شیخیه از بابیه و بهائیه تبریمیجوید ولی بابیه و بهائیه در مقابل از شیخ احمد احسایی تمجید میکنند چرا ؟
بهائیت در ایران : اینکه بابیه و بهائیه از شیخ احمد احسائی و سید کاظم تمجید کنند به نظر شما امری غیر معمول است . بنظرم اساسا این تعریف و تمجید باید باشد تا جریان بابیت و بهائیتی بتواند ادامه حیات دهد . اگر تکیه گاه بابیت که بعدها بهائیت را از خود ساخت ، تفکر احسائی و سید کاظم نباشد پس این مدعی دین جدید به چه تکیه کند . گرچه مدعیان بابیت و ادامه دهندگان این ادعای دروغین دقیقا میدانند ، که این تکیه گاه ترک خورده و از هم پاشیده و دیگر جائی برای تکیه دادن ندارد .
آنها شیخ و سید را مبشر خود دانسته و به همین جهت ایشان را ستایش میکنند. حاج میرزا جانی کاشانی [۱] و اشراق خاوری [۲] از جملهی کسانیهستند که در آثار خود به این مطلب اشاره کردهاند.
حاج ميرزا جانی کاشانی در حق احسایی مینویسد: «همين که نهصد و پنجاه سال از اول غيبت صغری گذشته، آن سلطان فضال، مرحوم شيخ احمد زين الدين احسایی را از ميان شيعيان خود برگزيده و ديدهی دل آن صفوهی اخيار را به نور معارف و فضائل خويش و آبا و اجداد طاهرين خود (سلام الله عليهم اجمعين) روشن فرموده، از اينجا بود که آن برگزيدهی موحدين میفرمودند: «سمعت عن الحجة».[۳]
اشراق خاوری مینویسد: «در هنگامی که آفتاب حقیقت اسلامیه... پنهان و مختفی گشت، کوکب درخشندهی هدایت، شیخ احمد احسایی از افق شرق طالع گردید... چون قلب شیخ بزرگوار به نور الهی روشن بود، در قبال ارباب فساد به مقاومت قیام نمود و همت گماشت که فرقهی شیعه را از خواب غفلت بیدار سازد و برای ظهور موعود مقدس (منظور علی محمد شیرازی است) که در آخر الزمان ظاهر خواهد شد، تهیهی طریق فرماید.»[۴]
حاج میرزا جانی کاشانی در عبارت خویش، شیخ احمد احسایی را برگزیدهی موحدین، صفوهی اخیار و برگزیدهی شیعیان مینامد و اشراق خاوری، احسایی را به شدت ستوده و او را مبشر باب معرفی کرده است.
همانطور که از کلام میرزا جانی روشن است، وی احسایی را از کسانی میداند که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) او را برای نیابت خویش برگزیده است و برای این ادعای خویش، از کلام شیخ عبارتی را نقل میکند که همین عبارات شیخ باعث شد که علیمحمد باب جرأت بیشتری بر دعاوی باطل خویش پیدا کند. آن عبارت «سمعت عن الحجة» است که شیخ در کلام خویش گفته بود که من از خود امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شنیدم. این همان ادعای نیابت است که شیخ به آن تصریح نکرده است، اما به نوعی بیانگر ادعای نگفتهی وی است.
در متن اعتقادات شیخیه ، این تفکرجریان بابیت و بهائیت جدا میداند و نگاه را که شیخیه سبب پیدایش این دو فرقه ضاله شده است را رد کرده و حتی از ایشان تبری میجویند، [۵] سؤالی که پیش میآید این است چرا پیروان بابیه و بهائیه در مواردی به تمجید از احسایی و رشتی پرداختهاند و حتی احسایی و رشتی را مبشر باب و بهاء دانستهاند؟[۶]
به نظر میرسد این حمایتهای بی دریغ از جانب بابیت و بهائیت به این سبب بوده که اعتقاد به رکن رابع و شیعهی کامل، ارتباط با امام زمان (ارواحنا فداه) و مقام نیابت خاصه در عصر غیبت، از جانب شیخیه مطرح شده است؛ کما اینکه میرزا جانی هم به این نکته اشاره کرده است که شیخ احمد احسایی در کلام خویش اینگونه آورده است: «سمعت عن الحجة، از امام زمان (اراحنا فداه) شنیدم».[۷] از طرفی تمام هویت و ماهیتِ بابیت و بهائیت با تکیه بر همین مبانی (یعنی رکن رابع، ارتباط با حضرت در عصر غیبت و نیابت خاصه) شکل گرفته است و علی محمد شیرازی هم با تکیه بر همین اعتقادات، فتنهی بابیت را به راه انداخت و به دنبال آن فرقهی بهائیت شکل گرفت. میتوان گفت: جا دارد که پیروان بابیت و بهائیت از احسایی و رشتی تمجید کنند و آنها را بستایند؛ چون این دو نفر بودند که زمینهی عقدهگشایی و جولان را برای آنها فراهم کردند.
شیخیه هم که متوجه این فتنه و دسیسه شده است، به شدت ارتباط خود را با بابیت و بهائیت منکر میشود؛ اما این واقعیت، حقیقت تلخی است که گریبان مشایخ شیخیه را گرفته است و گریزی از آن ندارند؛ چرا که خود آنها، خواسته یا ناخواسته، چنین زمینهای را فراهم کردند.
پینوشت:
[۱]. حاج میرزا جانی کاشانی، مؤلف کتاب معروفنقطة الکاف،از تجارکاشان و از گروندگان غیابی به سیدعلی محمد باب بوده و جزء بیست هشت نفری است که در سال ۱۲۶۸ قمری، در جریان ترور نافرجام ناصر الدین شاه به قتل رسید و در گورستان مزار سید ولی در تهران دفن شد.
[۲]. اشراق خاوری یکی از مؤلفین بزرگ بهائی به شمار میرود که آثاری را در زمینهی دفاع از بهائیت بر جای گذاشته است. تلخیص تاریخ نبیل زرندی از جملهی این آثار است.
[۳]. حاج میرزا جانی کاشانی، نقطة الکاف، ص ۶۳.
[۴]. اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل زرندی، ص ۱.
[۵]. عبدالرضا خان ابراهیمی، پنجمین سرکردهی فرقهی شیخیه، در کتاب «نود مسأله» بهائیان را مشرک و کافر میداند و علی محمد باب را شاگرد سید کاظم نمیداند، بلکه او را بسان رهگذری میداند که چند صباحی در درس سید حاضر شده است. عبدالرضا ابراهیمی، نود مسأله، سؤال و جواب شمارهی ۸۵، صص ۳۲۳-۳۲۶.
[۶]. اشراق خاوری در کتاب «تلخیص تاریخ نبیل زرندی» در فصل اول و دوم، به تمجید از شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی، مطالبی را آورده و آنها را مبشر باب و بهاء دانسته است. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی:سوء استفاده بهائیت از مکتب شیخیه
[۷]. جهت مطالعهی بیشتر بنگرید به مقالهی:ادعای بابیت در کلام احسایی