میگوید که : ما باید دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را…! جناب بهاء خود را رجعت حسینی و مظهر امام حسین در این عصر میداند که این ادعا حتی خشم بهاییان و نزدیکان حسینعلی نوری را به همراه داشته به طوریکه عزیه خانم خواهر بهاء الله در نامه خود به عبدالبهاء که به لوح عمه مشهور است چنین گزاف گویی برادرش را جواب میدهد که : اگر حسینعلی بود مظهر حسین علی /هزار رحمت به روان پاک یزید…!!! چگونه او مدعی دوست داشتن امام حسین است و خود را مظهر وجود امام حسین میداند. مگر میشود شخصی امام را بستاید سپس وجود امام را در خودش حلول کرده بداند و خود را که فردی پست و دنی میباشد هم رتبه با ذات امام بداند…؟!!
یا اینکه باز هم بهاییان مدعی هستند که در این کره خاکی در هر دقیقه، صدها نفر به دنیا می‌آیند. بسیاری از آن‌ها مسلمان وشیعه بوده و در روز اول و دوم محرم و یا حتی در روز نهم و دهم آن به دنیا می‌آیند. تکلیف آن‌ها چیست؟ حسینعلی نوری و علیمحمد باب هم بدون اختیار خود در این ایام به دنیا آمده اند پس نباید آنها را شماتت کرد.
در جواب میگوییم که : جناب بهاءالله گفت که دین باید سبب الفت و محبّت باشد (۱۵). اگر دین سبب عداوت شود نتیجه ندارد بی دینی بهتر است زیرا سبب عداوت و بغضاء بین بشر است. و هر چه سبب عداوت است مبغوض خداوند است پس اگر دین سبب قتال و درندگی شود آن دین نیست بی دینی بهتر از آن است. شما غیر از این دو مناسبت سایر مناسبت هایتان را در ایران با ماههای شمسی یا میلادی به حساب می آورید؟ چه اصراری بر برگزاری این دو مناسبت با ماههای قمری است؟ آیا این وحی مُنزلی است که نباید تغییری در آن ایجاد گردد؟ آیا جز عناد و دشمنی با شیعه فلسفه دیگری پشت این جریان می تواند باشد؟ پس چه شد این الفت و محبتی که از آن دم زدید…؟؟؟
در اینجا باید این نکته را ذکر کنم که در برخی ایام ،چون بهاییت از همه تقویمها استفاده وافر را میبرد ممکن است مناسبتی میلادی یا بدیعی با مناسبت شمسی یا قمری تلاقی کند مثلا تاریخ ایام صیام در تقویم بدیع با تاریخ ولادت باب و بهاء در تقویم قمری یکی بشود در اینصورت حکم چیست و بهاییان باید چکار بکنند ؟؟؟ برای این معضل در رساله سوال و جواب در سوال ۳۶ چنین جواب داده اند که حکم صوم در این روز مرتفع است ،و این یک حکم کلی برای استفاده در سایر موارد مشابه میباشد.حال سوال ما این است که بهاییان که برای تصادم و تلاقی مناسبت های تقویم های مختلف خود برخی از این مناسبت ها را نادیده میگرید چرا در ایام محرم که شیعیان کل جهان و مخصوصا ایرانیان عزادار امام خود هستند شادی را متوقف و این جشن و پایکوبی خود را در تاریخ میلادی آن دو بجا نمی آورند…؟؟؟ چنانچه در سال ۱۶۸ بدیع همزمان با سال ۱۳۹۰ یوم ولادت ایندو با یوم صعود بهاء یکی شد و بیت العدل در پیامی به بهاییان مقرر کرد که این دو مناسبت را در تاریخ میلادی بجا بیاورند تولد باب را در بیستم اکتبر و تولد بهاء در نوزدهم اکتبر…!!!
بهاییان در یکی از سایت های خود مدعی شده اند که اسلام و شیعه مکتب عزاداری و غم و غصه هستند و بهاء الله برای نجات بشر از این اوهام و تغییر ذائقه مردم ایران نزول اجلال کرده و برای شادی ارواح مردم آمده است.
در جواب این سایت هم باید بگوییم که : در این مورد نیز بها دلش برای مردم نسوخته بود درست است که یکی از اهدافش در اتخاذ این رویه ،کشیدن خط خاتمه به روی امام شیعیان و از بین بردن مراسم یادآوری ایام شهادت و به تبع آن معارف اهل بیت علیهم السلام بوده، ولی نه به واسطه‏ ی دلسوزی برای ملت بلکه به منظور آنکه به جای عزاداری برای آن امام بیایند برای آقای بهاء شادمانی کنند و به جهت ایام او به نوحه و ندبه سر دهند کما اینکه در لوح احمد دستور می‏دهد در سالمرگش مراسمات عزا برپا کنند :ان یا احمد لا تنس فضلی فی غیبتی ثم ذکر ایامی فی ایامک ثم کربتی و غربتی فی هذا السجن البعید.
