چندی پیش در یکی از کانالهای تلگرامی بهائیان، این مطلب منتشر شد که: «از حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روایت شده که میفرمود: أنا أصغَرُ مِن رَبّی بِسِنَتَین،[1] سر این حدیث از همه مستور بود. چون حضرت باب متولد گردید، اهل عرفان که پس از اظهار امرش به نصرت او قیام نمودند، به سر حدیث مزبور پی بردند و دانستند که مقصود چیست؛ زیرا حضرت اعلی دو سال از حضرت بهاءالله کوچکتر بودند.»[2] در مورد روایتی که در این کانال آمده و همچنین در مورد برداشت از آن روایت، چند نکته را مورد بررسی قرار میدهیم:
نکتهی اول: این حدیث در منابع شیعی، در هیچ یک از کتب حدیثی نقل نشده و از نظر منبع و سند غیر قابل اعتماد است.
نکتهی دوم: اکثر محدثان در مورد راوی این کلام تردید دارند و این سخن را، سخن ابن عربی میدانند و معتقدند این جمله از «شطحیات» است. [3] یعنی به زبان آوردن عباراتی کفرآلود که گفتن آنها منع شرعی دارد و فرد در حالت عادی آن را نمیگوید.
نکتهی سوم: بر فرض اگر این روایت از معصوم نقل شده باشد و سند آن معتبر باشد، حضرت خود را مورد خطاب قرار داده و از واژه «أنا» استفاده کرده است در حالی که اگر حضرت، شخص دیگری را در نظر داشتند، میبایست از واژهی دیگری استفاده میکردند.
نکتهی چهارم: بهاءالله در ابتدا پیرو باب بوده و بعد از مرگ باب، با کنار زدن برادرش صبح ازل، عَلَم بهائیت را بلند کرده است، حال چگونه ممکن است که بهاءالله خدای باب باشد؟!
نکتهی پنجم: بر فرض صحت روایت، باید دید منظور از واژهی «ربّی» در این روایت چیست:
اگر منظور از واژهی «ربّی»، خالق و پروردگار باشد، بدین معنی که بهاءالله پروردگار باب باشد، کفر وی ثابت میشود؛ چون در قرآن کریم آمده است: «لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ [مائده/ ۷۲] آنها که گفتند خدا، همان مسیح بن مریم است، به طور مسلم کافر شدند.»
و اگر منظور از واژهی «ربّی»، پرورش و تربیت و یا سرپرست باشد، باز هم این برداشت صحیح نیست؛ زیرا در هیچ یک از منابع بهائی ذکر نشده که حتی باب با بهاءالله دیدار داشته باشد، چه رسد به اینکه بهاءالله سرپرست باب و یا پرورش دهنده و تربیت کنندهی وی باشد.
و اگر منظور از واژهی «ربّی»، مربی و تعلیم دهنده باشد و بدین معنی باشد که بهاءالله معلم و مربی باب بوده است، این مطلب نیز با ادعای امّی بودن باب [4] تناقض خواهد داشت؛ مضافاً اینکه بیان شد که باب و بهاءالله هیچگونه دیداری با یکدیگر نداشتند.
با توجه به مطالبی که بیان شد، بی سوادی افرادی که چنین برداشتی از این کلام داشته باشند، ثابت میشود.
پینوشت:
[1]. یعنی من از پروردگار خود به دوسال کوچکترم.
[2]. مطالع الانوار، عبدالحمید اشراق خاوری، ص 18؛ کانال تلگرامی: بهائیان ایران و جهان
[3]. محمدعلی تهانوی، موسوعه کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، لبنان، مکتبه لبنان، 1996 م، ج 1، ص 1028.
[4]. «در اعجمین نشو و نما نموده و در این آثار حقّه، نزد هیچ احدی تعلیم نگرفته، بل امّی صرف بودن در مثل این آثار»: نقطه اولی (علیمحمّد شیرازی)، صحیفه عدلیه، بیجا، بینا، بیتا، ص 6.