ملاحظه می‏کنید چگونه دستور می‏دهد که برای او عزاداری نمایند و مصیبات جعلی او را ذکر کنند پس غرضش از انتخاب اول و دوم محرم بعنوان عید تولد خود و باب صرفا به منظور یک تحریک بوده و این رویه جنایت‏ آمیز و سیاست بیرحمانه همانا از ابتدای شروع کار ریاست بها به موقع اجرا گذارده شده یعنی در همان ایامی که خود و خانواده‏ اش چنانکه دیدیم به مسلمانی و رویه سنت تظاهر و اعیاد آنان را جشن می‏گرفتند مریدان ساده لوح را تحریک می‏کردند تا برای نشان دادن استقلال دین جدید و عظمت شارع آن بها، اعیاد بهائی را منظور نظر دارند تا شاید مسلمین آنها را بکشند و موجبات تبلیغات و مظلوم نمایی فراهم شود.
با توجه به اینکه اصلی ترین دشمنانشان شیعیان هسند باید طوری برای تفرقه بین آنها برنامه ریزی کنند و چه بهتر که تولد رهبران فرقه بهاییت را که در ماه محرم متولد شده اند را در ایران بصورت قمری برگزار نمایند تا با این امر خون شیعه را بجوش آورده تا باعث کشتار بهاییت بدست ایشان شوند تا بتوانند در جهان مظلوم نمایی کنند….!!!
حال به روشنی مشخص میشود که دلیل این همه هلهله و شادمانی و رقص و پایکوبی بهاییان در ایام محرم و عاشورای حسینی چه بوده و هست. چنانچه در ایام عاشورای حسینی در سال ۱۳۸۸ با همراهی و تحریک عده ای از ارازل و اوباش به آتش زدن خیمه عزای حسینی در میدان انقلاب تهران مبادرت کردند که این حادثه قلب تمام شیعیان و ایرانیان را جریحه دار کرد و از این فرقه ضاله که دشمنی اش با شیعه و ایران اسلامی مشخص بود منزجر کرد و چهره واقعی این فرقه پلید و دست ساز استکبار و جیره خوار اسراییل را به همگان نشان داد.
پی نوشت :
۱. خاطرات انحطاط و سقوط ،فضل الله مهتدی صبحی ص ۱۸۳
۲. اشراقات، الواح مبارکه حضرت بهاء… ، صص۱۶۲ــ۱۶۱
۳. همان، ص۲۷۹
۴. همان، ص۲۶۶: “فراعنه و یا جبابره که در الواح نازل شده و یا بشود، مقصود، ارباب عمائم‌اند؛ یعنی علمایی که ناس را از شریعه الهی و فرات رحمت رحمانی (بهائیت) منع نموده‌اند… ” نیز رک: همان، صص۱۳۲ و ۲۲۲ــ۲۲۱
۵.  همان، صص۲۶۹ و ۲۶۷
۶.  مائده آسمانی، جزء چهارم، صص۳۲۸ و ۳۲۷؛ برای خصومت و مبارزه بهائیت و پیشوایان آن با مسلمانان (اعم از شیعه و سنی)، و فتوای عالم بزرگ مصر بر ضد این فرقه رک: قاموس توقیع منیع مبارک، ص۴۳۸ به بعد؛ مائده آسمانی، ج۴، صص۱۴۲ــ۱۴۰؛ رحیق مختوم، ج۱، ردیف سین، شین: سنی و شیعه، ص۵۹۵
۷. ایقان، چاپ مصر، ۱۳۱۸. ق/۱۹۰۰. م، ص۱۹۶
۸. همان، ص۴۷۵
۹. عبدالحمید اشراق خاوری، مائده آسمانی، ج۵، ص۱۹۳
۱۰. پیشین.
۱۱. خاطرات صبحی، چاپ سیدهادی خسروشاهی، ص۱۵۲
۱۲. لوح قد ظهر یوم‌المیعاد، صص۱۴۱ و ۱۴۲
۱۳. همان، ص۱۴۲
۱۴. همان، صص ۱۴۴ــ۱۴۳ و ۱۴۹
۱۵. پیام ملکوت ص۴۴
منبع: ادیان نت
 
خواندن 959 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی